- زندگینامه نجیبالله
- فعالیتهای حزبی
- رئیس 'خاد'
- اصلاحات
- سقوط
- پس از قتل
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
<زندگینامه> <حزب دمکراتيک خلق افغانستان>
نجیبالله پلکان ترقی را در حزب دموکراتیک خلق از جنبش دانشجویی در کابل آغاز کرد و تا بالاترین مقام حزبی و دولتی رسید.
او آخرین رئیس جمهوری دولت تحت حمایت شوروی سابق در افغانستان بود که در مقایسه با سه رئیس جمهوری پیش از خود نفوذ بیشتری در میان مردم و هواداران حزب داشت.
[↑] زندگینامه نجیبالله
نجیبالله در سال ۱۳۲۶ خورشیدی در کابل بهدنیا آمد، ولی پدر او، اختر محمد، اصلاً از قوم احمدزی پشتونهای پکتیا بود. پدر نجیبالله در سالهای دهه ۱۳۴۰ خورشیدی وابسته تجاری کنسولگری افغانستان در پشاور پاکستان بود.
نجیبالله در سال ۱۳۴۰ خورشیدی از لیسه (دبیرستان) حبیبیه کابل فارغالتحصیل شد و در سال ۱۳۵۴ از دانشگاه کابل در رشته پزشکی گواهینامه گرفت.
[↑] فعالیتهای حزبی
او در سال ۱۳۴۴ به حزب دموکراتیک خلق پیوست، به خواندن آثار مارکسیستی آغاز کرد و در سخنرانی در همایشهای دانشجویی و حزبی مهارت یافت.
او بزودی در میان اعضای حزب در دانشگاه به فرد شناخته شدهای مبدل شد و با پیشرفت سریع در تشکیلات سازمانی بزودی در حلقه افراد بسیار نزدیک به ببرک کارمل، رهبر بخش جناح پرچم حزب درآمد.
نجیبالله زمانی که هنوز دانشجوی دانشگاه کابل بود، دولت ظاهر شاهی او را دو بار زندانی کرد و نشریه پرچم، تنها نشریه حزب دموکراتیک خلق در آن زمان خبرهای زندانی شدن او و دیگر اعضای حزب را منتشر میکرد.
اما نجیبالله در زمان کودتای هفتم ثور (اردیبهشت) ۱۳۵۷، که منجر به سرنگونی رژیم محمدداوود و استقرار دولت به رهبری حزب دموکراتیک خلق در افغانستان شد، رئیس اداره امور دانشجویان دانشگاه کابل بود.
رژیم کودتایی او را در ماه سرطان (تیر) ۱۳۵۷ به سفارت افغانستان در تهران فرستاد، ولی دیری در مقام سفارت نماند و به کشور فراخوانده شد.
نجیبالله برای مدتی به ماسکو رفت و در جدی (دی) سال ۱۳۵۸ با اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق، به کشور بازگشت.
[↑] رئیس 'خاد'
او اینبار به ریاست سازمان نیرومند اطلاعاتی دولت تحت حمایت شوروی موسوم به خدمات امنیت دولتی (خاد) رسید و بسیاری از افغانها از سازمان خاد در این دوره خاطرات بدی به یاد دارند.
شکنجه و کشتار جمعی مخالفان دولت در بسیاری از مناطق افغانستان، از جمله کابل، به ویژه در میدان تمرینات نظامی ارتش، پلیگون، در شرق کابل، خاد را به دستگاهی بدنام و نجیب را به "قصاب کابل" معروف ساخت.
زمانی که نجیبالله در سال ۱۳۶۵ به دبیر کلی حزب و سپس به ریاست جمهوری رسید هم هنوز تصویری که مردم از دوره ریاست او در سازمان خاد در ذهن داشتند، همچنان زنده بود.
همچنین وقتی که او سیاست "آشتی ملی" را برای مصالحه با مخالفان، بهویژه گروههای مجاهدین اعلام کرد هم مخالفان او نپذیرفتند که او واقعاً تغییر کرده است.
[↑] اصلاحات
نجیبالله در دوره ریاست جمهوری خود دست به اصلاحات گستردهای در نظام و سیاستهای حزبی وارد کرد، حتی نام حزب را تغییر داد و حزب دموکراتیک خلق را به حزب وطن تغییر نام داد.
او جرگه بزرگی را در سال ۱۳۶۶ برگزار کرد و این جرگه قانون اساسی جدیدی را به تصویب رساند. در این قانون اساسی آزادیهای زیادی برای شهروندان کشور، از جمله آزادی رسانهها و تشکیل احزاب سیاسی تضمین شد.
احترام به "دین مقدس اسلام" و پیروی از آن برای دولت الزامی شد و نجیبالله حتی خود در برخی از گردهمایهای مذهبی در کابل شرکت میکرد.
خروج ارتش شوروی سابق از افغانستان، ۲۶ دلو (بهمن) ۱۳۶۷ و کودتای نافرجام شهنواز تنی، وزیر دفاع دولت نجیبالله در ۱۶ دلو ۱۳۶۸، از مهمترین رویدادهای نظامی دوره ریاست جمهوری او شمرده میشود.
نجیبالله با خروج نیروهای شوروی از افغانستان با سخنرانیهای مردم پسند خود از طریق رادیو و تلویزیون دولتی با لحن صمیمانه و خودمانی تلاش کرد سیاست آشتی جویانه خود را توسعه دهد.
اما گروههای مجاهدین مستقر در پاکستان و ایران این سیاست او را ناشی از ضعف دولت کابل و نوعی نیرنگ تلقی کردند و در سال ۱۳۶۸ خورشیدی عملیات بزرگی را با هدف سقوط دولت نجیبالله در جلالآباد در شرق افغانستان آغاز کردند.
ولی این عملیات با شکست سختی مواجه شد و این شکست نظامی بهنحوی این پیام را به مجاهدین رساند که دولت او علیرغم خروج ارتش شوروی سابق از افغانستان، همچنان به قوت خود باقی است.
[↑] سقوط
با این همه، نجیبالله به ادامه سیاست آشتی ملی خود تشکیل اداره موقت و حتی برگزاری انتخابات را پذیرفت، اما اختلافات درونی در سالهای آخر حکومتش، او را در آستانه سقوط قرار داد.
دولت نجیبالله با مخالفت ژنرال عبدالرشید دوستم، از فرماندهان عمده شبه نظامیان طرفدار دولت نجیب در شمال افغانستان، با فروپاشی حتمی مواجه شد.
در نخستین ماه سال ۱۳۷۱ خورشیدی نجیبالله تصمیم به کنارهگیری از قدرت و خروج پنهانی از کشور گرفت، اما سربازان تحت امر ژنرال دوستم در فرودگاه کابل مانع خروج او از کشور شدند.
زمانی که راه خروج از کشور هم بهروی نجیبالله بسته شد، او به دفتر نمایندگی سازمان ملل در کابل پناه برد و حدود پنج سال در آنجا بود.
گروههای مجاهدین در هشتم ثور ۱۳۷۱ خورشیدی وارد کابل شدند؛ پس از آن بزودی درگیریهای مسلحانه در شهر کابل آغاز شد و این جنگها تا پنج سال در کابل و تا ده سال دیگر در مناطق مختلف افغانستان ادامه یافت.
ویرانی، خونریزی و آوارگی که این جنگها برای مردم در پی آورد، شماری از مردم بهیاد سخنان نجیبالله افتادند که گفته بود اگر قدرت به یک اداره مورد توافق همه افغانها منتقل نشود، در کشور "حمام خون" جاری میشود.
[↑] پس از قتل
ادامه جنگهای میان گروهی در افغانستان و بهویژه قتل نجیبالله بهدست طالبان در پنجم میزان (مهر) سال ۱۳۷۵ او را در میان گروهی از مردم، بخصوص هواداران او، به "قهرمان" مبدل کرد.
طالبان بهمحض ورود به شهر کابل نجیبالله و برادرش، ژنرال احمدزی را از دفتر سازمان ملل در کابل بیرون کردند و در چهار راه آریانا به پایه (دکل) برق آویختند. طالبان جسدهای آنها را در همانجا گذاشتند تا همه کسانی که از آن جا میگذشتند، ببینند.
در باره انگیزه و عاملان قتل نجیبالله مطالب زیادی منتشر شده است. از جمله، برخی گفتهاند که او را عوامل با نفوذ پاکستانی در درون گروه طالبان بهدلیل مخالفت نجیب با موافقتنامه دیورند کشتند، اما برخی نوشتهاند که او را مخالفان حزبی او، که در آن زمان با طالبان همنوا بودند، بهدار آویختند.
پس از سقوط طالبان در خزان سال ۱۳۸۰ خورشیدی، که بازار عکسهای رهبران مجاهدین، به ویژه حامد کرزی، رئیس جمهوری دولت پس از طالبان و احمدشاه مسعود، فرمانده مشهور مجاهدین گرم شد، عکسهای نجیبالله هم در کنار عکسهای آنها قرار گرفت.
در سالهای اخیر مجموعه سخنرانیها و تصاویر ویدئویی او بر روی سایتهای اینترنتی و کتابفروشیهای کابل و تقریباً همه شهرهای افغانستان پیدا میشود. حتی عکسهای او با عنوان "قهرمان شهید" در سالنامهها به چاپ میرسد.
با این همه، سایه سنگینی که ریاست او در سازمان خاد بر شخصیت نجیبالله افگند، از ذهن بسیاری از افغانها زدوده نشده و آنها هنوز هم او را با همین تصویر و از همین زاویه میشناسند.[۱]
[↑] پینوشتها
[۱]- زندگینامه نجیبالله، سايت فارسی بیبیسی: دوشنبه ٣٠ آذر ماه ١٣٨٨
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ سايت فارسی بیبیسی
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>