رفيق صادق (زادۀ ۱۳۰٩ خ - درگذشتۀ ۱۳۶۵ خ)، هنرمند محبوب راديو، تلويزيون، تئاتر و سينمای افغانستان.
[↑] زندگینامه
رفيق صادق در سال ۱۳۰٩ خورشيدی در کابل زاده شد و از کودکی شیفته بازیگری بـود. وی در سن يازده سالگی نخستین نقش را در نمايشنامه "مسلک" اجرا کـرد. و بالاخـره در نقـش آفرینی در نمايشنامه ... به شهرت دست یافت. فريبا صادق آتش، دختر وی چنين مینويسد:
- هنگامی که يازده سال داشت عاشق پاکباخته هنر شد و از ميان همه هنرها تياتر را برگزيد.
شادروان استاد لطيفی در نمايشنامه "مسلک" رفيق صادق را برای بار نخست در آغوش گرم تياتر کشيد. بدينگونه، استاد صادق اولين گام را در عرصه تياتر گذاشت و از آن پس، به استواری آنرا دنبال کرد.[۱]
و به نوشتۀ زهره يوسفی:
- "همان بود که [صادق] در سال ۱۳٢۰ به تشبثات هنری آغاز کرد و پهنهٔ جولانهای هنریاش مرستون را انتخاب کرد و بعد از طی سالهای هنرنمايی و دايرکت اوپريتها در ستيژ آن موسسه، هنر تمثيل را به کودکستانهای شهر کشانيد و بدان گونه تياتر را به شناسايی مردم رسانيد. از اين سبب است که صاحب نظران براين باور اند که رفيق صادق يکی از بنيان گذاران تياتر و به ويژه تياتر کودکان در کشور میباشد."[٢]
او هنرمند پرکار بود و برای افزايش کار و فعاليتهای هنری خود تلاش پيگير و خستگی ناپزيری داشت. با آنکه مرد محجوب، آرام و کم حرف بود اما در نوشتهها و نقشآفرينیهايش حرفهای بیشماری برای گفتن داشت و به همين منظور طنز و کمدی را نه تنها برای خنداندن تماشاگران و ارضای ذوق خود اختيار نمود، بل نيش و زهر آنرا هنرمندانه در پيکر قراردادهای کهنــه و فرســـوده اجتــماعی آن زمــان فروريخــت.[٣]
در سال ۱۳٢٧ علاقهمندی به هنر و ساحهٔ کارش او را بر آن واداشت تا مسووليتهای ديگر چون اهتمام مجلهٔ برگ سبز - نشريهٔ مرستون - و تنظيم امور کتابخانه و قرائت متعلمين آن موسسه را نيز به عهده بگيرد. بعد از بوجود آمدن پوهنی ننداری - در جريان سالهای ۳۰ و ٤۰ – رفيق صادق در بخشهای مختلف اداری و فنی هنر تمثيل چون رژيسوری و مديريت مسوول کابل و زينب ننداری مصروف کار بود. وی در ايجاد ادارهٔ هنرهای زيبا و هنر تياتر سهم فعالانه داشته و در سال ۱۳۳۳ مسوليت تياتر پشتو را عهدهدار شد و اولين نمايشنامهٔ پشتو را به نام قهرمانان، رژی و دايرکت نمود. همچنان سالهای زيادی هم به حيث کارگردان نمايشنامههای پشتو و فارسی در راديو و تلويزيون افغانستان موظف بود.[۴]
شايد امروز اطلاق استاد مسلم بازيگری تئاتر افغانستان به رفيق صادق چندان بيراه نباشد. او ثابت کرده بود در هر نمايشنامهای که بازی میکرد، علاوه به پرداخت دقيق شخصيت به نوعی همدلی تماشاگر را بر میانگيخت و کمتر کسی بود که با ديدن نقش آفرينی او لبخندی حاکی از همدلی و رضايت بر لبانش نقش نبندد.
رفيق صادق با ريزبينی هرچه تمامتر سعی بر آن داشت تا هرچه عالیتر از پس نقشی که به عهده او واگذار شده بود، برآيد.
يکی از عواملی که سبب شد، صادق از همان ابتدای راه به عنوان يک بازيگر پرتوان و با استعداد شناخته شود، اين بود که هميشه به او نقشهای بسيار متفاوتی پيشنهاد میشد و او براحتی هرچه تمامتر از پس تمامی آنها بر میآمد: از تراژدی گرفته تا کمدی، و اين همان نکتهای است که حتی عامهی مردم هم او را خيلی دوست داشتند و نمايشنامهها، فيلم و برنامههای راديوِيی و تلويزيونی رفيق صادق را با جان و دل پیگيری میکردند.
او تا سال ۱۳۶۵ با نمايشهای زيادی چون: طبيب اجباری، شوهر بدگمان، خسيس، شوهر هفتم، ضرر تنباکو، گذشتهها، و ... روی صحنه رفت. وی همچنين در اين دوران به عنوان بازيگر در نمايشهای راديويی "داستان دنبالهدار" نيز حضور يافت. فريبا صادق آتش مینويسد:
- "استاد رفيق صادق در پر آوازهترين درامها که نقش کرکتر مرکزی (بازيگر نقش اول) را به دوش داشتند و آنرا ماهرانه و هنرمندانه بازی کردهاند، عبارت اند از: شوهر بدگمان، شوهر هفتم، اسپ سفيد، من بميرم تو نميری، قطرات خون، پنجاه و شش، ديوانگیهای من، پايان عشق، خنجر، پياله زهر، شهری و دهاتی، ازدواج اجباری، مفتش، پر جيره، تارتوف، ملنگ در لباس پلنگ، طبيب اجباری، مريض خيالی، کچری قروت، پيراهن عروس، نغمه جاودان، گرسنهها، بازگشت ناگهانی، شبی که آواز زنگها شنيده میشد و صدها نمايش ديگر."[۵]
آقای اکبر روشن، که يکی از شاگردان استاد رفيق صادق بود، دربارۀ وی مینويسد:
- "استاد رفيق صادق بازيگر محبوب، کارگردان توانمند، درامهنويس بیهمتا و برنامهساز موفق تياتر، راديو و تلويزيون بود. از استعداد والا و دانش سرشار، تجربه و پشتکار خارقالعاده برخوردار بود و شاگردان بیشماری را تربيت کرد...
استاد صادق پيرو مکتب رياليزم و سيستم استانسلاوسکی بود و در نمايشنامههای نويسندگان مشهور جهان مانند مولير، شکسپير، چخوف، گورکی، گوگول، توفيقالحکيم، برشت، عزيز نسين، اوژن لويس و ديگران که در افغانستان به روی ستيژ (صحنه) آمدهاند، با شايستگی و هنرمندی تمام نقش بازی کردهاند."[٦]
او، در نمايشنامههای نويسندگان نامور افغانستان، مانند: استاد عبدالرشيد لطيفی، استاد عبدالغفور برشنا، استاد احمدعلی کهزاد، استاد عبدالرشيد جليا، استاد عبدالروف بينوا، انجینیر محمدعلی رونق، استاد قيوم بيسد، استاد موسی نهمت، استاد عثمان صدقی، استاد اکبر پامير، استاد سيد مقدس نگاه، استاد ساير هراتی و استاد يوسف کهزاد نيز نقش داشت که همواره با استقبال بیپايان هنردوستان و شيفتگان تياتر روبرو میشد.[٧]
آقای لطيف ناظمی میافزايد:
- "استاد رفيق صادق مثل نام خويش هم رفيقی بود شفيق و هم انسانی بود صادق. سال يکهزار و سيصد و پنجاه خورشيدی بود که به راديو پيوستم آنهم در اداره هنر و ادبيات. يک سال پيش از آن تاريخ، استاد رفيق صادق در بخش درام و ديالوگ آن اداره رحل اقامت افگنده بود. او از تياتر با خاطری رنجيده به راديو روی آورده بود، از تياتری که منزلگاه اساسی او بود و سرزمين عاشقانهاش. گويی در راديو تبعيد گشته بود، اما اينجا هم همان گونه درخشيد که سالها روی سن درخشيده بود.
او خود نمايشنامههای راديويی مینوشت، بازيگری میکرد، کارگردانی نمايشها را به دوش داشت و جماعتی از هنرمندان جوان را گرد آورده بود تا در آن سالها که تلويزينی وجود نداشت، شبهای شنوندگان راديو را خاطرهانگيز سازد و با صدای گرم و گيرايش جان تازهيی به داستانهای دنبالهدار راديو ببخشد."[٨]
استاد صادق با نقـش آفرینی در اولین فيلم سينمايی کشــور وارد عرصــه ســينما شــد و با ايفای نقش پــدر در فيــلم "روزگاران"، در بازيگری ســينما نيـز خــوش درخشــيد.[۹]
استاد رفيق صادق به گفتۀ زهره يوسفی مردی بود که از سال ۱۳۰٩ تا سال ۱۳۶۵ خورشيدی در صحنۀ گيتی نقش بازی کرد، مردی که با يک چهره آمد و هزاران چهره را روی سن تياتر تمثيل کرد و با همان چهره صادق از جهان رفت.[۱٠]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامۀ آريانا توسط مهديزاده کابلی با همکاری زهره يوسفی برشتۀ تحرير درآمده است.
يادداشت ٢: به گفته عظيم جسور، شادروان رفيق صادق، در اواخر سال ۱۳۴۵ خورشيدی، پس از درگذشت زنده ياد عبدالرحمان بينا به راديو افغانستان مشغول به کار شد و در يک دفتر با آقای جسور همکار بود.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- صادق آتش، فريبا، يادنامه در بیست سال نبود استاد رفيق صادق، مردی که خـود میگريست و ديگران را میخنداند (بخش نخست)، نشريۀ اينترنتی کابل ناتهـ، شمارۀ مسلسل ٤۱، سال دوم، دسمبر ٢٠٠٦ / جنوری ۲۰۰۷
[۲]- يوسفی، زهره، رفيق ِ صادق ِ مردم، سايت اينترنتی ماهنامۀ مشعل
[۳]- مردی که خـود میگريست و ديگران را میخنداند (بخش نخست)
[۴]- رفيق ِ صادق ِ مردم
[۵]- مردی که خـود میگريست و ديگران را میخنداند (بخش دوم)، نشريۀ اينترنتی کابل ناتهـ، شمارۀ مسلسل ٤٢، سال دوم، جنوری ۲۰۰۷
[۶]- همانجا
[٧]- همانجا
[۸]- همانجا
[۹]- همانجا
[۱٠]- رفيق ِ صادق ِ مردم
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]