سيری در اديان و اسلام
(گفتار دوم: قرآن و اسلام)
(بخش دوم)
فهرست مندرجات
- گفتار يکم: سيری در اديان
- گفتار دوم: قرآن و اسلام
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[↑] قرآن و ديگران
پيام اسلام با ديگران يعنی نامسلمانان تا اندازهای با مداراست و حکم جهاد تنها از روی اختلاف عقيده ظاهر نمیشود و اگر با کافران نيز جنگ در گرفته از آنروست که فتنه روی ندهد يا آنکه آنان ستمکار بودهاند[۱]. دستور جهاد تنها بهجهت نياز آمده است، برای نمونه آنجا که میفرمايد با آنانکه با شما میجنگند بجنگيد، ولی تجاوز نکنيد که خدا متجاوزان را دوست ندارد[٢].
ميان مسلمانان و اهل کتاب (بهطور کلی) جنگ و دشمنی نبوده است:" با اهل کتاب مگر بهنيکوترين گونه مجادله نکنيد مگـر سـتمکاران از آنهـا، و بگوييـد ما بهآنچـه بـر مـا و شـما فـرود آمـده ايمـان داريـم و خـدای مـا و خـدای شـما يکيسـت و ما تسـليميم[٣]."
قرآن اديان يهوديت، صابئی (پيروان يحيا که در پيوند با يهوديان است با اين همه جنبهی بسيار قومی يهود را بهنظر میرسد نداشته باشد) ،مسيحيت و همچنين مزديسنا را بهعنوان اديان رسمی بيان داشته است: ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئين و النصاری و المجوس و الذين اشرکوا ان الله يفصل بينهم يوم القيامه ان الله علی کل شیء شهيد[۴]. آيه سه گروه را معين میکند: دستهی نخست آنهايی که ايمان آوردهاند يعنی مسلمانان، دستهی دوم اديان توحيدی ديگر يعنی يهود، صابئين، مسيحيان و زردشتيان؛ و در پايان دستهی سوم که مشرک و کافر هستند و بهنظر میآيد نام دادن کافر و مشرک و نجس خواندن آنها پس از مرگ پيامبر و از سوی جانشينان وی برای ايجاد حس حمله بهديگر کشورها رخ داده باشد. در قرآن آمده که مشرکان نجس هستند[۵]، ولی اين معنای شرک را بعدها بهغير مسلمانان تعميم دادند و يهود و صابئی و مسيحی و زردشتی را نيز نجس خواندهاند.
سورهی توبه را میتوان شديدترين سوره در برخورد با ديگران دانست، آنجا که دربارهی اهل کتاب نيز گفته است: با آن کسانی که ايمان بهخدا و رستاخيز نمیآورند و آنچه خدا و پيامبرش حرام کرده حرام نمیدارند و کسانی از اهل کتاب که بهدين حق نيستند بجنگيد تا بهخواری بهشما گزيت دهند[٦]. البته اينجا نيز بايد توجه داشت که کسانی از اهل کتاب که بهدين حق نيستند، يعنی کژروی میکنند مورد نظر است نه همهی اهل کتاب.
شايد بتوان گفت پس از مرگ پيامبر مسلمانان شايد بدين آيهها استناد کرده، برای دست اندازی بهسرزمينهای پربار و منعم شدن از خوراکهای رنگارنگ و کاميابی از زنان و غارت ثروتهای توانگران جهان، تنها نام اسلام را بر خود گذاردند و با آن بهايران و روم حمله بردند[٧] و در حالی که قرآن میفرمايد "لا اکراه فی الدين...[٨]"، متعرض ديگران شده و بهآنها گفتند: يا اسلام، يا جزيه يا جنگ!
به هنگام جنگ قادسيه، در حالی که رستم فرخزاد که بهراستی يکی از بزرگان ايرانست، خواهان آن بود که جنگ درنگيرد و با نمايندگانی از سعد ابی وقاص(فرماندهی اعراب در قادسيه) مذاکره میکرد، چنانکه طبری مینويسد در يکی از گفتگوها زهره بن حويه از اسلام سخن میگويد، رستم میگويد: اين چه دينی است؟ میگويد: ستونش لا اله الله است و محمد رسول الله و پذيرش فرمانهای خداست. رستم میگويد: نيکست، ديگر چه؟ میگويد: آنکه مردم از پرسش بندگان درآمده و تنها خدا را بپرستند. رستم میگويد: نيکست، ديگر چه؟ میگويد: ديگر اينکه همهی مردم فرزندان آدم و برادران يکديگرند. رستم میگويد: نيکست... ببينيد که جنگ تنها نامش جنگ اسلام است و تنها اسلام بهانه ايست برای عربان.
نمايندهی ديگر سعد ابی وقاص، مغيره بن شعبه در واپسين مذاکره در پاسخ رستم بهاو پاسخ میدهد:" اگر نمیخواهی مسلمان شوی، بنده و باجگذار ما شو تا با تو کاری نداشته باشيم. ولی اگر تسليم ما نشوی، بدان که روزی فراخواهد رسيد که آن اندازه، خوار باشی که بهاين دلخوش شوی که ما حاضر شويم جزيه از تو بپذيريم" و سپس هم اين آيه از سورهی توبه را میخواند.
گسترش انديشهی دينی با بهره گيری از قوت مکتبش از راه تعامل فرهنگی میبايد انجام گيرد نه با دم شمشير، چنانکه در دوران ساسانی، مردمان زير چتر اين شاهنشاهی اديان گوناگون از بودايی گرفته تا مسيحيت را دنبال میکردند که دين مانی و انديشهی مزدک نيز از ميان آنها بروز کرد، هرچند که دين رسمی دين زردشتی بود و موبدان برآن تاکيد بسيار داشتند.
باری اسلام دينی است که با شمشير گسترش يافته است، از ايران بگيريد تا هند يا از سوريه و شام بگيريد تا پاختر (شمال) افريقا و يا در زمانی متاخرتر در اروپا (از سوی فرمانروايان ستمگر عثمانی)، حتی در خود عربستان (زمان ابوبکر، جنگهای رده)
[↑] زنان در قرآن
در قرآن بهمرد اجازه داده شده تا چهار زن را بگيرد مگر آنکه نتواند رعايت عدالت کند که در آنهنگام بايد بهيکی اکتفا کند مگر زنانی را که بدست آورده باشدکه منظور کنيزان است[۹]. يا آنکه میفرمايد: که زنان شوهر دار بر شما حرام شدهاند مگر آنهايی را که بدست آوردهايد که درينجا نيز منظور کنيزان است[۱٠].
در آيهی ۱۱ سورهی نساء، ارث پسر دو برابر دختر تعيين شده است[۱۱]. بايد دانست در جامعه اي(جامعهی عرب از آنهنگام تا بهامروز) که زنان را بههيچ میشمردهاند و البته مرد از آنرو که میبايست هزينهی زندگی خانوادهی خود را بپردازد، اين فرمان بسی فرمان حکيمانه و بزرگوارنهای است، ولی جای پرسش دارد که آيا اين فرمان برای همهی مردمان و در همهی روزگاران برای مسلمانان است؟
مردان از آنرو که خدا برخی را بر برخی ديگر برتری داده است و از آنرو که مردها از دارائيشان هزينه زندگی میپردازند، بر زنان چيرهاند(يا برترند)[۱٢]. البته بايد پذيرفت که مردان درجهای برتر از زنان هستند[۱٣].
البته تنبيه فيزيکی زنان، تنها بهنرمی و بهعنوان واپسين راه در نظر گرفته شده است، آنهم تنها بههنگام نافرمانی زن در امر زناشويی (جنسی) که نيازی بنيادين (البته از ديد غريزی) برای مرد بهشمار میآيد: نخست آنها را اندرز دهيد و اگر سود نداد، از خوابگاه آنها کناره گيريد و اگر باز سود نبخشيد، آنها را بزنيد[۱۴].
اين همه را میتوان توجيه کرد، ولی اينکه شهادت زن بهتنهايی ملاک نيست و شهادت دو زن بهمانند شهادت يک مرد است را چيزی نمیتوان توجيه کرد مگر مقتضيات جامعهی عربستان:"دو گواه بگيريد از مردان خود، پس اگر دو مرد نباشد، يک مرد و دوزن از گواهانی که دادگر باشند و بهگواهی ايشان راضی شويد و تعيين دو زن برای اينست که چون يکی از آنها فراموش کند، ديگری بياد او آورد[۱۵]."[۱٦]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- وقاتلوا هم حتی لا تکون فتنه و يکون الذين لله فان انتهوا فلا عدوان الا علی الظالمين: بقره(۲)، ۱۹۳
[۲]- و قاتلوا فی سبيل الله يقاتلونکم و لاتعدوا ان الله لا يحب المعتدين :بقري(۲)، ۱۹۰
[۳]- ولاتجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن الا الذين ظلموا منهم و قولوا آمنا به الذی انزل الينا و انزل اليکم و الهنا و الهکم واحد و نحن له مسلمون :آيهی ۴۶ از سورهی عنکبوت(۲۹)
[۴]- سورهی حج(۲۲) آيه ۱۷
[۵]- يا ايها الذين امنوا انما المشرکين نجس... :توبه(۹)، ۲۸
[۶]- سورهی توبه (۹) ۲۹
[٧]- فردوسی فرمايد:
ز شير و شتر خوردن و سوسمار / عرب را به جايی رسيدست کار
که تاج کيانی کند آرزو / تفو باد بر چرخ گردون تفو
[۸]- بقره(۲)، ۲۵۶
[۹]- ...فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم ال تعدلوا فواحده او ماملکت ايمانکم ذلک ادنی الاتعولوا: نساء(۴)، ۳
[۱٠]- والمصحنات من النساء الا ما ملکت ايمانکم ...: نساء(۴)، ۲۴
[۱۱]- يوصيکم الله فی الودکم للذکر مثل حظ الاثنيين...
[۱۲]- الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم...: نساء(۴)، ۳۴
[۱۳]- وللرجال عليهن درجه ...: بقره(۲)، ۲۲۸
[۱۴]- ... واللاتی تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهن فی المضاجع و اضربوهن...: نساء(۴)، ۳۴
[۱۵]- ...واستشهدوا شهيدين من رجالکم فان لم يکونا رجلين فرجل و امرتان ممن ترضون من الشهدا ان تضل احداهما فتذکر احداهما الاخري... : بقره (۲)۲۸۲
[۱۶]- ایراننژاد، ابوالفضلسیری در ادیان و اسلام: گفتار دوم: قرآن و اسلام، وبگاه آریانام
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبگاه آریانام
[برگشت به بالا]