|
مردی که تمدن آشوری را کشف کرد
فهرست مندرجات
.
مردی که تمدن آشوری را کشف کرد
جرج اسمیت (George Smith) (زادهی ۱٨۴٠ م - درگذشتهی ۱٨٧٦ م)، آشورشناس (Assyriologist) معروف انگلیسی و از كاركنان موزهی بريتانيا (British Museum) بود که لوحه يازدهم حماسهی گيلگمش را كشف كرد و كليد رمز آن را گشود.
آنچه در زیر آمده است، گزارشی است از دنیل سیلاس آدامسون (Daniel Silas Adamson)، در مجلهی خبری بیبیسی (BBC News Magazine) که با عنوان «مردی که تمدن آشوری را کشف کرد» (The men who uncovered Assyria) تهیه شده است.
دو نقطهی باستانی که اخیراً توسط گروه دولت اسلامی ویران شدند، حدود دو هزار و پانصد سال زیر خاک مدفون بوده و ۱۷۰ سال پیش اولین کاوشهای باستانشناسی سرآغازی شد برای کشف گنجهای نهفته در این نقاط.
تصویری بازسازیشده از کاخهای آشوربانیپال توسط آستین هنری لایارد
شاید بتوان گفت که آن کاوشها راه را برای نابودی آثار بهجا مانده در این نقاط باستانی توسط گروه داعش هموار ساخت، ولی در عین حال باعث شد که بخشی از غنای یک تمدن فراموش شده حفظ شوند.
در روزهای کمنور نوامبر ۱۸۷۲ مردی بهنام جورج اسمیت در یکی از اتاقهای کار موزهی بریتانیا در شهر لندن روی یک لوح سفالی تحقیق میکرد. هزاران قطعهی از آنها چندی پیش در یک حفاری در شمال عراق کنونی کشف شده بودند. این لوح به خط میخی منقش بود که در دوران باستان در سراسر بینالنهرین رواج داشت و در دوران حیات جورج اسمیت معنای آن کشف شده بود.
نوشتهی برخی از این لوحها مربوط به امور تجاری و حسابداری روزانه بود، برخی دیگر پیروزیهای شاهان آشوری را ثبت کرده و برخی دیگر حاوی دعا یا مراسم قربانیکردن گوسفند توسط روحانیان دربار بود.
اما قطعهلوحی که جورج اسمیت روی آن تحقیق میکرد از یک داستان حکایت میکرد. داستانی در مورد سیلای مهیب که جهان را زیر آب برد، در مورد مردی که یک کشتی ساخت و کبوتری که در جستجوی خشکی آن را به پرواز درآورد.
جورج اسمیت متوجه شد که روی این لوح نسخهای از داستان نوح و کشتی او نوشته شده است. اما این کتاب سفر پیدایش، نخستین بخش از کتاب مقدس عبری نبود. متنی بود با عنوان گیلگمش، یک شعر حماسی که اولینبار هزار و ۸۰۰ سال قبل از میلاد روی لوح حک شده است، حدود هزار سال قبل از نگارش تورات عبری. حتی آن لوحی که جورج اسمیت روی آن تحقیق میکرد و بخشی از این داستان روی آن نوشته شده بود، متعلق به قرن هفتم قبل از میلاد یعنی بسیار قدیمیتر از نسخههای اولیهی کتاب سفر پیدایش بود.
امپراتوری آشور (سال ٦۵٠ قبل از میلاد) و مرزهای جدید
اوایل ماه دسامبر ۱۸۷۲ جورج اسمیت بازخوانی خود از متن حکشده روی این لوح را در جلسهی باستانشناسی مرتبط با کتاب مقدس قرائت کرد. ویلیام گلدستون، نخستوزیر وقت بریتانیا، نیز در میان حاضران بود. پس از قریب به دو هزار سال، این اولینباری بود که داستان حماسی گیلگمش در جمع بازخوانی میشد.
کشف این متن که حدود ۱۵ سال پس از انتشار کتاب چارلز داروین با عنوان خاستگاه گونهها (منشأ انواع) صورت گرفت به باورهای مسیحی رایج در نیمهی دوم قرن نوزدهم جامعهی بریتانیا (دورهی ویکتوریا) ضربهی دیگری زد.
سرگذشت این لوح باستانی که یکبار دیگر تاریخساز شد، از حفاری در نقطهای در شمال عراق امروزی بهنام کویونجیک شروع شد. یکی از همان نقاط باستانشناسی است که امروزه گروه دولت اسلامی برای یافتن گنجینههای تمدن آشوری آنجا را حفاری میکند. این سرگذشت در کتابی با عنوان «کتاب دفن شده، مفقود شدن و بازکشف حماسه گیلگمش» بهقلم پروفسور دیوید دامروش از دانشگاه کلمبیا بهخوبی حکایت شده است.
قویونجیک درست در نقطهی مقابل شهر موصل در آنسوی رود دجله واقع شده و دو هزار و ۷۰۰ سال پیش بخشی از شهر نینوا آخرین پایتخت امپراطوری نو آشوری بود. در دوران آشوربانیپال این شهر با بناهای عظیم و باغهای بزرگش به اوج شکوه و رونق رسید. در سال ۶۱۲ قبل از میلاد در جریان شورشی بهرهبری بابلیها، شهر نینوا غارت شد و بسیاری از بناهای شهر از جمله کتابخانه آشوربانیپال و لوح نوشتههای او از جمله داستان حماسی گیلگمش زیر خاک رفت.
حدود دو هزار و پانصد سال بعد مردی بهنام هرمزد رسام این لوح را از زیر خاک پیدا کرد. خانوادهی او از مسیحیان کلدانی بودند، نوادگان آشوریان باستان که در قرن چهارم به مسیحیت گرویدند و از نظر قومی با اعراب و کردهای ساکن منطقه متفاوتند. در یکسال اخیر کلدانیها بهشدت توسط گروه دولت اسلامی مورد سرکوب قرار گرفتهاند و بسیاری از آنها مجبور شدهاند به اقلیم کردستان یا خاک ترکیه بگریزند.
در دوران جوانی هرمزد رسام موصل شهری آرام و از مناطق عقبافتاده قلمرو امپراطوری عثمانی بود که به مرور رو به زوال میرفت. هرموزد در ۱۹ سالگی و در سال ۱۸۴۵ با آستین هنری لایارد آشنا شد و این سرآغاز تغییر بزرگی در زندگی او و تاریخ آشوریان بود.
یک گاو بالدار بهسرپرستی آستین هنری لایارد آمادهی حمل به بیرون از محل کاوش میشود
آستین هنری لایارد یک جهانگرد ماجراجوی بریتانیایی بود که حوالی ۱۸۳۰ با پول فراوان و دو ششلول کمری وارد خاورمیانه شد. او قبل از اینکه به شهر موصل برسد معبد پترا در اردن امروزی و بعلبک در لبنان را دیده بود و مدتی را هم در شهرهای دمشق و حلب سپری کرده بود. ولی در نهایت، گنجینههای باستانی حفارینشده در شمال عراق بود که توجه او را جلب کرد.
بالاخره پس از سالهای مذاکره با مقامات حکومت عثمانی آستین هنری لایارد در تابستان ۱۸۴۵ اولین کلنگها را در تپهی نمرود واقع در ۳۵ کیلومتری جنوب شهر موصل به زمین زد. این دقیقاً همان نقطهای است که به گفته مقامات دولت عراق، نیروهای گروه دولت اسلامی اوایل ماه مارس با بلدوزر نابود کردن آنرا شروع کردند.
به این ترتیب کشف تمدن آشوری آغاز شد. در فاصله سه تا چهار سال آستین هنری لایارد آثار تمدنی را از زیر خاک بیرون کشید که تا آنزمان تنها اطلاع از آن چند اشارهی مختصر در متن انجیل بود. آثار این تمدن بهسرعت به موزهی بریتانیا منتقل شد و کتابی که با عنوان «نینوا و بازماندههای آن» در سال ۱۸۴۹ بهقلم لایارد چاپ شد بهسرعت به یک اثر پرفروش بدل شد.
اما به اعتراف خود لایارد هیچیک از این دستاوردها بدون نقش مهم هرموزد رسام به تحقق نمیپیوست. لایارد امور اداری و دریافت بودجه از موزه بریتانیا را انجام میداد، ولی این هرموزد بود که همه کارهای جاری حفاری و از جمله مذاکره با روستاییان و اقوام گوناگون ساکن منطقه را بر عهده داشت. او به زبانهای عربی، ترکی، آرامی و زبان آشوریان مسیحی مسلط بود.
همکاری این دو مرد در کشف آثار تمدن آشوری نقطهی آغاز دوستیای بود که بقیهی عمر آنها ادامه یافت. نقش هرمزد رسام در ادامه این پروژه حفاری بهقدری مهم بود که پس از کنارهگیری لایارد از کار باستانشناسی و گرفتن مشاغل سیاسی و دیپلماتیک، موزهی بریتانیا هرموزد را بهعنوان مسئول ادامه حفاری تعیین کرد.
آستین هنری لایارد
هرمزد بهشدت به فرهنگ بریتانیای دورهی ویکتوریا علاقمند بود. از نوع لباس پوشیدن تا عقاید سیاسی بهشدت تحت تأثیر این فرهنگ بود و مدتی نیز برای تحصیل به دانشگاه آکسفورد رفت. از آنجا در یکی از نامههای خود خطاب به لایارد نوشته بود: «من ترجیح میدهم که در انگلستان لوله بخاری تمیز کنم تا اینکه در ترکیه پاشا باشم.»
در میانهی قرن نوزدهم فرانسویها و بریتانیاییها در کل منطقهی که قلمرو عثمانی بود با یکدیگر در حال رقابت بودند. باستانشناسی یکی از کانونهای اصلی این رقابت غیررسمی بود. بهعنوان مثال اولین کسی که حفاری در اطراف نینوا را شروع کرد یک فرانسوی بود. اما هرمزد رسام وفادار به بریتانیا از شناخت محلی و روابط خود برای پیروزی در این رقابت نهایت استفاده را میکرد.
سنگتراشیهای آشوری با موضوع شکار شیر
در دسامبر ۱۸۵۳، او بدون داشتن اجازه قانونی و در تاریکی شب حفاری در یک نقطهی دیگر از تپهی نینوا را شروع کرد. یک هفته از شروع حفاری نگذشته بود که پس از فرو ریختن تلی از خاک تپه کارگران فریاد زدند «صور»! این شمایلها بخشی از تالارهای کاخ آشوربانیپال بودند که بین سالهای ۶۶۸ تا ۶۲۷ قبل از میلاد بر امپراطوری آشوری نو حکم میراند.
آنچه که کشف شد آثار هنری خارقالعادهای بود که صحنههای شکار در دشتهای بینالنهرین را ترسیم میکرد، سنگتراشههایی که مشابه آن تا آنزمان در خاورمیانه کشف نشده بود. حتی فقط با همین دیوارههای سنگی از صحنه شکار شیر کاخ آشور بانیپال به جرات یکی از مهمترین اکتشافات باستانشناسی قرن میبود. اما کف کاخ نیز مملو از لوحهای کتابخانه امپراطور بود.
سر یک مجسمهی گاو بالدار از آثار نمرود در موزهی بریتانیا
هرموزد رسام در این مورد در یادداشتهای خود نوشت: «از جمله این یادگارها، ما حکایت کلدانیها از آفرینش و سیل را پیدا کردهایم.» البته او خط میخی نمیدانست و در آن لحظه هنوز متوجه نشده بود ولی او لوح حکایت گیلگمش را پیدا کرده بود که بعدها به لوح سیل معروف شد.
هرموزد رسام پس از شروع سکونت در انگلستان
محمولههای حاوی لوحهای کتابخانه آشوربانیپال درست زمانی به موزهی بریتانیا رسید که جورج اسمیت نوجوان تحصیلات خود را تمام میکرد. جورج اسمیت نیز مثل هرمزد رسام یک عضو طبیعی جامعهی ویکتوریایی بریتانیا نبود. او فرزند یک خانواده کارگر و طراح بسیار زبردستی بود و در ۱۴ سالگی دورهی آموزش طراحی برای نقش اسکناسها را تمام کرده بود. او نیز حکایتها و اخبار مربوط به اکتشافات در نینوا و نمرود را شنیده بود و در اواسط دهه ۱۸۵۰ در اوقات فراغت خود به موزهی بریتانیا میرفت و در لوحهای خط میخی دقت میکرد که از سرزمین کهن پادشاهان آشوری به لندن رسیده بودند.
آستین هنری لایارد
جورج اسمیت در سن ۲۰ سالگی شروع کرد به دریافتن خط میخی و خط اکدی که اکثر این لوحها به آن خط نوشته شده بودند. بهفاصله کوتاهی، او که هیچگاه بهخارج سفر نکرده بود و تحصیلات دانشگاهی هم نداشت، توانست در ادبیات و تاریخ تمدن آشوری به کشفهای بزرگی برسد. او بهعنوان یک کارشناس خط و تمدن آشوری تثبیت شد ولی بهکار خود ادامه داد تا اینکه بالاخره در نوامبر ۱۸۷۲ توانست حکایت گیلگمش را کلام به کلام بازخوانی کند.
دو ماه پس از آن تاریخ جورج اسمیت با هزینهی روزنامه دیلی تلگراف عازم شمال عراق شد تا حفاریهای باستانشناسی در قلمرو تمدن آشوری را ادامه دهد. اما او نه تجربهی ماجراجویانه لایارد را داشت و نه شناخت بومی هرمزد رسام را. او از دیوانسالاری عثمانی، فقدان بهداشت و سایر ناملایمات محلی بهتنگ آمد و پس از چهار سال از شروع مأموریت خود در سال ۱۸۷۶ بر اثر اسهال خونی در شهر حلب درگذشت.
گاوهای بالدار آشوری در موزهی ملی عراق - بغداد
اما بدون شک او یک نابغهی تمامعیار بود. او تا زمان مرگش در ۳۶ سالگی هشت کتاب اساسی در مورد تمدن و ادبیات آشوری منتشر کرد، بیش از ده کشف باستانشناسی بزرگ از خود بهجا گذاشت و کاشف اولین اثر ادبی مهم در تاریخ جهان، یعنی حکایت حماسی گیلگمش بود.
پس از مرگ جورج اسمیت موزهی بریتانیا باری دیگر هرموزد رسام را به خدمت گرفت. او در شهر باستانی سیپار در حوالی رود فرات که جزو قلمرو بابلیان بود اکتشافات گستردهای انجام داد، دروازهی برنزی و عظیم قصر بلاوات و بیش از هفتهزار لوح خط میخی را به لندن فرستاد. فقط بهخاطر همین اکتشافات قاعدتا او بایست بهشهرت میرسید.
اما در سالهای دهه ۱۸۸۰ میلادی بهمرور هرموزد رسام از اسناد رسمی خط میخورد. مقامات بریتانیایی مستقر در منطقهی اکتشافات او را به اسم خود ثبت میکردند و برخی از مقامات موزهی بریتانیا به او تهمت میزدند که از قبل فروش غیرقانونی آثار کشف شده در حفاریها برای خود ثروت اندوخته است.
هرموزد که بهشدت به بریتانیای دوران ویکتوریایی وفادار بود و تمام عمر خود را وقف حفاری و باستانشناسی برای آنکشور کرد، در نهایت قربانی تفرعن، نژادپرستی و اهانت شد. هیچ ناشر بریتانیایی حاضر نشد خاطرات او را چاپ کند. وقتیکه در سال ۱۹۱۰ در شهر هوو در جنوب انگلستان درگذشت، اسم او از تمام نشانها و راهنماهای بازدیدکنندگان موزهی بریتانیا حذف شده بود.
تنها انگلیسی که از او دفاع میکرد دوست قدیمیاش لایارد بود که نوشته بود: «رسام یکی از صادقترین و درستکارترین افرادی است که من در عمر خود شناختهام و کسی که هیچگاه خدمات او بهرسمیت شناخته نشده است.»
▲ | شهر باستانی نمرود |
شهر آشوری باستانی نمرود
-
- وسعت این شهر حدود ۳۵ کیلومتر مربع بود و در مرکز آن بنای اصلی یا ارگ شهر قرار داشت.
- ساختمانهای اداری و دینی شهر چندین کاخ بزرگ پادشاهان آشوری، معبد نینورتا، خدای جنگ، و معبد نابو، خدای نگارش، را شامل میشد.
- کاخ آشور نصیرپال، پادشاه آشوری، که به کاخ شمال غرب نیز شهرت دارد، اولینبار در سال ۱۸۴۰ توسط آستین هنری لایارد باستانشناس بریتانیایی حفاری شد.
- مرحلهی بعدی حفاریهای گسترده در این شهر در دهههای پنجاهوشصت میلادی زیر نظر مکس مالووان، همسر آگاتا کریستی انجام شد.
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- دنیل سیلاس آدامسون، مردی که تمدن آشوری را کشف کرد، وبسایت فارسی بیبیسی: دوشنبه ٦ آوریل ٢٠۱۵ - ۱٧ تیر ۱٣۹۴
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت بیبیسی