جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ شهریور ۲۰, یکشنبه

ایران‌شهر

از: دیوید مکنزی؛ برگردان به فارسی از: داریوش کیانی

ایران‌شهر


فهرست مندرجات

.



ایران‌شهر در دانشنامه‌ی ایرانیکا

بنیان‌گذار دانشنامه‌ی «ایرانیکا» دکتر احسان یارشاطر است. او در اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ در مقام استاد ایران‌شناسی در دانشگاه کلمبیا ایده‌ی «ایرانیکا» را طرح کرده و پس از جلب‌نظر موافق دانشگاه آن‌را پیش برده است. اولین مقاله‌ی دانشنامه در سال ۱۹۸۲ چاپ شده است. از دانشنامه‌ی ایرانیکا به‌صورت کتاب تا کنون ۱۴ جلد کامل و نیمی از جلد پانزدهم انتشار یافته‌اند.

دیوید نیل مکنزی (David Neil MacKenzie) (زاده‌ی ۸ آوریل ۱۹۲۶ در لندن – درگذشته‌ی ۱۳ اکتبر ۲۰۰۱ در بنگور، ولز)، پژوهشگر معروف انگلیسی در زمینه‌ی زبان‌های ایرانی بود. او در لندن زاده شد و در سال ۱۹۴۳ داوطلبانه به ارتش انگلستان پیوست و در ۱۹۴۵ در هندوستان - که آن‌زمان مستعمره‌ی بریتانیا بود - خدمت کرد. در همان‌جا بود که مکنزی زبان پشتو را آموخت و نیز در همان‌جا، با زبان‌های ایرانی آشنا شد. به‌زودی او دانش‌آموخته‌ی زبان‌های پارسی، پارسی میانه و پارسی باستان از دانشگاه لندن گردید. میان سال‌های ۱۹۶۱–۱۹۶۲ او تز پی‌اچ‌دی‌ (دکترا)یش را در زمینه‌ی مطالعات گویش‌های کردی ارائه داد که سبب بلندآوازگی او به‌عنوان یک زبان‌شناس و ایران‌شناس گردید.

در سال ۱۹۷۵ مکنزی کرسی زبان‌شناسی دانشگاه گوتینگن آلمان را به‌دست آورد، و در سال ۱۹۹۴ بازنشسته شد و در بنگور در ولز شمالی سکنی گزید. در این‌زمان او به عضویت آکادمی بریتانیا درآمد و در سال ۲۰۰۱ در ۷۵سالگی در بنگور درگذشت. وی دارای سه پسر و یک دختر بود.

مکنزی به بسیاری از زبان‌های ایرانی چون پشتو، کردی، گورانی، اورامی (هورامی)، خوارزمی، پهلوی و زبان سغدی به‌خوبی آشنایی داشت. کتاب فرهنگ کوچک زبان پهلوی (یا فرهنگ مختصر پهلوی) (A Concise Pahlavi Dictionary) او - که در ۱۹۷۱ نوشت و مهشید میرفخرایی با عنوان فرهنگ کوچک پهلوی به فارسی ترجمه کرده‌ است - از کارهای ماندگار او و منبعی برای مطالعه‌ی متن‌های پارسی میانه است. فرهنگ زبان خوارزمی وی با مرگش نیمه‌تمام ماند.

مکنزی، که علاوه بر زبان‌های ایرانی، در زبان‌های انیرانی‌ای همچون عربی و چینی نیز دستی داشت، آثاری چون: گویش اورامی (هورامی): کلیات دستور زبان و متون، ف‍ره‍ن‍گ ک‍وچ‍ک زب‍ان پ‍ه‍ل‍وی‌، ده گفتار دربارهٔ زبان خوارزمی، و م‍ان‍ی، ش‍اپ‍ورگ‍ان: اث‍ر م‍ان‍ی درب‍اره‌ی روی‍داده‍ای پ‍ای‍ان ج‍ه‍ان‌ را از خود به یادگار گذاشته است.

واژه‌ی «ایران» (Eran) برای نخستین‌بار در سنگ‌نوشته‌های اردشیر یكم - بنیان‌گذار دودمان ساسانی - گواهی شده است. وی در برجسته‌نگاری تفویض شاهنشاهی‌اش [از سوی اورمزد] در نقش رستم استان فارس، و سپس در سكه‌های‌اش، Ardashir shahan shah Eran (به پارسی میانه) و Shahan shah Aryan (به پارتی) «= اردشیر، شاه‌شاهان آریایی‌ها» خوانده شده است. پسرش شاپور یكم، ضمن استفاده از همان لقب برای پدرش، به خود با عنوان Shahan shah eran ud aneran (به پارسی میانه) و Shahan shah aryan ud anaryan (به پارتی) «= شاه‌شاهان آریایی‌ها و غیرآریایی‌ها» اشاره كرده است. همین‌شكل و شیوه، مورد استفاده‌ی شاهان بعدی ساسانی، از «نرسه» تا «شاپور سوم» بود. سنگ‌نوشته‌ی سه‌زبانه‌ی شاپور یكم در كعبه‌ی زرتشت در استان فارس - كه در این موضوع فقط نسخه‌های پارتی و یونانی‌اش محفوظ مانده، اما نسخه‌ی پارسی میانه‌ی آن نیز با اطمینان، بازسازی‌پذیر است - برای نخستین بار حاوی واژه‌ی پارسی میانه‌ی «ایران‌شهر» EranShahr (به پارتی: Aryanshahr) است. بیان پادشاه مذكور در این زمینه، چنین است: «an … eranshahr xwday hem» (به پارسی میانه) / «az ... aryanshahr xwday ahem» (به پارتی) / «ego … tou Arianon ethnous despotes eimi» (به یونانی) «= من سرور پادشاهی (در نسخه‌ی یونانی: ملت) آریاییان هستم» (SH. K. Z, Mid. Pers. [1], Parth. 1., Gk. 1.2). این قاعده‌سازی، به‌دنبال لقب «شاه شاهان آریایی‌ها»ی شاپور یكم، این نكته را به نظر بسیار پذیرفتنی می‌سازد كه واژه‌ی «ایران‌شهر» به‌درستی، «شاهنشاهی» (empire) معنی می‌گردیده، ضمن این كه واژه‌ی Eran هنوز مطابق با ریشه‌شناسی‌اش (از واژه‌ی ایرانی كهن: aryanam*)، به‌عنوان حالت جمع اضافی نام قومی «ایر» (Er) (پارتی:Ary؛ از ایرانی كهن: -arya؛ = آریایی) به‌معنای «ایرانیان» فهمیده می‌شده است. شكل مفرد این واژه را شاپور در اشاره به پسرش «نرسه» مورد استفاده قرار داده است: Er mazdesn Narseh, shah Hind, Sagestan ... (به پارسی میانه) / ary mazdezn Narseh ... (به پارتی)، یعنی: «آریایی مزداپرست نرسه، شاه هند و سیستان و…».

از دیگر شاهان ساسانی، بهرام دوم نیز منحصراً، در برخی سكه‌های‌اش، این واژه را به‌صورت یك پیشوند به سكه‌نوشته‌های معیاری كه از زمان اردشیر یكم مورد استفاده بوده، افزوده است: «(آریایی) مزداپرست، خدایگان (بهرام)، شاه‌شاهان آریایی‌ها (و غیرآریایی‌ها)».

تركیب «اریانام خشثره» -aryanam xshathra* [= شهریاری آریایی‌ها] در هیچ‌یك از سنگ‌نوشته‌های پارسی باستان هخامنشی یافته نشده است. در این زمینه، در یشت‌های متأخر اوستا، تنها ذكر Airiia و Anairiia danghawo «= سرزمین‌های آریایی» و «غیرآریایی» وجود دارد. بنابراین اصطلاح «ایران‌شهر» برساخته‌ی ساسانیان بوده است.[۱]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است. اما این برگردان، ترجمه‌ی کامل از متن انگلیسی نیست. برگردان کامل جداگانه ارائه خواهد شد.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- دیوید مکنزی، «ایرانشهر»، برگردان به فارسی داریوش کیانی، برگرفته از دانشنامه ایرانیکا


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها

تارنمای آذرگشنسپ