جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

محمداسماعيل مبلغ

از: مصاح‌زاده، برگرفته از: سايت اينترنتی پيام آفتاب


اشاره دانشنامه: هرچند اين مقاله جانبدارانه نوشته شده است. اما اطلاعاتی که در قسمت پيوست‌ها ارائه می‌شود، آگاهی از ديدگاه‌های مختلف دربارۀ مطلب يک مدخل خاص است. مسئوليت این ديدگاه‌ها به عهده نويسندۀ يا نويسندگان آن است و نشر اين ديدگاه‌ها در دانشنامه به منزله تایید يا رد نظرات ارائه شده در آنها نیست. {مهدی خراسانی}


مبلغ، در سال ١٣١٩ شمسی در کابل به دنیا آمد، اما اصلاً از منطقه‌ی "قول خویش" مربوط استان "وردک" بود. پدرش حاجی مسافر سرپرست جوالی (= حمّال‌)های گمرك كابل بود. مبلّغ، شخصی با استعدادی بود كه نزد اساتيدی چون آيت‌الله سيّدسرور واعظ‌، آيت‌الله مير علی‌احمد حجّت و آيت‌الله محمدامين افشار و حجت الاسلام میر علی احمد عالم مدت محدودی درس خواند؛ امّا وقت زيادی را صرف‌ درس‌خواندن نكرد، با آن هم به دليل استعداد خوبی كه داشت‌، توانست در جرگه‌ی فضلا و دانشمندان شهر كابل جايی باز كند.

مبلّغ، به مسايل اجتماعی و سياسی علاقمند بود، در حالی كه روحانيت و مدارس دينی آنروز پاسخگوی اين نياز نبودند و در حقيقت توان پرداختن به اين مسايل را نداشتند. متأسفانه وضعيت نابسامان روحانيت يكی از دلايلی بود كه سبب شد جوان با استعدادی چون مبلّغ‌، پس از آن كه با افكار و انديشه‌های وارداتی آشنا شد، گرفتار نوسانات فكری شده با منبر و محراب و ريش و عمّامه خداحافظی كند. مبلّغ به‌عنوان نماينده‌ی حصه‌ی اول بهسود در دوره‌ی دوازدهم مجلس شورای ملّی (= ولسی جرگه‌) وارد مجلس گرديد و در آنجا با فراكسيون كمونيستها به رهبری ببرك كارمل آشنا شد. زمانی كه كارمل و نوراحمد نور در مجلس مورد ضرب و شتم نمايندگان مسلمان قرار گرفتند و به شفاخانه‌ی ابن سينا منتقل شدند، كمونيستهای طرفدار كارمل ‌دست به تظاهرات زده و در باغچه‌ی شفاخانه‌ی ابن سینا گردهم آمدند. در اين گردهم‌آيی كارمل و مبلّغ در بالكن شفاخانه حاضر شده و هر دو برای تظاهركنندگان سخنرانی كردند.

با وضعيتی كه آقای مبلّغ در دوران وكالتش اختيار كرده بود، بديهی است كه اتهام انحراف فكری و... به او می‌چسپيد. هرچند یادآوری این اتهام خوشایند عده‌ای نمی‌باشد، اما مصلحت جامعه ايجاب می‌كند كه انحرافات فكری او مطرح شود. بخصوص كه عده‌ای در دوران جهاد و سالهای اخير مغرضانه يا ناآگاهانه چهره‌ای از او ترسيم كردند كه نظيرش را نه تنها در افغانستان بلكه در ايران و كشورهای ‌منطقه هم نمی‌توان به آسانی پيدا كرد. چنين كاری را آقای حسين شفايی در كتاب "زندانيان روحانيت تشيّع در افغانستان‌" و آقای علی رضوی غزنوی از مصاحبان و دوستان هم فکر مبلّغ در مقدمه جزوه‌ی "دين ترياك نيست" كه يكی از آثار مبلّغ معرفی شده است‌ انجام داده‌اند. و تعجب‌انگیز است كه دانشمند گرانمايه و ارجمندی مانند جلال‌الدين فارسی، بدون اين كه شناختی از مبلّغ داشته ‌باشد، زندگی‌نامه‌ی مبلّغ را كه رضوی نوشته بود، سخاوتمندانه امضا نموده و قبول نمايد كه به‌نام او چاپ شود. در حالی كه رضوی‌ مانند رفيق خود غرجستانی جرأت نكرد در شرايط حاكميت تفكّر جهادی و اسلامی بر دل و دماغ ملّت مجاهد افغانستان نوشته‌ی خود را به‌نام خودش نشر نمايد، چه دليلی داشت كه آقای فارسی از اعتبار خود برای مطرح ساختن و بلكه تبرئه‌ی آقای مبلّغ استفاده نمايد؟

اينك برای اثبات نوسانات فكری آفای مبلّغ نظر سه ‌تن از شخصيت‌هايی را كه با مبلّغ آشنا بودند و دو نفرشان در حال حاضر زنده هستند ذكر كرده و آنگاه گزيده‌ای از نظريات مبلّغ را از جزوه‌ی "نقد و تحليل سيّدگرايی‌‌" نقل می‌كنم‌. آقای عبدالعلی‌ مزاری در سال ١٣٧١ در جلسه‌ای كه با كمونيست‌های حزب وطن در كابل داشت‌، جهت نشان‌دادن حسن نيت خود نسبت به‌آنان داستان مبلّغ را حكايت كرد. او گفت قبل از پيروزی انقلاب اسلامی زمانی كه مبلّغ به ايران سفر نموده بود، نزد آيت‌الله خامنه‌ای رفته و گفتم‌، شخصی به نام مبلغ كه كمونيست است می‌خواهد با شما ملاقات نمايد، آيا شما حاضر هستيد او را بپذيريد؟ آيت‌الله خامنه‌ای پاسخ مثبت داده فرمودند كه كمونيست‌ها نسبت به ما در مبارزه پيش قدم‌تر هستند!! اين كه ادعای آقای ‌مزاری صحت دارد يا ندارد مسأله‌ی ديگری است، امّا كسانی كه اين ادعا را از مزاری شنيده‌اند هنوز زنده‌اند.

آقای عرفانی از بنيانگذاران جريان "شباب‌الهزاره" در نجف اشرف و از بنيانگذاران سازمان نصر افغانستان در مصاحبه‌ای در مورد محمداسماعيل مبلغ چنين می‌گويد: "با آقای مبلغ از نزديك آشنا شدم‌، وی چهره‌ی علمی و سياسی بود كه در برهه‌ای از زمان دچار نوسانات فكری شده بود (البته ‌چنين می‌گفتند و نسبت می‌دادند، خدا می‌داند)... بسياری از روشنفكران مسلمان و غير مسلمان با وی ارتباط داشتند كه شايد از اين جهت وی را متهم می‌كردند..."[۱]

آقای بلاغی غزنوی، يكی از طلبه‌های روشنفكر كه با مبلغ از نزديك آشنا بود زمانی به نگارنده‌ی اين سطور اظهار داشتند كه مبلغ در اواخر اعتراف می‌كرد كه سالها در تذبذب فلسفی بسر برده و بالاخره به اسلام بازگشته است.

مبلغ در زمانی كه گفته می‌شود به دامن اسلام بازگشته و درس و بحث و تبليغ را در قلعه‌ی شهاده آغاز كرده بود، با مغوليست‌ها اعّم از كمونيست و طلبه‌نماها، جلساتی داير می‌كرد. جريان مغوليسم تا آن زمان فاقد توجيه ايدئولوژيك چه از نظر اسلام و چه‌ از نظر ماركسيسم بود، امّا مبلغ با نوشتن جزوه‌ی "نقد و تحليل سيّدگرايی‌" اين خلاء را پر كرد و برای جريان مذكور به‌رغم خود زيربنای فكری به ‌وجود آورد. او در اين جزوه با طرح مسأله‌ی خودساخته‌، غيرواقعی و موهومی به نام "سيّدگرايی‌" و سپس محكوم ساختن آن از نظر آيات و روايات اسلامی، كوشيد كه با استفاده از نظريات جامعه‌شناسی دليل غير مذهبی و ارزشی برای افتخار نمودن سادات به پيامبر و احترام مؤمنين به آنها اختراع كند و به بهانه‌ی محكوم نمودن تبعيض نژادی، بستر فكری و فرهنگی‌ ‌برای انديشه‌ی مغوليسم و التقاط فكری در ميان شيعيان هزاره ايجاد نمايد. اين كار مبلغ درست مانند كاری است كه ناصبی‌‌ها و دشمنان آشتی‌‌ناپذير تشيّع در رابطه با غائله‌ی عبدالله بن سبا انجام دادند. آنها نخست شخصی كه وجود خارجی نداشته به نام ‌عبدالله بن سبای يهودی با عقايد ناسازگار با اسلام اختراع نموده وارد تاريخ ساختند، سپس او را بنيانگذار مكتب تشيّع معرفی ‌نموده و به تكفير شيعيان پرداختند. مبلغ هم مسأله‌ای را بنام "سيّدگرايی‌" كه وجود نداشته است اختراع نموده و چنين‌ می‌نويسد: "... امام دوازدهم عجل‌الله فرجه‌، از نظرها ناپديد گشت‌ و سلسله‌ی امامت خاتمه يافت‌. از آن پس در ميان شيعيان فرزندی از صلب ايدئولوژی عرب‌گرايی، تولد يافت كه می‌توان آن را "سيّدگرايی‌‌" يا اصالت سيّد ناميد"[٢] او در صفحات بعدی اين جزوه به تبليغات عوام‌فريبانه پرداخته و اضافه می‌كند: "... مكتب سيّدگرايی برای طرفداران خود "عمّامه‌ی سياه" را برگزيد تا از شناساندن بی‌‌نياز باشند."[٣]

نظريات فوق‌الّذكر مبلغ به‌هيچ‌وجه با اسلام سازگاری ندارد. آيت‌الله محقق كابلی در رد اين نظريات چنين می‌نويسند: "سلسله‌ی امامت خاتمه نيافته است. امام دوازدهم حی و باقی است... و امّا اين كه گفته‌اند سيّد فرزند ايدئولوژی عرب‌گرايی است، بر خلاف موازين اسلام است. از نظر اسلام سيّد كسی است كه از طرف پدر به ‌هاشم بن عبد مناف برسد. كه اگر شيعه و فقير باشد برايش سهم سادات داده می‌شود كه همان نصف خمس است و اگر از طرف مادر به ايشان برسد، مستحق زكات است نه خمس. امّا پوشيدن عمّامه‌ی سياه امری است مباح، نه حرمت دارد و نه كراهت، ساداتی كه مرجع تقليد هم می‌باشند عمّامه‌ی سياه می‌پوشند."

ايشان در مورد احترام سادات صالح نيز می‌نويسند: "سيّدی كه در خط آبای طاهرين و معصومين‌شان عليهم‌السلام باشد، يعنی عدالت و امانت و تقوا داشته باشد، احترام فوق‌العاده دارد و بايد محبوب عند المسلمين باشد..."

اگر هيچ دليل ديگری برای اثبات نوسانات فكری مبلغ وجود نداشته باشد نوشته‌ی‌ "نقد و تحليل سيّدگرايی‌‌" كه بخش‌هايی‌ ‌از آن ذكر شد به تنهايی بيماری فكری و برداشت‌های انحرافی مبلغ را ثابت می‌سازد. ايجاد اختلاف فكری، سياسی و اجتماعی در ميان مردم محرومی كه بيش از هر چيزی به وحدت و همكاری همه جانبه نياز دارند، جرم اندكی نيست و مبلغ‌ چنين جرمی را به گفته‌ی غرجستانی با تشديد "تضّاد مُلا و سيّد مُلا" مرتكب شده است‌. منحرف ساختن مسير جنبش‌های فكری و سياسی در افغانستان و بخصوص جامعه‌ی شيعه كه فتنه‌های ناشی از آن هنوز از مردم قربانی می‌گيرد خسارت جبران‌ناپذير تاريخی است كه سهم ‌مبلغ را در آن نمی‌توان انكار كرد. دامن‌زدن به آتش قوم‌گرايی و نژادپرستی از شاهكارهای‌!! مبلغ در نوشتن جزوه‌ی سيّدگرايی‌ ‌است‌. اين كه مبلغ نژادپرستی را چه در "سيمای عربی‌" و چه در "چهره‌ی مغولی‌" آن محكوم می‌كند، برای محققان و انديشمندان بی‌‌غرض كه نوشته‌ی او را با دقّت خوانده باشند قابل قبول نيست‌. در اين رابطه چندين سئوال اساسی مطرح است كه بايد به آنها توجه شود.

نخست اين كه اگر مبلغ قصد تحقيق جامعه‌شناسانه پيرامون نژادپرستی و مصاديق آنرا در افغانستان داشت، چرا موضوع را در سطح ملّی مورد بررسی قرار نداده است كه تنها در جامعه‌ی هزاره به آن پرداخته است‌؟

دوم‌، به چه دليلی تنها نژادپرستی و تفوّق‌طلبی اشخاصی به‌نام سادات كه به گفته‌ی مبلغ سرزمين و هويت مستقل قومی و ملّيتی ندارند، مورد تاخت و تاز قرار گرفته است‌، در حالی كه زيان ناشی از نژادپرستی آن‌ها به مراتب كمتر از نژادپرستی و تفوّق‌طلبی، اقوام ‌نيرومندی چون هزاره‌، تاجيك‌، پشتون و ازبك كه سرزمين و هويت قومی مستقل دارند، می‌باشد؟

علاوه بر احتمال دست داشتن جریان‌های ضد اسلامی و بازیگران سیاسی خارجی و داخلی در ایجاد این تنش اجتماعی، به‌نظر می‌رسد كه هدف اصلی مبلغ و همفکران او فرافگنی عقده‌های حقارت شخصی و مسموميت فكری است كه تحت پوشش‌ زدودن گرد و غبار حقارت قومی مطرح می‌شود. امّا اين كار ناجوانمردانه از طريق دشمن‌تراشی در خانه صورت گرفته و حرمت دوست غم شريك شكسته می‌شود. دوستی كه با آنان تاريخ‌، زبان‌، فرهنگ و آرمان مشترك دارد.

آثار مبلغ:

مبلغ که اهل قلم بود، چنان که باید دست به قلم نبرد و بیشتر مقاله‌هایی در سمینار‌ها و مجلات دولتی منتشر ساخت. آثار به چاپ رسیده آقای مبلغ به این شرح است:

    ١- جامی و ابن عربی.
    ٢- نقد فلسفه از نظر جامی.
    ٣- آفرینش نو از نگاه جامی.
    ۴- شرح رموز سلامان و آبسال.

    این تحقیق‌ها را در سال ١٣۴٣ در سمینار جامی که به مناسبت تجلیل از پانصد و پنجاهمین سال ولادت مولانا "عبدالرحمان جامی" برگزار شد، انجام داده شد.

    ۵- فنون ادبی و مسایل ادبیات.
    ٦- تاریخ آل کرت فصلی از تاریخ افغانستان.

    این دو اثر را در زمان همکاری با مجله‌ی "آریانا" نوشته است. او پس از گذشت چند سال مقالات بیشتری در این مجله تحت عنوان: تعریف فلسفه، طبقه بندی علوم فلسفی، علم برین، شک غزالی و شک دکارت و... دارد و مقاله‌هایی در مجله‌ی "ژوندون" و نشریه‌ی "وحدت" و نیز بیش از پنجاه مقاله برای "دائرةالمعارف" نوشته اسشت.

    ٧- "دین تریاک نیست" که در ایران به چاپ رسید.[۴]


پی‌نوشت‌ها


[۱]- پيام مستضعفين‌، شماره ٧١، ص ٦٠
[۲]- نقد و تحليل سيّدگرايی، ص ١٢.
[۳]- همان منبع‌، ص ٢٠.
[۴]- محمداسماعيل مبلغ، سايت پندار برگرفته از سايت پيام آفتاب (کد خبر: ١٩٢ و تاريخ خبر: ٢٨/٨/١٣٨٦)؛ این زندگی‌نامه با تصرفاتی از کتاب "شیعیان افغانستان، گروه‌ها و گرفتاری‌ها" نقل شده و نیز از کتاب "زندانیان روحانیت تشیع افغانستان" نوشته‌ی حسین شفایی استفاده شده است.

سايت اينترنتی آزمون ملی که نيز اين مقاله را زير عنوان "محمداسماعيل مبلغ واقعا" کی بود؟" به نقل از سايت پيام آفتاب به نشر رسانيده، در ابتدايی متن مطلب زير را نيز افزوده است:

    "...(مرحوم) آقای عبدالعلی ‌مزاری در سال ۱۳٧۱ در جلسه‌ای كه با كمونيست‌های حزب وطن در كابل داشت‌، جهت نشان‌دادن حسن نيت!!!! خود نسبت به‌آنان، داستان مبلّغ را حكايت كرد. او گفت قبل از پيروزی انقلاب اسلامی زمانی كه [همراه با] مبلّغ به ايران سفر نموده بود، نزدآيت‌الله خامنه‌ای رفته و گفت‌م، شخصی به نام مبلغ كه كمونيست!!! است می‌خواهد با شما ملاقات نمايد، آيا شما حاضر هستيد او را بپذيريد؟ آيت‌الله خامنه‌ای پاسخ مثبت داده فرمودند كه كمونيستها نسبت به ما در مبارزه پيش قدم‌تر هستند!! ..."


جُستارهای وابسته



منابع


سايت اينترنتی پيام آفتاب
سايت اينترنتی پندار




[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]