- نام پرشیا یا پارس به ایران تغییر یافت
- "پرشیا" از کی "ایران" شد؟
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[نامهای تاریخی ایران]
دی ۱۳۱۳ (۱۹۳۵ میلادی[۱]) دولت ایران طی اعلامیهای رسمی از کشورهای خارجی خواست در مکاتبات رسمی خود از واژه پرشیا، پرس و پرسه بهجای واژه ایران استفاده نکنند. پارسینه زیر عنوان "تاملی در انتخاب عنوان رسمی کشور" برای نخستینبار مقاله سعید نفیسی را منتشر کرد.
مقاله سعید نفیسی در روزنامه اطلاعات - اول دی ۱۳۱۳
تا اوایل قرن بیستم، مردم جهان کشور ما را با عنوان رسمی "پارس یا پرشین" میشناختند، اما در دوران سلطنت رضاشاه که بحث رجعت به ایران باستان و تاکید بر ایران پیش از اسلام قوت گرفته بود، حلقهای از روشنفکران باستانگرا مانند سعید نفیسی، محمدعلی فروغی و سید حسن تقی زاده در حکومت پهلوی اول با حمایت مستقیم رضاشاه گردهم آمده بودند که به این منظور اقداماتی را انجام میدادند، "سعید نفیسی" از مشاوران نزدیک رضاخان به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسماً به "ایران" تغییر یابد، این پیشنهاد در دیماه ۱۳۱۳ شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت. این تصمیم بعد از ٧٦ سال هنوز هم محل مناقشه است. مخالفان این تغییر معتقدند که ایران نمیتواند آن بار معنایی، فرهنگی و تمدنیای را که در اصطلاح “پرشیا” نهفته است و غیر ایرانیان از دیرباز با آن آشنایی دارند، منتقل کند. گروهی معتقدند که رضاشاه (پهلوی اول) فقط بهدلیل سیاسی برای تثبیت حکومت اقتدارگرایانه خود چنین تصمیمی گرفته است. این دسته از تحلیلگران میگویند، اصل اقدام را باید متوجه جمعی از نخبگان فرهنگی و سیاسی آن دوره از جمله افرادی ذکر شده دانست که در اقتدار حکومت کودتایی رضاخانی منافع خاص خود را نیز جستجو میکردند.
رضاشاه آنقدر به نفیسی اعتماد داشت که وی را مسئول تحصیل و تربیت ولیعهدش (محمدرضا) در دوران تحصیل سوئیس کرد که خاطرات حسین فردوست (دوست و همراه محمدرضا در سوئیس) بهخوبی آن را روایت کرده است.
یادداشتی را که از نظر میگذرانید، مقالهای از سعید نفیسی در روزنامه اطلاعات است که بعد از رسمیشدن عنوان ایران، دلایل و توجیه تاریخی و فرهنگی این انتخاب را با عموم مردم در میان گذاشته است. متن کامل یادداشت سعید نفیسی که با عنوان “از این پس همه باید کشور ما را بهنام ایران بشناسند” منتشر شده بود، به این شرح است:
کسانی که روزنامههای هفته گذشته را خواندهاند شاید خبر بسیار مهمی را که انتشار یافته بود با کمال سادگی برگزار کرده باشند، خبر این بود که دولت ما به تمام دول بیگانه اخطار کرده است که از این پس در زبانهای اروپایی نام مملکت ما را باید “ایران” بنویسند.
در میان اروپاییان این کلمه ایران تنها اصطلاح جغرافیایی شده بود و در کتابهای جغرافیا دشت وسیعی را که شامل ایران و افغانستان و بلوچستان امروز باشد فلات ایران مینامیدند و مملکت ما را بهزبان فرانسه “پرس” و به انگلیسی “پرشیا” و به آلمانی “پرزین” و به ایتالیایی “پرسیا” و به روسی “پرسی” میگفتند و در سایر زبانهای اروپایی کلماتی نظیر این چهار کلمه معمول بود.
سبب این بود که هنگامی که دولت هخامنشی را در سال ۵۵٠ پیش از میلاد یعنی در ٢۴٨۴ سال پیش کوروش بزرگ پادشاه هخامنش تشکیل داد و تمام جهان متمدن را در زیر رایت خود گرد آورد چون پدران وی پیش از آن پادشاهان دیاری بودند که آن را “پارسا” یا “پارسوا” میگفتند و شامل فارس و خوزستان امروز بود مورخین یونانی کشور هخامنشیان را نیز بنابر همان سابقه که پادشاهان پارسی بودهاند “پرسیس” خواندند و سپس این کلمه از راه زبان لاتین در زبانهای اروپایی به “پرسی” یا “پرسیا” و اشکال مختلف آن در آمد و صفتی که از آن مشتق شد در فرانسه “پرسان” و در انگلیسی “پرشین” و در آلمان “پرزیش” و در ایتالیایی “پرسیانا” و در روسی “پرسیدسکی” شد و در زبان فرانسه “پرس” را برای ایران قدیم پیش از اسلام (مربوط به دوره هخامنشی و ساسانی) و “پرسان” را برای ایران بعد از اسلام معمول کردند.
تنها در میان علما و مخصوصاً مستشرقین معمول شده که کلمه ایران را برای تمام علوم و تمدنهای قدیم و جدید مملکتها و نژادها بهکار بردند و از آن در فرانسه “ایرانین” و در انگلیسی “ایرانیان” و در آلمانی “ایرانیش” صفت اشتقاق کردند و این کلمه را شامل تمام تمدنهای ایران جغرافیائی امروز و افغانستان و بلوچستان و ترکستان (تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان امروز)
و قفقاز و کردستان و ارمنستان و گرجستان و شمال غربی هندوستان دانستند و بهعبارت آخری یک نام عام برای تمام ممالک ایرانینشین و یک نام خاص برای کشوری که سرحدات آن در نتیجه تجاوزهای دول بیگانه از شمال و مشرق و مغرب در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی تعیین شده بود وضع کردند.
اما کلمه ایرانی یکی از قدیمترین الفاظی است که نژاد آریا با خود به دایره تمدن آورده است این شعبه از نژاد سفید که سازنده تمدن بشری بوده و علمای اروپا آن را به اسم هندواروپایی و یا نژاد هندوژرمنی و یا هندوایرانی و یا هندوآریایی خواندهاند از نخستین روزی که در جهان نامی از خود گذاشته است خود را به اسم آریا نامیده و این کلمه در زبانهای اروپایی “آرین” بهحال صفتی یعنی منسوب به آریا و آری متداول شده است.
این نژاد از یک سو از سواحل رود سند و از سوی دیگر تا سواحل دریای مغرب را فرا گرفته یعنی تمام ساکنین مغرب و شمال غربی هندوستان و افغانستان و ترکستان و ایران و قسمتی از بینالنهرین و قفقاز و روسیه و تمام اروپا و آسیای صغیر و فلسطین و سوریه و تمام آمریکای شمالی و جنوبی را به مرور زمان قلمرو خود ساخته است تمام زبانهای ملل مختلف آن با یکدیگر روابط و مناسبات گوناگون دارد. تمام مظاهر فکر و تمدن آن با یکدیگر مربوط است. داستانها و معتقدات آن همواره با یکدیگر پیوستگی داشته و همواره کره زمین مظهر خیر و شر آن بوده است. در اوستا که قدیمترین آثار کتبی این نژادست ناحیهای که نخستین مهد زندگی و نخستین مسکن این نژاد بوده است به اسم “ایران وئجه“ نامیده شده یعنی سرزمین آریاها و نیز در اوستا کلمه “ابریا“ برای همین نژاد ذکر شده است. همواره پدران ما به آرایی بودن میبالیدهاند چنانکه داریوش بزرگ در کتیبه نقش رستم خود را پارسی پسر پارسی و آرایی (هریا) از تخمه آریایی میشمارد و بدان فخر میکند.
در زمانی که سلسله هخامنشی تمام ایران را در زیر رایت خود در آورده معلوم نیست که مجموعه این ممالک را چه مینامیدهاند زیرا که در کتیبههای هخامنشی تنها نام ایالات و نواحی مختلف قلمرو هخامنشی برده شده و نام مجموع این ممالک را ذکر نکردهاند. قطعاً میبایست در همان زمان هم نام مجموع این ممالک لفظی مشتق از آرای باشد زیرا که تمام ساکنیت این نواحی خود را آریایی مینامیدهاند و لفظ آریا در اسامی نجبای این ممالک بسیار دیده شده است. قدیمیترین سند کتبی که در جهان موجود است و ضبط قدیم کلمه ایران در آن میتوان یافت گفته آرا نوستن جغرافیادان معروف یونانی است که در قرن سوم پیش از میلاد میزیسته و کتاب وی از میان رفته ولی استرابون جغفرافیادان مشهور یونانی از آن نقل کرده و وی آن را “آریانا” ضبط کرده. از این قرار لااقل در دو هزار و دویست سال پیش این کلمه معمول بوده است.
بنابراین قدیمیترین نام مملکت ما همین کلمه ایران بوده یعنی نخست نام ایریا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آبریان ساختهاند و سپس بهمرور زمان ابریان، آیران شده و در زمان ساسانیان ایران، ایران (به کسر اول و سکون دوم) بدل شده است و در ضمن اران (به کسر اول) نیز میگفتهاند. چنانکه پادشاهان ساسانی در سکه و کتیبهها نام خود را پادشاه ایران و اران مینوشتهاند و از زمان شاپور اول ساسانی در سکهها لفظ انیران هم دیده میشود زیار که الف مفتوح در زبان پهولی علامت نفی و تجزیه بود و انیران یعنی بهجز ایران و خارج از ایران و مراد از آن ممالک دیگر بوه است که ساسانیان گرفته بودند.
در همین دوره ساسانی لفظ ایرانشهر یعنی شهر ایران (دیار و کشور ایران) نیز معمول بوده است و عراق را که در میان مملکت بدین اسم برده به اسم “دل ایرانشهر“ مینامیدند.
کلمه ایرانشهر را فردوسی و شعرای دیگر قرن پنجم و ششم ایران نیز بهکار بردهاند. پس مراد از ایرانشهر تمام مملکت ساسانیان بوده است چنان که تا زمان حمدالله مستوفی قزوینی مولف نزهتالقلوب که در اواسط قرن هشتم هجری بوده یعنی تا چهارصد سال پیش همین نکته رواج داشته است و وی حدود ایران را چنین معلوم میکند: از مشرق رود سند و کابل و ماوراءالنهر و خوارزم، از مغرب اران (ماوراء قفقاز) تا قلمرو روم و سوریه از شمال ارمنستان و روسیه و دشت قپچاق و دربند و از جنوب صحرای نجد بر سر راه مکه و خلیج فارس.
اما کلمه ایران که اینک در میان ما و اروپاییان معمول است و لفظ جدید همان کلمهای است که در زمان ساسانیان معمول بوده در دوره بعد از اسلام همواره متداول بوده است و فردوسی ایران و ایرانشهر و ایران زمین را همواره استعمال کرده و حتی شعرای غزنوی نیز ایرانشهر و ایران را در اشعار خود آورده و پادشاهان این سلسله را خسروان این دیار دانستهاند.
پس از اینکه اروپاییان مملکت ما را در عرف زبان خود پرس یا نظایر آن مینامیدند و این عادت مورخین یونانی و رومی را رها نمیکردند چه از نظر علمی و چه از نظر اصطلاحی بههیچوجه منطق نداشت زیرا که هرگز اسم این مملکت در هیچ زمان پراس یا کلمهای نظیر آن نبوده و همواره پارس یا پرس نام یکی از ایالات آن بوده است که ما اینک فارس تلفظ میکنیم.
حق همین بود که ما از تمام دول اروپا خواستار شویم که این اصطلاح غلط را ترک کنند و مملکت ما را همچنان که ما خود همواره نامیدهایم ایران و منسوب آن را ایرانی بنامند.
شکر خدای را که این اقدام مهم در این دوران فرخنده به عمل آمد و این دیاری که نخستین وطن نژاد آرای بوده است به همان نام تاریخی و باستانی خود خوانده خواهد شد.
اینک در پایان این کار مهمی که بهصرفه تاریخ ایران صورت گرفته است جای آن دارد که ما نیز در میان اصطلاح باستانی زمانی ساسانی و ادبای ایران را زده کنیم و مملکت ایران را هم پس از این ایرانشهر بنویسم و بگوییم زیرا گذشته از آن که یادگار حشمت و شکوه ساسانیان را زنده کردهایم و دیار اردشیر بابکان و انوشیروان را بهمان نامی که ایشان خود میخواندهاند نامیدهایم که کلمه بسیط را بهجای دو لفظ مرکب بهکار بردهایم و امیدوارم که این پیشنهاد در همان پیشگاهی که پاسبان تمام بزرگیهای گذشته و آینده ایران است پسندیده و پذیرفته آید.
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط سیاوش آریا ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- برخی نوشتهاند: نوزدهام مهر ۱٣۱٣ خورشیدی (۱۹٣۵ میلادی) نام "پارس" یا "پرشیا" بهطور رسمی به "ایران" تغییر یافت. (رجوع شود به: تاريخچه و زمان تغيير نام كشور ايران (پرشيا يا پارس به ايران)، سایت علمی دانشجویان ایران و باشگاه مهندسان ايران و وبلاگ سرزمين پارس)
[۲]- دولت بر استفاده از نام ایران بهجای پرشیا و پرسه تاکید کرد، سایت تاریخ ایرانی
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ سایت تاریخ ایرانی
[برگشت به بالا]