اين مقاله نياز به ويرايش و گسترش دارد!
- زمان نوروز
- واژهٔ نوروز
- تاریخچه نوروز
- آیینهای نوروزی
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[نوروز در افغانستان] [نوروز در ايران]
بطوفان شمشير چون آب کشت
بهـــار دلافــــروز در بلــــخ بــــود
کــزو تــازه گل را دهــن تلـخ بـود
زده مـوبـدش نعل زرين بر اسـپ
شـده نام آن خانـه آذرگشـسپ
نظامی
نوروز یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران باستان است. بنا بر برخی از روايات، خاستگاه نوروز در آريانا (نخستين سرزمين قوم آريايی) است[۱] و هنوز مردم در افغانستان و کشورهای همجوار همچون ايران و تاجيکستان نوروز را جشن میگیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در افغانستان و ایران آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.[٢]
افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، قرقیزستان، قزاقستان، پاکستان، هند، آذربایجان، ایران و ترکمنستان ده کشوری هستند که هریک با برگزاری جشنهایی نوروزی هنوز آيين نوروز را زنده نگهداشتهاند.[٣]
[↑] زمان نوروز
جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاری آغاز میشود. در علم ستارهشناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیمکره شمالی زمین به لحظهای گفته میشود که خورشید از صفحه استوای زمین میگذرد و به سمت شمال آسمان میرود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده میشود،[۴] و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد.[۵]
بهنوشتۀ دکتر عبدالاحمد جاويد، در جهان غرب بهويژه امپراتوری روم نيز، "پيش از استقرار مسيحيت سال با اورمزد روز يعنی اول فروردين يا ابتدای حمل آغاز میشد و هنوز هم اسامی ماههای سپتامبر، اکتبر، نوامبر و دسامبر که بهترتيب معانی ماههای هفتم، هشتم، نهم و دهم سال را میرساند، يادآور سالهای است که آن سالها از فروردين (مارچ يا مارس) شروع میشده نه از جنوری مثلاً هفتمين ماه سال قديم رومی سپتامبر بود که (sept-al) بهمعنای هفت است و اکنون ماه نهم ميلادی است. يا ماه هشتمين آن اکتبر بود و لفظ (Oc.ta.gon.al) بهمعنای هشت ضلعی يا هشتگونه و هشت رخ است که در تقويم مسيحی ماه دهم است، نوامبر که اکنون ماه يازدهم است که در روم قديم ماه نهم بود و هنوز لفظ (novena) به نماز و عبادت نه روزه کليسای کاتوليک گفته میشود و دسامبر ماه دهم."[جاويد، عبدالاحمد، نوروز خوش آيين، انتشارات انجمن فرهنگ ص ۱]
همو میافزايد: "تا چند قرن پيش، سال نو انگليسیها همان ٢۱ مارچ، مقارن اول حمل يا فروردين بود. بعدها بنابر ملاحظاتی آن را بهدنبال عيد ميلاد مسيح يا کريسمس قرار دادند. چنانچه سال مالی آنها هنوز ٢۱ مارچ است."[همانجا، ص ٢]
اغلب کشورهای اسلامی، با حلول روز اول محرم که سر سال هجری قمری است، سال نو خود را شروع میکنند. در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز بهعنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود ولی روز آغاز سال محسوب نمیشود.[٦] اما در کشورهای افغانستان و ایران که از گاهشمار (تقویم) هجری خورشیدی استفاده میشود، نوروز، روز آغاز سال نو است.
[↑] واژهٔ نوروز
واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژهٔ فارسی "نو" و "روز" به وجود آمده است. این نام در دو معنی بهکار میرود[٧]: نوروز عام، روز آغاز اعتدال بهاری و آغاز سال نو؛ و نوروز خاص، روز ششم فروردین با نام "روز خرداد"
پارسيان باستان از نوروز بهعنوان ناوا سرِدا یعنی سال نو یاد میکردند. مردمان آريايی تبار آسیای میانه نیز در زمان سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی به معنای سال نو مینامیدند.[٨]
در متون مختلف لاتین، بخش نخست کلمه نوروز با املای No ،Now ،Nov و Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz نوشته شده است. در برخی از مواقع این دو بخش پشت سر هم و در برخی مواقع با فاصله نوشته میشود. اما به اعتقاد دکتر احسان یارشاطر بنیانگذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این کلمه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه میشود. این شکل از املای کلمه نوروز، هماکنون در نوشتههای یونسکو و بسیاری از متون سیاسی مراعات میشود.[۹]
[↑] تاریخچه نوروز
منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست[۱٠]، اما این جشن، قدمتی سه هزار ساله دارد و قدیمیترین آیین سنتی بازمانده از جهان باستان به شمار میرود. در برخی از متون کهن دوره اسلامی از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متون، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شده است.[۱۱] ابداع نوروز در شاهنامه، بدین صورت روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان[۱٢]، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان منور شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.[۱٣]
در اساطیر آمده است که جمشید پادشاه افسانوی که در شاهنامه فردوسی یاد شده به سیر عالم میپرداخت. درین روز به فرمان او تختی برایش زدند رو به مشرق، تاجی بر سر نهاد و روی تخت خود نشست و چون آفتاب بر تاجش درخشید نوری از آن سر زد و جهان را نورانی کرد. مردم شادی میکردند. میگفتند این روزنو است. و اما نوروز خاصه روزی است که بنام فردا و در ششم فروردین ماه در همین روز بود که جمشيد شاه بلخی روی تخت خود جلوس کرد و اعیان و بزرگان و برگزیدگان قوم را پذیرفت و به ایشان فرمان داد که تن خود را به آبهای پاکیزه یشویند و هر سال در این روز این عمل را تکرار کنند.[*]
قديمترين زمانی که بهگفته دکتر جاويد سايهروشنهای نوروز ديده میشود، در هزارۀ سوم پيش از ميلاد در دوران سلطنت خاندان "اور" است. او از زبان دکتر مهرداد بهار میافزايد: "از آنجا که سومریها از طريق سرزمين ايران و خليج فارس به بينالنهرين رفتهاند، محتملاً عيد رايج آن نواحی را پيش از مهاجرت آريايیها با خود بردهاند. اين جشن در حقيقت جشن پيروزی "اناياانکی" بر "اپسو" غول آبهای شيرين بود. اين عيد را يادگار اساطير و آيينهای سومری است، بابلیها نيز حفظ کردند. از آنجا که بنابر باور سومريان "دموزی" (خدای باروری) با تموز بابلی هر سال، سر سال نو دوباره بهدنيا میآمد و با زنده شدن او گل و گياه، غله و دانه میرويد، اين روز را جشن میگرفتند. "اينانا" همسر دموزی همان کسی است که نزد بابليان بهصورت "ايشتر" درآمده بود. در اساطير ما مرگ سياووش که از خونش گياه میرويد با مرگ دموزی مشابهت بههم میرساند."[جاويد، عبدالاحمد، نوروز خوش آيين، ص ٢؛ برای تفصيل رجوع شود به کتاب جستار چند در فرهنگ ايران باستان، تأليف دکتر مهرداد بهار].
در کتاب "صبح الاعشی" دربارۀ عيد نوروز در مصر چنين آمده است: "... از عيدهای مشهور قبتيان مصر عيد نوروز است. قبتيان اين عيد را با اسم و رسمش برگزار میکردند، به عيش و نوش و شادی میپرداختند، آتش میافروختند و بههم آب میپاشيدند. چنان که تاکنون که سال ٧۹۱ است، هنوز در کشور مصر همچنان معمول است."[نوروز خوش آيين، ص ٦۸]
برخی از روایتهای ديگر تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش به بابل باز میگردد.[۵] همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شده است.[۵] اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده است.[۸][*]
در "اوستا" از نوروز نامی نيست، اما در ميان متون دينی، قديمیترين منبع موجود كتاب "بندهشن" است كه به جشن "نوروز" اشارهای شده است.[*][پیدایش نوروز][نگاهی به تاریخچه "نوروز" از دوره باستان تا امروز][تاریخچه نوروز][تاريخچه نوروزی][تاریخچه نوروز][*][*][تاريخ نوروز در ايران][نوروز در ایران و کشورهای همسایه]
[↑] آیینهای نوروزی
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
يادداشت ٢: توضيحات مهديزاده کابلی: در خور پژوهش است که خاستگاه آيين باستانی نوروز در کدام سرزمين است. اگرچه منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست، اما این جشن، تاریخچهای سه هزار ساله دارد و کهنترین آیین سنتی در جهان بهشمار میرود. در برخی از متنهای کهن دورهی اسلامی بهويژه متون فارسی دری از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متنها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شده است. پدیدآوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران کنونی (شاهنشاهی پارس) به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمیگردد. همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شده است. اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده است. همچنين در باورهای مردم نورستان افغانستان که تا صد سال قبل که به جبر مسلمان شدند، زير نام "کافران" به پرستش خدايان باستانی هندو-ايرانی ادامه میدادند، هيچ اثری از نوروز وجود ندارد، هرچند که جشنهای سنتی نزد اين مردم کاملاً حفظ شده است.[+]نویسندگان و نظریهپردازانی نیز بودهاند که آیینهای شادی و سرور چهارشنبه سوری و نوروز را آیینهایی ناپسند و مذموم میدانستند. از آن جمله میتوان به امام محمد غزالی اشاره نمود که او در کیمیای سعادت نوشته بود: "... اظهار شعار گبران حرام است بلکه نوروز و سده باید مندرس شود و کسی نام آن نبرد ...".در دورۀ معاصر نيز مرتضی مطهری، دانشمند اسلامی ايران، بزرگداشت آیین چهارشنبه سوری را از آن "احمقها" میدانست، و آیین نوروز را "ضد اسلام". و همچنان، در افغانستان، طالبان برگزاری اين سنت خجستۀ باستانی را ممنوع ساختند.يادداشت ۳: سرقت ادبی: آقای احمد مسعود يمام به پيشواز از بهار و نوروز ۱۳۸۹ مقالۀ با عنوان "نوروز" در دو بخش نگاشته است. علیرغم آن که نامبرده در مقاله خود از هيچگونه منبع و مأخذی نام نبرده است، اما مشخص که اين مقاله گردآوری مطالب درباره نوروز از جاهای مختلف میباشد. بههر حال، آنچه جالب توجه ماست، اين است که در قسمت نخست - در بخش اول - اين مقاله، آقای يمام مطالب را کاملاً از مقاله نوروز نوشتۀ آقای مهديزاده کابلی ، بدون ذکر منبع و نام نويسنده، از دانشنامه آريانا کپی کرده است که اين امر در حرف تحقيق و نويسندگی سرقت ادبی و بازی با شغور خوانندگان محسوب میگردد. اميد است در آينده کسانی که مطالبی را از دانشنامه آريانا کپی يا نقل مینمايند، نام و نشان نويسنده و منبع را ذکر نمايند. دوستدار شما: مهدی خراسانی
[↑] پيوستها
پيوست ۱: علیاکبر دهخدا، نوروز
پيوست ٢: رستم، نوروز
پيوست ۳: دکتر رضا مرادی غياثآبادی، آيين برافراشتن درفش كاويانی در سرزمين درفشهای برافراخته
پيوست ۴: احمد مسعود يمام، نوروز و جغرافيای نوروز
پيوست ۵: نجم کاویانی، نوروز و جايگاهی آن
پيوست ۶: دکتر رویین، آیین نوروز در آیینۀ "آثارالباقیه"
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]- پودفروش، هستی، نوروز، کهنترین میراث معنوی بشر، وبسايت نصور (Nasour)، مرکز مقالات [پيوند مرده]
[۴]- مهدی بشیر، نوروز باستانی در کشور عزیز ما افغانستان، وبگاه ٢۴ ساعت
[۵]- فرهانیه، بهزاد، نوروز در تاجیکستان، وبگاه آریابوم.
[۶]- گلی، امین، عید نوروز در آسیای مرکزی (فارسی)، مصاحبه با دویچهوله: در تاریخ ۱۶ مارس ۲۰۰۸
[٧]- دهخدا، علیاکبر، سرواژۀ نوروز، لغتنامه دهخدا
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]- نوروز، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۱۳]- نوروز باستانی در کشور عزیز ما افغانستان
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]