جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

ریشه‌شناسی و ساختار زبان پارسی

برگرفته از: پارسی‌مان

ریشه‌شناسی و ساختار زبان پارسی

(فصل چهارم)

خانواده‌ی زبان‌های هندواروپایی


فهرست مندرجات


زبان‌های ایرانی در خانواده‌ای از زبان‌ها دسته‌بندی می‌شوند که آن را «خانواده‌ی زبان‌های هندواروپایی» نامیده‌اند. در این نوشتار خانواده‌ی زبان‌های هندواروپایی و هموندان آن بررسی می‌شوند و جای‌گاه هر یک شناسانده می‌شود.


[۴]- خانواده‌ی زبانهای هندواروپایی

برپایه‌ی نگره‌ی زبان‌شناسانه‌‌ای که پیش‌تر برشمرده شد، مردمانی که آن‌ها را هندواروپایی می‌نامیم و به یک زبان سخن می‌گفتند چون به گروه‌هایی بخش شدند و هر یک از دیگران جدا شد و راه سرزمینی دور پیش گرفت، زبانش به گونه‌ای ویژه دگرگون شد. روش واگویش، چگونگی گفتن واج‌ها دگرید. ساختمان واژگان دیگرگون شد و بر پایه‌ی کنشگرهای بسیاری که برشمردیم و در برآیندِ برخورد با مردمانی که به زبانی دیگر سخن می‌گفتند واژگان تازه‌ای فراگرفتند یا چم واژگان خویش را دیگر کردند. ولی نکته‌هایی بنیادی در ساختمان زبان هست که پایدار می‌ماند، یا دگرگونی آن‌ها به روشی انجام می‌گیرد که با روش هم‌سنجی می‌توان به چهر‌ه‌ی بنیادی آن‌ها پی‌برد.

برای نمونه، به ساخت دیگر کَسِ تک[۱] از زمانِ اکنونِ پویه‌ی «بودن» در چند زبان هندواروپایی می‌نگریم؛ چهره‌های گوناگون این ساخت چنین است:

زبانساخت دیگرکسِ تکِ پویه‌ی «است»
پارسیاست ast
سنسکریتa'sti
یونانی باستانe'sti
لیتوانیesti
اسلاوی (روسی باستان)jesti
لاتینیest
ژرمنیist
فرنگیest ('e)
انگلیسیis

چهره‌های گوناگون همین ساخت را می‌توان در زبان‌های پرشماری یافت که از تنگه‌ی جبل‌الطارق تا ولادی‌وستک، و از جزیره‌ی ایسلند تا کلکته ر واج دارد و سراسر خشکسار آمریکا را که در آن زبان‌های اروپایی به هم‌راه کوچندگانش، روامند شده است به این گستره باید افزود.

برای آن‌که بتوان چگونگی دگرگونی هر یک از هموندان این خانواده‌ی بزرگ را یافت و برشمرد، هرآینه بسیار سودمند بود اگر زبانِ مادر را می‌شناختیم. ولی از آن زبان هیچ نوشته‌ای در دست نیست. زبان «هندواروپایی» زبانی گمانیک است؛ و تنها از روی نشانه‌ها به بودن آن پی‌برده‌ایم. با پندار و گمان، و با روش برابرکردی می‌توان تا اندازه‌ای ساختمان آن زبان را بازشناخت. برای نمونه از روی ساختِ پویه‌ی بودن که در بالا آورده شد، می‌توان برنهاد که در زبان هندواروپایی این واژه به چهره‌ی [٢]*esti به کار می‌رفته است.

دگرگونی و فرگشت همه‌ی زبان‌هایی که از گوهر هندواروپایی در درازای زمان جدا شده‌اند به یک اندازه نبوده است. برخی از این شاخه‌ها بسیار زود دگرگون شده‌اند و برخی دیگر تا روزگار ما هنوز به چهره‌ای نزدیک به زبانِ مادر مانده‌اند. زبان‌های ایرانی که زبان کشورگشایان بزرگ بوده و در سرزمینی بسیار پهناور پراکنده شده‌اند، در سنجش با دیگران، بسیار زودتر از شاخه‌های دیگر زبان‌های هندواروپایی دگرگونی پذیرفته‌اند و در برابر، زبان لیتوانی امروز، به زبان مادر بسیار نزدیک است و هم‌تراز زبان اوستایی و پارسی باستان هخامنشی شمرده می‌شود.

روی‌هم‌رفته میان زبان‌های گوناگونی که از خانواده‌ی هندواروپایی شمرده می‌شوند، با چشم‌پوشی از گذشته‌ی آن‌ها، دو گونه‌ی جداگانه دیده می‌شود: الف) آمیختیک: گونه‌ی باستانی که در آن نام و زاب و جایِ نام[٣] بر پایه‌ی جای‌گاهی که در فراز دارند گشتار می‌شوند و ساختمان پویه نیز دارای ویژگی‌های نمایانی است. ب) واکاویک: گونه‌ی نوین که در آن گشتار نام و زاب و جایِ نام یک‌سره یا به‌اند ازه‌ی چشم‌گیری از میان رفته است و پیوندِ پاره‌های فراز با پیوندواژه و افزونواژه یا به شوند[۴] پی‌آیند واژگان در فراز نمایان می‌شود. ولی باید دانست که در هر زبانی می‌توان تا اندازه‌ای از این هر دو گونه‌ی زبانی، نشانه‌هایی یافت.

درباره‌ي جای‌گاه نخستینِ مردمانِ هندواروپایی از روی نشانه‌های گوناگون، انگاره‌های پرشماری هست و هر دسته از دانش‌مندان یکی از این انگاره‌ها را درست‌تر می‌دانند و با نشانه و برهان در استوانش آن می‌کوشند. ولی شاید پرآوازه‌ترین و درست‌ترین نگره آن باشد که می‌گوید مردمان هندواروپایی آغازین در دشت‌های نیمروز روسیه و اپاختر خاوری ایران می‌زیسته‌اند. گویندگان زبان‌های هندواروپایی همه از نژاد سفید هستند اگرچه شاخه‌هایی که در سرزمین‌های نیمروزتر و گرم‌تر می‌زیند اندکی سیه‌چرده باشند.

در نمودار زیر خانواده‌ی هندواروپایی با ریزگانی که در باره‌ی آن‌ها روشن‌گری خواهد شد، آورده شده است. زبان‌های هر شاخه یا زیرگروه از این خانواده با یک رنگ ویژه نشان داده شده است. درازای هر شاخه، برآوردی از اندازه‌ی زمانی است که آن زبان به‌سوی فرگشت پیموده است. شماره‌های سیاه‌رنگی که بر بالای هر شاخه نوشته شده است نشان‌گر درسد دل‌آسودگی درباره‌ی بودن و فرگشت آن شاخه است. شماره‌های سرخ‌رنگ، آشکارگر شمارِ سال‌های سپری شده از زمان جداشدن شاخه‌ها از یک‌دیگر است.

نمودار نشان می‌دهد که از نزدیک به ٨٧٠٠ سال پیش، دگرگونی در زبان هندواروپایی نخستینه، آغازیده است. شاخه‌ها هرچه پایین‌تر باشند باستانی‌ترند. در زیر به هر یک از هموندان این خانواده‌ی بزرگ بیش‌تر پرداخته می‌شود.

نگاره‌ی ۱: درخت خانواده‌ی زبان‌های هندواروپایی


[۱-۴]- گروه هیتّی[۵]

زبان‌هایی نوشناخته‌اند که در زیر این فرنام یاد می‌شوند. بخش بزرگی از نوشته‌هایی که از این زبان‌ها به دست آمده برآیند کاوش‌های باستان‌شناسی در بغازکوی (آسیای کوچک، ۱۵٠ هزار گزی خاور آنکارا) است که در آغاز سده‌ی بیستم انجامیده است. مردمان هیتی که یکی از شاخه‌های هندواروپایی بوده‌اند تا چندین سده بر بخش بزرگی از آسیای کوچک فرمان‌روایی کرده و سپس نزدیک سال‌های ۱٢٠٠ پیش از زادروز در پی تازش مردمان دیگر، فرمان‌روایی ایشان نابود شد. نوشته‌های هیتی به دبیره‌ی میخی و نگاریک یافته شده است.


[۴-٢]- زبان تخاری

این نام را به یکی از زبان‌های هندواروپایی گفته‌اند که از زبان‌های دیگر این خانواده جداست و به‌ویژه با زبان‌های آریایی که هم‌سایه‌ی آن بوده‌اند، یک‌سره ناهم‌گون است. نوشته‌های بسیاری به این زبان در آغاز سده‌ی بیستم در ترکستان چین یافته شده است. ولی این زبان را با زبانی که در سرزمین تخارستان (از سرزمین‌های اپاختر خاوری پشته‌ی ایران) ر واج داشته و یکی از گویش‌های ایرانی بوده است نباید یکی دانست.

نوشته‌های تخاری به دبیره‌ی برَهمایی است و بیش‌تر آن‌ها درباره‌ي دین بودایی و برگردانی از زبان سا نسکریت است. زبانی که در این نوشته‌ها به کار رفته دو گویش ناهم‌سان را در بر می‌گیرد: یکی را «تخاری الف» می‌خوانند که شاید در سرزمین «اغنی» ر واج داشته و دیگری که نام «تخاری ب» به آن داده‌اند در سرزمین «کوچه» روامند بوده است، و از آن‌جاست که گاهی «تخاری کوچی» نامیده می‌شود. از زمان نابودی این زبان، آگاهی در دست نیست.


[۴-٣]- زبان ارمنی

این زبان در میان مردمانی روامند بوده که در سرزمین کوهستانی میان اپاختر میانرودان و دره‌های نیمروزی قفقاز و کناره‌های نیمروز خاوری دریای سیاه می‌زیسته‌اند. ارمنیان که خود را «های» می‌خوانند و در سنگ‌نوشته‌های داریوش بزرگ Arminiya نامیده شده‌اند، از سده‌ي ششم پیش از زادروز در این سرزمین بوده‌اند.

کهن‌ترین نوشته‌ی زبان ارمنی، برگردان انجیلی از سده‌ی نهم زادروزی است. از سده‌های میانه، زبان ارمنی ادب گسترده‌ای یافته که بیش‌تر دینی و تاریخ‌ای است و امروزه، آفرینه‌های ادبی ارزنده‌ای به این زبان پدید آمده است. اکنون این زبان را ارمنیان در کشورهای ارمنستان، گرجستان، ایران، سوریه، ترکیه، بلغارستان، رومانی، هندوستان، مسر و امریکای اپاختری می‌گویند که روی هم شمار آن‌ها نزدیک شش هزار هزار برآورده می‌شود.


[۴-۴]- گروه یونانی

واژه‌ی یونانی به زبان آن دسته از مردمان هندوارپایی گفته می‌شود که از سوی اپاختر کوچیده‌اند و اندک‌اندک در جزیره‌دیس بالکان و جزیره‌های دریای اژه و کناره‌های باختری آسیای کوچک جاگیر شدند. در این بخش‌ها پیش از ایشان تیره‌های دیگری بوده‌اند که نژاد و زبانشان دانسته نیست و از روی نام‌هایی که به جای‌ها داده بودند چنین برمی‌آید که زبان ایشان هندواروپایی نبوده است. یونانی‌ها پس از چیرگی بر این سرزمین‌ها با مردمان بومی آمیخته‌اند و این مایه‌ی آن شده که در ساختمان زبان یونانی چهره‌های تازه‌ای پیدا شود و واژگان فراوانی از زبان‌های بومی در زبان ایشان اندر شود.

زبان یونانی از دوران باستان دارای چندین گویش بوده است که هر یک بر نهشی جداگانه دگرگون و گسترده شده است. از سده‌ی چهارم پیش از زادروز گویش‌های گوناگون یونان باستان در هم آمیخت و زبانی ادبی و دَری پدید آورد که پایه‌ی آن گویش آتنی است. یونانی نوین از همین یونانی دری باستان برآمده است. کهن‌ترین نوشته‌ی زبان یونانی نوین از سده‌های آغاز ترسایی‌گری بازمانده است. از سده‌ی هیجدهم زادروزی زبان یونانی تازه‌تری پدید آمده است که زبان ادبی و رسمی یونانی شده است. اکنون نزدیک ۱۵ هزار هزار تن بدین زبان سخن می‌گویند.


[۵-۴]- زبان آلبانیایی

زبان آلبانیایی شاخه‌ی جداسری از خانواده‌ی هندواروپایی است که بنیاد باستانی آن را نمی‌شناسیم. گویندگان این زبان هم‌اکنون نزدیک ٦ هزارهزار تن هستند. باستانی‌ترین نوشته‌ی این زبان از نیمه‌ی دوم سده‌ی پانزدهم زادروزی به جای مانده است.


[۴-٦]- گروه ایتالیک

این زبان‌ها در بخش باختری سرزمین هندواروپایی که همان جزیره‌دیس ایتالیاست ر واج داشته است و در نزدیکی‌های سال ۴٠٠ پیش از زادروز در این سرزمین سه زبان روا بوده که اُمبری، اُسکی و لاتینی نامیده می‌شوند. زبان لاتینی در آغاز گویش ویژه‌ی شهر روم بوده و بدین انگیزه آن را «زبان شهری» می‌خوانده‌اند در برابر گویش‌های دیگر که «زبان روستایی» خوانده می‌شده است. سپس این زبان در سراسر کشور پراکنده شد و همه‌ی گویش‌های دیگر را از میان برداشت و سرانجام سرزمین گُل (فرانسه‌ی امروز) و اسپانیا و اپاختر آفریکا را نیز در بر گرفت. این زبان تا سال‌ها پس از آن‌که در گفتار از ر واج افتاده بود زبان دانشی و ادبی سراسر اروپا بوده است و اکنون نیز زبان رسمی کیش کاتولیک است.

گسترش شاهنشاهی روم، مایه شد تا زبان لاتینی در همه‌ی سرزمین‌های زیردست آن روا شود. سپس همین‌که یگانگی فرمان‌روایی روم ورافتاد زبان هنباز آن نیز که همه‌جا ر واج داشت به چندین گویش بومی بخش شد. زبان‌هایی را که از لاتین برمی‌آیند «رومیایی» یا «رومن» می‌خوانند.

برجسته‌ترینِ زبان‌های رومیایی چنین‌اند: ایتالیایی که نزدیک ٦٠ هزار‌هزار تن گوینده دارد، ساردی که کمابیش یک و نیم هزار‌هزار تن سخن‌ور دارد، گروه پروانسی که نزدیک سد و سیزده هزار گوینده دارد، زبان‌های فرانسه‌ای که نزدیک ٧٨ هزار‌هزار تن گوینده دارد، زبان‌های اسپانیایی که نزدیک ٣٢٢ هزار‌هزار تن سخن‌ور دارد، زبان‌های پرتغالی که ۱٧٧ هزار‌هزار تن گوینده دارد، زبان‌های رومانی که نزدیک ٢٦ هزار هزار تن سخن‌ور دارد.


[۴-٧]- گروه سِلتی

این زبان پیش از زادروز مسیح در کُیان اروپا و سرزمین گُل و اپاختر ایتالیا و کشور اسپانیا ر واج داشته است. نوشته‌های اندکی از این زبان به جا مانده است.


[۴-٨]- گروه ژرمنی

زبانزد ژرمنی به تبارهای هندواروپایی گفته می‌شود که در پیش از آغاز تاریخ‌نویسی، در بخش اپاختری اروپا می‌زیسته‌اند. زبان ژرمنی دربرگیرنده‌ی سه شاخه‌ی جداگانه بوده است که ژرمنی خاوری، ژرمنی اپاختری، ژرمنی باختری خوانده می‌شوند.


[۴-٨-۱]- :

نمونه‌ی برجسته‌ی ژرمنی خاوری، زبان گوتی است. گوت‌ها که در پیش از آغاز تاریخ‌نویسی، در بخش نیمروزی اسکاندیناوی می‌زیسته‌اند در میانه‌ی سده‌ی دوم زادروزی از کرانه‌ی رود ویستول به سوی دریای سیاه سرازیر شده‌اند و در آغاز سده‌ی سوم در میانه‌ی دانوبِ نیمروزی و رود دنیپر، یک فرمان‌روایی بنیاد کردند که به زودی به دو بخش ویزیگوت و استروگوت شدند. این مردمان سپس به سوی باختر اروپا تاختند و گروهی در سال ۴۹٣ در ایتالیا یک فرمان‌روایی استروگوت برپاکردند که تا سال ۵۵۵ زادروزی ماند. گروه دیگر در سال ۴۱٨ در شهر تولوز فرمان‌روایی ویزیگوت را بنیاد کردند که به اسپانیا نیز گسترانده شد و تا چیرگی عرب در سال ٧۱۱ زادروزی ماندگار شد. ولی زبان ایشان در این سرزمین‌ها شکست‌خورده‌ی زبان‌های رومیایی شد و از ر واج افتاد.


[۴-٨-٢]- ژرمنی اپاختری

از این زبان که در اسکاندیناوی ر واج داشته است نمونه‌های باستانی‌تری مانده است. نزدیک ۱۵٠ سنگ‌نوشته که سال‌مه نویساندن آن‌ها میانه‌ی سده‌ی دوم و هشتم زادروزی است و به الفبای ویژه‌ای به نام «رونی» نوشته شده، از این زبان در دست است.

زبان ژرمنی اپاختری بر دنباله‌ی کوچ و تاخت و تاز این مردمان به خاور و باختر جای‌گاه نخستین ایشان، گسترش یافت و به‌زودی به چهار شاخه بخش شد؛ ایسلندی، نروژی، دا نمارکی، سوئدی.


[۴-٨-٣]- ژرمنی باختری

این زبان را از زمانی می‌شناسیم که به شاخه‌هایی بخش شده بود. نمونه‌های برجسته‌ای که از آن بازمانده است دو زبان آلمانی و انگلیسی است.

زبان آلمانی خود دارنده‌ی دو شاخه‌ی آلمانی فرازین و آلمانی فرودین است که هر یک چندین گویش دارد. آلمانی کنونی از شاخه‌ی فرازین است که با نوشته‌های لوتر، پیش‌وای کیش پروتستان، نزد پیروان او ارج و ارزش یافته و سپس نزد کاتولیک‌ها نیز روامند شده است. این زبان که دارای ادب گران‌بها و د رخشانی است اکنون نزدیک ۱٠٠ هزارهزار تن زیستندگان کشورهای آلمان و اتریش ر واج دارد و گذشته از آن گروه‌های آلمانی در کشورهای اروپای کُیانی و خاوری و امریکای اپاختری و امریکای نیمروزی (برزیل و آرژانتین) نیز آن را به کار می‌برند.

آلمانی فرودین دربرگیرنده‌ی زبان هلندی و زبان فلامانی در بخشی از بلژیک است.

ولـی زبـان انگلـیسـی از آغـاز دارنـده‌ی گویـش‌های پرشـماری بـوده اســت. در ســده‌های پنـجم و شـشــم زادروزی مردمـان ژرمنـی آنـگل (Angles) و ســاکســون (Saxsons) و جوت (Jutes) از اپاختر آلمان پیاپی به بخش نیمروزی و خاوری جزیره‌ی بریتانیا تازیدند و بر مردمان سِلتی و بریتانیایی چیره گشتند. گویش‌های گوناگون این مردمان زیردستِ زبان‌های دا نمارکی و سپس فرانسه‌ای شدند و آن‌گاه از نیمه‌ی دوم سده‌ی چهاردهم زبان هنبازی پدید آمد که کُیان آن نخست شهر لندن بود و کم‌کم سراسر جزیره‌ی بریتانیا را فراگرفت و گویش‌های گالی و برتونی را به گوشه‌های اپاختر و باختر جزیره راند.

این زبان که هم‌اکنون بیش از ٣٠۹ هزارهزار تن، بدان می‌گویند در سرزمین سِلتی‌زبانان نیز به نام زبان رسمی و هنباز گسترده شده و بر دنباله‌ی زورمندی‌های انگلستان در بسیاری از سرزمین‌های دیگر جهان نیز ر واج یافته است. اکنون بخش بزرگ آمریکای اپاختری و استرالیا و زلاندِ نو، این زبان را به کار می‌برند و گذشته از آن به نام زبان دیوانی در آفریکای نیمروزی و خشکساردیس هندوستان نیز روامند است و در بخش بزرگی از گویال زمین، زبان انگلیسی را می‌آموزند و به فرنام زبان دانش از آن بهره می‌گیرند.

گسترش بسیار زبان انگلیسی در جهان امروز، انگیزه‌ای شده است که در برخی سرزمین‌ها دگرگونی‌هایی در آن روی دهد. در زبان کشورهای آمریکای اپاختری و کانادا و استرالیا چه از دید واگفتن و چه از دید واژگان ناهم‌سانی‌هایی با زبان پایه‌ی جزیره‌ی بریتانیا پدید آمده و در زبان «انگلیسی آمریکایی» روز‌به‌روز ویژگی‌ها و ناسانی‌های بیش‌تری با زبان پایه پدید می‌آید.


[۹-۴]- گروه بالتی

به سه شاخه می‌شود: پروسی باستان، لیتوانی، لتی. پروسی باستان تا سده‌ی هفدهم در خاور استان پروس ر واج داشته و واژه‌نامه‌ها و نوشته‌های دینی از آن در دست است. زبان‌های لتی و لیتوانی هنوز ر واج دارد. لتی از دید دگرگونی زبان پیش‌رفته‌تر است، ولی زبان لیتوانی به چهره‌ی بسیار کهن مانده است. این زبان‌ها تا سده‌ی نوزدهم تنها زبان روستایی بود و از آن زمان بدین سو، زبان میهنی و ادبی شد.


[۴--۱٠]- گروه اسلاوی

این گروه نیز به سه شاخه‌ی نیمروزی و باختری و خاوری بخش می‌شود.


[۴--۱٠-۱]- اسلاوی نیمروزی

این زبان از زمانی باستانی‌تر از دیگران می‌شناسیم. در سده‌ی نهم زادروزی دو کشیش ترسایی به نام سیریل و متود بخش‌هایی از نسک سپند را به این زبان که در سرزمین سالونیک ر واج داشت، برگرداندند. این زبان که «اسلاوی باستان» خوانده می‌شود به دبیره‌ای نوشته شده که از الفبای یونانی برگرفته شده و به « دبیره‌ی سیریلیک» شناختار است. اسلاوی باستان در سده‌های میانه زبان دینی مردمان اسلاو بوده است که زبان روزانه‌ی ایشان (روسی، بلغاری، سربی) با یک‌دیگر ناهم‌سان بوده است.

شاخه‌های اسلاوی نیمروزی که اکنون سرزمین ر واج و گسترش آن از دریای آدریاتیک تا دریای سیاه گسترده است چنین‌اند: اسلوون (Slovene)، سربی (Serbe)، بلغاری (Bulgare).


[۴--۱٠-٢]- اسلاوی باختری

این زبان دارنده‌ی شاخه‌های چکی (Tcheque) و اسلواکی (Slovaque) و لهستانی (Polonais) است. زبان چکی که از سده‌ی هیجدهم به دبیره‌ی لاتینی نوشته شده از سده‌ی نوزدهم بر دنباله‌ی جنبش میهنی این مردمان دارای ادب برجسته‌ای شده است. هم‌اکنون دو هزارهزار تن به زبان اسلواکی و ده هزارهزار تن به زبان چکی سخن می‌گویند.

از زبان لهستانی کهن‌ترین نمونه‌هایی که در دست است به سده‌ی چهاردهم زادروزی برمی‌گردد. اکنون نزدیک ۴٠ هزارهزار تن در اروپا و آمریکای اپاختری و نیمروزی بدین زبان می‌گویند.


[۴--۱٠-٣]- اسلاوی خاوری

این زبان نیز از سده‌ی دوازدهم زادروزی به سه شاخه بخش شده است؛ یکی روسی بزرگ که از سده‌ی هیجدهم چهره‌ی پایا و یگانه‌ای یافته است و اکنون زبان رسمی و دیوانی و ادبی سرزمین پهناور روسیه و کشورهای وابسته بدان است و در اروپای خاوری و بخش بزرگی از آسیا نیز آن را به کار می‌برند. دیگر روسی سفید است که اکنون زبان رسمی کشور روسیه‌ی سفید است. سوم روسی کوچک یا اوکراینی که زبان رسمی کشور اکراین است و خود دارنده‌ی چند گویش است.


[۱۱-۴]- گروه آریایی یا هندوایرانی

از این گروه که به دو شاخه‌ی ایرانی و هندی بخش می‌شود نمونه‌های بسیار کهن در دست است. واژه‌ی آریا که واژگان اِران و ایران از آن برآمده است، نامی است که نیاکان هنباز ایرانیان و هندیان به نژاد و خانواده‌ی خود می‌گفته‌اند. برخی از زبان‌شناسان تا چندی زبانزد آریایی را برای هر دو خانواده‌ی هند و اروپایی به کار می‌بردند ولی این کاربرد نادرست بود و ورافتاد.

چون در جزیره‌دیس هندوستان زبان‌های بسیاری روامند است که بخشی از آن‌ها از خانواده‌ی هندواروپایی نیستند به‌تر است که شاخه‌ی هندوستانی گروه آریایی را «هندی آریایی» بخوانیم.


[۱۱-۴-۱]- هندی آریایی

کهن‌ترین نوشته‌هایی که از گروه آریایی هند در دست است، نوشته‌های نسک «وِدا» است که به زبان سنسکریت نوشته شده است. سالمه درست این نوشته را نمی‌توان نمایاند. گمانی نیست که سرودهای دینی که «ریگ‌وِدا» خوانده می‌شود دیرگاهی پیش از نوشتن، سینه‌به‌سینه بازگفته‌می‌شده و سپس‌ترها نوشته شده است. به هر روی، زبانی را که در این نوشته‌ها به کار رفته نوین‌تر از سده‌ی دهم پیش از زادروز نمی‌دانند. بخش‌های دیگر «وِدا» مانند «اسرو وِدا» هم‌چم[٦] با «ودای دانایان دینی»، که دربردارنده‌ی نیایش‌ها، یادکردها و افسون‌هاست کمابیش نوتر است و نوشته‌ی «اوپانیشاد» که نامه‌های فرزانی است و دیوان‌های بزرگ رزمی مهابراته و راماینه به زبانی تازه‌تر نوشته شده است.

نوشته‌های سال‌مه‌دار سنسکریت، چندان کهن نیست. کهن‌ترین آن‌ها که یکی از پادشاهان سَکایی هند نویسانده است، از ۱۵٠ سال پیش از زادروز بر جای مانده است.

واژه‌ی «سنسکریت» به چم «زبانِ گویا» است و در برابر آن زبانزد «پراکریت» هست که «زبان هامیانه[٧]» است. زبان سنسکریت کم‌کم به نام زبان ادبی و دری به کار رفت. ادبیان و دانش‌مندان دستور آن زبان را آگاشتند و از این دست است «دستور پانینی» که در سده‌ی چهارم پیش از زادروز گردآمده و کهن‌ترین نسک جهان درباره‌ی واژه‌شناسی و فرازشناسی شمرده می‌شود. با آن‌که این زبان بر دنباله‌ی رواج و پراکنش، دگرگونی بسیار یافته و به‌ویژه واژگان و چم‌های آن دگریده است هنوز هم همان چهره‌ی باستانی آن بازمانده است.

ولی زبان‌های پراکریت، چهره‌ی بسیار نوتری دارند و از نگر دگرگونی زبان و در برابر زبان‌های وِدایی و سنسکریت که از گامه‌ی باستانی دگرگونی زبان هستند این زبان‌ها از گامه‌ی میانه شمرده می‌شوند. در برخی از زبان‌های پراکریت نمونه‌های ترانه‌سرایانه[٨] یا نمایشی پدید آمده که هم‌ارز ادب سنسکریت است. این زبان‌ها را پراکریت ادبی می‌خوانند.

اکنون زبان‌های «هندی آریایی» در بخش بزرگی از اپاختر جزیره‌دیس هندوستان رواست. مرزهای این زبان‌ها در اپاختر باختری به زبان‌های ایرانی، در اپاختر و اپاختر خاوری به زبان‌های تبتی و برمه‌ای، در خاور به زبان‌های موندا، و در نیمروز به زبان‌های دراویدی کرانمند می‌شود. در نیمه‌ی نیمروزی جزیره‌ی سراندیب (سیلان) نیز یکی از این گروه زبان‌ها روان است که سنگالی خوانده می‌شود.

در این سرزمین پهناور چندین گروه از گویش‌های آریایی رواست که از آن دست «گروه اپاختر باختری» و «گروه باختری» و «گروه کُیانی» و «گروه خاوری» است.

زبان‌های مهم آریایی که اکنون در هندوستان رواست از این گونه‌اند:

هندی یا هندوستانی، اردو که بیش‌تر از دید واژگانی با هندی ناهم‌گونی دارد، لندا، سندی، گجراتی، راجستانی، مراتی، بهاری، اوریا، بنگالی، آسامی، پنجابی و پَهَری، نپالی، سنگالی.

زبان‌های هندوایرانی یا آریایی، اکنون از بخش خاوری کشور اراک تا مرزهای هندوبرمه رواست و پس از زبان‌های چینی و تبتی، چه از دید گستردگی سرزمین و چه از دید شماره‌ی گویندگان، برجسته‌ترین خانواده‌ی زبان در آسیا شمرده می‌شود. شماره‌ی گویندگان به این زبان‌ها از ۵٠٠ هزارهزار تن می‌گذرد.

درباره‌ی شاخه‌ی ایرانی گروه آریایی در نوشتاری جداگانه گفته خواهد شد.[۹]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- دیگر کَسِ تَک: سوم شخص مفرد
[۲]- در آغازِ واژگان بازشناخته‌ی هندواروپایی، همیشه، نشانه‌ی ستاره در بالای چپ واژه آورده می‌شود.
[۳]- جایِ نام: ضمیر
[۴]- شوند: دلیل
[۵]- هیتی: hittite
[۶]- هم‌چم: هم‌معنی
[٧]- هامیانه: عامیانه
[۸]- ترانه‌سرایانه: تغزلی
[۹]- ریشه‌شناسی و ساختار زبان پارسی (فصل چهارم)، خانواده‌ی زبان‌های هندواروپایی، وبگاه پارسی‌مان



[] بنمایگان

نوشتارها - زبان و ادب، وبگاه پارسی‌مان، برگرفته از:
  • گاه‌نامه‌ی Nature با نشانی رایاتاری
    [http://www.nature.com/nature/journal/v426/n6965]
  • ناتل خانلری، پرویز، تاریخ زبان فارسی


  • [برگشت به بالا]