محمدمهدی ظفر (زادۀ ۱٣۱۲ خ - درگذشتۀ ۱٣۵٨ خ)، گويندۀ (نطاق) شهير راديو افغانستان بود که توسط رژيم خلقی شهيد شد.
[↑] زندگینامه
محمدمهدی ظفر فرزند محمدحسین علیخان در سال ۱٣۱۲ خورشیدی در محلۀ زندهبانان کابل در یک خانوادۀ روشنفکر به دنيا آمد. پدرش يکی از افسران نظامی وطن دوست بود.[۱] تحصیلات ثانوی را در دبيرستان (لیسه عالی) استقلال و تحصیلات عالی را در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل به پایان رساند.[٢]
مهدی ظفر هنوز دانشآموز بود که به گويندگی راديو افغانستان روی آورد. گفته شده است: "روزی در کنفرانسی که بهمناسبت یکی از روزهای تاریخی افغانستان، در دبيرستان استقلال برگزار شده بود، مقالهاش را با صدای گیرا و دلنشین به خوانش گرفـت که توجـه کارمنـدان راديـو را بهخود جلـب کرد. پس از آن، از او دعوت شــد با رادیو افغانســتان همکاری کنـد"[٣]. بدين ترتيب، مهدی ظفر کار با راديو را آغاز کرد.
مهدی ظفر در سـال ۱٣٣٦ خورشـيدی از دبيرســتان اســتقلال فارغالتحصـيل شــد[۴] و در همان سال بهسبب اعتراضاش بر وضع موجود آن روزگار، سه سال از دوره جوانیاش را پشت میلههای زندان گذراند.[۵] اما به گفتۀ نذير ظفر، "در اوج شهرت بود که با عدهیی از فعالان سیاسی مانند [عبدالرحمان] محمودی، میر علیاصغر شعاع، ملک خان و... از طرف اداره ضبط احوالات، در زمان صدارت سردار محمدداود بهگمان اغلب از سال ۱٣٣۵ تا ۱٣۴٢ به جرم کودتا (جمهوریت خواهی) به مدت ٧ سال زندانی شد."[٦] يا بهنوشتۀ محمدنصير مهرين، "در فهرست نامهای زندانیان کودتای نامنهاد ملک خان، مهدی ظفر نیز قرار داشت... وقتی او را دستگیر و بازداشت کردند، جوانترین فرد زندانی بود. او در مکتب استقلال درس میخواند، که شبی نیروهای دولتی به خانۀ پدرش ریختند و او را با خود بردند. خانوادۀ مهدی ظفر که نمیدانستند او را به چه دلیلی بازداشت کردهاند، بههر دری سر میزدند تا نشانی از او بهدست آورند. پس از هفت ماه موفق شدند که دریابند مهدی ظفر در زندان دهمزنگ زندانی است.[٧] در حالی که از دلیل بازداشت او کسی چيزی نمیدانست، در واقع روشن بود که ظفر به اتهام ناحقی دستگیر شده است. همینطور نیز بود. او را در چارچوب کودتای نامنهاد ملک خان مانند بقیه هم زنجیرانش به بند کشیده بودند. دسیسهکاران، که برای هر يک از زندانیان پروندهسازی کرده بودند، ظاهراً چنان تبلیغ مینمودند که گويا به مهدی ظفر، در شبکۀ کودتاچيان، وظیفۀ انتشار خبر کودتا از طریق رادیو سپرده شده بود. اما در واقع انگیزۀ اصلی توقیف او این بود که وی در مکتب استقلال بهعنوان چهرۀ فعال ادبی و سخنور مؤثر خوب درخشیده و مطرح شده بود. افزون بر آن، با چهرههای مطرح و مؤثر شیعه مانند سيد اسماعیل بلخی و میر علیاصغر شاع و محمدحسین نهضت روابط و علایق نیکویی داشت... او شش سال در زندان ماند."[٨]
در رابطه با بازداشت مهدی ظفر، برادرش، دکتر حسن ظفر، از دیدار پدر خود با محمدظاهر شاه چنين حکایت میکند:
- " روزی پدرم از گمشدن مهدی ظفر بهخشم آمد. مرا با خود گرفت و به سوی ارگ شاهی راه افتاد. پدرم که با شاهمحمود خان از نزدیک آشنایی داشت، ما خود را بدون هیچ کدام تلاشی یا انتظار و یا نوبت در کنار پادشاه یافتیم. پادشاه که مشغول دیدن و پرورش گلهایش در گلخانۀ قصر بود، به پدرم گفت، عموجان چه خبر. پدرم با خشم پاسخ داد، نمیدانم درین کشور شما پادشاه هستید یا کس دیگر؟ من به حیث یک افسر نظامی، از شما میپرسم که بگويید فرزندم مهدی چه گناهی دارد که او را به زندان انداختهاید؟ پادشاه جواب داد که عموجان حوصله کن و برای من کمی وقت بده، من مسئله را تعقیب میکنم. فوراً به سردار ولی که در کنار شاه ایستاده بود، خطاب کرد که برو نزد "آغالالایم" و بگو که ظفر را آزاد کند. اما پس از آن که سردار ولی نزد سردار داؤود خان رفت، داؤود یک سیلی محکم به صورت او زده بود، از آنرو دست خالی نزد پادشاه برگشت."[۹]
به گزارش تلويزيون نور، مهدی ظفر بعد از رهایی از زندان در سال ۱٣٣۹ خورشيدی[۱٠] وارد دانشکدۀ ادبیات دانشگاه کابل شد و پس از پايان تحصيل در راديو افغانستان اشتغال ورزيد.[۱۱] اما به قول نذير ظفر، پس از رهایی از زندان، مدت دو سال برای خدمت سربازی به نهرین رفت و بعد از ختم آن، دوباره به رادیو افغانستان بازگشت. چندی نگذشت، که در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی به ادامه تحصيل پرداخت و سپس، در وزارت امور داخله بهعنوان قاضی مشغول بهکار شد.[۱٢][بدين ترتيب، گزارش هر سه منبع اختلاف فاحش دارد.] با وجود اين، وی همکاری با راديو افغانستان را ناديده نگرفت، و در آنجا سالها کار کرد.
بههر حال، مهدی ظفر گويندگی برنامههای مختلف رادیو افغانستان مانند ترازوی طلایی، زمزمههای شب هنگام، مسابقات ذهنی، برنامههای خبری، دینی (سیرتالنبی و راه حق) و کودکان را بر عهده داشت.[۱٣]
در آستانه کودتای هفت ثور، برخی از رهبران حزب دمکراتيک خلق افغانستان از جانب مقامات دولتی رژيم جمهوری محمدداوود زندانی شدند. در راديو افغانستان، خبر اين دستگيری توسط مهدی ظفر اعلام شد. اين امر به بهايی جان وی تمام شد. پس از کودتا، مدتی خانه نشين بود و اندکی بعد در قلعه کرنیل در زندان دهمزنگ زندانی شد.[۱۴] او مدت ٣٣ روز در آنجا ماند، سپس آزاد شد. اما ديری نپاييد که دوباره او را به زندان پلچرخی افکندند که هرگز برنگشت.
لطيف ناظمی مینويسد: "مهدی ظفر ـ آن گویندۀ بیبدیل ـ را بهخاطر میآورم که چگونه از درب خانهاش گرفتند و بردند و کشتند. من به تسلط و توانایی او گویندهیی را تا آن زمان در رادیو ندیده بودم."[۱۵]
مهدی ظفر دارای سه پسر و دو دختر بهنامهای بریالی ظفر، محمدعلی ظفر، احمدعلی ظفر، صوفیا ظفر و سیما ظفر است که اکنون آنها با مادرشان بیبی حاجی خانم (مریم ظفر) در استرلیا اقامت دارند.[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- محمدمهدی ظفر، وبسايت عزيزان گمشده؛ برگرفته از آرشیف برنامه "چهرههای آشنا" به گردانندگی محمدعابد مدنی تلویزیون نور – کلفورنیا
[۲]- نذير ظفر، شهید نطق مهدی ظفر، وبسايت مشعل
[۳]- همانجا
[۴]- محمدمهدی ظفر، وبسايت عزيزان گمشده
[۵]- همانجا
[۶]- نذير ظفر، شهید نطق مهدی ظفر؛ بدون ترديد شادروان مهدی ظفر در سال ۱٣٣۵ خورشيدی نمیتوانسته در رابطه به اتهام کودتای عبدالملک خان عبدالرحیمزی دستگير و زندان شده باشد؛ زيرا در آن زمان عبدالملک خان هنوز وزير ماليه بود. راديو کابل شب هنگام ۱٣ سرطان ۱٣٣٦ خورشیدی (جولای ۱۹۵٧ م) خبر برکناری او را از وزارت مالیه منتشر کرد. پس از آن بود که عبدالملک خان به اتهام راهاندازی کودتا، دستگير و زندانی شد. دکتر ش. ن. حقشناس منبع خبر دولتی را که در آن در بارهی دستگيری ملک خان و اتهام کودتا به او، انتشار یافته، روزنامهی اصلاح مورخ ۱۹ سرطان ۱٣٣٦ ذکر کرده است. (حقشناس، دسایس و جنایات روس در افغانستان از امیر دوستمحمد خان تا ببرک، صص ٢٠۸-٢۱٠). به گفتۀ محمدآصف آهنگ که خود نيز در شمار زندانيان اين پرونده بود، همزمان با عبدالملک خان، يک تعداد افرادی سرشناسی ديگر، از جمله مهدی ظفر دستگير و زندانی شدند.[رجوع شود به: نصير مهرين، کودتاها در تاریخ افغانستان (بخش اول)، کابل ناتهـ]
[٧]- اما به گفتۀ نذير ظفر، "پس از ۲ سال تمام نامهیی در قطعۀ عقب قوطی گوگرد [نگاشت] از جانب خود توسط محافظ قبلیاش که ترخیص مکلفیت عسکری را بهدست آورده بود بهمنزلاش ارسال کرد که نوید زنده بودنش را میداد." (رجوع شود به همانجا)
[۸]- محمدنصير مهرين، پیوستهای کودتای نامنهاد ملکخان عبدالرحیمزی (پيوست ۳: مهدی ظفر)، وبسايت کابل ناتهـ؛ جالب اينجاست که آقای مهرين نيز مینويسد: "آنچه را که پیرامون شهید مهدی ظفر به نشر سپاریدیم، عصارۀ معلوماتی است که فرهنگدوست ارجمند، آقای عابد مدنی، متصدی برنامۀ "چهرههای آشنا" از تلویزیون نور - امریکا، در اختیار نگارنده نهاده است."
[۹]- همانجا
[۱٠]- محمدمهدی ظفر، وبسايت عزيزان گمشده
[۱۱]- همانجا و همچنان ، پیوستهای کودتای نامنهاد ملکخان عبدالرحیمزی
[۱۲]- نذير ظفر، شهید نطق مهدی ظفر
[۱۳]- همانجا
[۱۴]-
[۱۵]- لطيف ناظمی، آن سالها لطیف ناظمی و او، کابل ناتهـ
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]