|
تاجیک
فهرست مندرجات
- واژهشناسی
- پیشینهی تاریخی
- ویژگیهای ظاهری
- جمعیت و گستردگی
- وضع اجتماعی
- زبان
- دین و مذهب
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
افغانستان اقوام افغانستان
تاجیک (به تاجیکی: Тоҷик؛ به انگلیسی: Tajik) به بخشی از اقوام آریایی (ایرانیتبار) که بهزبان فارسی دری و گویشهای محلی آن سخن میرانند گفته میشود. تاجیکان از کهنترین ساکنان بومی افغانستان و آسیای مرکزی بهويژه تاجيکستان بودهاند و امروزه چندین مهاجرنشین بزرگ تاجیک در جمهوری ازبکستان و قرقیزستان هم وجود دارد. افزون بر این مناطق، در ایران، پاکستان، شمال هندوستان و در ناحیهی سینکیانگ چین نیز بهسر میبـرند.
تاجیکان افغانستان در دو سوی مرز ایران و افغانستان به پارسیوان یا فارسیبان، و در شرق و جنوب افغانستان بهنام دهقان و دهوار مشهورند. این قوم، حدود ٢٧ درصد مردم افغانستان را تشکیل میدهند. بنابراین، یکی از بزرگترین اقلیتهای قومی در افغانستان هستند.
▲ | واژهشناسی |
خاستگاه واژهی تاجیک نامعلوم است. شرح و بيان معنای این واژه تاریخی در چند مقالهی علمی تحلیل و بررسی شده است. در اینجا دیدگاههای چند تن از دانشمندان بهطور فشرده در مورد تاریخ واژهی «تاجیک» بيان میشود:
- تاجیک نام قبایل «دئی» بوده، پارتها و اشکانیان «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» خوانده میشدند.
- تاجیک از «تای» است و همريشه با کلمه یونانی «تگاس» بهمعنای پیشوا و «دديک».
- تاجيک از ریشه «تژی» در زبان سکایی است.
- تاجيک همريشه است با نام مردم ايرانی «تات».
- تاجیک صفت منسوب است از واژهی «تاج».
- تاجيک صفت منسوب است از نام قبيله عربی «طای».
- تاجیک صورت ديگری از «تازیک» و «تاژیک» بهمعنای «عرب» است.
بر اساس چند پژوهش خاورشناسان تاریخ تشریح واژهی «تاجیک» در نیمه اول قرن ۱۹ مورد توجه دانشمندان غرب قرار داشته است. در سال ۱۸۲۳ م. کلاپروتا در یک مقالهاش «در مورد مردم بخارا» با استناد به تحقیقات بهچاپ نرسیده «ژ. سن مارتن» آورده که «تاجیک» (فارسیزبانان ساکن فارس، افغانستان، تخارستان و ماوراءالنهر) همان نام قبایل «دئی» بوده، پارتها و اشکانیان که «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» خوانده میشدند، با این نامها یاد میگردیدند. سه شکل آوایی این نام «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» از نگاه آواشناسی قابل قبول است. از اینجا چنین بر میآید که پارتها خود را تاجیک مینامیدند.
گروهی دیگر از دانشمندان بر این باورند که تاجیک واژهی ایرانی شرقی است٬ که شاید توسط باشندگان آسیای میانه بر عربهای فاتح منطقه اطلاق میشده و ریشهی این واژه به طایفهی تازی (عرب) «طای» بر میگردد و این واژه از قرن یازدهم به بعد به مردم ایرانی مشرقی اطلاق میشده. این فرضيه با آوردن چندین دلیل قاطع در آغاز سالهای ۵۰ رد شد. یکی از دلیلهای استوار در مورد ارتباط نداشتن نام تاجیک با تازی (عرب)٬ نامیدن تاجیک بر ساکنان آسیای میانه (همسایگان مردم چین) و (حتی باشندگان داخل ایران) توسط تبتیها میباشد که این دلیل قبلاً نامعلوم بود.
دانشمند دیگر، «آ. برشتام»، پیدایش نام تاجیک را قبل از دوران عرب دانسته آن را بهزبان تاجیکی کهن مردمان تخارستان به هزارساله قبل از میلاد نسبت میدهد و نام تاجیک را از ریشه «تژی» در زبان سکایی میداند.
عدهای از دانشمندان غرب و چند تن از دانشمندان روس بر اساس شکل فارسی میانه واژهی تاجیک یا تازیک بهمعنای «عرب» نام تاجیک را نیز به عرب نسبت دادهاند. اما این همگونی یا شباهت آوایی در ربط دادن نام این دو مردم مختلف را گروه دیگر دانشمندان با آوردن دلیلها رد میکنند.
ارتباط نام تاجیک با «تات» نیز از نگاه زبانشناسی و تاریخی رد گردیده است. در تحقیقات بعدی در رابطه با واژهی تاجیک٬ بنیاد ایرانی این واژه را همچون نام مردمان آریایی این سرزمین ثابت میکند. فرهنگنامههای پارسی دری یا کلاسیک نیز در شرح نام تاجیک معلومات آورده اند که ذکر چندی از آنها به خاطر ارتباط نداشتن آن به "تازی" به معنای عرب مهم میباشد. از جمله «تازیک – غیر عرب و غیر ترک» (شرفنامه منیری)؛ «تازیک و تاژیک بر وزن و معنی تاجیک است که غیر عرب و ترک باشد» (برهان قاطع)؛ «طایفه غیر عرب باشد»، «آن که ترک و مغول نباشد»، «در لغات ترکی بهمعنی اهل فارس نوشتهاند» (غیاثاللغات، آنندراج). در برخی فرهنگ نامهها شرح دیگر این نام نیز جای دارد.
در لغتنامهی انگلیسی آکسفورد تاجيك را «یک پارسی» و کسی که نه عرب و نه ترك باشد٬ تعریف شده است.
بهار در سبکشناسی آورده: ایرانیان از قدیم بهمردم اجنبی «تاچیک» یا «تاژیک» میگفتهاند، چنانکه یونانیان «بربر» و اعراب «اعجمی» یا «عجم» گویند. این لفظ در زبان فارسی دری نو، «تازی» تلفظ شد و رفتهرفته خاص اعراب گردید، ولی در توران و ماوراءالنهر لهجهی قدیم باقی و به اجانب «تاچیک» میگفتند و بعد از اختلاط ترکان آلتایی با فارسیزبانان آن سامان، لفظ «تاچیک» بههمان معنی داخل زبان ترکی شد و فارسیزبانان را «تاجیک» خواندند و این کلمه بر فارسیان اطلاق گردید و ترک و تاجیک گفته شد.[بهار، سبکشناسی، ج ۳، ص ۵۰، حاشیهی ۱]
بههر حال٬ اثبات اینکه واژهی تاجیک پیش از تسخیر آسیای میانه توسط ترکان کاربرد داشته بسیار مشکل است و اینکه از قرن پانزدهم به بعد باشندگان ایرانی منطقه خود را تاجیک مینامیدند تا خودشان را از ترکها تمیز دهند. همنچنان که شاعر میر علیشیر نوایی هم این را گفته است.
در ادبیات ترکی-فارسی فاتحان تیمور و بابر٬ واژهی تاجیک به منشیهای فارسی زبانی اطلاق میشده که به زبان عربی تحصیل کردهاند. در دورهی صفوی٬ «تاجیک» به مدیران و نجیبزادگان دربار اطلاق میشده که به جنبش قزلباش مرتبط بودند.
محیط طباطبائی، پژوهشگر و محقق تاریخ ایران، میگوید: «ایرانیان را در جنوب سرزمین پهناور ایران بزرگ بهجهت تمایز از اقوام عرب، عجم مینامیدند و همان قوم بزرگ ایرانی در شمال ایران زمین و بهمنظور تشخیص از اقوام ترک، تاجیک نامیده میشد. پس تاجیک همان عجم و پارسی زبان است.»
به گفته میرزا شکورزاده، پژوهشگر تاجیک و نویسندهی کتاب «تاجیکان در مسیر تاریخ»، بر اساس پژوهشها مردم پارسیگوی در بسیاری از نقاط آسیای میانه، ایران و افغانستان و حتی کشمیر و کاشغر خود را «تاجیک» معرفی کردهاند. واژه «تاجیک» در ادبیات کلاسیکی فارسی زیاد به کار برده شده و کاربرد آن غالبا در برابر ترک و عرب صورت گرفته است:
بهطور نمونه سعدی میگوید:
- شاید که به پادشاه بگویند، ترک تو بریخت خون تاجیک.
و یا جامی اشارهای دارد در بارهی علیشیر نوایی که:
- او که یک ترک بود و من تاجیک، هردو داشتیم خویشی نزدیک.
و باز سعدی در جای دیگر میگوید که:
- نگار ترک و تاجیکم کند صد خانه ویرانه، به آن چشمان تاجیکانه و مژگان ترکانه.
همینطور، وقتی که به متون چه نثر و چه نظم فارسی مراجعه شود، روشن میگردد که در تمامی این متنها، از روزگار سعدی تا دوران حاضر، کلمهی «تاجیک» جایگزین کلمه «فارس» و «فارسیزبان» بوده است. نه کلمه «فارس» یا «ایرانی» یا «فارسیزبان» بلکه محض کلمه «تاجیک کاربرد شده است.»
بر این اساس واژهی تاجیک میتواند مترادفی برای «پارسی» باشد. اگر چه همهی تاجیکها لزوماً پارسی نیستند. تاجیکها زیرگروهی از اقوام ایرانیزبان هستند.
با این وجود، واژهی «تاجیک»، در هیچ جایی از «تاریخنامهی طبری»، کهنترین متون فارسی دری، ذکر نشده است. این تاریخنامه، ترجمه گونهای است از «تاریخ الامم و الملوک» ابوجعفر محمد بن طبری، که توسط ابوالفضل بن عبدالله بلعمی، وزیر خاندان سامان در ماوراءالنهر و خراسان، بهسال ٣۵٢ هـ.ق به روزگار سامانیان به دوران منصور بن نوح بن احمد بن اسماعیل صورت پذیرفته است.
در «تاریخ بیهقی»، که نوشتهی ابوالفضل بیهقی است و در دورهی حکومت غزنویان به نگارش آمده است، برای نخستینبار، واژهی «تاجیک» بهصورت «تازیک» دیده میشود.[تاریخ بیهقی، صص ٧ و ٦۱٣]
▲ | پیشینهی تاریخی |
...
▲ | ویژگیهای ظاهری |
▲ | جمعیت و گستردگی |
...
▲ | وضع اجتماعی |
...
▲ | زبان |
...
▲ | دین و مذهب |
...
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
پيوست ۱: اسفندیار آدینه، پژوهش تازه ژنشناسی: ترک و تاجیک یکی هستند
واژهی تاجيک در لغتنامه دهخدا
پيوست ۳: رحیم مسلمانیان قبادیانی، تاجیکها
پيوست ۴: اسفندیار آدینه، پژوهش تازه ژنشناسی: ترک و تاجیک یکی هستند
پيوست ۵: دادخدا سیمالدين اف، نام زبان تاجیکی مناسب با نام ملت تاجیک است
پيوست ۶: اچ. دبلیو. بیلیو، نژادهای افغانستان: تاجیک
[▲] پینوشتها
بارتـولـد، تاجیکان، ۷۳؛ عمرزاده، ۲۶۲، ۲۶۸؛ افشار، ۸۲-۸۴؛ دیوانه قل، ۱۸۹؛ میراحمدی، ۲۳۸؛ سیدی، تاجیکها...، ۳۰۵؛ همام، ۸۹-۹۰؛ سجادیه، ۱۸۱)
تاجيک، دانشنامهی آزاد ویکیپدیا، برگرفته از: ه د، افغانستان
خاستگاه واژهی تاجیک و کاربرد آن؛ شوربختانه نام نويسنده مقاله مشخص نيست! اما در وبگاه آقای آرش کيان به نشر رسيده است. ولی تا آنجا که مشخص است، اين مقاله برگرفته از بخشی از مقالهی نام زبان تاجیکی مناسب با نام ملت تاجیک است، نوشتهی آقای دادخدا سیمالدین اف، مدير پژوهشگاه زبان و ادبیات رودکی، آکادمی علوم تاجیکستان میباشد که نگاهی انتقادی به مقاله آقای آذر کيانی، نويسندهی ايرانی، با عنوان زبان فارسی تاجيکی و گريز از ايران ستيزی است.
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ افغانستانشناسی │ قومشناسی │ اقوام افغانستان