|
آلمان و فیلسوفان بزرگ معاصر آن
فهرست مندرجات
.
فلسفه در آلمان دیر متولد شد اما بهسرعت رشد کرد
اگرچه کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس پیشتر از آلمان به فلسفه جدید رسیدند، ولی سرزمینی که امروزه آلمان نامیده میشود، از قرن هجدهم، زادگاه فیلسوفان و اندیشمندان بهنام جهانی شد.
در واقع میتوان گفت شاید بستر فلسفه – که همانند تمدن حرکت میکند - از یونان به اسکندریه و از آنجا به روم و سپس به آلمان رسیده است.
فلسفه بهطور جدی در نیمهی دوم قرن هفدهم از طریق کارهای لایبنیتس در آلمان زاده شد. با آنکه دیر متولد شد، اما بهسرعت رشد کرد و عمیق شد و در حدود یک قرن، آلمان به مهد بزرگترین فلاسفه جهان تبدیل شد؛ یعنی طی قرن هجدهم و نیمه اول قرن نوزدهم.
فلسفهی آلمان در قرن بیستم جریانها و رویکردهای بسیاری را دربر میگیرد. در این مجموعه-عکس سعی بر آن بوده تا ۲۱ نمایندهی تأثیرگذار جریانهای گوناگون فکری آلمان در قرن بیستم و پس از آن معرفی شوند.
آلمان کشور فیلسوفهای بزرگ است. به باور غالب، پس از یونانیها، آلمانیها بودهاند که مشعل فلسفه را روشن نگهداشتهاند. در این مجموعه-تصاویر، فهرست آثار مهم و گزینگویههایی را از فیلسوفان مهم قرن بیستم و بیستویکم آلمان میبینید که تصویرهای آنها در دسترس بودهاند. در بیشتر موارد سال تولد این فیلسوفان مبنای ترتیب گالری پیشرو بوده است.
هوسرل: من نمیگویم فلسفه دانشی ناکامل است، بلکه مطلقاً بر این باورم که فلسفه به مثابهی یک دانش هنوز آغاز نشده است... همهی دانشها ناکاملاند؛ حتا علوم دقیقی که شگفتی بسیاری را برانگیختهاند
ادموند هوسرل (Edmund Husserl) (۱۸۵۹-۱۹۳۸) در اصل در اتریش بهدنیا آمد و بعدها تابعیت امپراتوری پروس را پذیرفت که بخشی از آلمان بود. او بنیانگذار مکتب پدیدارشناسی بود. او به انتقاد از اصالت روانشناسی، تاریخ و علم پرداخت و مکتب تحلیلی و تفهمیای را بنیان گذاشت که در زمینههای بسیاری چون هنر و نقد ادبی تأثیر داشته است. «بازگشت به امور» واقع و جلوگیری از قالببندی آنها در چارچوب تفاسیر، مفهومسازیها و انتزاعها از محورهای بینش هوسرل بود.
آثار: «فلسفه به مثابهی دانش دقیق»، «ایدههایی دربارهی پدیدارشناسی محض»، «منطق صوری و منطق استعلایی» و ...
فرگه: چیزی را که بدیهی است نمیتوان تجزیه کرد و آنچه را که منطقاً بدیهی است، نمیتوان تعریف کرد.
گوتلوب فرگه (Gottlob Frege) (۱۸۴۸-۱۹۲۵) پژوهشهایی بنیادی دربارهی رابطهی منطق و ریاضیات داشت. او بنیانگذار ریاضیات جدید است. فرگه بر فیلسوفانی چون برتراند راسل، لودویک ویتگنشتین و ادموند هوسرل تأثیر گذاشت و در عرصههایی مانند فلسفهی زبان و فلسفهی ریاضی صاحبنظر بود.
آثار: «مفهومنگاری» (تفکر محض به زبان فرمولها)، «مبانی حساب»، «قواعد اساسی حساب» و ...
هارتمان: «استبداد ارزشها» زمانی پدید میآید که بعضی بهقدرت میرسند و با زور و بهبهای از دسترفتن ارزشهای والاتر به ارزشهای ناچیز برتری میبخشند
نیکلای هارتمان (Nicolai Hartmann) (۱۸۸۲-۱۹۵۰)، نخست فیلسوفی از شاخهی ماربورگ مکتب نوکانتی بود. این نمایندهی عقلگرایی انتقادی با تأثیر از مکتب پدیدارشناسی ادموند هوسرل متافیزیک را در قرن بیستم بهعرصههای جدیدی کشاند. او در زمان خود از مهمترین فیلسوفان آلمان بهشمار میرفت و در گوتینگن، کلن، ماربورگ و برلین تدریس میکرد. از دید او شناخت رابطهای است میان فاعل شناسا و موضوع شناخت، و جهان نه کاملاً شناختناپذیر است و نه مطلقاً قابل شناخت.
آثار: «دربارهی بنیاد هستیشناسی»، «ساختار جهان واقع»، «فلسفهی طبیعت» و ...
یاسپرس: آزادی همیشه در معرض حمله است و به همین دلیل در خطر! آنجا که جامعهای دیگر این خطر را حس نمیکند، میتوان گفت که آزادی دیگر تقریباً از دست رفته است
کارل یاسپرس (Karl Jaspers) (۱۸۸۳-۱۹۶۹) در کنار هایدگر از نمایندگان مهم فلسفهی اگزیستانسیالیسم است. او از نخستین روانپزشکان آلمان در قرن بیستم نیز بود و افرادی مانند ماکس وبر و هانا آرنت از دوستان او بودند. از دید او در واقعیت بیمفهومی که علوم طبیعی یقینی برای زندگی بهدست نمیدهند، انسان به بینشی دور از توهم نسبت بهوجود خود نیاز دارد که پایهی تصمیمگیریهای او برای کردارش باشد.
آثار: «روانشناسی جهانبینیها»، «از آغاز و انجام تاریخ»، «درآمدی بر فلسفه»، «یادداشتهایی دربارهی مارتین هایدگر» و ...
بلوخ: تفکر یعنی گذر از مرز. ریشهی این خرافه چیست که حقیقت مسیر خود را میگشاید؟
ارنست بلوخ (Ernst Bloch) (۱۸۸۵-۱۹۷۵) مارکسیست بود و او را «فیلسوف امید» نیز نامیدهاند. بلوخ با تکیه بر ارسطو و فیلسوفان مشایی مانند ابن سینا و ابن رشد، و همچنین هگل و مارکس دیدگاههای هستیشناختی جدیدی عرضه کرد. او تعریفی از ماده را مبنای هستیشناختی خود قرار داد که آنرا به مثابهی امکانی واقعی برای پیدایش امور جدید در نظر میگیرد. از دید بلوخ باید با نیروی پیشبرندهی امیدواری، جامعه را به قلمروی آزادی انسان تبدیل کرد.
آثار: «روح یوتوپیا»، «اصل امید»، «حق طبیعی و ارزش انسانی»، «مسألهی ماتریالیسم» و ...
هایدگر: اندیشهبرانگیزترین امر در زمانهی اندیشهبرانگیز ما این است که ما هنوز فکر نمیکنیم
بهدلیل همکاری مارتین هایدگر (۱۸۸۹-۱۹۷۶) با حزب نازی در دوران هیتلر، او همیشه در هجوم منتقدان بوده است. این فیلسوف با مبنا قرار دادن اگزیستانسیالیسم سورن کیرکهگارد، فیلسوف دانمارکی و پدیدارشناسی ادموند هوسرل بهمفهوم هستی پرداخت. او همچنین میکوشید به پرسش تاریخ فلسفهی غرب دربارهی هستی عمق ببخشد و تفسیری نو از انسان و جهان بهدست دهد. تفسیر وجودشناختی زبان و واژگان تخصصی پیچیده، بخش جداییناپذیر فلسفهی او هستند.
آثار: «هستی و زمان»، «متافیزیک چیست؟»، «راههای جنگلی»، «در راه زبان»، «تکنیک و واگشت» و ...
بنیامین: گزینگویههای آثار من مانند راهزنان مسلحی هستند که ناگهان راه را بر تنپروران میبندند و یقین را از آنها میگیرند
والتر بنیامین (Walter Benjamin) (۱۸۹۲-۱۹۴۰) نویسندهای فلسفی و منتقد ادبی از مکتب فرانکفورت بود که در کار ترجمهی آثار بالزاک، مارسل پروست و ... به آلمانی نیز مهارت داشت. او در بخشی از فعالیت فلسفی خود به موضوعهای فلسفهی زبان پرداخت. او در دههی ۳۰ به ماتریالیسم دیالکتیک گروید. طرح او برای نگارش فلسفهی تاریخ قرن نوزدهم که آنرا بهعنوان اثر اصلی خود در نظر گرفته بود، پس از خودکشی در حین فرار از چنگ نازیها ناتمام ماند.
آثار: «اثر هنری در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی آن»، «پروژهی پاساژها»، «در نقد خشونت»، «دربارهی مفهوم تاریخ» و ...
هورکهایمر: وقتی وحشت جهان امروز را از قتلهای شهوانی، بهخصوص از حمله و تجاوز به کودکان میبینیم، شاید بتوانیم باور کنیم که زندگی انسان و رشد طبیعی فرد نزد مردم بهنوعی تقدس رسیده است
ماکس هورکهایمر (Max Horkheimer) (۱۸۹۵-۱۹۷۳) از بنیانگذاران مکتب فرانکفورت و همکار آدورنو در موسسهی پژوهشهای اجتماعی در همان شهر بود. او براساس دیدگاههای مارکس و هگل نظریهی انتقادی اجتماع را ارائه کرد. نقدهای او بر سرمایهداری متأخر در جنبش دانشجویی دههی ۶۰ در آلمان تأثیر داشت. هورکهایمر پس از روی کار آمدن ناسیونالسوسیالیستها مجبور به ترک آلمان و ۱۶ سال زندگی در تبعید شد.
آثار: «دیالکتیک روشنگری»، «در نقد عقل ابزاری»، «نظریهی انتقادی» و ...
گادامر: فاصلهی زمانی، مفهوم حقیقیای را که در چیزها نهفته کاملاً آشکار میکند. اما درآورد مفهوم حقیقیای که در یک متن یا یک آفرینش هنری نهفته، در یک نقطه به پایان نمیرسد؛ بلکه در حقیقت فرایندی پایانناپذیر است
هانس گئورگ گادامر (Hans-Georg Gadamer) (۱۹۰۰-۲۰۰۲) که بیش از یک قرن زندگی کرد، در فلسفه از هایدگر و هوسرل تأثیر پذیرفته بود. او مهمترین نمایندهی هرمنوتیک فلسفی آلمان و در پی پاسخ به پرسش شرایط امکان فهم بود. فهم برای او نه بهعنوان یکی از شیوههای فراوان رفتار، بلکه بهمثابهی «شیوهی هستی باشنده» مطرح بود. او فهم را بسته به افق ترسیم شده از سوی سنت و روایتها میدید. به باور گادامر، پیشداوریها و پرسشهای مفسر از این افق سرچشمه میگیرند.
آثار: «ستایش نظریه»، «حقیقت و روش»، «امروزینگی زیبایی»، «دیالکتیک هگل» و ...
آدورنو: این حق مخاطبان است که آنها را نفریبند، هر چند اصراری هم بر فریب خوردن وجود داشته باشد
تئودور و. آدورنو (Theodor W. Adorno) (۱۹۰۳-۱۹۶۹) جامعهشناس، منتقد موسیقی و از نمایندگان مهم نسل اول مکتب فرانکفورت بود. موضوع اصلی برای او «نجات فرد» از جامعهی دیوانسالار و تبلیغاتی دهههای پس از جنگ جهانی دوم بود. از دید او چنان جامعهای تحرک و آزادی عمل فرد را محدود میکند. او از منتقدان فلسفهی اگزیستانسیالیسم و پوزیتویسم فلسفی بود. آدورنو از معدود فیلسوفانی بود که به آهنگسازی نیز پرداختهاند.
آثار: «دیالکتیک روشنگری»، «فلسفهی موسیقی نوین»، «پژوهشی در باب شخصیت اقتدارگرا»، «دیالکتیک منفی» و ...
آرنت: دوران هیتلر و استالین، زمان ابتذال پلیدی بود که زبان از بیان آن ناتوان میماند و تفکر در برابر آن ناکام
هانا آرنت (Hannah Arendt) (۱۹۰۶-۱۹۷۵) شاگرد هوسرل، هایدگر و یاسپرس بود؛ اما خود را فیلسوف نمینامید. اهمیت این نظریهپرداز آلمانی-آمریکایی گذشته از فلسفهی سیاسی، بیشتر در زمینهی نظریههای سیاسی است. آرنت، طرفدار دموکراسی مستقیم و نمایندهی قاعدهای بود که طبق آن در عرصهی سیاسی، نوعی کثرت وجود دارد که براساس آن میان انسانها نوعی آزادی بالقوه و برابری حاکم و موضوع مهم توانایی دیدن امور از چشمانداز طرف مقابل هست. آرنت پژوهشهایی نیز در زمینهی یهودیستیزی داشت.
آثار: «دربارهی انقلاب»، «عنصرها و خاستگاههای حاکمیت مطلق»، «آیشمان در اورشلیم» و ...
بلومنبرگ: یکسویگی، سرنوشت همهی ادراکهاست... کنجکاوی است که توجه انسان را به کنجکاوی دیگران جلب میکند
هانس بلومنبرگ (Hans Blumenberg) (۱۹۲۰-۱۹۹۶) را از اصیلترین فیلسوفان معاصر آلمان میدانند. او نوعی فلسفهی استعاره را بنیان گذاشت. از دید او در عصر جدید که بر عقلانیت و تفکر استوار است، انسان هنوز در افق تصویرهای گذشته میاندیشد که بینش او را نسبت به جهان و فهم او را از خویش میسازند.
آثار: «حقانیت عصر جدید»، «الگوهایی برای استعارهشناسی»، «انقلاب کوپرنیکی»، «کار بر روی اسطوره»، «خروجیهای غار» و ...
لومان: ۱- احتمال بالای وقوع رخدادها به این معناست که هر آنچه هست، میتواند به گونهای دیگر نیز باشد. ۲- مار و گربه نمیتوانند «ماربه» بهدنیا بیاورند. ۳- یکی از مهمترین کارکردهای تبلیغ این است که مردم بیسلیقه را به سلیقه مجهز کند. ۴- مشکلات تنها آنجا مشکلات بزرگی هستند که نتوان آنها را جز به جز بررسی و برطرف کرد
نیکلاس لومان (Niklas Luhmann) (۱۹۲۷-۱۹۹۸) حقوقدان و جامعهشناس نیز بود. یورگن هابرماس، فیلسوف معاصر، زمانی گفته بود که لومان فیلسوفی در پوستین جامعهشناس است! لومان بسیار پرکار و بنیانگذار «نظریهی سامانهها» در جامعهشناسی بود. این نظریه میکوشد تمام واقعیت اجتماعی را در ساختار نظری فراگیری در آورد که در آن تمام جهان در قالب مجموعهی بزرگی از سامانهها پدیدار میشود.
آثار: «روشنگری جامعهشناختی»، «سامانههای اجتماعی»، «کارکرد دین»، «واقعیت رسانههای گروهی» و ...
آپل: در میان وظایف دانشگاه در حال حاضر و آینده، در عرصهی علوم طبیعی نخستین جایگاه را کاربردی ساختن این دانشها دارد. در عرصهی علوم انسانی کاربرد ارتباطی این علوم برای ایجاد وحدت میان دو عرصهی پژوهش و آموزش، برای پرورش و ساخت باور عمومی جایگاه نخست را دارد
کارل-اتو آپل (Karl-Otto Apel) (۱۹۲۲- ...) نمایندهی مهم اخلاق گفتمانی در فلسفهی معاصر آلمان است. او از فلسفهی تحلیل زبان ویتگنشتین، هرمنوتیک هایدگر و عملگرایی چارلز ساندرس پیرز، فیلسوف آمریکایی تأثیر پذیرفته است. اپل از پرنفوذترین فیلسوفان رویکرد پراگماتسیم استعلایی زبان است. این گرایش، نوسازی فلسفهی استعلایی کانت است. اپل کوشید همراه با یورگن هابرماس نظریهی اخلاق کانت را با توجه به مسألهی توجیه هنجارها با کاربرد اجزاء نظریهی ارتباط روزآمد کند.
آثار: «گفتمان و مسئولیت: مسألهی گذار به اخلاق پساقرادادی»، «دگردیسی فلسفه» و ...
هابرماس: فرایندهای شتابان توسعه در جامعههای سرمایهداری متأخر، سیستم جامعهی جهانی را با مشکلهایی روبهرو کردهاند که نمیتوان آنها را نشانههای بحران خاص ناشی از سیستم دانست؛ هر چند که امکانات رفع بحران فقط محدود به امکانهای سیستم موجود هستند. این مشکلات برای نمونه آسیب به تعادل چرخهی زیستمحیطی، آسیب به فرایند تأمین نظم در ساختار شخصیت در جوامع و همچنین تیرگی فزایندهی روابط بینالمللی هستند.
یورگن هابرماس (Jürgen Habermas) (۱۹۲۹- ...) جامعهشناس نیز هست. او را مهمترین فیلسوف و روشنفکر معاصر آلمان و جز نسل دوم مکتب فرانکفورت میدانند. هابرماس با کاربرد نظریهی انتقادی بداهت علوم اجتماعی و عقلانیت انتقادی را به پرسش میگیرد. او مبدع «نظریهی کنش ارتباطی» و از فعالترین فیلسوفان در بحثهای عرصهی عمومی بوده است. هابرماس بنیان جامعه را در ارتباط میبیند.
آثار: «نظریهی کنش ارتباطی»، «تکنیک و علم بهمثابهی ایدئولوژی»، «گفتمان فلسفی تجدد» و ...
توگندهات: کسی که زندگی گذشتهی خود را میپذیرد، کارش هنگام گذار به نیستی آسانتر است
ارنست توگندهات (Ernst Tugendhat) (۱۹۳۰- ...) فیلسوفی فعال در جریانهای صلحطلبی است که از هایدگر و ویتگنشتین تأثیر پذیرفته است. اهمیت کار او بیشتر به دلیل نقد مفهوم آگاهی است.
آثار: «مفهوم حقیقت در آثار هوسرل و هایدگر»، «خودآگاهی و استقلال»، «مسألهی اخلاق» و ...
لنک: بهنظر میرسد امروزه دیگر فلسفه و فیلسوفها در غرب حکومتستیز نیستند: درغرب دیگر کسی فیلسوفها را نمیکشد
هانس لنک (Hans Lenk) (۱۹۳۵- ...) فیلسوفی با عنوان قهرمانی المپیک قایقرانی در سال ۱۹۶۰ است! بهدلیل گوناگونی آثارش نمیتوان به آسانی او را در یکی از شاخهها یا مکاتب فلسفی قرار داد. او در کنار مسائل فلسفهی کاربردی مانند فلسفهی ورزش، به فلسفهی اقتصاد و اجتماع نیز میپردازد. یکی از محورهای کاری او بررسی اجزای تفسیر است. براساس یکی از محورهای نظری این فیلسوف همهی رهیافتهای ما به جهان از راه تفسیر هستند که بنیان شناخت و کنش ما را تشکیل میدهد.
آثار: «نقد عقل خُرد»، «فلسفه و تفسیر»، «در نقد عقل تفسیری»، «تفسیر و واقعیت»، «میان علم و اخلاق» و ...
هوفه: ۱- ابزارهای خشونت نظامی باید بهقدرت اقتصادی و فرهنگی تبدیل شوند و بهدنبال آن صلح و آرامش، شکوفایی اقتصاد و فرهنگ و علم را در پی داشته باشد... ۲- خوشبختی کشمکش فعال با شرایط زندگی است
اتفرید هوفه (Otfried Höffe) (۱۹۴۳- ...) با آثار مهم خود دربارهی کانت، ارسطو و علم اخلاق شناخته میشود. او معرف نظریهی عدالت جان راولز، فیلسوف آمریکایی به جامعهی آلمان است. کتاب «عدالت سیاسی» هوفه به هشت زبان ترجمه شده است. او از سال ۱۹۹۲ به تدریس فلسفه در دانشگاه توبینگن مشغول است.
آثار: «عدالت سیاسی»، «پزشکی بدون اخلاق؟»، «دموکراسی در عصر جهانیشدن»، «ارسطو» و ...
اسلوتردایک: حفظ رویای شفابخش گفتوگوی آزاد، آخرین وظیفهی فلسفه است
پتر اسلوتردایک (Peter Sloterdijk) (۱۹۴۷- ...) پس از هابرماس از مهمترین فیلسوفان معاصر آلمان بهشمار میرود. او دربارهی بسیاری از موضوعهای سیاسی و فرهنگی زمانه مقاله و کتاب نوشته است. شیوهی تفکر و نقد فرهنگی اسلوتردایک ریشه در مکتب فرانکفورت دارد. او با بهکارگیری آثار هایدگر میکوشد سنتهای هگل و نیچه در فلسفهی آلمان را روزآمد کند. او در یکی از آثار اخیر خود بهنام «دربارهی نبرد سه دین تکخداانگار» به سرچشمههای پیدایش تکخدایی و دینهای ابراهیمی میپردازد.
آثار: «نقد عقل کلبیمسلک»، «گسترهها»، «خشم و زمان»، «زندگیات را تغییر بده!»، «گونههای فلسفی از افلاطون تا فوکو» و ...
هونت: من تنشهای اجتماعی را به مثابهی کشمکش برای رسیدن به تأیید اجتماعی، قدردانی و احترام دیگران ارزیابی میکنم. نمونههای آشکار این بینش، جنبش شهروندی در آمریکا یا جنبش زنان هستند
اکسل هونت (Axel Honneth) (۱۹۴۹- ...) فلسفهی اجتماع را محور پژوهشهای خود قرار داده است. او از شاگردان برجستهی یورگن هابرماس و نمایندهی نسل سوم مکتب فرانکفورت است. کلیدواژهی «آسیبشناسی عقل» در آثار اخیر او تلاشی است برای نوسازی و گسترش نظریهی انتقادی اجتماع در مکتب فرانکفورت. در این راستا او به تفصیل از نظریههای روانشناسی، روانکاوی و نظریههای اجتماعی معاصر کمک میگیرد.
آثار: «دیالکتیک آزادی»، «نقد قدرت»، «آسیبشناسی عقل»، «متنهای کلیدی نظریهی انتقادی» و ...
نیدا-روملین: انسانهایی که همیشه نگران خشنودی خود در هر شرایطی هستند، بهاحتمال زیاد دیر یا زود به ناخشنودی میرسند. و انسانهایی که با خواست خوشبختی خود بدون نگرانی برخورد میکنند، فرصت یک زندگی خوش را دارند. این حرف کمی متناقض به نظر میرسد. اما بهنظر من حقیقت دارد
یولیان نیدا-روملین (Julian Nida-Rümelin) (۱۹۵۴- ...) را مهمترین نمایندهی فلسفهی دانشگاهی در کشورهای آلمانیزبان میدانند. زمینههای کاری او بیشتر علم اخلاق، نظریههای عقلانیت و دموکراسی و فلسفهی حقوق و دولت هستند. پس از هابرماس و اسلوتردایک، نیدا-روملین را سومین فیلسوف برجستهی آلمان بهشمار میآورند. او در رسالهی دکترای خود از جمله به پرسش از «معنای کنش عقلانی» پرداخته است. این فیلسوف از منتقدان بنیادگرایی دینی است.
آثار: «دموکراسی بهمثابهی همکاری»، «دربارهی آزادی انسان»، «دموکراسی و حقیقت»، «فلسفه و شکل زندگی» و ...[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- آلمان و فیلسوفان بزرگ معاصرش، دویچهوله فارسی: ۱۳ اوت ۲۰۱۰.
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت دویچهوله فارسی