پژواک، عبدالرّحمان، شاعر، نویسنده و سیاستمدار معاصر افغانی. در اسفند ١٢٩٧ در غزنه[۱] در خانوادهای فاضل و متدین به دنیا آمد (مولائی، ص ۴٦؛ آدامک، ص ١۴٨). پدرش، عبداللّه، سالها منصب قضا داشت. پژواک علوم دینی و عربی را به شیوۀ سنّتی از پدر فرا گرفت (مولائی، ص ۴٦) و با شعر و نثر فارسی دری آشنا شد (پژواک، مقدمۀ حضرت کوشان، ص سی و نه). پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و دورۀ متوسطه در کابل، در دانشکدۀ پزشکی به تحصیل پرداخت اما به سبب مشکلات مالی و سرپرستی خانواده، پس از دو سال درسش را ناتمام گذاشت و در انجمن تاریخ (تأسیس ١٣٢١ ش) مترجم زبان انگلیسی شد. مدتی نیز مدیر شعبۀ دوم نشرات، ریاست مستقل مطبوعات (وزارت اطلاعات دورۀ بعد)، و مدیر مسئول روزنامۀ اصلاح بود. سپس مدیر کل نشرات شد که بر کار روزنامهها، مجلاّت، خبرگزاری باختر و رادیو کابل نظارت داشت. با تصویب قانون مطبوعات (١٣٢٩ ش / ١٩۵٠)، به سبب مخالفت با مواد آن، از شغل خویش استعفا کرد و عضو و سپس مدیر کل انجمن پشتو (پشتو تولَنَه) شد (همان، مقدمۀ حضرت کوشان، ص بیست ـ سی).
در ١٣٣٢ ش، با سمت رایزن فرهنگی و مطبوعاتی، در سفارت افغانستان در لندن و سپس با همین سمت در واشنگتن به کار پرداخت. بعد از مدتی از کار کناره گرفت و به کابل بازگشت و به مدیریت شعبۀ سوم سیاسی وزارت امور خارجه و سرپرستی دفتر سازمان ملل آن وزارتخانه منصوب گشت. سپس در ١٣٣۴ ش مدیر کل سیاسی وزارت امور خارجه شد. او غالباً عضو هیئتهای نمایندگی افغانستان در کنفرانسهای غیرمتعهدها بود. از جمله در کنفرانسهای باندونک (١٣٣۴ ش)، بلگراد (١٣۴٠ ش)، قاهره (١٣۴٣ ش؛ همان، مقدمۀ حضرت کوشان، ص سی ـ سی و سه) و الجزیره (١٣۵٢ ش؛ آدامک، همانجا) شرکت داشت. همچنین در مجمع اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل و عهدنامۀ بین المللی حقوق کشورهای محاط به خشکی و کنوانسیون حقوق بشر و آزادی اطلاعات و توسعه و تجارت نمایندۀ کشورش بود (پژواک، مقدمۀ حضرت کوشان، ص سی و سه). در ١٣٣٧ ش وزیرمختار و سپس رئیس هیئت نمایندگی افغانستان در سازمان ملل و عضو بخش نشر و اطلاعات سازمان حقوق بشر شد. در ١٣۴٢ش ریاست کمیسیون حقوق بشر و در ١٣۴۵ ش ریاست بیست و یکمین مجمع عمومی سازمان ملل را بر عهده داشت (همان، مقدمۀ حضرت کوشان، ص سی ودو؛ آدامک، همانجا). در ١٣۵٢ ش سفیر افغانستان در آلمان و از همان سال تا ١٣۵٦ ش سفیر کشورش در هند بود. سپس حدود یک سال سفیر افغانستان در لندن شد (اسعدی، ج ١، ص ۴٦٣). پس از کودتای هفت ثور (١٣۵٧ش) از سفارت استعفا کرد (آدامک، همانجا) و انجمن سرّی حقوق بشر در افغانستان را بنیان گذاشت. پس از آن به امریکا رفت و در ١٣٧٠ش به پاکستان آمد و در پیشاور اقامت گزید و در ١٣٧۴ش در آن شهر درگذشت. پیکرش را در سرخ رود ننگرهار به خاک سپردند.
پژواک در صراحت لهجه، حقیقت گویی و وطن پرستی شهرت داشت (پژواک، مقدمۀ حضرت کوشان، ص پنجاه و دو). تا پیش از ١٣٢٢ ش «آرمانجان» تخلّص میکرد و پس از آن «پژواک» را برگزید (آدامک، همانجا). پژواک با آنکه بیشتر در خارج از کشور به کار سیاست پرداخت، از انشای شعر و نوشتن مقالات ادبی و ترجمههای فراوان نیز غافل نماند، به حدی که آثارش گنجینۀ ادب و فرهنگ شناخته شده است (پژواک، مقدمۀ حضرت کوشان، ص سی و شش، چهل و سه ـ چهل و چهار). مقالات و سخنرانیهای سیاسی او از چاشنی ادب برخوردار است (صدقی، ص ٢٨). روان فرهادی غزلهای او را یادآور رودکی، سعدی، مولانا، حافظ و صائب و قصیدههای او را همانند قصاید فرخی و مثنویهایش را یادآور مولوی و اقبال لاهوری میداند و به سبب اشتمال بر معانی جدید در قالبها و الفاظ کهن، از جهت لفظ او را شاعر کلاسیک و از لحاظ معنی، نوپرداز میشمارد (پژواک، مقدمۀ فرهادی، ص دو ـ سه). صدقی (ص ١١) او را در شمار شاعران جدید آورده است. علاقۀ خاص او به استادان سبکهای خراسانی و عراقی و پیروی از آنان در وزن و قافیه، وی را از توجه به مسائل زمانه، جهان و جامعۀ خویش باز نداشته است (مولائی، ص ۴٧). با آنکه پژواک اشعار یکی از نوگراترین شاعران غربی، ژاک پره ور فرانسوی، را به شعر ترجمه کرده است (پژواک، ص ١٢٩ـ١٣٦، ١٣٩ـ١۴٠) تجربههایی از نوع تجارب شاعران غربی در شعر او دیده نمی شود و غرب در شعر او تنها هنگامی رخ مینماید که قصد شاعر سنجش و مقایسه میان شرق و غرب از لحاظ علم، صنعت و فن آوری و مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی باشد (همان، مقدمۀ حضرت کوشان، ص سه ـ هفت).
نثر پژواک، که یادآور زبان ابوالفضل بیهقی * است، روان و سخته و خالی از تعقید است و داستانهایش عمدتاً زمینۀ تاریخی، فرهنگی و ملّی دارد.
گذشته از دری و پشتو، پژواک به زبانهای انگلیسی، عربی و فرانسوی نیز آثاری پدید آورده یا ترجمه کرده است. بعضی آثار وی عبارت اند از: چند شعر پژواک (کابل ١٣۴٣ ش)؛ مجموعه شعر گلهای اندیشه (کابل ١٣۴۴ ش)؛ گزیدۀ اشعار پژواک (نیویورک ١٣٦٩ ش)؛ منظومۀ خاک آریا؛ منتخبات اشعار (به پشتو)؛ روپی کلیمه داره (تمثیل منظوم به پشتو)؛ عواطف (مجموعۀ مقالات)؛ اندیشهها (مجموعه کلمات قصار و جملات کوتاه)؛ مجموعه افسانههای مردم (کابل ١٣٣٦ ش)؛ ترجمۀ کتابهای عروج بارک زائی، اثر ادوارد الایسـسن پیرس با همکاری محمد عثمانی صدقی (کابل ١٣٣٣ ش)؛ پیامبر جبران خلیل جبران، از انگلیسی به فارسی (کابل ١٣٣۴ ش). همچنین پژواک پنج اثر به انگلیسی دارد که در لندن به چاپ رسیدهاند (همان، مقدمۀ حضرت کوشان، ص سی و هفت ـ سی و هشت).
اما خالمحمد خسته در کتاب معاصرين سخنور، ص ٨٧ مینويسد: "عبدالرحمن پژواک ولد قاضی عبدالله که رئيس مجلس اعيان بود، تولدش در شهر غزنه (زمانی که پدرش در آن شهر قاضی بود)، در سال ١٢٩٨ شمسی واقع شده، و اصلاً باشندۀ قريۀ باغبانی سرخ رود ننگرهار است."
و نيز محمدعثمان صدقی (که چندی در زمان سلطنت محمدظاهر شاه وزير اطلاعات و کلتور بود)، در صفحه ٢٨ کتاب خود زير عنوان سير ادب در افغانستان، که به سال ١٣۴٠ خورشيدی در کابل منتشر شده، تولد پژواک را به سال ١٢٩٨ در غزنه يادآور شده است. (نگاه کنيد به: لعلزاد، غلاممحمد، شعر معاصر دری در افغانستان، دهلی: مؤسسۀ نشراتی زرنوشت، چاپ ١٣٧٧ خ، ص ١٣٣)
جُستارهای وابسته
منابع
□ مرتضی اسعدی، جهان اسلام، تهران ١٣٦٦ـ١٣٦٩ ش
□ عبدالرحمان پژواک، گلهای اندیشه، مقدمۀ روان فرهادی و غ. حضرت کوشان، کابل ١٣۴۴ ش
□ محمدعثمان صدقی، سیر ادب در افغانستان: اجمال تطور ادبی در عصر حاضر، کابل ١٣۴٠ ش
□ محمدسرور مولائی، برگزیدۀ شعر معاصر افغانستان، تهران ١٣۵٠ ش
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>