(استاد دانشگاه کابل)
دکتور سید بهاءالدین مجروح، فرزند سید شمسالدین مجروح، در سال ۱۳۰۶ ه. ش. در دره کنـر در شرق افغانستان بدنیا آمده است. او در خانواده فرهیخته زاده شد. از نخستین سالهای فراگیری نوشـت و خوان را نزد معلمان خصوصی با خواندن کتابهایی چون "گلسـتان"، "بوستان"، "اسکندرنامه" و "بهار دانش" آغاز کرد.
پدر بهاءالدین به هنگام تولد فرزند بسیار جوان بود و بنابر موقعیت شغلی در کابل به سر میبرد. برای او میسر نبود که فرزندش را تحت تربیت پدری بگیرد. اما محیط زنانه پیرامون فرزند با ادبیات، بیگانه نبود. شاهنامهخوانیهای یکی از عمههای بهاءالدین برای مادر بزرگش در وی کششی ژرف به دنیای اندیشه و ادبیات برانگیخت.
سرانجام بهاءالدین به پایتخت نزد پدر رفت و تحصیلاتش را از کلاس چهارم در مدرسه استقلال پی گرفت. در سال ۱۳۳۰ ه. ش. دوره دبیرستان را به پایان برد و در ۱۳۳۱ ه. ش. از طرف دولت وقت برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. بهاءالدین نخست در پاریس و سپس در مون پلیه درس خواند و افزون بر زبان فرانسه زبانهای انگلیسی و آلمانی را نیز فرا گرفت. چند هفتهای نیز به لندن رفت و با نویسنده بلند آوازه افغانستانی، عبدالرحمن پژواک که در آن سالها وابسته مطبوعاتی سفارت افغانستان در لندن بود، آشنا شد. در سال ۱۳۳۶ ه. ش. از شعبه فلسفه و روانشناسی مون پلیه دانشنامه لیسانس گرفت و تحصیلاتش را تا دوره فوق لیسانس در همان جا ادامه داد.
مجروح پس از آنکه به میهنش باز گشت در دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه کابل به تدریس پرداخت. در سالهای تدریس نخست مسؤلیتهای اداری و تنظیم درسها و بعدها معاونیت و ریاست دانشکده را بعهده گرفت. درین سالها با بسیاری از فرهنگیان و فرهیختگان و نویسندگان کشور از جمله خلیلالله خلیلی که از دوستان پدرش بود، آشنا شد. خلیلی در دیوان خود از بهاءالدین یاد کرده است.
در سال ۱۳٤٢ ه. ش. به پیشنهاد دولت جدید وقت، مدتی تدریس را رها کرد و والی کاپیسا شد. بدینگونه دامنه شناخت وی از زندگی مردمان کوهستانی گستردهتر شد. سپس در ۱۳٤٢ ه. ش. نماینده فرهنگی افغانستان در مونیخ شد و با خانوادهاش به اروپا رفت. به هنگام انجام وظیفه از فرصت پیش آمده بهره جست و تحصیلاتش را در دوره دکترا دنبال کرد.
در سال ۱۳٤۶ ه. ش. در رشته فلسفه دانشنامه دکتورا گرفت. موضوع رساله دکتورای وی "تربیت خود" بود.
بهاءالدین پس از بازگشت به کشور بار دیگر به تدریس در دانشکده ادبیات پرداخت. چندی نگذشت که به ریاست دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه کابل برگزیده شد و پیگیرتر از گذشته به تدریس روی آورد. در سال ۱۳٤٩ ه. ش. در سانحهای پایش شکست و دوره یک ساله درمان وی داخل و خارج از کشور او را که دیگر حتی از خواندن دلتنگ شده بود به نوشتن کتابی برانگیخت. سرانجام با گردآوری یادداشتهای پراگندهاش در زمینه روانشناسی خاطرات کودکی و نوجوانی اندیشههای زاده بردباری در برابر رنجوری و درد جسمانی و پیکار با اژدهای نفس، کتابی شد که "اژدهای خودی" نام گرفت. با نوشتن این کتاب مجروح باز به دنیای نویسندگی بازگشت. نه تنها دشواریهای دوره درمانش را به وادی فراموشی سپرد بلکه با تکاپوی بیشتری پژوهشهای خود را ادامه داد. از اینرو چندان دور از ذهن نبود که وی امیدوارانه از خوانندگان کتابش بخواهد تا اژدهایی را که به باور وی انسانها در درونشان میپرورانند، بشناسند و راه رهایی از افسون زهرآلودش را یابند. دفترهای یکم و دوم "اژدهای خودی" نخستین بار در ۱۳۵٢ ه. ش. به اهتمام "غلام نبی کاوه" از طرف انجمن تاریخ و ادب افغانستان منتشر شد. در سال ۱۳۵۶ ه. ش. نیز به مناسبت بزرگداشت نهصدمین سالگرد تولد حکیم سنایی این دفتر در قالب شعر آزاد پشتو و به همت دانشکده ادبیات دانشگاه کابل منتشر شد.
با به قدرت رسیدن مارکسیستها در افغانستان دستنویس سومین دفتر "اژدهای خودی" از میان رفت، اما دفتر چهارم آن بنام "ترانههای آوارگی" در ۱۳۶٢ ه. ش. منتشر شد. "ژرژسوتر" شاعر و نویسنده فرانسوی بخشهایی از این کتاب را به فرانسه بر گردانده و مقدمهای بر آن نوشته که در ۱۳۶۱ ه. ش. در مجله فرانسوی عصر جدید منتشر شده است.
مجروح در میان سالهای ۱۳۵٩ ه. ش. تا سال ۱۳۶٧ ه. ش. در پشاور "دفتر اطلاعات افغان" را بنیاد کرد وبه انتشار حقیقت افغان به انگلیسی پرداخت. از دیگر آثار بهاءالدین مجروح جدا از مقالههای فراوانش در باره ادبیات و سیاست میتوان به ترجمهٔ البیرونی اشاره کرد. این مجموعه که در بر دارنده مقالههایی در باره ابوریحان بیرونی و به مناسبت هزارمین سالگرد تولدی وی منتشر شده است به همت بهاءالدین، "میر آصف هروی" و تنی چند از دیگر مترجمان به پارسی برگردانده شده و در سال ۱۳۵٢ ه. ش. از طرف انجمن تاریخ و ادب افغانستان در کابل منتشر شده است.
حیف و درد این فيلسوف مشهور افغانستان و این فرهنگی بلند مرتبه افغانستان در سیر زمانه تحمل شده نتوانست و تنگنظران بیمایه که نمیتوانستند الفاظ و ادبیات پر محتوای فلسفی و سیاسی این شهنشاه فلسفه افغانستان را درک نمایند تیغ بر کشیدند و جهان فلسفه، جامعهشناسی و ادبیات و ژورنالیزم مدرن افغانستان را بیسر و تاج کردند. مجروح در پشاور پاکستان از طرف مجاهدین بیفرهنگ افغانستانی کشته شد.
ویراستار که عمر درازی باین شخصیت ممتاز فلسفی، ادبی، اجتماعی افغانستان در دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه کابل سپری کرده، از کمکها و همکاریهای بیشمار این فراخنظر جهان شخصیت افغانستانی بهرهمند بوده است، مرگ این ستاره درخشان فلسفه را ضایعه جبران ناپذیر برای جوامع علمی و دانشگاهی افغانستان میداند. خداوند او را بیآمرزد و جایش خلد برین باد.
پینوشتها
__________________________________________
جُستارهای وابسته
__________________________________________
منابع
__________________________________________
پيوند به بیرون
__________________________________________
□ سيد بهاءالدين مجروح، روشنفکران "افغان" در تبعید؛ رخها و زاویههای فلسفی و روانی، گزارشگراز انگیسی به پارسی: صدیق رهپو طرزی، سايت فردا (کلوب قلم افغانها)
لطف ناظمی، بیست سال پس از خاموشی استاد بهاءالدین مجروح، سايت دری دویچه وله صدای آلمان