[...] [...]
غار حِرا در کوه حـرا که در جانب شـرق مکه واقع شـده اسـت[۱]، موقعیـت دارد. این غـار محـل بعثـت محمـد، پیامبر اسـلام اسـت و پیش از بعثـت جای پرسـتش خدا برای وی بوده و او روزهایی از ایام سـال، بهویـژه در مـاه رمضـان را در آنجـا بهسـر میبـرده اسـت[٢]. به باور مسلمانان در همین غار بود که نخستین بار بر محمد وحی نازل گردید و آیات آغازین سوره علق - یعنی سورۀ اقراء باسم ربک الذی خلق - برای وی خوانده شد.
از این رو مسلمانان اعتقاد دارند که این غار از جمله بهترین و متبرکترین نقاط مکه محسوب میشود و مسلمانان برای زیارت به آنجا میروند[٣].
[↑] مشخصات جغرافیایی
دهنۀ غار حرا به سمت شمال است و فضای آن گنجایش تقریبی پنج نفر نشسته را دارد. ارتفاع غار نیز به اندازه قامت یک انسان است[۴].
کوه حرا که نخستین جا برای مهبط وحی و نزول قرآن است، ضمیمۀ کوههای عرفات و منی در قسمت شمال شرقی قرار گرفته است.
ابن جبیر اندلسی متوفی ٦۱۴ در رحلۀ خود چاپ مصر مینویسد: حرا به کسر حا و تخفیف را کوهی است بین شمال و مشرق و تا شهر یک فرسخ است و مشرف به منی است[۵].
ابن بطوطه متوفی ٧٧۹ هـ در رحلۀ خود مینویسد: حرا کوه مرتفعی است در سمت شمال مکه و یک فرسخی آن که به منی مشرف است. اما نظر درست این است که این کوه در شمال شرقی مکه نسبت به کعبه واقع شده است[٦].
کوه ثبیر نیز که در برابر کوه حرا در سوی دیگر جاده قرار دارد، از مکانهای مقدس مسلمانان به شمار میرود. گفتهاند که خداوند از این کوه گوسفندی را برای ذبح بهجای اسماعیل نزد ابراهیم فرستاده است[٧].
[↑] تاریخچه
بیشترین شهرت غار حرا در تاریخ اسلام بهسبب آن است که بنا به روایات اسلامی، در همین غار بود که نخستینبار بر محمد وحی نازل گردید و آیات آغازین سوره علق برای وی خوانده شد[٨]. از این رو مسلمانان بر این باورند که این غار از جمله بهترین و متبرکترین نقاط مکه محسوب میشود و مسلمانان برای زیارت به آنجا میروند[۹].
بهگفته کنستان ویرژیل کئورکیو، «در شهر مکه رفتن به غار و در آنجا به تنهایی بسر بردن، واقعهای استثنایی نبود»[۱٠] و حتی ادعای پیامبری او هم از این غار کار تازهای نبود.
همانطوری که در هندوستان قدیم مردان هندی پس از اینکه دارای چند فرزند میشدند، از خانواده دوری میکردند و به جنگل میرفتند، و مدتی از اوقات خود را در جنگل میگذرانیدند و در آن مدت با کسی معاشرت نمینمودند و راجع به اسرار خلقت میاندیشیدند، در مکه هم بعضی از مردها، پس از اینکه دارای زن و فرزندان میشدند، مدت یکماه از خانواده کنارهگیری میکردند و به یکی از غارهای اطراف مکه میرفتند و یکماه در آن غار بهتنهایی بسر میبردند.
قبل از محمد جد او عبدالمطلب هر سال مدت یکماه را در همان غار (حرا) بهتنهایی میگذرانید... و عادت محمد هم این بود که هر سال در ماه رمضان بهغار حرا میرفت و علت اینکه ماه رمضان را برای این کار انتخاب میکرد، این بود که اعراب عقیده داشتند که در ماه رمضان شبی است به اسم «قدر» و در آن شب هر چه انسان بخواهد میسر میشود زیرا در شب قدر هر اعجازی ممکنالوقوع است.[۱۱]
اسد بیک، محقق معاصر عرب که راجع به محمد نوشته، میگوید: «عربها عقیده داشتند که در شب قدر (طبیعت استراحت میکند یا بهخواب میرود) و رودها از جریان و بادها از وزش باز میماند و جهان چنان ساکت است که انسان صدای روئیدن علف و شکفتن غنچه را میشنود و آنهایی که سعادت شب قدر را ادراک کنند و در آن شب بیدار باشند، هر چه بخواهند نصیبشان خواهد شد.»[۱٢]
پس جای تعجب نیست که قرآن شب قدر را شب نزول قرآن دانسته و محمد سورۀ قدر را به آن زیبایی سروده است:
- «ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردهایم و تو چه میدانی شب قدر چیست؟ شب قدر بهتر از هزار شب [عادی] است. در آن [شب] فرشتگان و جبرییل به اذن پرودگارشان برای انجام هر کار فرود میآیند. [این شب] تا دمیدن سپیدهدم آکنده از سلامت [و امن و امان] است.»[۱٣]
محمد در چهل سالگی در حالی که انتظاری بر بعثت نداشت[۱۴]، فرمان رسالت از سوی خدا «با امر به خواندن» بدو ابلاغ شد. جبراییل (فرشته وحی) در «غار حرا» آیات الهی را بر پیامبر فرود آورد و گفت «بخوان». محمد در حالی که در تحیر بهسر میبرد، پاسخ گفت: «خواندن نمیدانم». صدای جبرائیل دوباره در جانش پیچید که آشکارا گفت: «بخوان، ای محمد!» محمد با ناباوری پرسید: «چه بخوانم؟!» جبرائیل پاسخ داد: «بخوان بهنام پرورگارت که آفرید. انسان را از خون بسته شده آفرید. بخوان و پروردگار تو کریمترین کریمان است. آن خدایی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت. به انسان چیزی را که نمیدانست، آموخت ...[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- عمادزاده (مدیر نامۀ خرد)، مکه معظمه، ماهنامه جلوه، دی ۱٣٢۵ خ، شماره ۱٧، ص ٢۵٨
[٢]- همانجا
[٣]- غار حرا، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۴]- همانجا
[۵]- عمادزاده، پیشین
[٦]- همانجا
[٧]- ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد، پیشین
[٨]-
[۹]-
[۱٠]- محمد، پیغمبری که از نو باید شناخت، ص ۵۴
[۱۱]- همانجا، ص ۵۴
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]- سورۀ قصص: آیۀ ٨٦
[۱۵]- سورۀ علق: آیات ۱-۵
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□