فهرست مندرجات
[↑] پيشگفتار
مذهبی که بهنام "شیعه" و بوسیله شیوخ صفوی در سال ۹٠٧ هجری در کشور ایران کنونی رسمیت یافت، همانند دین اسلام به زور شمشیر و بوسیله قوای غیر ایرانی در اين کشور مستقر گردید. با این تفاوت که مبشرین دین اسلام در قرن هفتم میلادی بوسیله لشگریان تازی بر ایران چیره شدند، در صورتی که خاندان صفوی مذهب خویش را بوسیله قبایل بیگانه ترک که اغلب ساکن آناتولی بودند در سرتاسر اين کشور استقرار دادند.[۱]
"تقیه" در محیط پر خفقان حکومت خلفاء و سلاطین موجب شد تا تشیع جعفری روز بروز از تشیع علوی دورتر شود. روشن خواهد شد که صفویه چکونه تشیعی را رسمیت بخشیده است. اینگونه تشیع در یک تاریخ پانصد ساله ساخته شده بود و صفویه آن را به ارث بردند و سهم آنان و روحانیت وابسته به آنان تنها مدون کردن اصول این تشیع است نه ساختن آن.[٢]
برای ريشهيابی قدرت تشيع در ايران امروزی، لازم است که مطالعات در اين مورد از زمان پيدايش سلسله صفويه آغاز شود، زيرا از آن تاريخ تا به امروز (بجز چند سالی اندک) مذهب شيعه در ايران رسميت دارد و مذهب مورد اعتقاد اکثريت قابل توجه مردم اين کشور است. بنابر اين، شيعه امروزی تداوم تاريخی تشيع دوران صفويه بهشمار میرود.[٣]
روشن است که مذهب شيعه از همان قرنهای اوليه پيروزی اسلام، در سرزمينهای آريايی (ايران کنونی و افغانستان) طرفداران فراوانی پيدا کرده بود و بويژه در طول قرن چهارم تا اواسط قرن پنجم هجری قمری، آن مذهب بوسيله امرايی مانند اسفار، ماکان، مردآويج و سلاطين آل بويه در اقصی نقاط ايران توسعه يافته، بصورت مذهب رسمی درآمده بود، از اين رو، پس از پيروزی نهايی طغرل بيک سلجوقی بر بغداد (۴۵٢ ق / ۱٠٦٠ م) و اضمحلال سلسله آلبويه، جلال و شوکت تشيع نيز در ايران رو بهزوال گذاشت و مدتی در حدود پنج قرن شيعيان ايران نهتنها اکثريتی نداشتند، بلکه اغلب بخاطر فرار از آزار و شکنجه حکام سنی مذهب به عمل "تقيه" نيز میپرداختند.[۴]
در اين مدت طولانی که ايران بهسرنوشت ناخوشآيندی دچار شده بود و اقوام و قبايل غير ايرانی (و گاهی نيمه وحشی) يکی پس از ديگری به تاخت و تاز و قتل و غارت مردم میپرداختند، سرنوشت شيعه نيز بهخواست و ارادۀ تاجداران بستگی داشت. آنجا که زمامدار اين کشور به دين و مذهب بخصوصی علاقمند بود، صاحبان عقايد مخالف وی مورد آزار و اذيت حکومت قرار میگرفتند و چارهای بجز گوشهگيری و سکوت و "تقيه" نداشتند. در طول فرمانروايی اغلب حکومتگران ترک بويژه در دوران غزنويان و سلجوقيان، شيعيان بدان سرنوشت دچار بودهاند.[۵]
هر آنگاه که سلطانی نسبت به دين خويش تعصب نداشت و يا اينکه تقدمی به هيچکدام از اديان و مذاهب قايل نبود، روش مسامحه و سهلانگاری در پيش میگرفت و در چنين صورتی تمام اديان و مذاهب، از جمله تشيع، با مشکلات کمتری به توسعه تشکيلات خويش میپرداخت. برخی از امرای مغول و ايلخانی و تيموری اين چنين بودند. گاهی نيز اتفاق میافتاد که پادشاهی نه بخاطر اعتقاد واقعی، بلکه بنا به مصالح سياسی، به يکی از مذاهب بال و پر بيشتری میداد. در چنين شرايطی آن مذهب در جامعه با اقبال زيادتری مواجه میگرديد. پادشاهان خوارزمشاهی بخاطر مخالفت با خلفای بغداد، نسبت به مذهب شيعه چنين شيوهای در پيش گرفتند.
و اما تشيع از دوران صفويه (در طول تاريخاش) تا به امروز بهلحاظی چند با زمان گذشته تفاوتهای پيدا کرد. اولاً اکثريت قابل توجه مردم ايران به اين مذهب گرويدند و در نتيجه آن را از قدرت مردمی فوقالعادهای برخوردار ساختند. ثانياً هرچند که در ابتدا اين مذهب بدست پادشاهان صفويه رسميت پيدا کرد و بعدها زمامداران اين کشور ناگزير به تمکين و تکريم در برابر آن گرديدند. سوم اينکه رهبران شيعه يعنی روحانيان، خود بصورت نيروی قابل توجهی در مقابل پادشاهان پديدار گرديدند. چهارم اينکه تشيع از حالت يک موسسهای که قبل از صفويه بخاطر بقای وجودش مدام در موضع دفاع بهسر میبرد، از آن تاريخ به بعد بصورت يک سازمان نيرومند و مهاجم پديدار شد. تا آنجا که کليه نهادهای ديگر جامعه، بقايشان در گرو حمايت تشيع از آنان قرار گرفت و بدين ترتيب فرهنگ تشيع رفته رفته بصورت فرهنگ غالب مردم ايران درآمد و پس از آميزش با فرهنگ گذشته ايران، نوع جديدی از رفتار و سنت و آداب و عادت در اين کشور بجای گذاشت.
[↑] ...
[↑] …
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط … برشتۀ تحرير درآمده است.پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۲]- نوری علاء، اسماعیل، جامعهشناسی سیاسی تشیع اثنیعشری، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ اول، ۱۳۵٧
[۳]- کشاورزی، بهزاد، تشيع و قدرت در ايران، پاريس: انتشارات خاوران، چاپ اول، پائيز ۱۳٧٩ خ، ص ۳
[۴]- تشيع و قدرت در ايران، صص ۳ و ۴
[۵]- تشيع و قدرت در ايران، ص ۴
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
[↑] منابع
پيوند به بیرون
□
□
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>