جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه

اسامه بن لادن چگونه کشته شد؟

از: مهدیزاده کابلی


فهرست مندرجات



      اگر مرگ انسانی - هر چقدر هم جنایتش بزرگ باشد - از سوی سیاست‌مداران غرب با خوشحالی استقبال و جشن گرفته می‌شود، این بدان معنی است که آن‌ها خود را به درجه تروریست‌ها تنزل داده‌اند و بسان تروریست‌ها برای‌شان زندگی انسانی بی‌ارج و بی‌ارزش است.

اسامه بن لادن، مردی است که در آغاز قرن بیست‌ویکم مسیر تاریخ را تغییر داد. گمان می‌رود که او دستور نابودی برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی را داده باشد. این که بن لادن قهرمان بود یا تروریست، دیگر مهم نیست، زیرا که اکنون داستان زندگی وی به پایان رسیده است؛ اما در مورد قتل او پرسش‌های بر سر زبان‌هاست. چرا آمریکایی‌ها عکس جسد بن لادن را منتشر نمی‌کنند؟ باراک اوباما می‌گوید عکس جنازه بن لادن ممکن است امنیت جهان را به خطر بیندازد. اما فقط عکس جسد رهبر القاعده نیست که بحث به راه انداخته است. نکاتی از چگونکی قتل او نیز راز سر به مهر است.


[] پیش سخن

در سال ٨۵ خانم كاندليزا رايس با شروع جنگ ٣٣ روزه گفت كه ما به دنبال شكل‌گيری يك خاورميانه جديد هستيم.

اهميت خاورميانه دلايل زيادی دارد و به مسایل و موضوعات مختلفی برمی‌گردد. از لحاظ فرهنگی خاورميانه محل ظهور همه اديان الهی است و به همين دليل مردم اين منطقه بسيار دين‌باور هستند؛ به لحاظ جغرافيايی خاورميانه محل اتصال سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا است؛ به لحاظ ژئوپليتيكی نقاط مهمی مثل باب‌المندب، تنگه هرمز و كانال سوئز در خاورميانه واقع شده است و نقاط بسيار مهم استراتژيك در سطح جهان هستند؛ به لحاظ اقتصادی منطقه خاورميانه بيش از ٦۴ درصد مخازن نفت و گاز دنيا را در خودش جای داده است كه اين هم يك موقعيت ممتاز به منطقه بخشيده است. از ديرباز يعنی حدود ۵٠٠ سال پيش نيز تمام قدرت­‌های بين‌المللی و استعمارگران تلاش كرده‌اند تا در اين منطقه حضور داشته باشند؛ پرتغالی‌ها، هلندی‌ها، فرانسوی­‌ها، انگليسی‌ها و سرانجام آمريكايی‌ها - پس از جنگ جهانی دوم - تلاش كردند در اين منطقه حضور داشته باشند و استراتژيست‌های بزرگ همواره در طول تاريخ گفته‌اند كه برای تسلط بر جهان بايد بر خاورميانه مسلط بود. اين يك واقعيت است.


آمريكايی‌ها پس از فروپاشی اتحاد جماهير شوروی در سال ۱۹۹۱ و مطرح شدن نظم نوين جهانی توسط جرج بوش پدر داعيه رهبری جهان را دارند.

بنابراین، آمريكا تلاش می‌كند يك سلطه فراگير در اين منطقه داشته باشد. از زمان فروپاشی قطب دوم قدرت جهان يعنی شوروی تاکنون، طرح‌‌های مختلفی مطرح شد؛ در ابتدا نقشه راه، بعد طرح خاورميانه بزرگ، بعد طرح خاورميانه جديد و سپس در كنفرانس آناپوليس سعی كردند كه مسئله خاورميانه را به گونه‌ای ديگر حل كنند. سپس آمريكايی‌ها روند مذاكرات به اصطلاح صلح را آغاز كردند كه اين هم نتيجه نداد. اين كه چرا اين طرح‌ها به شكست انجاميده است، بايد گفت که، اگرچه بررسی عوامل آن در این گفتار نمی‌گنجد و تحلیل جداگانه می‌خواهد، اما نکته مهم در اینجا، تضاد اسلام‌گرایی در خاورمیانه و منافع استراتژیک آمریکا و متحدان غربی آن است.

شورای اجتماعی، اقتصادی سازمان ملل متحد يك گزارش از وضعيت ٢٢ كشور عرب منطقه خاورميانه ارائه كرد كه آن گزارش اوضاع انسانی را خوب نشان نمی‌داد؛ از جمله اين‌كه مثلاً درآمد ٢٢ كشور عرب منطقه از درآمد اسپانيا كه كشور پنجم اروپا است، پايين‌تر بوده يا مثلاً بيكاری، بی‌سوادی زنان و... مسایلی بودند كه در گزارش توسعه انسانی سازمان ملل آمده بود. همچنين در آن گزارش آمده بود كه تا سال ٢٠٢٠ حدود ۵٠ ميليون نفر از جوانان كشورهای منطقه بيكار خواهند شد.

از این روی، آمريكايی‌ها احساس كردند كه خطراتی برای جهان غرب ايجاد می‌شود. اولين خطر اين كه اين‌‌ها از كشورهای عربی به سمت اروپا مهاجرت می‌كنند و توازن جمعيتی را به هم می‌زنند؛ ضمن اين‌كه نظم اجتماعی مورد نظر آن‌ها نيز با حضور مسلمانان در اروپا به هم می‌خورد. در كنار اين مسایل اسلام‌هراسی نيز مسئله ديگری بود كه غربی‌ها پيش گرفتند، مثل اين‌كه گفتند تا سال ٢٠۴٠ ميلادی اكثر مردم فرانسه مسلمان خواهند شد. اما به هر حال موج مهاجرت جهان عرب به سمت غرب نيز يك واقعيت بود. نكته ديگر رواج گفتمان تروريسم پس از ماجرای ۱۱ سپتامبر بود. آن‌ها تأكيد داشتند كه مردم كشورهای عربی با مشاهده ارتباط سران خود با آمريكا و دولت‌های اروپايی سرخورده می‌شوند و به اقدامات تروريستی عليه ما رو می‌‌آورند، مانند حمله به ناو آمريكا در يمن و سفارت آمريكا در كنيا و تانزانيا. آمريكايی‌ها احساس كردند كه اين مسایل برايشان خطر است.


مردم وقتی در كشورهای عربی بيكار می‌شوند، در فقر، خفقان سياسی و استبداد به سر می‌برند، ممكن است به اقدامات تروريستی عليه آمريكا نيز روی بياورند. اين هم نكته ديگری بود كه در طرح خاورميانه بزرگ بدان اشاره كردند. اقدام سوم اين است كه اين‌ها ممكن است انقلاب كنند و احتمال بسیار زیاد است که اين انقلاب‌ها با انگیزه‌های اسلام‌گرایی توأم باشد و اين يك خطر بسيار بزرگ است. آمريكايی‌ها برای اين‌كه با اين خطرات مقابله كنند در سه محور اقتصادی، ‌فرهنگی و سياسی تصميم به انجام اقداماتی گرفتند.

اين اقدامات دقيقاً چه بود؟ در محور سياسی گفتند كه فضای سياسی كشورهای منطقه بايد باز شود؛ يعنی سعی كنيم كه با افزايش انتخابات‌ها سرخوردگی مردم كمتر شود. اين در واقع نوعی فريب مردم است كه به نوعی آرام شوند تا از التهاب كاسته شود. در بخش اقتصاد تصميم گرفتند كه نقش دولت را در اقتصاد كم كنند. گفتند كه فساد اقتصادی شديد كشورهای عربی را تا حدودی كاهش دهيم تا مردم اشتغال داشته باشند و انقلاب نكنند. در محور آموزشی فرهنگی گفتند كه سطح سواد را بالا ببريم و زن‌ها را هرچه بيشتر وارد عرصه اجتماع كنيم. زیرا، زن‌ها وقتی با آموزه‌‌های ليبرالی آشنا می‌شوند، بچه‌‌هايی تربيت می‌كنند كه آن بچه‌‌ها ديگر برای ما خطرناك نيستند.

چنان که مشاهده می‌شود، اين مسایلی که در طرح خاورميانه بزرگ لحاظ شده بود، از اساس دچار تناقض ذاتی بود.

اولين دليل اين‌كه وقتی می‌‌خواستند فضای سياسی را باز كنند، اولين مخالفين اين موضوع خود رژيم‌های منطقه بودند و در رأس آن‌ها رژيم عربستان و مصر كه بيشترين مخالفت‌ها را با آمريكا كردند. البته در واقع، آمريكايی‌ها نمی‌خواستند فضای سياسی را باز كنند بلكه فقط می‌خواستند مردم را آرام كنند و آن‌ها را فريب دهند. (دلایل این امر هم کاملاً واضح است که در ادامه اشاره خواهد شد)

در مورد شبهه دوم نيز در يك نگاه تمدنی، راهبردی و استراتژيك سی سال دوره طولانی‌ای نيست. سرنوشت ملت‌ها حداقل طی يك قرن رقم می‌خورد. اگر آثار انقلاب پس از سی سال در اين كشورها بروز و ظهور می‌‌يابد، اين دوره، دوره طولانی‌ای نيست.

طرح خاورميانه به دليل تناقضات اين‌چنينی - در آن زمان - شكست خورد؛ يعنی آمريكايی‌ها از يك طرف از رژيم‌های مستبد منطقه حمايت می‌كردند تا نفت‌شان را غارت كنند و امنيت اسرائيل را حفظ كنند و از طرف ديگر از سران اين كشورها می‌خواستند كه فضای سياسی كشورهايشان را باز كنند. آن‌ها ديدند كه اگر بخواهند انتخاباتی مانند انتخابات فلسطين در سال ۱٣٨۵ برگزار كنند، حماس سر كار می‌آيد، در عراق شيعيان به نوری‌المالكی رأی دادند، در خود مصر إخوان‌المسلمين تعدادی از كرسی‌های مجلس را به‌دست گرفتند و در بحرين نيز شيعيان موفقيت چشمگيری يافتند. آمريكايی‌ها ديدند كه با اصرار بر طرح خاورميانه بزرگ كسانی سر كار می‌آيند كه مخالف آمريكا هستند. از طرف ديگر ديدند كه متحدين خودشان مانند مبارك و ملك‌عبدالله از جمله مخالفين اين طرح هستند. بنابراین، در آن زمان اين طرح را كنار گذاشتند و راه و روش دیگری در پیش گرفتند و آن اين كه تصميم گرفتند به بنیادگرایان تندرو اسلامی حمله كنند كه البته آن هم در چارچوب يك طرح كلان‌تر است. آمریکا و متحدان غربی آن به‌خوبی می‌دانند که اگر بخواهند اسلام را از بين ببرند، ابتدا بايد باورهای مردم را ضعیف بسازند، چون که جایگاه اسلام در باورهای مردم نیرومند است؛ اگرچه این کار بسی دشوار هست، اما ناممکن نیست. نخستین گام در این راه آن است که اسلام را بایست از طریق مسلمانان بنیادگرا بدنام کرد!

این درست همان چیزی است که اسامه بن لادن و القاعده (شبکه‌ی تحت رهبری او) را در پروژه‌ی اسلام‌ستیزی آمریکا قرار داد. بدین ترتیب، اسلام در انظار مردم آمریکا و متحدان غربی آن بدنام ‌شد.

امریکا به محض دست یافتن به اهداف خود که همان ضعیف شدن جهان اسلام است، تلاش خواهد کرد تا با کمک‌های مالی و توسعه همکاری‌های اقتصادی با کشورهای اسلامی، ‍‌نبض منطقه را در دست بگیرد.

با این همه، همان‌گونه که در جمله معروف ماکیاولی آمده که "هدف وسیله را توجیه می‌کند!"، مبارزه با تندروی و خشونت بنیادگرایان اسلامی (تروریسم)، نیز کشتن بن‌لادن توسط نیروهای ویژه آمریکا را توجیه می‌کند، اما نه چگونگی آن را!


[] اسامه بن لادن کیست؟

"اسامه بن محمد بن عوض بن لادن" زادۀ ریاض، پایتخت عربستان سعودی یکی از اعضای خاندان بن لادن و بنیانگذار گروه تروریستی القاعده بود و در ارتباط با حملات تروریستی بسیاری در سراسر جهان از جمله بمب‌گذاری‌های ۷ اوت ۱۹۹۸ در سفارتخانه‌های آمریکا در دارالسلام (تانزانیا) و نایروبی (کنیا)، حمله به کشتی جنگی یواس‌اس کول (USS Cole)، حمله ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون تحت تعقیب پلیس فدرال آمریکا قرار داشت.[*]


شاید بزرگ‌ترین جرم بن لادن این بود که او در سال ۱۹۹۸ میلادی، علیه تمام آمریکایی‌ها در دنیا اعلام جنگ کرد و گفت که "به باور ما امروز بدترین دزدان و بدترین تروریست‌های دنیا آمریکایی‌ها هستند و هیچ چیز جز تلافی و عمل متقابل، نمی‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد. ما نباید بین نیروهای نظامی و غیرنظامیان آمریکا هم تفاوتی قائل شویم و تا جایی که به ما مربوط است، تمام آن‌ها اهداف ما هستند."[*]


[] ماموریت انجام شد

عصر روز اول ماه مه ٢٠۱۱ (به وقت محلی)، باراك اوباما رييس جمهوری ايالات متحده آمريكا اظهار داشت که سی ای ا (CIA)، به دستور شخص او، با موفقیت اسامه بن لادن "رهبر و مغز متفکر" القاعده را به قتل رساند.


اوباما با اشاره به اين‌كه وی پس از آغاز ریاست جمهوری خود، لئون پانتا را به ریاست سازمان سیا منصوب و به او تاکید کرده که اولویت اصلی آمریکا در جنگ با القاعده دستگیری و یا کشتن اسامه بن لادن است، گفت: در ماه اوت سال گذشته تیم امنیت ملی کاخ سفید به او گفتند که اطلاعاتی به‌دست آورده‌اند که ممکن است به یافتن بن لادن منجر شود و سرانجام هفته پیش با "تکمیل شدن" این اطلاعات دستور انجام عملیات علیه رهبر القاعده صادر شد.

رئیس جمهوری آمریکا گفت یک تیم کوچک عملیاتی آمریکا روز یکشنبه به محل اختفای او در پناهگاهی در پاکستان حمله کرد و موفق به کشتن او شد. اوباما افزود كه جسد بن لادن هم اكنون در اختيار آمريكاست.

اوباما رهبر القاعده را عامل مرگ عده زيادی از مسلمان‌ها دانست و افزود كه مرگ وی احرای عدالت بوده و برای همه انسان‌هايی كه به‌دنبال صلح هستند خبر خوبی است.[*]

شبکه خبری سی ان ان گزارش داد که اسامه بن لادن، سرکرده القاعده، با شلیک مستقیم تیر به سرش کشته شده است.

علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران، در صحت خبر کشته شدن بن لادن ابراز تردید کرد و این موضوع را بهانه‌ای برای کسب امتیاز ایجاد یک پایگاه ثابت در افغانستان از سوی آمریکایی‌ها خواند. وی در عین حال افزود: مسئله بن لادن موضوعی است که آمریکایی‌ها مورد بهانه قرار داده و به افغانستان حمله کردند.[*]


[] بن‌لادن سال‌ها پيش مرده است

به‌رغم ادعای امريکا درباره کشتن بن‌لادن بسياری بر اين باورند که انتشار اين خبر ترفندی تبليغاتی بيش نيست و سرکرده القاعده سال­­ها پيش مرده است.

استفان لندمن، نویسنده و مجری راديويی از شيکاگو امريکا، در گفت‌وگو با بخش امريکایی شبکه پرس تی‌وی تاکيد کرد، گزارش رسانه‌های امريکايی از نحوه چگونگی مرگ بن لادن، سرکرده شبکه القاعده "داستان بود نه واقعيت". همچنین به گفته او، اسامه بن لادن "دسامبر سال ٢٠٠۱ بر اثر مرگ طبيعی" جان داده و در حمله نيروی امريکا در پاکستان حضور نداشته است.[بن لادن ۱٠ سال قبل به مرگ طبيعی مرد، پرس تی‌وی (Press TV): چهارشنبه ۱۴ اردی‌بهشت ۱٣۹٠]

رالف شوئنمان، يک کارشناس سياسی امريکايی - روز پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱٣۹٠ - در مصاحبه با پرس تی‌وی می‌گويد، اسامه بن لادن در دسامبر ٢٠٠۱ مرده و ادعای امريکا مبنی بر کشتن سرکرده القاعده در پاکستان "حرفی بيهوده" است. او که معتقد است "بن لادن زنده نيست و در عمليات اخير امريکايی‌ها در پاکستان نيز کشته نشده است"، می‌گوید:

    "شبکه‌های خبری فاکس نيوز و سی‌ان‌ان، ٢٦ دسامبر ٢٠٠۱ گزارش مرگ بن لادن را پخش کردند؛ اين شبکه‌های خبری ضمن پخش خبر مرگ بن لادن، حتی تصاويری از مراسم تدفين وی با حضور ٣٠ تن از شبه نظاميان القاعده و نمايندگان طالبان را پخش کردند."

شوئنمان همچنين افزود: بن لادن، سرکرده القاعده، همان‌طور که در کتاب "امت" که از سوی انتشارات جنبش اسلامی کراچی منتشر شد، آمده هيچ ارتباطی با حملات تروريستی يازدهم سپتامبر ٢٠٠۱ به برج‌های دوقلو تجارت جهانی در نيويورک و پنتاگون امريکا نداشت.[بن لادن سال‌ها پيش مرده است، پرس تی‌وی (Press TV)]

در همین حال، به گفتۀ "پال کريگ رابرتس"، معاون پيشين خزانه‌داری امريکا، اسامه بن لادن، سرکرده القاعده، يک دهه پيش پس از گذراندن دوره‌ بيماری در بيمارستانی امريکايی در دوبی، مرده است. او در گفت‌وگو با پرس تی‌وی می‌گوید:

    "فاکس نيوز که يکی از شبکه‌های جريان محافظه‌کار نوين در امريکا به شمار می‌آيد، در دسامبر ٢٠٠۱ در گزارشی اعلام کرد که طالبان خبر مرگ بن لادن را تاييد کرده است."

همو با اشاره به اين‌که بن لادن از سوی امريکايی‌ها براي مبارزه با نيروهای ارتش سرخ شوروی در افغانستان تامين می‌شد و او پيش از حوادث يازده سپتامبر ٢٠٠۱، از ماموران امريکايی بود و حتی در سال ٢٠٠۱ در بيمارستانی امريکايی در دوبی تحت مداوا قرار گرفته بود، می‌افزاید:

    "معتقدم بن لادن در جولای ٢٠٠۱ در بيمارستانی در دوبی تحت درمان قرار گرفته است. معروف است که بن لادن از بيماری کليوی رنج می‌برد و نياز به دياليز داشت. همچنين گفته می‌شد که وی مبتلا به بيماری ژنتيک است که به وی اجازه نمی‌دهد زمان زيادی عمر کند."[امريکا برای دومين بار بن لادن را کشت، پرس تی‌وی (Press TV): دوشنبه ۱۹ اردی‌بهشت ۱٣۹٠]

اين اظهارات در حالی مطرح می‌شود که بی‌نظير بوتو نخست وزير فقيد پاکستان نيز به دنبال ترور نافرجام وی در اکتبر ٢٠٠٧، در جريان مصاحبه­ای اعلام کرده بود بن لادن سال­ها قبل کشته شده است. او در اين مصاحبه که گزيده‌‌هايی از تصاوير ويدئويی آن به بخش "يو ريپورت" شبکه پرس تی‌وی ارسال شده بود، حتی کسی که سرکرده القاعده را کشته، عمر شيخ معرفی می‌کند. بوتو در پاسخ به پرسشی درباره اين که آيا هيچ يک از اين تروريست‌ها با دولت ارتباط داشته­اند، می‌گويد:

    "بله يکی از آن‌ها از چهره‌های کليدی در بخش امنيتی است، وی يکی از افسران پيشين ارتش بوده است... و ارتباطاتی با عمر شيخ که اسامه بن لادن را کشته، داشته است."[همان‌جا]


[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]

[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[۴۵]
[۴٦]
[۴٧]
[۴٨]
[۴۹]

[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]




[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]