فهرست مندرجاتآتش در قرآن
- سرد شدن آتش بر ابراهیم
- موسی و آتش در سرزمین مقدس طوی
- آفرینش موجودات از آتش
- مجازات بدکاران
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[آتش]
واژهی نار بهمعنای آتش حدود ۱۵۰ بار در قرآن بهکار رفته است که در بشتر از آیات قرآن بهعنوان نماد مجازات بدکاران بیان شده است. اما افزون بر این، به نقش آتش در موارد دیگری نیز اشاره شده است. بهطور کلی، میتوان نقش آتش را در چهار موضوع متفاوت در قرآن دید. به این موضوعات، بهصورت خلاصه، در زیر اشاره شده است.
[۱]- سرد شدن آتش بر ابراهیم
بنابر روایت قرآن، ابراهیم - در روزی که مردم از شهر خارج شده بودند - بتها را شکست و تبر را بر نزدیک بت بزرگ نهاد. نمرود حاکم زمان ابراهیم علت را جویا شد، ابراهیم بت بزرگ را متهم به شکستن بتها کرد و خواست که از او پرسش شود. چون به او گفتند که او قدرت این کار را نداشته و نیز نمیتواند سخن بگوید، او سئوال کرد که پس چگونه مردم بتهایی را میپرستند که قدرتی از خویش ندارند. این عمل او موجب خشم حاکم و نیز کاهنان گردید و دستور به سوزاندن او دادند. بههمین منظور آتشی بزرگ فراهم آوردند و ابراهیم را در آن انداختند. بر طبق آیات قرآن؛ بهدستور خداوند آتش برای ابراهیم سرد و تبدیل به گلستان شد[۱].
- سورۀ الأنبيأ (۲۱): و در حقيقت پيش از آن به ابراهيم رشد [فكرى]اش را داديم و ما به [شايستگى] او دانا بوديم (۵۱) آنگاه كه به پدر خود و قومش گفت اين مجسمههايی كه شما ملازم آنها شدهايد چيستند (۵۲) گفتند پدران خود را پرستندگان آنها يافتيم (۵۳) گفت قطعاً شما و پدرانتان در گمراهى آشكارى بوديد (۵۴) گفتند آيا حق را براى ما آوردهاى يا تو از شوخیكنندگانی (۵۵) گفت [نه] بلكه پروردگارتان پروردگار آسمانها و زمين است همان كسى كه آنها را پديد آورده است و من بر اين [واقعيت] از گواهانم (۵۶) و سوگند به خدا كه پس از آنكه پشت كرديد و رفتيد قطعا در كار بتانتان تدبيرى خواهم كرد (۵۷) پس آنها را جز بزرگترشان را ريز ريز كرد باشد كه ايشان به سراغ آن بروند (۵۸) گفتند چه كسى با خدايان ما چنين [معاملهاى] كرده كه او واقعا از ستمكاران است (۵۹) گفتند شنيديم جوانى از آنها [به بدى] ياد مىكرد كه به او ابراهيم گفته مىشود (۶۰) گفتند پس او را در برابر ديدگان مردم بياوريد باشد كه آنان شهادت دهند (۶۱) گفتند اى ابراهيم آيا تو با خدايان ما چنين كردى (۶۲) گفت [نه] بلكه آن را اين بزرگترشان كرده است اگر سخن میگويند از آنها بپرسيد (۶۳) پس به خود آمده و [به يكديگر] گفتند در حقيقت شما ستمكاريد (۶۴) سپس سرافكنده شدند [و گفتند] قطعا دانستهاى كه اينها سخن نمىگويند (۶۵) گفت آيا جز خدا چيزى را مىپرستيد كه هيچ سود و زيانی به شما نمىرساند (۶۶) اف بر شما و بر آنچه غير از خدا مىپرستيد مگر نمىانديشيد (۶۷) گفتند اگر كارى مىكنيد او را بسوزانيد و خدايانتان را يارى دهيد (۶۸) گفتيم ای آتش براى ابراهيم سرد و بیآسيب باش (۶۹)[٢]
سورۀ العنكبوت (۲۹): و [ياد كن] ابراهيم را چون به قوم خويش گفتخدا را بپرستيد و از او پروا بداريد اگر بدانيد اين [كار] براى شما بهتر است (۱۶) واقعا آنچه را كه شما سواى خدا مىپرستيد جز بتانى [بيش] نيستند و دروغى برمىسازيد در حقيقت كسانى را كه جز خدا مىپرستيد اختيار روزى شما را در دست ندارند پس روزى را پيش خدا بجوييد و او را بپرستيد و وى را سپاس گوييد كه به سوى او بازگردانيده مىشويد (۱۷) و اگر تكذيب كنيد قطعا امتهاى پيش از شما [هم] تكذيب كردند و بر پيامبر [خدا] جز ابلاغ آشكار [وظيفهاى] نيست (۱۸) ... و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند بكشيدش يا بسوزانيدش ولى خدا او را از آتش نجات بخشيد آرى در اين [نجاتبخشى خدا] براى مردمى كه ايمان دارند قطعا دلايلى است (۲۴) و [ابراهيم] گفت جز خدا فقط بتهايی را اختيار كردهايد كه آن هم براى دوستى ميان شما در زندگى دنياست آنگاه روز قيامت بعضى از شما بعضى ديگر را انكار و برخى از شما برخى ديگر را لعنت مىكنند و جايتان در آتش است و براى شما ياورانی نخواهد بود (۲۵)
در قرآن ابراهیم، پیامبری بتشکن، اولوالعزم، سازنده کعبه، حنیف، مسلم و بهعنوان خلیلالله (دوست خدا) معرفی شده و در منابع اسلامی، او جد اعلای محمد (پیامبر اسلام) است. در حالی که تورات، در مجموع قصه ابراهیم در باب پیدایش، چیزی از مبارزه ابراهیم با بتپرستی مطرح نکرده است.[٣]
[٢]- موسی و آتش در سرزمین مقدس طوی
قرآن به نقل از تورات داستان نزول خداوند چون شعله آتش از ميان بوته را که بر موسی ظاهر شد، در سه سوره بیان میکند:
- سورۀ طه (۲۰): و آيا خبر موسى به تو رسيد (۹) هنگامى كه آتشى ديد پس به خانواده خود گفت درنگ كنيد زيرا من آتشى ديدم اميد كه پارهاى از آن براى شما بياورم يا در پرتو آتش راه [خود را باز] يابم (۱۰) پس چون بدان رسيد ندا داده شد كه اى موسى (۱۱) اين منم پروردگار تو پاىپوش خويش بيرون آور كه تو در وادى مقدس طوى هستى (۱۲) و من تو را برگزيدهام پس بدانچه وحى مىشود گوش فرا ده (۱۳)
سورۀ النمل (۲۷): [يادكن] هنگامى را كه موسى به خانواده خود گفت من آتشى به نظرم رسيد به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد يا شعله آتشى براى شما مىآورم باشد كه خود را گرم كنيد (۷) چون نزد آن آمد آوا رسيد كه خجسته [و مبارك گرديد] آنكه در كنار اين آتش و آنكه پيرامون آن است و منزه استخدا پروردگار جهانيان (۸) اى موسى اين منم خداى عزيز حكيم (۹)
سورۀ القصص (۲۸): و چون موسى آن مدت را به پايان رسانيد و همسرش را [همراه] برد آتشى را از دور در كنار طور مشاهده كرد به خانواده خود گفت [اينجا] بمانيد كه من آتشى از دور ديدم شايد خبرى از آن يا شعلهاى آتش برايتان بياورم باشد كه خود را گرم كنيد (۲۹) پس چون به آن [آتش] رسيد از جانب راست وادى در آن جايگاه مبارك از آن درخت ندا آمد كه اى موسى منم من خداوند پروردگار جهانيان (۳۰)[۴]
قرآن منشأ آفرینش برخی از موجودات نامریی یا خیالی مانند شیطان و جن را نیز به آتش نسبت میدهد:
- سورۀ ص (۳۸): آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفريد (۷۱) پس چون او را [كاملا] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم سجدهكنان براى او [به خاك] بيفتيد (۷۲) پس همه فرشتگان يكسره سجده كردند (۷۳) مگر ابليس [كه] تكبر نمود و از كافران شد (۷۴) فرمود اى ابليس چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه بهدستان قدرت خويش خلق كردم سجده آورى آيا تكبر نمودى يا از [جمله] برترىجويانی (۷۵) گفت من از او بهترم مرا از آتش آفريدهاى و او را از گل آفريدهاى (۷۶) فرمود پس از آن [مقام] بيرون شو كه تو راندهاى (۷۷) و تا روز جزا لعنت من بر تو باد (۷۸)[۵]
سورۀ الرحمن (۵۵): انسان را از گل خشكيدهاى سفال مانند آفريد (۱۴) و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد (۱۵)[٦]
خداوند بدکاران و دگراندیشان غیر مسلمان را بهشیوههای گوناگون مجازات میکند. از جمله آنان را در آتش جهنم میسوزاند:
- سورۀ آل عمران (۳): بگو آيا شما را به بهتر از اينها خبر دهم براى كسانى كه تقوا پيشه كردهاند نزد پروردگارشان باغهايى است كه از زير [درختان] آنها نهرها روان است در آن جاودانه بمانند و همسرانى پاكيزه و [نيز] خشنودى خدا [را دارند] و خداوند به [امور] بندگان [خود] بيناست (۱۵) همان كسانى كه مىگويند پروردگارا ما ايمان آورديم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار (۱۶)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد ربا را [با سود] چندين برابر مخوريد و از خدا پروا كنيد باشد كه رستگار شويد (۱۳۰) و از آتشى كه براى كافران آماده شده است بترسيد (۱۳۱)
سورۀ يونس (۱۰): کسانی كه اميد به ديدار ما ندارند و به زندگى دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافتهاند و كسانى كه از آيات ما غافلند (۷) آنان به [كيفر] آنچه به دست مىآوردند جايگاهشان آتش است (۸)
سورۀ السجدة (۳۲): و اما كسانى كه نافرمانى كردهاند پس جايگاهشان آتش است هر بار كه بخواهند از آن بيرون بيايند در آن بازگردانيده مىشوند و به آنان گفته مىشود عذاب آن آتشى را كه دروغش مىپنداشتيد بچشيد (۲۰)
سورۀ غافر (۴۰): و بدين سان فرمان پروردگارت در باره كسانى كه كفر ورزيده بودند به حقيقت پيوست كه ايشان همدمان آتش خواهند بود (۶) كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كردهاند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار (۷) ... كسانى كه كافر بودهاند مورد ندا قرار مىگيرند كه قطعا دشمنى خدا از دشمنى شما نسبت به همديگر سختتر است آنگاه كه به سوى ايمان فرا خوانده مىشديد و انكار مىورزيديد (۱۰) مىگويند پروردگارا دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دو بار ما را زنده گردانيدى به گناهانمان اعتراف كرديم پس آيا راه بيرونشدنى [از آتش] هست (۱۱) اين [كيفر] از آن روى براى شماست كه چون خدا به تنهايى خوانده مىشد كفر مىورزيديد و چون به او شرك آورده مىشد آن را باور مىكرديد پس [امروز] فرمان از آن خداى والاى بزرگ است (۱۲)
سورۀ المرسلات (۷۷): برويد به سوى همان چيزى كه آن را تكذيب مىكرديد (۲۹) برويد به سوى [آن] دود سه شاخه (۳۰) نه سايهدار است و نه از شعله [آتش] حفاظت مىكند (۳۱) [دوزخ] چون كاخى [بلند] شراره مىافكند (۳۲)
ممکن است تعبیر به «ظلّ» (سایه) این تصور را ایجاد کند که در آنجا سایهاى وجود دارد که از سوزندگى شعلههاى آتش، کمى مىکاهد، اما این آیه بر این پندار خط بطلان مىکشد، و مىگوید: این سایه هرگز آن سایهاى را که شما تصور مىکنید نیست، سایهاى است سوزان و خفقانآور، و برخاسته از دودهاى غلیظ آتش که مىتواند گرماى شعلهها را کاملاً منعکس کند. شاهد این سخن، آیات سورۀ «واقعه» است که درباره «اصحاب الشمال» آمده: «و ياران چپ كدامند ياران چپ (۴۱) در [ميان] باد گرم و آب داغ (۴۲) و سايهاى از دود تار (۴۳) نه خنك و نه خوش (۴۴)» (سورۀ الواقعة (۵۶): آیات ۴۱-۴۴)[٧]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
يادداشت ٢: آزمایش سیاوش در آتش: سودابه دختر شاه هاماوران و همسر کیکاووس، شیفته سیاوش شد چنان که در نهان، پیکی به سوی سیاوش فرستاد و او را به شبستان شاهی فراخواند؛ سیاوش نپذیرفت. روز دیگر، سودابه نزد شهریار رفت و از وی دستوری خواست که سیاوش را به شبستان بفرستند تا وی از میان دختران همسری برای خود برگزیند. سیاوش، به ناچار به شبستان رفت. در بار سوم، سودابه، سیاوش را به نزد خویش فراخواند اما سیاوش برآشفت و به تلخی از آنجا برخاست. سودابه، کاووس را باخبر کرد و سیاوش را متهم ساخت. کاووس، در این اندیشه بود که سیاوش را به کیفر گناه بکشد اما در آزمایش، شاه نخست جامه و دست سودابه را بویید و در آن بوی شراب یافت و در دست و بر سیاوش، بوی گلاب به مشامش رسید؛ و دانست که سودابه به ناراستی سخن گفته است و پسرش بیگناه است. خواست که سودابه را بکشد، از شاه هاماوران اندیشه کرد که به کینخواهی برخیزد؛ پس به سخن موبدان، آتشی برپا کرد که گناهکار را از بیگناه جدا سازد؛ سیاوش در این آتش رفت. سیاوش، این آزمایش را پذیرفت؛ و روز دیگر در آتشی که کاووس آماده کرده بود، با اسب شبرنگ خویش که بهزاد نام داشت، وارد شد و تندرست از آن بیرون آمد. چون شاه خواست سودابه را بکشد، سیاوش وساطت کرد و او را از این کار مانع شد.
[↑] پینوشتها
[۱]- دکتر شجاعالدین شفا مینویسد: «در قرآن ابراهیم بهصورتی معرفی میشود، که هم با ابراهیم تورات متفاوت است و هم با ابراهیم انجیل، زیرا نقشی که قرآن از او میطلبد، نه تثبیت اصالت تاریخی قوم یهوه است، نه تأیید اصل «ختنۀ قلبی» مسیحیت، بلکه بتشکنی توحیدی است که خود محمد پیام اسلامی خود را بر آن بنیاد نهاده بود، با این نتیجهگیری که اسلام از ازل وجود داشته است و یهودیت و مسیحیت تنها جلوههای ناقص و ما قبل اسلامی آن بودهاند. بدین جهت آنچه دربارۀ ابراهیم پس از مهاجرت به کنعان در تورات آمده در قرآن نادیده گرفته شده است، به استثنای تولد معجزهآسای اسحاق و قربانی اسماعیل که برای تکمیل نقش ابراهیم ضروری بوده است. در عوض صحنههای تازهای بئین ماجرا افزوده شده است، از قبیل بتشکنی ابراهیم و رفتن او در آتش و بنیانگذاری خانۀ کعبه بهدست او. در یک ارزیابی کلی، میتوان میان ابراهیم که در تورات تصویر شده است، با ابراهیم قرآن همان تفاوتی را یافت که میان یک گلهدار یهودی و یک امام جماعت مسلمان میتوان یافت.»«در تورات ابراهیم (آبرام) یکی از سه فرزند مردی بهنام تارح معرفی میشود که در شهر اور در سرزمین کلده (بینالنهرین) سکونت دارد... در قرآن، همین ابراهیم فرزند مردی بهنام آزر معرفی میشود، که بتپرست دو آتشهای است، بهطوری که ابراهیم که با فیض الهی به یکتاپرستی گرویده و حتی به تصریح قرآن مسلمان شده است (آل عمران: ٦٧) با پدرش در این باره محاجه میکند و بتها را میشکند و بتپرستان شهر او را بدین گناه در آتش میافکنند ولی پروردگار آتش را بر وی گلستان میکند (انبیأ: ٦۹-٧۱). در جای دیگری از قرآن گفته شده است که بهدنبال دومین مناقشه ابراهیم با پدر بتپرستش، [پدر] وی را از خود میراند و ابراهیم سرزمین خود را برای همیشه ترک میگوید (مریم: ۴٢-۴۹).» (شفا، شجاعالدین، تولد دیگر، بخش پیامبران در آیینهای توحیدی، صص ۱۴-۱۵)[٢]-
[٣]- محمدمهدی فیروزمهر، مقایسه قصه ابراهیم علیهالسلام در قرآن و تورات، صفحه ۸۸
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□