سيری در اديان و اسلام
(گفتار دوم: قرآن و اسلام)
(بخش سوم)
فهرست مندرجات
- گفتار يکم: سيری در اديان
- گفتار دوم: قرآن و اسلام
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[↑] بردهداری
بهطور کلی همهی اديان سامی بهگونهای با بردهداری کنار آمده و آنرا مشروع داشتهاند، هرچند که میتوان گفت که اسلام بهگونهی زيرپوستی با بردهداری بهمبارزه میپردازد، برای نمونه آنجا که يکی از معارف هشتگانهی صدقه را آزاد کردن برده دانسته،[۱] يا عوض برخی از گناهان را آزاد کردن برده میداند يا آنکه حق آنها را محترم شمرده و کيفر آنها نيم آزادان است؛ با اين همه وجود بردهداری و عدم حذف صريح آن از سوی اسلام جای سئوال دارد. بهگفتهی شريعتی؛ اسلام، بردهداری را تحمل کرده تا آنکه عوامل اجتماعی، روانی و حقوقی آن را از ميان ببرد و با علل پيدايش آن مبارزه کند؛ چه اگر آن را بهطور صريح نفی میکرد، بردهداری بهگونهی غيرقانونی حتی گسترش میيافت. پس اسلام در تلاش است تا عوامل بردهداری را از ميان ببرد، هرچند که تلاش اسلام شکست خورد.[٢] بههر حال، حذف بردهداری يکی از اهداف مهم اسلام بوده است، چنانکه در سورهی بلد،[٣] يکی از بزرگترين کارها را آزاد کردن بردهای دانسته است. از پيامبر اسلام نيز نقل است که میفرمود: منفورترين کار از ديد من، خريد و فروش انسان است و بزرگترين عبادت، آزادی برده و حتی شرکت در آزاد کردن يک برده[۴] و اين در واقع يکی از انسانیترین ديدگاههای اسلام است.
با اين همه، کوروش بزرگ، سدهها پيش از آن در نبشتهاش در بابل فرموده: "من بردهداری را برانداختم، بهبدبختیهای آنان پايان بخشيدم..."[۵]
دردناک آنجاست که زنان شوهرداری که بهدست بياورند از آنِ آنها خواهد بود، چنان که آوردهاند پيش از جنگ قادسيه در مناطق جنوب عراق[٦]، اعراب مسلمان و جهادگر برای بهدست آوردن روزی بهتاراج روستاهای اطراف میپرداختند و گاه برای مرعوب ساختن اهالی کشتزارها را بهآتش میکشيدند. از جمله در شبی که عروسی را در کاروانی از زنها بهروستای داماد میبردند، گروهی از عربان کيمن کرده و افزون بر تاراج اموال، "عروس را با سی زن و دختر دهکانان و صد زن و دختر ديگر با خود بردند."
گذشته از امريکا، از جهت بردهداری سياهان، تا دو سده پيش هنوز در برخی کشورهای اسلامی، بردهداری رايج بود و در عثمانی، برخی برکشتی سوار شده بهبرخی جایها حمله برده، برده میگرفتند و چون قرآن تجاوز بهکنيزان را تا هرچند شمار که باشد را مجاز دانسته، خلفای عثمانی حرمسراهای بزرگ داشتند، پر از کنيزان.[٧]
[↑] احکام اسلامی
پیش از ورود بهبحث باید این این نکته بهخوبی روشن گردد که زیر سوال بردن قوانین اسلامی بهعنوان قوانین جهانی منجر بهزیر سوال بردن اسلام نمیشود. تا آنجا که بنده آگاهی دارم در جایی از قرآن نیامده که احکام آن و یا دستکم همهی احکام آن و در نتیجه با نگاهی فراتر احکام اسلامی جهانی هستند.
بيشتر احکام اسلامی يا از تورات است (مانند احکام ازدواج و طلاق، قصاص، ختنه[٨]، روزه،[۹] محرمات و مانند آن) يا شکل تصحيح شدهی عادات عرب (مانند غسل،[۱٠] حج، خمس[۱۱] يا حرمت چهار ماه قمری و مانند آن). با مطالعهی تورات میتوان بهآسانی دريافت که تا چه حد زيادی قوانين اسلامی از قوانين يهود برداشت کرده است. نماز بدينگونه، ويژهی اسلام است، هرچند که پنچگانه بودن آن از آيين ايران است. میتوان بهاحکام جهاد و زکات اشاره کرد که مبدعش اسلام است و آنهم از آن روست که اسلام دينی سياسی است و حکومت تشکيل داد و جهاد برای نگاهداری آن لازم است و هزينهاش هم بايد تامين شود. البته بيشتر معنای زکات صدقه دادن است، ولی بهگونهی حکومتی آن نيز رايج بوده است.
اين احکام همه با جامعهی عرب سازگار بوده و منطبق میشوند، و دليلی ندارد که در هر جامعهای و با هر ويژگی همهی اين احکام انجام پذيرد. نه بايد مانند معاندان آنها را رد کرد، که بايد در آن تفکر کرد. بهگفتهی شريعتی، پيامبر اسلام نه مانند يک محافظهکار سنن قديمی را بیتغيير نگاه میدارد و نه مانند يک انقلابی آن را بهکل رد میکند، بلکه آنرا با تغييرهايی میپذيرد و بهآن رنگ دينی و اخلاقی میبخشد.[۱٢] از همينجا نيز روشن میشود که اين احکام برای عرب است و نه ديگر و نبايد بر جامعهای ديگر با رسوم و آداب ديگر آن را تحميل کرد. موضوع ديگر قوانين تورات است که پيامبر آن را قوانينی مقدس میدانست و خود را ملزم بهانجام آن میدانست. آنچه در احکام مهم است، روش کار پيامبر است، نهخود احکام و سنت.[۱٣] برای نمونه آنجا که تجاوز بهزنان شوهردار اسير شده را جائز دانسته را آيا کسی میتواند امروزه بپذيرد؟ با آنکه نص صريح قرآن است. اين میرساند همهی احکام اسلامی جاودانی نيستند. بهنظر میرسد احکامی که در رابطه با جامعه و اجتماعی است (مگر آنهايی که ريشه در ستمکاری دارد که داد و ستم همواره در ميان آدميان بیتغيير است و اگر اينگونه داوری شود، بردهداری که ستمکاری است میبايست بهطور قاطع محکوم شود) را بايد در هر زمان طبق مقتضيات، بيان کرد.
برای نمونه از ربا سخن میگويم، ربا در قرآن نهتنها حرام شمرده شده است که بهرهگيرندگان را ستمکار و در جنگ باخدا معرفی کرده است.[۱۴] اين در حالی است که همنژادان اعراب برای نمونه بابليان دسـت بلنـدی در صـرافی و ماننـد آن داشـتند. ولی آرياييـان از ربـا بهشـدت دوری میکردنـد و آنـرا نـوعی دزدی میدانسـتند.[۱۵] همانگونه که قرآن میفرمايد رباگيری ستمگری است و ستمگری در درازای تاريخ تغيير نمیکند و يا آنکه در جوامع مختلف يکسان است، ولی کو گوش شنوا چرا که نهتنها در کشورهای نااسلامی ربا بخشی از اقتصاد يک کشور است که در کشورهای اسلامی نيز با تغييری سطحی در جريان است.
آنچه اسلام را دينی نورانی کرده، سازمان فکری و عقيدتی آن و درستکاری و والايی پيشوايان آن و روش آنان در جامعه است، نهتعصب خشک دينی و احکام و دستورهايی گاه متحجر (برای امروز) که تنها برای همان هنگام از جامعه و يا همان مردم و قوم پديد میآمده است. بهگفتهی شريعتی بايد دين را سنن کهنه نجات داد و بدينگونه است که ديگر کسی از دين نمیگذرد. هم اوست که میگويد قالب اجتماعی و سنتی که بهنام اسلام نامگذاری میشود، از آن اصل و ريشهی اسلام نبوده و تنها از آن قوم ويژهای بهنام تازيان و ايرانيان در طول تاريخ بوده است.[۱٦]
[↑] نتایج اسلام
در پايان سخن کوتاهی دارم از نتيجهی اسلام برای عربان و ايرانيان:
اسلام برای عرب دروازهای بود برای ورود بهمدنيت، خود پيامبر نخستين دولت در همهی عربستان را بنياد نهاد و شايد برقراری نظام استواری در عربستان يکی از اهداف پيامبر بوده است و پس از او در زمان ابوبکر عربستان بهگونهی واحدی در آمده و سپس بههنگام عمر، اعراب در جماعات فراوان و بهصورت لشکرهای شبه نظامی و يا غارتگران دستهجمعی بهسوی کشورهای توانگر يورش بردند.
اسلام برای اعراب که همواره در نزاع و درگيریهای قبيلهای بودند، اتحاد و برادری آورد ولی اين اتحاد از آنرو که نمیتوانست در عربستان بهسبب بیچيزيش دوام يابد، بدل شد بهاتحادی ويرانگر تا آنجا که تمدنهای بهنام روزگار را بر خاک کشاند.
درينجا موضوع نتايج اسلام است نه حملهی عرب که آن مگر ويرانی و از ميان بردن شکوه و قدرت ايران و پس زدن تمدن ساسانی چيز ديگری نداشت. با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی راه برای مهاجمانی که همواره دول نيرومند ايران آنها را از دستاندازی بهايران دور نگاه داشته بودند باز شد، همچنين سلطهی ستمگرانهی اعراب بر ايران آنها را ناتوان ساخت. در عين حال حملهی اعراب مقدمهای شد برای حملهی مغول. باری حملهی عرب نقطهی عطفی برای ايران بود تا آنکه تا آنزمان که فرمانروا و دارای فر و شکوه بود، از تخت فرود آيد و در زمرهی کشورهای ناتوان جلوه کند.[۱٧]
پذيرش اسلام، ايرانيان را از روحانيگری صرف موبدان که در دوران ساسانی نيروی فراوان داشتند و در عين حال در انديشهی دينی نبودند و تنها بهفکر منافع روحانيت بودند، رهايی بخشيد. همچنين در حقيقت با پذيرش اسلام ايرانيان بار ديگر بهگفتار سرهی زردشت که دم از يگانگی میزد رسيدند که در دوران ساسانی عقايد خرافی بسياری برآن افزوده شده بود و آنرا پوشانده بود.
با پذيرش اسلام از سوی ايرانيان و با پديد آمدن آزادی در آموزش برخلاف زمان ساسانی و با پشتوانهی دانش ساسانی، جنبش علمی کمنظيری در ايران و بهطبع آن در کشورهای اسلامی پديد آمد که باعث افتخار مسلمانان است که از نخستين بنيادگذاران اين دانش نوين را امام جعفر صادق[۱٨] میتوان نام برد.[۱۹]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- انما الصدقات للفقراء و المساکين و العاملين عليها و المولفه قلوبهم و فی الرقاب و الغارمين و فی سبيل الله و ابن سبيل: توبه (۹)، ٦٠
[۲]- شريعتی، ص ۲۵۲ تا ۲۵٧
[۳]- و تو نمیدانی آن عقبه چيست! آزاد کردن بردهای...: بلد(۹٠)، ۱۲ و ۱٣
[۴]- شريعتی، ص ۱۱۲
[۵]- رضا مرادی غياث آبادی: منشور کوروش هخامنشی
[۶]- اين را که توجه داريد مردم عراق پيش از حملهی عرب، آرامی و اندکی ايرانی بودند، به هرحال هرچه بودند عرب نبودند
[٧]- شرح داستانگونه: والتاری، ميکا. سقوط قسطنطنيه، ذبيحالله منصوری
[۸]- در قرآن آيه ای دربارهی ختنه نيامده، ولی چون در پيمان کهن آمده است، انجام میگيرد درحالی که مسيحيان اين کار را نمیکنند.
[۹]- روزهداری و التزام گرسنگی در نزد پيروان زرتشت گناه شمرد میشد. ابوريحان بيرونی هم، در آثار الباقيه خاطر نشان میكند كه در نزد زردشتیها هر كس روزه میداشت مرتكب گناه شده بود و بهعنوان كفاره میبايست عدهيی را طعام كند. اين گناه در واقع از آنجا ناشی میشد كه به اعتقاد مزديسنا انسان بیآنكه غذا بخورد نمیتواند برای بهجا آوردن كارهايی چون كشاورزی و گلهداری و بهوجود آوردن فرزندان تندرست كه همۀ اينها عبادت محسوب میشود قدرت و قوت داشته باشد. بهنقل از زرينكوب، عبدالحسين. "تصوف و ايران باستانی". هنر و مردم، دوره ۱٦، ش ۱٨٦ (فروردين ۱٣۵٧)
[۱٠]- عرب جاهل بر اين باور بود که هنگامی که جنب میشود، جن در او حلول میکند و تن و بدن و عرق وی نجس میشود و تا هنگامی که خود را به آب نرساند رهايی نمیيابد و پاک نمیشود.
[۱۱]- رسم عرب بود که قبيله هرچه بدست میآورد میبايست يک پنجم (خمس) يا يک چهارم (رباع) آن به رئيس قبيله میرسيد. پس از اسلام نيز اين رسم رايج بود، چنانکه در يورشهای مسلمانان، خمس غنايم از آنِ خليفه بود.
[۱۲]- در سخنرانی "فاطمه"
[۱۳]- همان
[۱۴]- بقره(۲)، ۲٧۵ تا ۲٨٠
[۱۵]- رضی، هاشم: دين قديم ايرانی، ص ٨۴
[۱۶]- شريعتی، از سخنرانی "امروز از زن مسلمان"
[۱٧]- فردوسی فرمايد: چنين است رسم سرای درشت / گهی پشت به زين و گهی زين به پشت
[۱۸]- مغز متفکر جهان شيعه: از مرکز اسلامی استراسبورگ، برگردان و برداشت ذبيحالله منصوري
[۱۹]- ایراننژاد، ابوالفضلسیری در ادیان و اسلام: گفتار دوم: قرآن و اسلام، وبگاه آریانام
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبگاه آریانام
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]