- زندگینامه
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[فرقههای مسيحی] [مورمون]
جوزف اسميت (Joseph Smith) (زادۀ ۱٨٠۵ م - درگذشتۀ ۱٨۴۴ م)، بنيانگذار فرقۀ مورمونها است که اين فرقه جديدالتأسيس در حال حاضر ١١ ميليون پيرو در جهان دارد.[۱] به گفتۀ دکتر شجاعالدين شفا "در تاريخ مذاهب جهان تنها شخص ديگری به غير از محمد(ص) که مدعی دريافت مستقيم کتابی از جانب خداوند شده، جوزف اسميت آمريکايی است."[٢]
[↑] زندگینامه
جوزف اسميت در ٢٣ دسامبر ۱٨٠۵ در آمريكا چشم به جهان گشود. در ۱۵ سالگی، زمانی كه با خانوادهاش در نيويورك زندگی میكرد، به فكر كردن به موضوع نجات خود پرداخت. در آن زمان، در اثر فعاليتهای گستردۀ كليساهای پرزبيتری و باپتيست و متوديست، بيداری روحانی بزرگی در آمريكا بهوجود آمده بود و هر يك از اين كليساها میكوشيد عدة بيشتری را به توبه و بازگشت بهسوی خدا فرا خواند. در همين زمان بود كه اسميت به اين میانديشيد كه به كداميك از اين كليساها بپيوندند.
او پيوسته برای اين موضوع دعا میكرد تا اينكه روزی، طبق ادعای خودش، دو موجود پرجلال بر او ظاهر شدند و به او گفتند كه به هيچيك از اين كليساها نپيوندد، بلكه منتظر آمدن "كليسای مسيح" باشد كه قرار بود بزودي برقرار گردد. خودش در اين مورد چنين مینويسد: "وقتی نور بر من قرار گرفت، دو شخصيت را ديدم كه درخشش و جلال آنان در وصف نمیگنجد؛ آنان بر بالای سر من در هوا ايستاده بودند. يكی از آنان مرا به نام صدا زد و در حالی كه به ديگری اشاره میكرد، گفت: "اين است پسر محبوب من. او را بشنو!"... در پاسخ شنيدم كه نبايد به هيچيك از اين كليساها بپيوندم زيرا همه آنها نادرست هستند. شخصيتی كه با من تكلم میكرد، گفت كه تمامی اعتقاداتشان نزد او منفور است و معلمانشان نيز منحرفاند..."
گفته میشود كه اسميت به كليسايی نپيوست اما در ضمن، به خداوند نيز نزديكتر نشد بلكه بهمدت سه سال در گناهان مختلف بهسر برد (برخی از معاصران اسميت گفتهاند كه او به جادوگری نيز دست يازيده است).
طبق گفتۀ اسميت، در شب ٢١ سپتامبر ١٨٢٣، پيامآوری آسمانی كه خود را "مورونی" میناميد، بر او ظاهر شد و او را از وجود كتابی باستانی آگاه ساخت كه حاوی "كمال انجيل مسيح" بود. اين كتاب كه بر صفحههايی طلايی و نازك نوشته شده بود، شرح زندگی ساكنان قديمی قارۀ آمريكا بود. بلندی و پهنا و ضخامت اين كتاب ١۵ سانتيمتر بود؛ اين صفحات بهوسيلۀ حلقهای به هم متصل شده بودند. مورونی همچنين اسميت را از وجود دو سنگ كوچك بهنامهای اوريم و تُميم مطلع ساخت كه به چيزی شبيه تاس شباهت داشتند؛ اين دو سنگ وسيلهای بودند برای ترجمۀ اين كتاب و در كنار آن نيز دفن شده بودند.
اين كتاب به خط و زبان مصری اصلاحشده نوشته شده بود. اسميت میبايست اين نوشتهها را به كمك اين دو سنگ ترجمه میكرد.
اما مورونی تا پيش از سال ١٨٢٧ به اسميت اجازه نداد اين صفحهها را از مخفیگاهشان از زير زمين خارج سازد. او میبايست آنها را فقط به كسانی كه مورونی تعيين میكرد نشان دهد، تا اينكه مورونی باز آنها را پس بگيرد. گفته میشود كه فرشتهای اين كتاب را به سه نفر از پيروان نزديك اسميت نيز نشان داد. يكی از اين پيروان گفته كه اسميت برای ترجمۀ اين كتاب، كلاهی بر میداشت و آن دو سنگ را در آن میگذاشت. سپس صورت خود را طوری در كلاه فرو میبرد كه هيچ روشنايی به داخل آن راه نيابد. در آن تاريكی، نوری روحانی میتابيد و بعد كلمات ظاهر میشدند. هر بار يك كلمه به زبان اصلی ظاهر میشد و بعد ترجمۀ انگليسی آن نيز پديدار میگشت. اسميت ترجمۀ كلمه را برای اُليوِر كاؤدِری (Oliver Cowdery)، يكی از آن سه نفر میخواند؛ او كاتب اصلی بود. او آن كلمه را برای اسميت تكرار میكرد. وقتی اسميت از درستی آن اطمينان حاصل میكرد، كلمه محو میشد و كلمه ديگری با ترجمهاش ظاهر میگشت. به اين ترتيب، كتاب مورمون ترجمه شد و در سال ١٨٣٠ منتشر گرديد. جالب اينجا است كه هر سه اين پيروان گروه اسميت را ترك گفتند؛ اما يكی از آنان بهنام مارتين هَريس در اواخر عمرش بازگشت، اما با اين اعتقاد كه برخی از كليساهای ديگر نيز درست هستند.
در ماه مه همان سال، اسميت و كاؤدری به جنگلی رفتند و در باره تعميد و آمرزش گناهانشان دعا كردند. وقتی دعا میكردند، يحيی تعميددهنده بر ايشان ظاهر شد و كهانت هارونی را به ايشان اعطا كرد و رهنود لازم برای تعميد يكديگر را به ايشان داد. بعدها، پطرس و يعقوب و يوحنا نيز بر ايشان ظاهر شدند و كهانت ملكيصدق را به ايشان واگذار كردند.
از آنجا كه به اسميت گفته شده بود كه ساير كليساها و اعتقادنامهها و پيروان آنها دروغين و منفور هستند، "يگانه كليسای راستين" در ٦ آوريل ١٨٣٠ با حضور پنج نفر ديگر در فايِت در نيويورك تشكيل شد و آن را "كليسای عيسی مسيحِ مقدسين روز آخر" نام نهادند. در جلسۀ افتتاحيه، اسميت مكاشفهای از خدا دريافت كه او را به مقام "بينندۀ رؤيا، مترجم زبانها، نبی، و رسول" منصوب میكرد. با رشد كليسای مورمون، مخالفتها آغاز شد و ايشان همگی مجبور به مهاجرت به ايالت اوهايو شدند (١٨٣١). پس از مدتی از آنجا به ايالت ميسوری رفتند. در آنجا بر اسميت مكاشفه شد كه "صهيون" در همانجا برقرار خواهد شد و معبدی بنا خواهد گرديد. لذا "مقدسين" میبايست زمينهای بسيار بخرند.
در سال ١٨٣٣، پيروان اسميت مكاشفات اوليۀ او را تحت عنوان "كتاب احكام" منتشر ساختند. او در سال ١٨٣۵ آن را مورد تجديد نظر قرار داد و بسياری از مكاشفات اوليه را مورد حذف و تعويض قرار داد! او در همين اثنا، چند كتاب ديگر نيز نوشت كه همه به انبيای پيشين مربوط میشدند.
مورمونها در اثر آزارهای مردم از ناحيهای به ناحيۀ ديگر در ايالت ميسوری نقل مكان میكردند. بسياری از آنان كشته يا پراكنده شدند. سرانجام به ايالت ايلينوی رفتند. در آنجا اسميت شهری زيبا ساخت به نام نائووو (Nauvoo). اسميت هم شهردار شهر بود، همه فرماندۀ لشكر خود، هم نامزد رياست جمهوری آمريكا، هم نبی، رائی، و مكاشفۀ كليسای مورمون.
مخالفت مردم روزبروز شديدتر میشد. اسميت خودش متهم به تعدد زوجات و اختلاس در داراييهای كليسا شد (و البته اتهامات متعدد ديگر). سرانجام او و برادرش را در شهر كارتِيج در ايالت ايلينوی دستگير و محبوس كردند. پس از سه هفته، در ٢٧ ژوئن ١٨۴۴، جماعتِ خشمگين به زندان ريختند و او و برادرش را كشتند![٣]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهديزاده کابلی گردآوری شده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: جوزف اسميت، پيامبر خدا!
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- مشيت الهیگرايی در بلغارستان، باشگاه مطالعاتی و تحقيقاتی صهيونيسم
[۲]- شفا، شجاعالدين، تولد ديگر، ص
[۳]- آرمان رشدی، دينی نوين بهنام دين مورمون، مؤسسه پترا و کانون اندیشه مسیحی، صص ۳-۶
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]