اين مطلب برگرفته از: شماره مقاله: ٢٢۵٠، جلد ۵، دايرةالمعارف بزرگ اسلامی است.
اَبوشَكورِ بَلْخی، شاعر و حكيم ايرانی سدۀ ۴ ق/ ١٠م. از زندگی ابوشكور آگاهی چندان در دست نيست. نام او در جايی نيامده و كنيه و نسيت وی نيز نخستين بار در قصيدهای از منوچهری دامغانی (د ۴٣٣ ق/ ١٠۴١م) ذكر شده است (ص ١۴٠). نسبت "يلخی" گواه آن است كه از مردم بلخ بوده و زادگاهش نيز احتمالاً اين شهر بوده است. زمان تولد ابوشكور روشن نيست، اما برخی از محققان با توجه به قراينی تولد وی را در ٣٠٣ ق/ ٩١۵م حدس زده اند (نفيسی، حواشی و تعليمات بر قابوس نامه، ٢١٦). از آنجا كه ابوشكور، مثنوی آفرين نامه را در فاصلۀ سالهای ٣٣٣-٣٣٦ ق/ ٩۴۵-٩۴٧م سروده است (نك : ه د، آفرين نامه)، به يقين میتوان گفت كه وی در نيمۀ نخست سدۀ ۴ ق میزيسته و پس از رودكی (د ٣٢٩ ق) نيز زنده بوده است. از اين رو سخن صاحب مجمع الفصحا كه ظهور ابوشكور را در نسۀ ٣٣٦ ق دانسته و با اين همه وی را بر رودكی و شهيد بلخی مقدم دانسته است (هدايت، ١٣٨)، پذيرفتنی نيست.
ابوشكور چنانكه از اشعارش برمی آيد، ظاهراً در پی يافتن ممدوح از بلخ به بخارا رفت و پس از چندی در گمنامی به سر برد، سرانجام در دربار سامانيان در دربار سامانيان شهرت و اعتبار تمام يافت (نك: لازار، ٨٢). اين دوران ظاهراً مصادف با حكومت نوح بن نصر سامانی (٣٣١-٣۴٢ ق/ ٩۴٣-٩۵٣م) بود، زيرا ابوشكور در بيتی از اشعارش وی را خداوند خويش خوانده است (اسدی طوسی، چ مجتبائی، ٨٦).
ابوشكور بلخی را سرايندۀ قصايد و غزليات و مثنويها بسيار شمرده اند، اما از آن ميان جز قطعات كوتاه و ابيات پراكنده در فرهنگها و تذكرهها و كتابهای ديگر (درحدود ۴٠٠ بيت) چيزی بر جای نمانده است (لازار، ٧٨-١٢٨؛ لغت نامۀ دهخدا؛ گنج بازيافته، ۴٢-٧٨). از اين شمار ابيات، در حدود ٣٠٠ بيت مثنوی است كه در بحر متقارب سروده شده و ظاهراً متعلق به منظومۀ آفرين نامۀ اوست (نفيسی، "كتاب نحفـۀ الملوك"، ۵٠٦-۵١٢) و بقيه ابياتی است بازمانده و از قصايد و غزليات او در موضوعات چون مدح، تغزل، هجو، ستايش عشق و شراب و وصف طبيعت (لازار، ٧٨-٨٧). تقريباً نيمی از اين ابيات مثنوی در نحفـة الملوك علی بن ابی حفض بن فقيه اصفهانی (سدۀ ٧ ق) آمده است كه از وزن و مضمون آنها چنين برمیآيد كه متعلق به آفرين نامه است (نفيسی، حواشی و تعليقات بر قابوس نامه، ٢١۵، "كتاب تحفـة الملوك"، ۵٠٧ -۵١٢؛ قس: لازار، ٩١ -١٢٧).
اين منظومه تا آنجا كه از ابيات برجای ماندۀ آن میتوان دريافت، متشكل از داستان يا داستانهايی است (نك : اسدی طوسی، چ اقبال، ٣٢٠، ۴١٧) كه احتمالاً اصل و منشأ ملی يا مذهبی داشته اند. وجود بيتهايی يكسره رزمی گواه آن تواند بود كه شاعر حماسهای پهلوانی پرداخته بوده است. همانندی وزن و سبك اين منظومه با شاهنامه و نقل يا اقتباس نمونههايی از آندر شاهنامه نشان ميدهد كه فردوسی به آفرين نامۀ ابوشكور نظر داشته و از آن بهره گرفته است. از اين رو ابوشكور را بايد پس از رودكی از پيشروان داستان سرايی منظوم در زبان فارسی دانست كه در كار تدوين روايات ملی و اساطيری و ترويج حماسه سرايی بر دقيقی (د ح ٣٧٠ق) و فردوسی پيشی داشته است (تقی زاده، ١٣؛ نولدكه ، ۵٠ -۵١). در اين زمينه ابوشكور مثنويهای ديگری نيز به بحرهای هزج، رمل، خفيف و سريع داشته كه اكنون ابيات كمی از آنها باقی مانده است (نك : لازار، ٨٨ -٩٠). همانندی شيوۀ سخن و وزن مثنوی برح هزج ابوشكور (همو، ٨٨) با ويس و رامين فخرالدين اسعد گرگانی و مثنوی بحر سريع او (همو، ٩٠) با مخزن الاسرار نظامی شايد حاكی از تأثير ابوشكور بر اين دو شاعر باشد.
غير از داستان سرايی، مضمون اصلی ديگری كه در اشعار ابوشكور ديده میشود، پند و اندرز و حكمت و اخلاق است، همچون ستايش خرد و دانش بهعنوان راهنما و راهبر آدمی در گفتار و كردار، بنيادی بودن راستی در تقابل با دروغ در جهان، اندرزهايی در آداب سخن گفتن و همانند اينها كه همه با شيوۀ بيان و انديشههای موجود در اندرزهای پهلوی همخوانی و نزديكی دارد. اينگونه مضامنی اگر چه در آثار شاعران سدۀ ۴ ق همچون شهيد بلخی، رودكی، ابوطاهر خسروانی و دقيقی كم و بيش ديده میشود، ولی عمق نظر و باريك انديشی ابوشكور خاص خود اوست. به علاوه نقل ابيات بلند آفرين نامه دربارۀ حكمت و اخلاق در آثار نويسندگان سدههای بعد (نك : نفيسی، حواشی و تعليقات بر قابوس نامه، ٢٢٠ -٢٢١؛ رياحی، ٦٨٩، ٦٩٧؛ علی بن ابی حفص، جم) نشان میدهد كه اينان به سرودههای ابوشكور نظر داشته و بدان ارج مینهادهاند.[۱]
جُستارهای وابسته
منابع
□ اسدی طوسی، لغت فرس، به كوشش عباس اقبال، تهران، ١٣١٩ ش؛ همو، همان، به كوشش فتحالله مجتبائی و علی اشرف صادقی، تهران، ١٣٦۵ ش؛ تقی زاده، حسن "مشاهير شعرای ايران، ابوشكور بلخی"، كاوه، ١٢٩٠ ش، س ۵، شم ٨؛ رياحی، محمد امين، تعليقات بر مرصاد العباد نجم رازی، تهران، ١٣٦۵ ش؛ علی بن ابی حفص بن فقيه محمود اصفهانی، تحفـۀ الملوك، تهران، ١٣١٧ ش؛ گنج باز يافته (بخش نخست)، به كوشش محمد دبيرسياقی، تهران، ١٣۵۵ ش؛ لازار، ژيلبر، اشعار پراكنده، تهران، ١٣۴١ش/١٩٦۴ م؛ لغت نامۀ دهخدا؛ منوچهری دامغانی، ديوان، به كوشش محمد دبير سياقی، تهران، ١٣٦٣ ش؛ نفيسی، سعيد، حواشی و تعلقات بر قابوس نامه، تهران، ١٣۴٢ ش؛ همو، "كتاب تحفـة الملوك"، مهر، تهران، ١٣١٢ ش، س ١، شم ٨؛ نولدكه، تئودور، حماسۀ ملی ايران، ترجمۀ بزرگ علوی، تهران، ١٣۵٧ ش؛ هدايت، رضاقليخان، مجمع الفصحا، به كوشش مظاهر مصفّا، تهران، ١٣٣٦ ش.
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>