ابوطاهر طيّب بن محمّد متخلّص به خسروانی که از جمله شاعران عصر سامانی است وفات اورا 342 هجری می نویسند زیاتر از زندگی این شاعر شیوا بیان کس نمی داند گرچه ابیات اندکی از اوباقی ماند ولی همین ابیات توانمندی واستادی ابوطاهر خسروانی رادرفن شعرنشان می دهد محمد عبده، دبير بغراخان (د383ق/993 م) از پادشاهان ايلك خانيه، بيتي از خسروانی را تضمین کرده
بر این بیت بوطاهر خسروانی
به یاد جوانی کنون مویه دارم
دریغا جوانی،دریغا جوانی»
«جوانی به بیهودگی یاد دارم
سوزنی چنین یاد می کند خسروانی
شد همچو خسروانی خسران زده تنش
بیچاره سوزنی که بسودای غازییی
زانگونه سوزنی که ندانی ز سوزنش
چون خسروانی از غم غازی نحیف شد
تا بودی آستان خداوند مسکنش
ای کاش خسروانی بودی در این زمان
زندگی نامه ابوطاهرطيّب بن محمّدمتخلّص به خسروانی
اَبو طاهِرِ خُسْرَواني، طيّب بن محمد، از شاعران دورة ساماني (سدة 4 ق)، متخلص به خسرواني، از زندگي و احوال وي آگاهي چنداني در دست نيست. گرچه جایی بصورت موثق ثابت نشده که ابوطاهر دسترسی به موسقی داشته باشد ولی تذکره نویسان به این عقیده استند كه وي تخلص خود را از نام يكي از مقامهاي موسيقي كه آن را به فارسي «خسرواني» و به عربي «الطرائق الملوكيـة» میگویند محمدعوفي، ابوطاهر را از جمله شاعران نامور عصرسامانيان میداند عوفی می گوید با ناز ونعمت در دربار سمانیان زندگی میکرد واز طرف درباریا ن مورد احترام بود دولت ايشان با آسودگي و تنعم مي زيسته ودرآریانا دایرة المعارف طبع کابل « اَبو طاهِرِ خُسْرَواني، طيّب بن محمد از معروف ترین شعرای قرن چهارم هجری است دردورۀ آل سامان خسروانی از شعرای معروف وصاحب قریحه بوده واز کتب لغت بعضاً اشعاراش به حیث شاهد مدعا نقل شده است فردوسی یک بیت اورا تضمین کرده چنانچه می گوید.
بیاد جوانی کنون مویه آرم
بدین بیت بوطاهرخسروانی
جوانی من از کودکی یاد دارم
دریغاجوانی دریغا جوانی
خسروانی به پیری رسیده
چهار گونه کس ازمن بعجز بنشستند
کز آن چهار بمن ذره اي شفا نرسيد
طبيب و زاهد و اخترشناس و افسونگر
به دارو و بدعاو بطالع و تعويذ.
و در معني قناعت و رفض آز گفته است و به الماس بيان گوهر موعظه سفته:
تا باز کردم از دل زنگار آز و طَمْع
زي هر دري که روي نهم در فراز نيست
جاه است و قدر و منفعه آن را که طَمْع نيست
عز است و صدر و مرتبه آن را که آز نيست
خسروانی از پیری هم می نالد
من موی خویش را نه از آن میکنم سیاه
تا باز نوجوان شوم ونوکنم گناه
چون جامه ما بوقت مصیبت کنند سیاه
من موی از مصیبت پیری کنم سیاه
منابع
1ــ آریانا دایرة المعارف سال 1328 مطبۀ دولتی کابل جلد اول ص (997 و998)
2ــ ص 85 گنج سخن شاعران بزرگ پارسی گوی تالیف داکترذبیح الله صفا انتشارات ققنوس سال 1374
3ــ در ص (20)جلد دوم لباب الباب محمدعوفی