جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۴ آبان ۲۳, شنبه

اسطوره‌ی لیلیت

از: علی‌رضا قسمتی

اسطوره‌ی لیلیت



اسطوره‌ی لیلیت

لیلیث اثر دانته گابریل روزتی

نام لیلیث در میان کتاب‌های فانتزی برای نخستین‌بار در جلد چهارم کتاب‌های طرف شب[۱] به‌نام ساحری در شهر[٢] به‌چشمم خورد. این مقاله کوششی است برای معرفی وی.

چنان‌که در انتهای این مقاله نیز دیده می‌شود ایده‌ی وجود دنیایی مبتنی بر بی‌نظمی و پلیدی و نحوه‌ی آفرینش آن‌چنان‌که در طرفِ شب دیده می‌شود به‌هیچ وجه ایده‌ای جدید نیست و حتا به قرون وسطی باز می‌گردد؛ ولی استفاده‌ی هوشمندانه از اساطیر و افسانه‌های موجود و دادن قالبی امروزی و مردم‌پسند به آن‌ها باعث شده است تا چنین مجموعه‌ی جذاب و پُرفروشی خلق گردد. قطعاً توجه به این امر می‌تواند برای دوستانی که قصد نگارش داستان‌هایی از این‌دست را در آینده دارند مفید باشد.

لیلیث؛ انسان، الهه، یا اهریمن

لیلیث در اساطیر کهن بین‌النهرین، خدای طوفان بوده و او را به بادها نسبت می داده‌اند. چنین تصور می‌شده است که وی حامل بیماری و مرگ است. نخستین‌بار چهره‌ی لیلیث در میان گروهی از خدایان بادها و طوفان‌های سومری در ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد به‌چشم می‌خورد که به لیلیتو[٣] موسوم بودند. بسیاری از صاحب‌نظران پیدایش نام لیلیث را در زمانی حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح ارزیابی کرده‌اند. در افسانه‌ها و روایات یهود، لیلیث در اساطیر یهودی به‌عنوان یکی از خدایان شب و در انجیل شاه جیمز به‌عنوان جغد ذکر شده است. وی هم‌چنین در روایاتی مشکوک به‌عنوان اولین همسر آدم نیز یاد شده است.


واژه‌شناسی

لغت عبری لیلیث که معادل اکدی لیلیتو است، صفتی منشعب از واژه لیل[۴] به‌معنای شب در زبان سامی اولیه است که ترجمه‌ی تحت‌اللفظی آن معادل «موجود یا خداوند مونث ظاهر شونده در شب» می‌باشد. البته در کتیبه‌های میخی، این واژه‌ها به‌صورت لیلیت و لیلیتو و با معنای «ارواح بادهای بیماری‌زا» آورده شده‌اند. واژه اکدی لیل ایتو[۵] به‌معنای بانوی نسیم[٦] ممکن است اشاره‌ای باشد به الهه‌ی سومری نینلی[٧] که وی نیز به‌عنوان بانوی نسیم شناخته می‌شود. وی الهه‌ی باد جنوب و همسر انلیل[٨] است. در عراق قدیم، باد جنوب با هجوم طوفان‌های شنی تابستانه و شیوع بیماری‌ها شناخته می‌شده است.


لیلیتو در اساطیر بین‌النهرین

نخستین اشاره به لیلیث در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد و به‌عنوان عضوی از خدایان طوفان‌ها در اساطیر سومری است که موسوم به لیلیتو بودند. سومریان بر این اعتقاد بودند که خدایان لیلیتو شکارچی زنان و کودکان بوده و با شیرها، طوفان‌ها، بیماری‌ها و بیابان‌ها مرتبط اند. نخستین تصاویر ترسیم شده از خدایان لیلیتو آنان را در حالتی نشان می‌دهد که پاها و بال‌هایی همچون پرندگان ِ موسوم به زو[۹] دارند.

آنان تمایلات جنسی شدیدی نسبت به مردان داشتند، ولی قادر نبودند به‌صورت عادی اعمال جنسی را انجام دهند. چنین تصور می‌شد که آنان در مکان‌های متروک، ویرانه و خالی از سکنه اقامت دارند و تصور می‌شد که خدای مذکری موسوم به پازوزو[۱٠] در مقابله‌ی با آنان کارآمد است.

بر اساس این اسناد، لیلیث نام یکی از خدایان طبقه‌ی مذکور بوده است. خدایان و الهه‌هایی دیگر نیز در این ردیف قرار داشته‌اند که از آن میان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد؛ لیلو[۱۱] که نوعی جن یا بختک به‌شمار می‌رفته، آردت لیلی[۱٢] که مستخدمه لیلیث به‌شمار می‌رفته و چنین تصور می‌شده است که وی در خواب به سراغ مردان رفته و از آنان باردار می‌شده است و هم‌چنین ایردو لیلی[۱٣]، جنی مشابه با آردت لیلی. اینان در اصل خدایان و ارواح بادها و طوفان‌ها بودند، ولی در گذر زمان به‌عنوان خدایان و شیاطین شب شناخته شدند.

لقب لیلیث «دوشیزه‌ی زیبا» بوده است. در توصیف وی گفته شده است که قادر به داشتن فرزند نبوده و شیری در پستان‌هایش نداشته است. در متون بابلی لیلیث به‌عنوان یکی از فواحش مقدس الهه ایشتار ترسیم شده است. در تطبیق با اساطیر بابلی، در اساطیر کهن سومری نیز، لیلیتو را به‌عنوان خدمتگار ایناننا[۱۴] و یا دست ایناننا بر شمرده‌اند. این متون بیان می‌دارند که «ایناننا باکره‌ی زیبارو و فاحشگان اغواگر را به میان مردم می‌فرستاده تا مردان را گمراه سازند» و به‌همین دلیل است که وی را دست ایناننا نیز خوانده‌اند.

لیلیث مشابه با لیلیتو در اساطیر بابلی سومری، آردت لیلی در اساطیر اکدی، و هم‌چنین لا بر تو[۱۵] در اساطیر آشوری، بر فحشای مقدس در معابد نظارت داشته است. واژه‌ی آردت لغتی است برگرفته از واژه آردتو[۱٦] که به فواحشِ معبد و زنان جوان ازدواج نکرده اطلاق می‌شده و به‌معنای دوشیزه بوده است. آردت لیلی نیز همچون لیلیث، تجسمی از بیماری و ناپاکی بوده است.

برخی لیلیث را معادل کی سیکیل لیل لا که[۱٧] دانسته‌اند که شخصیتی مؤنث در مقدمه‌ی حماسه‌ی گیلگامش است. از وی به‌عنوان پیشکار و معشوقه لیلا[۱٨] نام برده شده و به‌عنوان بانویی توصیف شده است که همه قلب‌ها را شاد کرده و همواره در حال جیغ کشیدن است.

معادل دیگری که برای لیلیث برشمرده‌اند، کی سیکیل اود دا کا را[۱۹] است به‌معنی بانویی که نور و روشنایی را دزدید و یا بانویی که روشنایی را تصرف کرد و غالباً خود را به‌شکل ماه نشان می‌دهد. لازم به ذکر است که لغت‌نامه‌ی مرجع انجیل تفسیرهای فوق از هویت لیلیث را مخدوش دانسته و منتفی می‌داند.

لیلیث را با نمادهای حیوانی بسیاری مرتبط دانسته‌اند. وی را با پرندگان آنزو[٢٠] (کرامر در ترجمه‌ی گیلگمش آنزو را به‌عنوان جغد ترجمه کرده است، ولی اغلب آن‌را به‌عنوان عقاب، کرکس و کلاً پرندگان شکاری ترجمه می‌کنند. در برخی از افسانه‌ها این پرندگان دارای سر شیر و به‌شکل یک عقاب غول‌پیکر توصیف شده‌اند) شیرها، جغدها و مارها در ارتباط دانسته‌اند. احتمالاً تمثیلات دیگر مبنی بر این که لیلیث را ماری در بهشت توصیف کرده‌اند، نیز از همین‌جا نشأت گرفته است.


لیلیث در انجیل

کتاب اشعیاءِ نبی در باب ِ ۳۴ آیه‌ی ۱۴، توصیف ویرانی دوم، تنها منبعی است که به توصیف لیلیث در انجیل عبری پرداخته است:

«و وحوش بیابان با شغال خواهند برخورد و غول به رفیق ِ خود ندا خواهد داد و عفریت (لیلیث) نیز در آن‌جا ماوا گزیده برای خود آرمگاهی خواهد یافت.»

این بخش از کتاب به روز انتقام یهوه اشاره دارد که در آن زمین به بیابانی متروکه تبدیل خواهد شد. بنابراین لیلیث برای یهودیان در هشتصد سال پیش از میلاد شناخته شده بوده است. این بخش از کتاب که اشاره دارد که یافتن مأوا توسط لیلیث، به‌نظر می‌رسد برگرفته از گیلگمش باشد که در آن آمده است که لیلیث پس از گریختن به بیابان، در آن‌جا سکنی یافت.

در ترجمه‌ی شاه جیمز از انجیل به‌جای واژه‌ی لیلیث، عبارت جغد نالان به‌کار برده شده که قطعاً ترجمه‌ی دقیقی از متن عبری نبوده و هدف آن جایگزین کردن موجودات عجیب و غریب با موجوداتی قابل درک برای عامه بوده است. چنین ترجمه‌ای در متون دیگر مسبوق به سابقه نبوده است، ولی در بسیاری از ترجمه‌های بعدی تکرار شده. دو تا از انجیل‌های ترجمه‌شده‌ی نسبتاً جدید از خود عبارت لیلیث استفاده کرده‌اند که عبارتند از انجیل اورشلیم، چاپ ۱۹۶۶ و انجیل جدید آمریکا چاپ ۱۹۷۰.

شریدر و لوی معتقدند که لیلیث یکی از الهه‌های شب بوده که از زمان تبعید یهودیان در بابل برای آنان شناخته شده بوده است. شواهد کمی وجود دارند که نشان دهد لیلیث اهریمن نبوده و بلکه یک الهه به‌شمار می‌رفته است.


آیین‌ها و سنت‌های یهودی

سنتی عبری وجود دارد که بر اساس آن یهودیان طلسمی را که با نام‌های سه فرشته[٢۱] متبرک شده است بر گردن نوزادان پسر می‌آویزند تا آنان را تا زمان ختنه‌شدن از گزند لیلیث در امان بدارد. هم‌چنین سنت عبری دیگری وجود دارد که بر طبق آن موهای نوزادان پسر را تا سه سالگی کوتاه نمی‌کنند تا از این طریق لیلیث وی را با نوزاد دختر اشتباه گرفته و جان وی حفظ شود.


سن مردمی

مبادی بن سیرا، نخستین کتابی است که در آن از لیلیث به‌عنوان اولین همسر آدم یاد شده است. دانشمندان هیچ نشانه‌ای از این که چنین اعتقادی تا پیش از آن نیز وجود داشته است در دست ندارند. منشأ و دلیل نگارش کتاب مبادی بن سیرا روشن نیست. این کتاب مجموعه‌ی داستان‌هایی در خصوص قهرمانان انجیل و تلمود است. حتا ممکن است که این کتاب مجموعه‌ی داستان‌های فولکلور باشد. زمان نگارش این کتاب در حدود قرن هشتم یا دهم میلادی تخمین‌زده می‌شود و نویسنده‌ی حقیقی آن ناشناخته است با این حال به باور عمومی به بن سیرای حکیم نسبت داده می‌شود. با این حال، طلسماتی که برای محافظت در برابر لیلیث استفاده می‌شده‌اند، عمری به مراتب قدیمی‌تر از این کتاب دارند. هر چند این ایده که حوا دارای سلفی بوده است چیز جدیدی به‌شمار نمی‌رود، با این حال، این ایده که این سلف لیلیث بوده است نسبتاً جدید است.

پیدایش این ایده به تفسیر آیات دوگانه‌ای در سِفر پیدایش باز می‌گردد. در این کتاب در آیه‌ای خلقت حوا از یکی از دنده‌های آدم تشریح شده است. با این حال، در آیاتی پیش از آن بیان می‌شود که یک زن نیز آفریده شده است.

«پس خدا آدم را به‌صورت خود آفرید. او را به‌صورت خدا آفرید. ایشان را نر و ماده آفرید»

در این متن آفرینش لیلیث پس از گفتار خداوند در خصوص این‌که «خوب نیست که آدم تنها باشد» آورده شده است. بنابراین خداوند لیلیث را از همان خاکی که آدم را آفریده است می‌آفریند، ولی آن‌دو با هم نزاع می‌کنند. لیلیث مدعی است که چون هر دوی آن‌ها از منشأ یکسانی خلق شده‌اند، بنابراین، برابرند و به‌همین خاطر حاضر نمی‌شود که نسبت به آدم تواضع کند. وقتی که لیلیث این وضع را می‌بیند نام ناگفتنی را بر زبان آورده و در هوا پروازکنان دور می‌شود.

آدم با دیدن این وضع به درگاه خداوند دعا کرده و می‌گوید، زنی که به من دادی از من گریخت. خداوند سه فرشته را به‌دنبال لیلیث می‌فرستد و می‌گوید که اگر وی باز گردد، مشکلی نخواهد بود، ولی چنانچه تمرد کند روزی صد عدد از فرزندانش خواهند مرد.

فرشتگان لیلیث را در میانه‌ی دریای مقدسی یافتند که مصریان در آن هلاک شدند. آنان سخنان خداوند را به وی گفتند، اما وی از بازگشت امتناع کرد. فرشتگان نیز گفتند پس ما تو را در دریا غرق می‌کنیم. ولی لیلیث از آن‌ها خواست که وی را رها کنند و به آن‌ها گفت : «من برای این آفریده شده‌ام که به کودکان نوزاد لطمه بزنم. اگر نوزاد پسر باشد هشت روز و اگر دختر باشد تا بیست روز در حیطه قدرت من است.»

فرشتگان با شنیدن سخنان لیلیث بازهم به‌وی اصرار کردند تا باز گردد. ولی وی برای آنان به‌نام خداوند حی قیوم قسم یاد کرد که «هرگاه نام یا تمثال شما را بر طلسمی ببینم قدرتی بر آن کودک نخواهم داشت.» وی هم‌چنین پذیرفت که روزی صد فرزندش بمیرند و به‌همین دلیل روزانه صد اهریمن از میان می‌روند.

یکی از نویسندگان آمریکایی به‌نام اویتیک ایساهاکیان، لیلیت[٢٢] (نه لیلیث) را به‌عنوان اولین همسر آدم معرفی کرده است. در داستان وی لیلیت از آتش و انسان از خاک آفریده می‌شوند، ولی لیلیت بوی انسان خاکی را دوست ندارد و بنابراین به‌شکل ماری، همراه با شیطان از بهشت می‌گریزد. بر طبق این داستان پس از این بود که خداوند حوا را از دنده آدم آفرید تا همواره با وی باشد، ولی هرچند که آدم نام حوا را بر زبان داشت، با این حال روح وی همواره در جستجو و حسرت لیلیت بود.

در قرون وسطی مردم بر این عقیده بودند که لیلیث ملکه‌ی اهریمن دیگری به‌نام آسمودوس[٢٣] است. بر طبق افسانه‌ها دنیایی دیگر وجود دارد و حتا بر اساس این افسانه‌ها، آن جهان دیگر دقیقاً در کنار همین جهان ما بوده و این دو با هم در آن دنیای دیگر به زاد و ولد اعقاب اهریمنی خود مشغول بوده و همواره شرارت و بی‌نظمی را توسعه می‌دهند. حضور لیلیث و ملازمانش در آن زمان بسیار جدی گرفته شده و بسیاری از بلایا و مشکلات همچون ناباروری زنان و مردان، تبدیل شراب به سرکه، مرگ و میر نوزادان و... به وی نسبت داده می‌شد.


[] يادداشت‌ها





[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- Night Side
[٢]- Hex in the city
[٣]- Lilitu
[۴]- LYL
[۵]- Lil-itu
[٦]- Lady Air
[٧]- Ninli
[٨]- Enlil
[۹]- Zu
[۱٠]- Pazuzu
[۱۱]- Lilu
[۱٢]- Ardat Lili
[۱٣]- Irdu Lili
[۱۴]- Inanna
[۱۵]- La-bar-tu
[۱٦]- Ardatu
[۱٧]- Ki-sikil-lil-la-ke
[۱٨]- Lila
[۱۹]- Ki-sikil-ud-da-ka-ra
[٢٠]- Anzu
[٢۱]- Senoy, Sansenoy, and Semangelof
[٢٢]- Lilit
[٢٣]- Asmodus


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها

قسمتی، علیرضا، اسطوره‌ی لیلیث (لیلیت)، آکادمی فانتزی؛ در این مقاله، از بعضی از منابع همچون Library of Halexandria و THE GNOSIS ARCHIVE نیز استفاده شده است.