|
ایران و افغانستان
واقعیتهایی که اشرف غنی در سفر به تهران فهمید
فهرست مندرجات
◉ واقعیتهایی که اشرف غنی در سفر به تهران فهمید
◉ يادداشتها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
.
واقعیتهایی که اشرف غنی در سفر به تهران فهمید
دکتر اشرف غنی، رئیسجمهور افغانستان، بهدعوت رسمی حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، برای دیدار رسمی دو روزه از ایران، روز یکشنبه، ٣٠ فروردینماه ۱٣۹۴ خورشیدی، در صدر هیاتی عالیرتبه وارد تهران شد.
در مراسم استقبال رسمی، پس از نواخته شدن سرود ملی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی افغانستان، روسای جمهوری دو کشور از یگان تشریفات سان دیده و سپس اعضای هیأتهای عالیرتبه همراه را به یکدیگر معرفی کردند.
بلافاصله پس از مراسم رسمی استقبال، اشرف غنی در کاخ سعدآباد به دیدار حسن روحانی شتافت و مذاکرات خصوصی روسای جمهوری ایران و افغانستان آغاز شد؛ و پس از مذاکرات خصوصی روسای جمهوری دو کشور، نشست مشترک هیأتهای عالیرتبه، به ریاست روسای جمهوری اسلامی ایران و افغانستان برگزار گردید.
رییس جمهوری اسلامی افغانستان را در این سفر «محمد محقق» معاون دوم رییس اجراییه، «صلاحالدین ربانی» وزیر امور خارجه، «محمدحنیف اتمر» مشاور امنیت ملی رییس جمهور، «اکلیل حکیمی» وزیر دارایی، «داوودشاه صبا» وزیر معادن و نفت و «سید حسین عالمیبلخی» وزیر امور مهاجرین و عودتکنندگان و جمعی دیگر از مقامات دولتی افغانستان همراهی میکردند.
سفر روز یکشنبه ٣٠ فروردینماه اشرف غنی رییس جمهوری اسلامی افغانستان به تهران و مذاکرات مربوطه را میتوان جدیترین سفر عالیترین مقام کشور همسایه به ایران در دوران جدید پس از سقوط طالبان دانست.
طی قریب ١۴ سالی که از حمله ناتو به افغانستان و استقرار حکومت جدید در این سرزمین میگذرد البته بارها حامد کرزی رییس جمهوری پیشین به ایران آمده بود اما سفر اخیر اشرف غنی را میتوان متفاوت و کاملاً جدی و کمتر تشریفاتی دانست.
زیرا معمولاً در این سفرها بر کلیت مناسبات اقتصادی و اشتراکات فرهنگی و خصوصاً زبانی تأکید و از ورود به جزییات پرهیز میشود و در ملاقاتهای خصوصی البته طرف افغان را از اعتماد به ایالات متحده و میدان دادن به ناتو برحذر میداشتند و مهمترین خواست آنان نیز متقابلاً مدارا با مهاجرانشان به اضافه دریافت کمکهای مالی بود.
در مقابل آقای کرزی نیز گاه همراهی بیش از حد انتظاری نشان میداد چندان که تا واپسین روز ریاست جمهوری خود زیر بار قرارداد امنیتی با آمریکا نرفت و تحسین تهران را برانگیخت یا بهرغم پشتونتبار بودن خود و باور به مذاکره با طالبان به عربستان سعودی نزدیک نشد چرا که اصرار داشت جهان بداند ریشه تروریسم نه در افغانستان که در پاکستانی است که مجری بیچون و چرای سیاستهای سعودیها بهحساب میآید.
اشرف غنی اما راه سلف خود را ادامه نداده است. چندان که بلافاصله پس از استقرار و رسمیت خود در پی چالشی نفسگیر بر سر نتایج انتخابات و تن دادن به شریک کردن دکتر عبدالله در قدرت، قرارداد امنیتی با آمریکا را امضا کرد و طی مدت کوتاهی که از ریاست جمهوری او میگذرد سه بار به ریاض رفته و یک نوبت هم سفر خود به تهران را لغو کرده و در اقدامی بحثانگیز حمله عربستان سعودی به یمن را مورد حمایت قرار داده و آمادگی افغانها را برای آنچه دفاع از حرمین شریفین خوانده اعلام داشته است اما هیچیک از این اقدامات و رفتارها سبب نشد دولت روحانی خواستار تعویق سفر رییس جمهوری اسلامی افغانستان به تهران شود و بهجای آن اشرف غنی را به گرمی پذیرفتند و مذاکراتی جدی و صریح را با او و ١۰۰ سیاستمدار و بازرگانی که همراه خود آورده بود سامان دادند.
محورهای اصلی مذاکرات رییسان جمهوری ایران و افغانستان طبعاً موضوعاتی چون مواد مخدر، آب و حقابه، مهاجران افغان، تروریسم و حضور نیروهای ناتو در این کشور همسایه است و اختلافاتی که وجود دارد اما بهنظر میرسد این بار به تعارفات رایج بسنده نشده و رییسجمهور روحانی موارد کاربردی و مشخصی را مطرح کرده است.
از جمله این که ایران آمادگی خود را برای همکاری در زمینه کشتهای جایگزین بهجای مواد مخدر اعلام کرده است تا برای انصراف از کشت خشخاش انگیزه پیدا کنند یا ایجاد راه ترانزیت تا کالاهای خود را به کشورهای هدف برسانند.
هر چند میدانیم که مواد مخدر در زمره این کالاها جای نمیگیرد ولی برخی هم این موضوع را مطرح میکنند که ایران میتواند جان سربازان خود را به خطر نیندازد تا محمولههایی که به قصد اروپا از کشور ما میگذرد مسیر ترانزیتی را طی کنند زیرا در حال حاضر بخشی از مشکلات بهخاطر برخورد و اعدام قاچاقچیانی است که اساساً کشور هدف آنان ایران نیست.
آشکار است که ایران از موضع اخیر افغانستان در حمایت تلویحی از موضع عربستان ناخرسند است و میتوان حدس زد که اشرف غنی توجیه کرده که از حمله به یمن حمایت نکردهایم بلکه بهعنوان یک مسلمان آمادگی خود را برای دفاع از حرمین شریفین (مکه و مدینه) اعلام داشتهایم یا اینکه برای فتحباب گفتوگو با طالبان بهحمایت عربستان نیاز داریم.
در مقابل اما دست ایران هم خالی نیست. بهجای این که افغانها حامل پیام و میانجی ایران و آمریکا باشند اکنون مستقیماً با غرب و شخص وزیر خارجه ایالات متحده گفتوگو میکنیم و با بهبود رابطه با غرب و رفع تحریمها اقتصاد افغانستان هم البته متاثر میشود و سر و سامانی میگیرد و میتوان گفت یگانه همسایه ایران که واقعاً از حل پرونده هستهای و رفع تحریمها و پیوند دوباره ایران با اقتصاد جهانی خوشحال است افغانستان است.
در اینکه اشرف غنی مثلث آمریکا، عربستان و پاکستان را در زمینههای امنیتی بر ایران ترجیح میدهد تردیدی نیست و این انتخاب از گفتار و رفتار او هویداست. اما او هیچگاه نمیتواند از ایران بینیاز شود و این نه تنها بهخاطر مرز طولانی و مشترک زمینی که به سبب واقعیتهای دیگر هم هست:
واقعیت اول اینکه افغانهای شیعه جانبدار ایران هستند و همان ملاحظاتی که پاکستان را از اتحاد بیشتر با ریاض برحذر داشت اینجا هم صدق میکند ضمن اینکه شمار قابل توجهی از این جمعیت شیعه بین دو کشور در ترددند و بعید نیست ایران در صدور روادید به افغانها و اجازه کار به آنها آسانگیرتر شود و میوه آن را در رقابتهای سیاسی بچیند.
دوم اینکه ایران با آمریکا مستقیماً در گفتوگوست و افغانستان نقش میانجی را از دست میدهد و از این حیث تهران نیازی به وساطت افغانها ندارد.
واقعیت سوم هم این است که حکومت کنونی افغانستان عملاً دو پاره است و ایران اگر بخواهد میتواند کفهی عبدالله عبدالله را سنگینتر کند. از اینرو اشرف غنی نمیتواند همه تخممرغهای خود را در سبد عربستان بچیند و این همان واقعیتی است که در سفر اخیر صراحتاً یا عملاً به او تفهیم شد و رییسجمهوری این کشور با تجربه سالها کار در سازمانهای بینالمللی بهخوبی با این معادلات نیک آشناست.
نکته قابل توجه این است که در سفرهای قبلی با اینکه مواضع کرزی نرمتر بود اما عملاً به تعارفات میگذشت و این بار ولی با وجود اختلافات جدی دو کشور همسایه بر سر نوع نگاه به تروریسم، داعش، عربستان ، حمله به یمن و قرارداد امنیتی مذاکرات جدیتر و مفیدتر بهنظر میرسید.
بهیاد آوریم که در نیمه مرداد سال ١٣٨٩ و در نشست سهجانبه کشورهای فارسیزبان در تهران مهمترین موضوع این بود که از آقای حامد کرزی و بهقول افغانها «محترم حامد کرزی» با «خاکشیر» پذیرایی شد و رییسجمهوری افغانستان بارها از محمود احمدینژاد تشکر کرد که او را بهخاطرات دوران کودکی بازگردانده و یاد مادر را تازه کرده است.
این بار البته از اشرف غنی در تهران با خاکشیر پذیرایی نشد اما رییسجمهوری افغانستان بیش از پیش دانست که نمیتواند به اندازهای که میپنداشت به عربستان نزدیک شود،بیشتر دانست که وقتی قدرت را با دکتر عبدالله تقسیم کرده نمیتواند دیدگاه شریک خود را که تا اندازهای به تهران نزدیکتر است نادیده بینگارد خاصه این که ریاست دستگاه اجرایی با عبدالله است، دانست که هر چند نمیخواهد مانند عراقیهای شیعه که بهرغم نزدیکی با آمریکا بهروی ایران آغوش گشودهاند، پای ایران را در عرصههای امنیتی هم به افغانستان باز کند اما لحن برادر بزرگتر - عربستان سعودی - را نیز نمیتواند تکرار کند.
مهمتر از همه اینها اینکه ایرانِ پسا تحریم نقشی به مراتب موثر نیز میتواند ایفا کند و آقای اشرف غنی از این نکته هم غافل نیست و اگر ناگزیر است روابط خود با تهران و ریاض را بهگونهای تنظیم کند که یکی از دو طرف از کابل نرنجد این نه مشکل ایران که مشکل افغانهایی است که به هر دو نیاز دارند و در تهران باید دریافته باشد به همسایه همزبان خود نیازمندتر است ولو این بار از پذیرایی با خاکشیر خبری نبوده باشد.
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- واقعیتهایی که اشرف غنی در سفر به تهران فهمید، وبسایت دیپلماسی ایرانی: دوشنبه ٢٠ آوریل ٢٠۱۵ - ٣۱ فروردین ۱٣۹۴
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت دیپلماسی ایرانی، به نقل از: وبسایت عصر ایران