جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

نخستین روزنامه‌های افغانستان

از: ناصرالدین پروین


فهرست مندرجات

[روزنامه‌نگاری در افغانستان]



[] نخستین آثار چاپی

نخستین نمونۀ چاپی که به دستور حکومت افغانستان تهیه شده تمبری‏ست پستی که در زمان دوست محمد خان پدر امیر شیرعلی خان به چاپ رسید و در واقع نقش مهرگونه‏ای‏ بود.[۱]

در مـورد چاپخـانه می‏دانیـم که نخسـتین چاپخـانۀ افغانسـتان در عصـر امیر شـیرعلـی خـان در کابـل ایجـاد شـده و نـام آن "مصطـفاوی" بـوده اسـت. اولین محصـول این چاپخـانه رسـالۀ شـهاب‏ ثاقب حجـة قویّه در ابطـال عقـاید وهابیـه بـود که به سـال ‏۱٢٨٨* (۱٨٧۵م.) به اهتمام میرزا محمدصادق چاپ شد. آخرین کتاب چاپی در چاپخانه مصطفاوی تحفة‏الامه اثر عبدالقادر خان است.[٢] کتاب بعدی که در مطبعۀ شمس‏النهار به چاپ رسید، کتاب وعظ‏نامه نام‏ داشت و ترجمه‏ای از روزنامۀ تایمز چاپ لندن دربارۀ وقایع جنگ عثمانی و روس بود و این‏ به‏سال ۱٢۹۴ یعنی چهار سال پس از آغاز انتشار شمس‏النهار نخستین روزنامۀ چاپ‏ افغانستان بوده است.

از ۱٣٠٣ به بعد، چند کتاب منسوب به امیر عبدالرحمن خان فرمانروای افغانستان انتشار یافت. شاید این یکی از دو چاپخانۀ مصطفاوی و یا شمس‏النهار باشد که در آن سال با نام‏ مطبع همایون آغاز به فعالیت کرد. در این چاپخانه تقویم قویم اثر آقا میر ادریس و کلمات‏ امیر البلاد فی ترغیت الجهاد اثر امیر عبدالرحمن خان در ۱٣٠٣ و رسالۀ قواعد سراج‏الملّه و قانون کارگذاری - هردو منسوب به امیر عبدالرحمن - به سال ۱٣٠۹ به چاپ رسیدند.

لازم به یادآوری‏ست که بعدها، حتی خود افغانستانیان، برپایی آن چاپخانه‏ها را از یاد بردند. چنان‏که محمود طرزی در روزنامۀ معروف خود سراج‏الاخبار نوشت که به همت امیر حبیب‏الله خان اولین چاپخانه‏های افغانستان برپا شده‏اند و پیش از آن "در وطن عزیز ما افغانستان از مطبعه و مطبوعات هیچ اثری نبود".[٣]


[] انتشار نخستین روزنامۀ افغانستان شمس‏النهار

برخی از منابع، از روزنامه یا مجله‏ای یاد کرده‏اند که به‏نام کابل پیش از انتشار شمس‏النهار[۴] یا هم‏زمان با آن‏[۵] در عصر امیر شیرعلی خان و شاید زیر نظر سید جمال‏الدین افغانی[٦] منتشر شده است. این نظر، پس از انتشار پژوهش‏های علمی محمدکاظم‏ آهنگ دانشمند افغانستانی به‏کلی رد شد و اینک همگان پذیرفته‏اند که نخستین روزنامۀ این کشور شمس‏النهار بوده است. محمدکاظم آهنگ چنین نتیجه گرفته است که چون‏ شماره‏های دهم و یازدهم سال اول شمس‏النهار با نام شمس‏النهار کابل انتشار یافته، این‏ توهم پیش‏آمده است. وی احتمال می‏دهد که مردم به‏جای شمس‏النهار، از این روزنامه با عنوان "اخبار کابل" و یا "جریدۀ کابل" یاد می‏کرده‏اند. و بعدها، برخی نام‏گذاری‏ عامیانه را دلیل بر وجود نشریه‏ای به‏نام "کابل" انگاشته‏اند.[٧]

از سوی دیگر، به‏مانند کاغذ اخبار نخستین روزنامۀ فارسی چاپ ایران، انتشار شمس‏النهار نیز از خاطرۀ نسل بعدی محود شده بود و سراج‏الاخبار افغانستان که بیست و هشت سال بعد انتشار یافت و همچنین سراج‏الاخبار منتشر شده در ۱٢۹٠ خورشیدی، به ظاهر از آن بی‏اطلاع بوده‏اند و خود را نخستین روزنامۀ چاپ افغانستان معرفی کرده‏اند.[٨] بسیاری از منابع فارسی و انگلیسی و فرانسوی نیز به‏نادرست سراج‏الاخبار را نخستین‏ روزنامۀ آن کشور نوشته‏اند.[۹]


[] تاریخچۀ شمس‏النهار

تاکنون شمارۀ نخست شمس‏النهار یافت نشده است ولی باتوجه به آن‏که شمارۀ پنجم‏ آن در ٢۵ رمضان، شمارۀ هشتم در ٢٢ شوال،[۱٠] شمارۀ دهم در پانزدهم ذیحجه ۱٢۹٠[۱۱] و شماره‏های شانزده و هفده به ترتیب در دهم صفر ۱٢۹۱ و ششم ربیع الاول همان سال منتشر شده‏اند،[۱٢] پیداست که روزنامه نامرتب انتشار می‏یافته ولی ابتدا سعی در انتشار هفتگی و از شمارۀ نهم یا دهم سعی در انتشار ماهانه‏اش کرده‏اند. اگر این استنتاج صحیح باشد، باید چاپ نخستین شمارۀ شمس‏النهار را در هفتۀ آخر شعبان ۱٢۹٠ (هفتۀ سوم اکتبر ۱٨٧٣ م. = هفتۀ چهارم مهرماه ۱٢۵٢ خورشیدی) یا اندکی پیشتر دانست. اما تصمیم به انتشار این‏ روزنامه را دست کم یک سال پیشتر گرفته بوده‏اند و شاید همان شماره‏های نخست با شماره‏های بعدی فاصلۀ زمانی طولانی بوده است. زیرا روزنامۀ فارس چاپ شیراز خبر انتشار آیندۀ آن را در رجب ۱٢٨۹ بدین صورت چاپ کرده است: "کابل - در کابل روزنامۀ مخصوص مقرر شده است که به طبع برسد به شمس‏النهار. عن قریب این روزنامه را به دارالطباعه ما خواهند آورد".[۱٣]

صفحۀ اول شمس‏النهار، کابل

پایان انتشار این روزنامه نیز روشن نیست. منابع افغانی تعطیل شمس‏النهار را در سال‏ ۱٢۹۵ بر اثر حملۀ انگلستان به کابل دانسته‏اند و این سخن را با یافتن شماره‏هایی مربوط به آن سال باید مسجل کرد. زیرا تاکنون تنها از شماره‏های سال ۱٢۹٠ و ۱٢۹۱ اثر و نشانی‏ به‏دست آمده است.

برخی مدعی‏اند که انتشار شمس‏النهار به‏توصیه و راهنمایی سید جمال‏الدین افغانی‏ صورت گرفته است.[۱۴] چه این اندیشه از او باشد یا از خود امیر شیرعلی خان، باید گفت‏ زمانی این روزنامه به‏چاپ رسید که شمار چشمگیری روزنامۀ فارسی و چند زبانه در هند و ایران و ترکیه انتشار یافته بود. لیکن هنگامی که در نظر بیاوریم اولین روزنامۀ امارت بخارا - که یکی از مناطق مهم فارسی‏زبان جهان بود - سی و نه و سال پس از شمس‏النهار به‏زبان‏ پارسی ‏زاده شد، به‏عظمت اقدام ترقی‏خواهانۀ امیر شیرعلی خان پی می‏بریم. زیرا درجۀ تعلیم و تربیت و نوع زندگی مردم افغانستان آن روزگار با همعصران‏شان در امارت بخارا تفاوت محسوسی نداشت.

مدیر روزنامۀ شمس‏النهار شخصی به‏نام میرزا عبدالعلی بود که از نامش پیداست‏ شیعی مذهب بوده است. از وی در شمارۀ دهم شمس‏النهار به‏عنوان "مهمم" یاد شده و در صفحۀ دوم آن شماره چنین آمده است: "... لهذا قل العباد میرزا عبدالعلی حسب الفرمایش‏ احباب اخبار صدق آثار مسمی به شمس‏النهار را در مطبع کابل جاری نموده..." و در صفحۀ سوم نیز با این جمله به او اشاره رفته است: "... گرامی نامۀ منظوری خود را اسمی‏ اقل العباد میرزا عبدالعلی مهمم مطبع شمس‏النهار کابل ارسال دارند..."، در جای دیگر: "... به وساطت اوشان به نزد میرزا عبدالعلی مهمم مطبع شمس‏النهار کابل برسد" و در جای دیگر: "اشتهار اخبار شمس‏النهار کابل به اهتمام میرزا عبد العلی حلیه طبع پوشید".

بنابراین، میرزا عبدالعلی مدیر چاپخانه و تنها گردانندۀ روزنامه بود و خود او را مبتکر چاپ‏ و انتشار روزنامه باید انگاشت زیرا روزنامه را نه به فرمان امیر یا توصیۀ بزرگان دیگر، بل‏ "حسب الفرمایش احباب" به‏چاپ می‏رسانده است. بنابراین روزنامه‏نگاری فارسی افغانستان خلاف هند و ایران و بخارا بیرون از دستگاه حاکم آغاز شده است.

برخی از منابع، مدیر روزنامه را شخصی به‏نام عبدالقادر خان پیشاوری یوسفزی معرفی‏ کرده‏اند[۱۵] و دلیلی بر آن در دست نیست.

ویژگی‏های روزنامه - شمس‏النهار کابل در چهار تا شانزده(اغلب: شانزده) صفحه با چاپ سنگی و خط نستعلیق بسیار زیبا به قطع ۴۵x٣٠ سانتیمتر در مطبع شمس‏النهار واقع‏ در بالاحصار کابل چاپ می‏شد و یک ستونی بود. این روزنامه فاقد تصویر و دارای معدودی‏ اعلان دولتی‏ست.

سر لوحۀ شمس‏النهار عبارت از تصویر دو شیر است که هریک شمشیری در دست‏ دارند. از این جهت، نشان نخستین روزنامۀ افغانستان به نشان بسیاری از روزنامه‏های ایرانی‏ چاپ ایران و خارج از آن همانندی دارد. نام "شمس‏النهار کابل" به‏صورت گویی میان‏ دو شیر قرار گرفته و گرداگرد این تصویر چهار بیت مثنوی در ستایش خدا و اشاره‏ به روزنامه چاپ شده است:

کـاری کـه بـر تــوکـل تـو کــردم ابـتــدایا رب به‏فضل خویش رسانش به انتها

*

از ذات تــو کـایـنــات پـیــداچون شمس‏النهار آشـکارا
ای نام تو راحـت دل‏وجـان‏ســرمـایـۀ فـرخـت فـراوان‏
هر سبزه که از زمین برآیدبر وحـدت تو زبان گشــاید

زیر این تصویر و شعرها، تاریخ انتشار روزنامه و زیر آن، بها و میزان اشتراک به چاپ‏ رسیده که به‏عنوان آن "نقشۀ اشتهار واجب الاظهار شمس‏النهار" است.

اشتراک شمس‏النهار بیست روپیه به‏صورت پیشکی و در غیر آن صورت بیست و پنج‏ روپیۀ افغانستان بود. برای تک شماره ده آنه و جهت "قیمت اخبار متفرق فی اخبار" نیز همین مبلغ مطالبه می‏شد.

    زیرا این "نقشه" شرحی بدین صورت درج شده است: هرکس که سوای دادن زر قیمت اخبار[۱٦] به‏نام خود اخبار بند سازد تا زمانی که‏ زر قیمت اخبار را ادا نکند قیمت اخبار بر ذمه‏اش محسوب شده در قیمت حساب از او گرفته خواهد شد و تفصیل قیمت اخبار که در نقشه مندرج است امرای کامکار و روسای نامدار و نوابان و راجه‏گان ‏[کذا] و والیان ملک از این حساب مستثنی هستند. اوشان هرچه از روی فیّاضی و فیض‏ رسانی موافق شأن و شوکت و ناموری خود عطا و مرحمت فرمایند زیبا شایان است.

سر لوحۀ روزنامه و شرح بالا تمامی صفحۀ نخست شمس‏النهار کابل را گرفته است و گرداگرد این صفحه نقش‏ونگار تزیینی زیبایی دیده می‏شود.

متن یک اعلان چاپ شده در شمس‏النهار نشان می‏دهد که این روزنامه در برخی از نواحی هند نیز خریدارانی داشته است.

محتوای شمس‏النهار - روزنامۀ شمس‏النهار روزنامه‏ای خبری بود. بسیاری از این‏ خبرها را از روزنامه‏های دیگر - به خصوص روزنامه‏های هندی و اردو چاپ هند مانند اخبار راچیونانه، اخبار عالم، اخبار عام لاهور، اخبار انجمن پنجاب، اخبار کوه نور، طلسم حیرت، لوح محفوظ، و همچنین سیدالاخبار روزنامۀ فارسی زبان دکن - می‏گرفتند و به منابع خود در ضمن خبرها اشاره می‏کردند.

خبرهای داخلی از طریق شبکۀ اداری ولایات و شاید نمایندگان مستقل روزنامه‏ به شمس‏النهار می‏رسید. در شمارۀ یازدهم خبری از بدخشان در روزنامه چاپ شده که آن را خبرنگار روزنامه - که از وی با عنوان کارسپاندنت[۱٧] یاد شده - فرستاده است. عنوان اکثر خبرها، به تقلید از روزنامه‏های هند که در ایران نیز کمابیش شمس‏النهار ترقی‏خواهی و اصلاح‏طلبی گرداننده یا گردانندگان روزنامه به‏چشم می‏خورد. روزنامه، دربارۀ لزوم توجه‏ به صنایع محلی و امنیت و مسائل رفاهی مطالبی دارد.[۱٨]

مطالب روزنامه، به ترتیب چاپ عبارتند از مقاله‏های کوتاه خبری و اطلاعیه‏های ضرور و پس از آن خبرهای خارجی. در پایان، رویدادهای شهری و خبر شهرستانها می‏آمد و برخی از خبرها با بیتی شعر آغاز می‏شد.

    در شمارۀ دهم این روزنامه خبری زیر عنوان«طریقۀ شناخت نسل انسان»چاپ شده‏ است که به‏عنوان نمونه نقل می‏شود: از ملاحظۀ اخبار عام لاهور واضح گردید که در کتاب حکمت چین یک عجیب و غریب نقل‏ شناخت نسل انسان تحریر شده است که مردم چینی قدری خون اولاد را و قدری خون پدر را در یک‏ ظرفی که در آن آب باشد می‏اندازند. اگر خون فرزند و پدر باهم مختلط گردید، پس می‏دانند که اولاد حـلال اسـت و فرزنـد هـم از آن پـدر اسـت و اگـر احیـانا خون‏های هـردو باهـم مختـلط نگـردیدنـد و جـوش نخـوردنـد پـس اوشـان یقـین می‏کننـد که ایـن فرزنـد هیچ‏گـونه رشـته همـراه ایـن پـدر نـدارد.[۱۹]

[] امیر حبیب‏الله خان

امیر عبدالرحمن خان فرمانروای افغانستان در ۱۵ جمادی الثانی ۱٣۱۹ درگذشت و پسرش حبیب‏الله خان با لقب "سراج‏الملة والدین" به‏جای او به امارت رسید.

بنیاد افغانستان بر این استوار بود که از نگاه سیاست خارجی وابسته به بریتانیا باشد و نقش کشور حائل را میان مستعمرۀ انگلیسی هند و مستعمره‏های روسیۀ تزاری در آسیای‏ مرکزی - که مجموع آنها را "ترکستان روس" می‏خواندند - بازی کند. یکی از همسایگان‏ افغانستان، امارت بخارا بود که در زیر حمایت روس‏ها، وضعی شبیه افغانستان داشت. از این‏ رو، روس‏ها نیز با سروری انگلیس بر افغانستان، مخالفتی جدی نمی‏کردند.

ایران، تنها همسایۀ مستقل و در عین حال همریشه و همکیش و هم فرهنگ افغانستان، چنان با دشواری‏های داخلی و بیم از آن دو همسایۀ استعماری دست به گریبان بود، که پس‏ از گذشت اجباری از حقوق خود و پذیرفتن جدایی افغانستان*، هیچ‏گونه کوشش شایسته‏ای‏ برای نزدیکی با دربار امیران کابل نکرد.

امیر حبیب‏الله خان، نه تنها برای از هم گسیختن رشتۀ وابستگی به انگلیس، چاره‏ای‏ نیدیشید، بل، در روز نوروز ۱٣٢٣ (۱۴ محرم - ٢۱ مارس ۱۹٠۵ م) در برابر دریافت مستعمری‏ سالانه‏ای به مبلغ یک صد و شصت هزار پوند از دولت بریتانیا، بر قرار و مدار پدرش مهر تأئید نهاد و تحت‏الحمایگی رسمی انگلیس را بدین‏گونه پذیرفت.

حدود ۹ ماه پس از رسمیت تحت‏الحمایگی و پس از بیست و هشت سال که از خاموشی شمس‏النهار کابل، نخستین روزنامۀ افغانستان، می‏گذشت؛ روزنامه‏ای در کابل‏ منتشر شد ولی چنان‏که خواهد آمد، به ظاهر انگلیسی‏ها از ادامۀ انتشار - و به احتمال‏ بسیار، از توزیع تنها شماره‏اش - جلوگیری کردند و امیر نیز خواست آنان را گردن نهاد.

عبدالحی حبیبی، تاریخ‏نگار افغان نوشته است که "امیر باوجود فراغ و امنیت داخلی‏ کار مهمی را در کشور نکرد". وی، آن‏گاه از "آثار جزوی" امیر حبیب‏الله خان، یعنی‏ گشایش چند مدرسه در پایتخت، ساختن چند باغ و کاخ و راه، آوردن دو چاپخانه و نشر سراج‏الاخبار افغانیه نام می‏برد.[٢٠] سراج‏الاخبار افغانیه به سال ۱٢۹٠ خ (۱۹۱۱ م) چاپ‏ شد و غیر از سراج‏الاخبار افغانستان است که در این‏جا موضوع سخن ماست.

آن دو چاپخانه نیز در سال‏های ۱٣٣٠ و ۱٣٣۴ وارد کابل شد: در زمان چاپ سراج‏‏الاخبار افغانستان، افغانستان تنها یک چاپخانه داشت که آن را امیر عبدالرحمن خان به سال‏ ۱٢۹٨ از هند خریداری کرده بود.


[] سراج‏الاخبار افغان:

تا سال ۱٣۴٨ خ. کسی نمی‏دانست که ٦٣ سال پیش از آن، یعنی در پانزدهم ذیعقدۀ ۱٣٢٣ (۱۱ ژانویۀ ۱۹٠٦)، روزنامه‏ای با نام سراج‏الاخبار افغانستان در کابل انتشار یافته‏ است. حتی تاریخ مختصر افغانستان نوشتۀ عبدالحی حبیبی،[٢۱] روزنامۀ سراج‏الاخبار افغانیه را تنها روزنامۀ منتشر شده در عصر امیر حبیب‏الله خان می‏شناساند، حال آن‏که حبیبی راوی اصلی ماجرای انتشار سراج‏الاخبار افغانستان و مالک تنها نسخۀ موجود و مدارک‏ مربوط به این روزنامه بود و باتوجه به‏همین نسخه و مدارک است که روزنامه به سال ۱٣۴۹ خ. در سیر ژورنالیزم در افغانستان معرفی گردید.[٢٢]

صفحۀ اول سراج‏الاخبار افغانستان

نکتۀ مهم آن‏که، در زمان همان امیر، به سال ۱٣٢۹ روزنامۀ سراج‏الاخبار افغانیه‏ به‏چاپ رسید و در آن چند بار مشابه این جمله چاپ شد: "سراج‏الاخبار افغانیه نخستین‏ اخباری (اخبار در شبه قارۀ هند و افغانستان به‏معنای روزنامه است)ست که در مملکت پر فیض و برکت افغانستان‏ [...] به انتشار آغاز نهاده است.[٢٣] و بی‏تردید باید از افتخاری که‏ امیر وقت شش سال پیش از آن آفریده و روزنامه‏ای منتشر کرده آگاه بوده و دست کم‏ مخالفت انگلیسی‏ها با انتشار سراج‏الاخبار افغانستان را - که حبیبی مدعی آن است - پس‏ از استقلال پر سر و صدای افغانستان در نوشته‏های خود آورده باشد، اما چنین نکرد.

این را هم بفزاییم که در پنج سال نخست روزنامۀ سراج‏الاخبار افغانیه، یعنی از ۱٣٢۹ تا ۱٣٣٣، مولوی عبدالرئوف خاکی که او را مدیر سراج‏الاخبار افغانستان معرفی کرده‏اند، زنده و از همان شمارۀ اول نویسندۀ سراج‏الاخبار افغانیه بود[٢۴] اما هیچ‏گاه به‏دعوی محمود طرزی در این‏که سراج‏الاخبار افغانیه نخستین روزنامۀ افغانستان است معترض نشده و طرزی‏ نیز چون خبر درگذشت مولوی عبدالرئوف را در روزنامۀ خود منتشر ساخت، به گذشتۀ روزنامه‏‏نگاری وی اشاره‏ای نکرد.[٢۵]

باتوجه به آنچه گفته شد و روایتی که حبیبی کرده است، اگر در وجود چنین‏ نشریه‏ای تردید نکنیم‏[٢٦] باید چنین انگاشت که به‏دستور امیر حبیب‏الله خان - زیر تأثیر انگلیسی‏ها یا جز آن - نسخه‏های سراج‏الاخبار افغانستان را پس از چاپ از میان برده‏اند و یکی از آن نسخه‏ها، به‏گونه‏ای معجزه‏آسا از نابودی رسته و در خانوادۀ عبدالحی حبیبی‏ برجا مانده و او در فاصلۀ سال‏های ۱٣۴۵-۱٣۴٨ خ آن را کشف کرده و به‏همراه مدارک‏ دیگر به آرشیو ملی افغانستان سپرده است.[٢٧] به‏هر رو، در این‏که این نشریه را هرگز توزیع نکرده‏اند، هیچ تردیدی ندارم.

عبدالحی حبیبی، در نخستین جایی که از سراج‏الاخبار افغانستان نام می‏برد، عامل‏ تعطیل روزنامه را "شاید [...] فشار سیاسی خارجی"[٢٨] و در جای دیگر، همین مطلب را با قید "طوری که گفتند" نوشته است‏[٢۹] اما محمدکاظم آهنگ آن را به‏طور قطع "در اثر مداخلۀ بریتانیا" می‏داند.[٣٠]

دست‏اندرکاران - سراج‏الاخبار افغانستان، هیأتی تحریری داشت که در مقالۀ آغازین، از آن به‏صورت انجمن سراج‏الاخبار یاد شده است. اما "مدیر و مؤلف" روزنامه "مولوی عبدالرئوف مدّرس مدرسۀ شاهی" بود. وی، "خاکی" تخلص می‏کرد و "از مشاهیر علمای افغانی در اوائل قرن بیستم است که در جنبش فکری عصر دست داشت[٣۱] مولوی‏ عبدالرئوف در قندهار زاده شد (پنجم صفر ۱٢٦٧)، و مدتی در هند به‏حالت تبعید به‏سر برد و در حوالی سال ۱٣٠٠ به‏دعوت امیر عبدالرحمن به کابل رفت و به‏عنوان مدّرس مدرسۀ مذهبی شاهی و "ملای حضور" (آخوند دربار) معین شد و در پانزدهم شوال ۱٣٣٣ در کابل‏ درگذشت.[٣٢] علاوه بر مقاله‏های ادبی‏اش در سراج‏الاخبار افغانیه، آثار مستقلی از او نیز به‏‏زبان فارسی در دست است.

شخصی نیز به‏نام حیدر علی خان "مهمم اخبار و منشی" روزنامه بود و من در شگفتم که‏ چگونه عبدالحیّ حبیبی این نام را در سر لوحۀ روزنامه دیده و آن را ذکر نکرده است، بل، مولوی محمدسرور واصف را "منشی" یعنی سردبیر روزنامه می‏شناساند. شاید که وی بی‏آن‏که به خود روزنامه توجه کند به سندی عنایت کرده است که هشت ماه پیش از آن، یعنی‏ در ٢۵ صفر ۱٣٢٣ برای آغاز کار روزنامه تنظیم شده بود.[٣٣] در آن سند، حیدرعلی خان‏ "مهمم و مترجم اخبار اردو" معرفی شده بود و پیداست که بعد تغییر نظر داده و او را سردبیر روزنامه کرده‏اند.

محتوای سراج‏الاخبار افغانستان - سراج‏الاخبار افغانستان، خود را "اخبار نامۀ حکمیه‏ و سیاسیه و شرعیه" خوانده است. در "فهرست مضامین اخبار" تنها شمارۀ آن، این عنوان‏ها دیده می‏شود: "خطابۀ تمهید. موعظۀ حسنۀ سیاسیه، ملخص احوال جنگ جاپانی و روسی، حوادث مملکت روم و مصر، حوادث مملکت روس، عبرة للناظرین، حوادث مملکت‏ انگلیس، حوادث ممالک متفرقه، حوادث داخلۀ مملکت افغانستان".

در این روزنامۀ خبری - اجتماعی، حجم مطالب ترجمه شده از روزنامه‏های خارجی‏ بیشتر از مطالب داخلی‏ست و تنها هشت صفحه از سی و شش صفحۀ آن به مسائل مربوط به افغانستان اختصاص دارد.

ویژگی‏های اداری و فنی - سر لوحۀ سراج‏الاخبار افغانستان، بیش از نیمی از صفحۀ نخست آن را در برگرفته است. در این سرلوحه، نام روزنامه به خط ثلث، در مربّعی نوشته‏ شده و بالای آن، این رباعی نقش بسته است:

این لوح مقدس به دل آگه بیناز نقـطـه، زبـان قلمم کوتـه‏بین
دیـبــاچــۀ لا الـه الا الله خــوان‏عنـوان محمـداً رسـول‏الله بیـن

در سمت راست سر لوحه، نام مدیر و منشی و تاریخ چاپ، در سمت چپ قیمت، و در زیر نام روزنامه، شعار آن و پایین‏تر از همه این جمله نوشته شده است:

هرکسی از علما و دانایان داخلۀ مملکت افغانستان و ممالک خارجه هرگاه مصلحت ملتی یا دولتی‏ یا مسألۀ شرعیه را به‏خاطر داشته باشد و مکتوب برای مدیر ارسال دارد، مکتوب او را قبول نموده و هرگاه پسندیدیم داخل اخبار هذا نموده می‏شود.

سراج‏الاخبار افغانستان با ٣٦ صفحۀ دو ستونی به قطع ٣۵x۵٠/٢٢ در مطبع‏ دارالسلطنۀ کابل چاپ می‏شد و نوع چاپش سنگی به خط نستعلیق بود.

بهای تکفروشی روزنامه را یک عباسی و اشتراک سالانه‏اش را در کابل هشت روپیۀ کابلی، در دیگر شهرها ده روپیه و برای خارج از افغانستان بیست و چهار روپیه اعلام‏ داشتند.

همان‏گونه که گفتیم، به نوشتۀ عبدالحی حبیبی، نسخه‏ای از سراج‏الاخبار افغانستان تا پیش از سقوط رژیم کمونیست در آرشیو ملی افغانستان موجود بوده است.

پرانژن، سویس


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
يادداشت ۲: سال‏ها همه به هجری قمری‏ست، مگر در مواردی که به آن اشاره گردیده است.
يادداشت ۳: این نظر نادرست است؛ زیرا پس از آن که دولت تیموریان هرات رو به افول نهاد؛ در دو سمت افغانستان دو حکومت تازه نفس بیگانه روی کار آمد، که هر کدام چشم طمع به خاک این سرزمین دوخته بود. از سمت شمال، یعنی از ناحیه‌ی ترکستان غربی، اوزبک‌ها دست به کشورگشایی گشاده و در سال ۱۵٠٧ میلادی به هرات یعنی دارالسلطنه تیموریان یورش آوردند و آن را متصرف شدند. از سمت غرب، شاه اسماعیل صفوی، که به شتاب دولت مقتدر قزلباشان را بنیان نهاده بود، قلمرو خود را به‌سوی افغانستان گسترش می‌داد. سرانجام او پس از غلبه بر شیبک خان اوزبک در مرو، روی به هرات نهاد و آن شهر را متصرف شد که اشغال غرب افغانستان، نزدیک به دو سده، توسط دولت صفویه تداوم داشت تا آن‌که در سال ۱٧٠۹ میلادی میرویس خان هوتکی به سلطه آن‌ها پایان داد.
بعدها یگانه پایه‌ی ادعای دولت ترک‌تبار قاجار در حمله بر افغانستان همان حاکمیت اشغالگرانه صفویه بود که به‌رغم آن‌که پاره‌های از خاک افغانستان را به قلمرو خود افزودند، عطش آن‌ها به‌خون مردم افغانستان پایان نداشت. جای بس تعجب است که نویسندگان ایرانی و برخی از افغان‌های هویت باخته همواره به توجیه رویکردهای - در واقع ترکتازی‌های - جنایتکارانه و اشغالگرانه‌ی دولت قاجار می‌پردازند. مهدیزاده کابلی.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- محمدانور نیر، "کتاب در دورۀ محمدزائی در افغانستان"، فرهنگ ایران زمین، ج ٢٦، ص ٣۴٦.
[۲]- G. W. Shaw, "Matba'a en Afghanistan",: Ency. de l'Islam, V, P.796.
[۳]- سراج‏الاخبار، ش ٢۱ سال سوم، پانزدهم شعبان ۱٣٣٢ ق
[۴]- مایل هروی، "معرفی روزنامه‏ها و جراید و مجلات افغانستان" پروان، ۱٣۴۱، ص: ج؛، فریدون پیرزاده، "مطبوعات افغانستان"، تحقیقات روزنامه‏نگاری، ش ۴ (مهرماه ۱٣۴۵) ص ۱۵.
[۵]- L. Bogdanov, "Note on the Afghan Periodical Press", Islamic Culture III (1229), P.127.
[۶]- "معرفی روزنامه‏ها و جراید و مجلات"، ص: ج؛ صدر واثقی، سید جمال‏الدین حسینی پایه‏گذار نهضت‏های‏ اسلامی، انتشارات پیام، تهران ۱٣٣۵، ص ۴۴.
[٧]- محمدکاظم آهنگ، سیر ژورنالیسم در افغانستان، انجمن تاریخ و ادب افغانستان، کابل ۱٣۴۹، ج ۱، ص ٣.
[۸]- "یادآوری - سراج‏الاخبار افغانیه نخستین اخباریست که در مملکت پرفیض و برکت افغانستان بسایۀ فیوضات‏ عرفان پروری اعلیحضرت پادشاه مقدس مهربان ما در دار السلطنۀ محروسۀ کابل به انتشار آغاز نهاده است". سراج‏الاخبار افغانیه، ش ۱، ربیع الثانی ۱٣٣٢ ق.
[۹]- از جمله: محمدصدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان ۱٣٢٨ خ، ردیف ٦۴٢.
- Revue de Monde Musulman I (1906), PP.284-85.
- RMM XXX (1915), P.56.
- Richards Nevel, The Politics of Afghanistan, Cornell University 1972, P.51.
[۱٠]- انورمحمد کوهگد‏ای، "اسناد و یادداشت‏های تاریخی"، آریانا، ش ٣، سال ٣، به نقل از سیر ژورنالیسم در افغانستان، ص ٨.
[۱۱]- من این شماره را دیده‏ام و تصویری را که آورده‏ام از صفحۀ نخست همان شماره است.
[۱۲]- "اسناد و یادداشت‏های تاریخی"، به نقل از سیر ژورنالیسم در افغانستان، ص ٨.
[۱۳]- فارس، شمارۀ دوم، غرّۀ رجب ۱٢٨۹ برابر با پنجم سپتامبر ۱٨٧٢ م.
[۱۴]- از جمله: سیر ژورنالیسم در افغانستان، ص ٧؛ سید جمال‏الدین حسینی پایه‏گذار نهضت‏های اسلامی، ص ۴۴
[۱۵]- سرور جویا، "مطبوعات" مجلۀ کابل، ش ٢، ص ٦٧؛ "معرفی روزنامه‏ها و مجلات و جراید"، ص ۹٢-۹٧.
[۱۶]- در افغانستان به‏تقلید از هند، روزنامه را "اخبار" می‏نامیدند و هنوز نیز در زبان محاوره چنین است.
[۱٧]- corespondent
[۱۸]- سیر ژورنالیسم در افغانستان، ص ۱٢-۱٣.
[۱۹]- شمس‏النهار، ش ۱٠، پانزدهم ذیحجۀ ۱٢۹٠. افزون بر آنچه دربارۀ این روزنامه ذکر کردیم، نگاه کنید به:
Ebrahim V. Pourhadi, Afghanistan's Press and Its Literary Influence 1897-1969, Afghanistan Journal, J9. 3.HEFT, I, 1976, P.28.
[٢٠]- عبدالحی حبیبی، تاریخ مختصر افغانستان، انجمن تاریخ و ادب افغانستان ‏[و] افغانستان آکادیمی، ج دوم‏ ۱٣۴۹ خ، ص ۱٣٢.
[٢۱]- عبدالحی حبیبی از دانشمندان به‏نام و پر کار افغانستان بود که آثار ارزنده‏ای از او در افغانستان و ایران‏ به‏چاپ رسیده است. متأسفانه، وی دانش‏گستردۀ خود را در خدمت تزهای دولتی - چه در عصر محمدزائی و چه در دورۀ فرمانروایی کمونیست‏ها بر آن کشور - و همچنین‏گرایش‏های قبیله‏ای به‏کار می‏بست و هرجا که ضرور می‏دید، حتی از جعل تاریخی نیز پرهیز نداشت. در این‏باره بنگرید به نجیب مایل هروی، تاریخ و زبان در افغانستان، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، تهران ۱٣٦٢) جلد دوم آن در همان سال منتشر شد (این دو جلد را عبدالحی حبیبی در ۱٣۴۵ نوشته و جلد نخست در ۱٣۴٦ نشر شده است: مقدمۀ ج ۱، ص: الف، بنابراین، حبیبی، در فاصلۀ ۱٣۴۵ و ۱٣۴٨ خ، سراج‏الاخبار افغانستان را کشف کرده است.
[٢۲]- سیر ژورنالیسم در افغانستان، ص ٢٨-۴٣.
[٢۳]- مقالۀ آغازین سراج‏الاخبار افغانیه و مشابه آن: "یادآوری"، سراج‏الاخبار افغانیه، ش ۱۵، سال سوم، ربیع‏ الثانی ۱٣٣٢) حال آن‏که محمود طرزی مدیر این نشریه از بستگان نزدیک دربار بود (علاوه بر نسب مشترک، دختران‏ طرزی به همسری پسران امیر حبیب‏الله خان درآمدند و یکی از آن دو داماد، یعنی امان‏الله خان، جانشین پدر شد.
[٢۴]- سیر ژورنالیسم در افغانستان، ص ۵۴ و ٦٣.
[٢۵]- سراج‏الاخبار افغانیه، ش ۱٧، سال ۵، بیستم سنبلۀ ۱٢۹۴.
[٢۶]- به‏برخی ساخته‏های حبیبی اشاره کردم. این را نیز بیفزایم که به‏سال ۱٣۵۹ برای گردآوری منابع تاریخ‏ روزنامه‏نگاری فارسی سفری به کابل کردم که در آن هنگام در اشغال روس‏ها و زیر حکومت دست‏نشاندۀ خلقی‏ها قرار داشت و شادروان عبدالحی حبیبی مشاور فعال وزارت اطلاعات و کلتور بود. به دیدارش شتافتم و پرس‏‏وجوها کردم. با همه مهربانی که کرد از این‏که تنها نسخۀ سراج‏الاخبار افغانستان و اسناد مربوط به آن را از نزدیک ببینم، طفره رفت.
[٢٧]- حبیبی به‏وجود آن نسخه و ضمانمش در آرشیو ملی اشاره کرده است: جنبش مشروطیت در افغانستان، کمیتۀ دولتی طبع و نشر جمهوری دموکراتیک افغانستان، کابل ۱٣٦٣، ص ٨.
[٢۸]- عبدالحی حبیبی، راهنمای تاریخ افغانستان، انجمن تاریخ، کابل، ۱٣۴٨، ص ٨۹.
[٢۹]- جنبش مشروطیت در افغانستان، یاد شده، ص ٨.
[۳٠]- سیر ژورنالیسم در افغانستان، یاد شده، ص ٢٨.
[۳۱]- جنبش مشروطیت در افغانستان، ص ٨.
[۳۲]- سراج‏الاخبار افغانیه، ش ۱٧، سال ۵، بیستم سنبلۀ ۱٢۹۴.
[۳۳]- تصویر این سند در ص ٣۴-٣۹ سیر ژورنالیسم در افغانستان، و بخشی از آن در جنبش مشروطیت در افغانستان، ص ٦ و ٧ آمده است.



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

پروین، ناصرالدین، نخستین روزنامه‏های افغانستان، ایران‌شناسی، سال نهم، تابستان ۱٣٧٦ - شماره ٢، صص ٣٠۴-٣۱۵


[برگشت به بالا]