جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

جنگ‌های سی ساله

جنگ ٣٠ ساله (١٦١٨ - ۱۶۴۸ م) آخرین و مخرب‌ترین جنگ‌های مذهبی بود که به‌عنوان عواقب جنبش دین پیرایی، تمام اروپا را فرا گرفت. این جنگ زمانی آغاز شد که پروتستان‌ها در بوهم (جمهوری چک فعلی) بر ضد حاکم کاتولیک خود، امپراتور مقدس روم، فردیناند دوم پادشاه اتریش، قیام کردند.[۱] دانشنامۀ رشد می نويسد:

    "اما این جنگ، فراتر از یک جنگ بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها بود.این جنگ تبدیل به نبردی برای تسلط بر اروپا بین فردیناند دوم، که توسط اسپانیا و باواریا حمایت می‌شد و فرانسه که از طرف سوئد و کشورهای پروتستان متعدد دیگر حمایت می‌شد. گردید."[٢]

بنابراين، جنگ‌های سی ساله، که به‌ظاهر، با درگیری بین پيروان دو مذهب کاتولیک و پروتستان آغاز شد، در واقع، به رقابت بین حکومت‌های هابسبورگیِ اطریش و اسپانیا با قدرت‌های دیگر منطقه که شامل فرانسه، هلند، دانمارک و سوئد می‌شد، برمی‌گشت. از همين رو، به کشمکش "هابسبورگ - فرانسه" مشهور شده بود که در نهایت، سبب تثبیت دولت‌های ملی و تعیین مرزبندی‌های جدید و تشکيل کشور - ملت‌ها در اروپا گرديد.

نقشه تقسیم قدرت در اروپا، سال ۱۶۴۸. قسمت خاکستری، حکومت‌های کوچک آلمانی در محدوده امپراتوری مقدس روم را نشان می‌دهد.

این جنگ‌ها همچنان قحطی و بیماری‌های گوناگونی را به همراه داشت و باعث شد، که کشور آلمان تقريباً از جمعیت خالی شود. به‌طوری که در جنوب آلمان تنها حدود یک سوم زنده ماندند. هرچند که این جنگ‌ها سی سال طول کشید، ولی درگیر‌های آن سیصد سال دیگر ادامه داشت. این جنگ با "عهدنامه وستفالی" که در مونستر بسته شد، پایان گرفت.[٣]

کرنولوژی جنگ‌های سی ساله

  • ١٦٠٨ م

    شاهزادگان پروتستان در آلمان اتحادیه‌ای را برای دفاع از خودشان در مقابل اعمال نفوذها تشکیل دادند. این اعمال نفوذ‌ها با بهانه‌های دینی، توسط فردیناند دوم "امپراتور مقدس روم"، صورت می‌پذیرفت. البته انگیزه‌های واقعی دینی نیز در میان طرفین دعوا وجود داشت، اما زمینه‌های سیاسی بسیار چشمگیر و بنیادین بود. تنش‌ها مذهبی بالا گرفت.

  • ١٦١٨ م

    برکناری مسئولین پراگ: پروتستان‌های بوهم (جمهوری چک فعلی)، در اعتراض به فعالیت‌های ضد پروتستان فردیناند دوم در بوهم، مسئولین کاتولیک را از کار، برکنار کردند. در آلمان جنگ بین پروتستانها و کاتولیک‌ها درگرفت.

  • ١٦٢٠ م

    در جنگ کوههای سفید، که در نزدیکی پراگ در بوهم اتفاق افتاد. نیروهای پروتستان که توسط الکتروپالتین، فردریک پنجم، رهبری می‌شد، توسط ارتش امپراتوری تحت فرماندهی کنت تیلی، شکست خورد.

  • ١٦٢۵ م

    کریستیان چهارم پادشاه دانمارک به طرفداری از پروتستان‌ها وارد جنگ شد.

  • ١٦٢٦ م

    ارتش امپراتوری تحت فرماندهی آلبرشت و نتسل فن والنشتایم و تیلیف ارتش پروتستان را در آلمان شکست داد. کریستیان چهارم به‌سمت دانمارک، عقب‌نشینی کرد.

  • ١٦٣٠ م

    فرانسه با آنکه یک کشور کاتولیک بود، از تسلط فردیناند دوم بر آلمان، نگران بود. کاردینال ریشیلیو (وزیر امور خارجه وقت فرانسه)، سوئد را قانع کرد تا به‌طرفداری از پروتستان‌ها وارد جنگ شود.

  • ١٦٣١ م

    نیروهای سوئد به‌رهبری پادشاه خود، گوستاو دوم، ارتش امپراتوری تیلی را در "جنگ براتین فلد"، در نواحی شمالی آلمان شکست داد.

  • ١٦٣٢ م

    ارتش سوئد نیروهای امپراتوری را در تقاطع رودخانه تیلی شکست داد.تیلی کشته شد. سپس نیروهای سوئدی ارتش امپراتوری تحت فرماندهی والنشتاین را در جنگ لیتسن در شمال آلمان، شکست داد. گوستاو دوم کشته شد.

  • ١٦٣۴ م

    والنشتاین، نیروهای سوئدی را در "جنگ نورد لینگن" در جنوب آلمان شکست داد و مذاکرات صلح بین پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها را آغاز نمود. فردیناند دوم به خاطر وحشت از قدرت والنشتاین، او را از کاربر کنار کرد و ترتیبی داد تا والنشتاین به دست افسران مزدور کشته شود.

  • ١٦٣۵ م

    پیمان صلح پراگ، بین رهبران پروتستان و کاتولیک آلمان امضاء شد، اما جنگ توسط فرانسه و سوئد برای تصاحب سرزمین‌های امپراتور مقدس روم، ادامه یافت.

  • ١٦۴٣ م

    فرانسویان سپاهیان امپراتوری اسپانیا را که از نواحی تحت سلطه اسپانیا در هلند اعزام شده بود، در نبرد روکروا در شرق فرانسه، شکست دادند.

  • ١٦۴۵ م

    ارتش سوئد در جنگ یانکائو، در بوهم، ارتش امپراتوری را شکست داد.

  • ١٦۴٨ م

    با امضاء قرارداد صلح وستفالیا، جنگ پایان می‌یابد.از آن به بعد اروپايیان دریافتند که پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها به عنوان دو گروه مجزای از همدیگر باقی خواهند ماند. بدین ترتیب آخرین جنگ مهم مذهبی در اروپا پایان یافت.[۴]

    محاصره ماگدبورگ

    ماگدبورگ، شهر پروتستان‌نشین آلمان در سال ١٦٣١ م در طول جنگ‌های سی ساله توسط ارتش کاتولیک امپراتور مقدس روم محاصره گردید. ارتش موفق به تصرف ماگدبورگ شد.سربازان شهر را غارت و اهالی شهر را قتل عام نمودند، سپس شهر به‌وسیله آتش ویران شد.

    وقتی که گوستاو دوم "آدولف کبیر" (١٦٣٢-١۵٩۴ م) در سال ١٦١١ شاه سوئد گردید به جنگ علیه دانمارک، روسیه و لهستان پرداخت. گوستاو دوم برای اطمینان از حفظ تسلط سوئد بر منطقه بالتیک، یک پیمان صلح با دانمارک امضاء کرد و بعد روسیه و لهستان را در جنگ شکست داد. گوستاو دوم که یک پروتستان معتقد بود، از پیروزیهای امپراتور مقدس کاتولیک روم، فردیناند دوم (١٦٣٧-١۵٧٨ م)، در مقابل پروتستان‌ها در آلمانف در اولین سالهای جنگ سی ساله، به وحشت افتاد. گوستاو دوم با تحریک فرانسوی‌ها به طرفداری از پروتستان‌های آلمان در سال ١٦٣٠ وارد جنگ شد.

    ارتش جدید

    گوستاو دوم از زمانی که به قدرت رسید بهترین ارتش اروپا را تشکیل داده بود. اغلب به‌عنوان بنیانگذار ارتش نوین از او یاد می‌شود، زیرا او توده‌های پراکنده و خشمگین مردمی را که ارتش آن زمان را تشکیل می‌دادند، در قالب یک ارتش منظم، که واحد موتوری و سلاحهای گرم داشتند، گرد هم آورد و سازماندهی کرد. او ارتش خود را به‌صورت واحدهای قابل انعطاف سازماندهی نمود و آنها را با سلاحهای سبکتر و مخربتر مسلح کرد. گوستاو دوم با توجه به رفاه سربازان خود، که تا آن زمان مورد بی توجهی قرار گرفته بودند، روحیه آنان را بالا برد. علاوه بر آن، او نظم خاصی را بر ارتش خود حاکم کرد و آنان را با یونیفورم نظامی آشنا نمود.

    جنگ در آلمان

    گوستاو دوم بعد از آنکه به آلمان وارد شد، در نبرد برایتن فلد یک ارتش امپراتوری را شکست داد و نواحی شمالی آلمان را زیر سلطه امپراتور آزاد کرد. سپس گوستاو دوم به سمت نواحی جنوب حرکت کرد تا در سرزمین‌های مرکزی کاتولیک‌ها در منطقه باواریا و ارتش وارد جنگ شود. بعد از شکست مجدد نیروهای امپراتوری در تقاطع رودخانه لچ، گوستاو دوم با یک ارتش امپراتوری جدید روبرو شد که توسط "آلبرشت" و "نتسل فن والنشتاین" (١٦٣۴-١۵٨۵)، فرمانده "جنگجویان فریناند دوم"، رهبری می‌شد. گوستاو دوم و والنشتاین در جنگ لیتسن با هم روبرو شدند. هر چند که در آنجا ارتش امپراتوری شکست خورد، اما پادشاه سوئد کشته شد.

    قدرت شمالی

    ارتش سوئد به نقش مهم خود در جنگ سی ساله ادامه داد، اما هرگز نتوانست مثل زمانی که تحت فرماندهی گوستاو دوم بود، برتری خود را حفظ کند. زمانی که جنگ نهایتا در سال ١٦۴٨ به پایان رسید، سوئد به صورت قدرت حاکم در نواحی شمالی اروپا در آمده بود. کشور سوئد تا زمان قیام روسیه تحت رهبری پطرکبیر، در اوایل قرن هیجدهم، این موقعیت را در اروپا حفظ کرد.

    حقایق ثبت شده

    "جنگ‌های سی ساله"، دوران وحشت در نواحی مرکزی اروپا بود، چرا که ارتش‌های هر دو طرف متخاصم، بعد از بیداری از خواب جنگ، با خرابی و ویرانی‌های زیادی روبرو شد. در اثر جنگ، میلیون‌ها نفر، عمدتا در اثر گرسنگی و بیماری جان سپردند. دستیابی به جزئیات جنگ دشوار است، اما می‌توان تخمین زد که جمعیت منطقه‌ای که امروزه آن را آلمان می‌نامیم، از ٢١ میلیون در سال ١٦١٨ به ١٣ میلیون در سال ١٦۴٨ تقلیل یافت.[۵]

    چندین دهه پس از پایان جنگ، هنگامی که اطریش و متحدان آلمانی‌اش در حال جنگ با ترکان عثمانی بودند، لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه فرصت را غنيمت شمرد تا تصرفات خود را در دو طرف راین گسترش دهد. این عمل که در جنگ‌های ناپلئونی نیز تأثیرگذار بود، به دشمنی دیرینه آلمان و فرانسه تبدیل شد و بعدها يکی از دلایل اصلی دو جنگ جهانی بود.[٦]


    يادداشت‌ها



    يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامۀ آريانا توسط مهديزاده کابلی گردآوری شده است.


    پيوست‌ها



    پيوست ۱:
    پيوست ٢:
    پيوست ۳:
    پيوست ۴:
    پيوست ۵:
    پيوست ۶:



    پی‌نوشت‌ها


    [۱]- جنگ‌های سی ساله، دانشنامۀ رشد
    [۲]- همان‌جا
    [۳]- جنگ سی ‌ساله، دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
    [۴]- دانشنامۀ رشد
    [۵]- همان‌جا
    [۶]- دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
    [٧]-
    [۸]-
    [۹]-
    [۱٠]-
    [۱۱]-
    [۱۲]-
    [۱۳]-
    [۱۴]-
    [۱۵]-
    [۱۶]-
    [۱٧]-
    [۱۸]-
    [۱۹]-
    [٢٠]-
    [٢۱]-
    [٢۲]-
    [٢۳]-
    [٢۴]-
    [٢۵]-
    [٢۶]-
    [٢٧]-
    [٢۸]-
    [٢۹]-


    جُستارهای وابسته






    منابع



    پيوند به بیرون








    <برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>