|
جنگ اشباح
فهرست مندرجات
◉ بررسی کتاب جنگ اشباح
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
تاریخ معاصر افغانستان جنگسالاران افغان
جنگ اشباح (به انگلیسی: Ghost Wars)، نام کتابی است از «استیف کول» (Steve Coll) خبرنگار برجستهی روزنامه واشنگتن پست که بهبررسی تاریخچه فعالیتهای مخفی «سیا» (CIA) در افغانستان، از زمان اشغال این کشور توسط نیروهای ارتش سرخ شوروی سابق تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۱ پرداخته است[۱]. در این کتاب تصمیمات پنج رئیس جمهور ایالات متحده (جیمی کارتر، رونالد ریگان، جورج بوش پدر، بیل کلینتن و جورج بوش پسر) و روسا و ماموران سازمان سیا در قبال تحولات افغانستان در عرصه استخباراتی و امنیتی بهجزئیات آمده است[٢].
این کتاب که در سال ٢٠٠۴ میلادی توسط انتشارات پنگوئن (Penguin Press) منتشر شد[٣] و برگردان دری آن، در ششصد و شصت صفحه، توسط انتشارات میوند در کابل بهچاپ رسیده است[۴]، در سال ٢٠٠۵ «جایزهی پولیتزر» (Pulitzer Prize) را از آن خود کرد[۵].
▲ | بررسی کتاب جنگ اشباح |
استیف کول در مقدمهی کتاب خود مینویسد: «نيروهای ارتش سرخ شوروی مجاهدين را اشباح میخواندند، روسها رفتند، اما اشباح در افغانستان باقی ماندند و تا ۱۱ سپتامبر ٢٠٠۱ جنگ در افغانستان را میتوان جنگ اشباح ناميد.»[٦]
جولی سرز که بين سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ بهعنوان تحليلگر امور دفاعی در آژانس اطلاعاتی ارتش امريکا خدمت میکرد و پس از حضور نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان، مشاور امور مربوط به افغانستان بود، مینویسد: «تصويری که کول از شکلگيری سياست در باره افغانستان ارائه میدهد، با جزئيات زياد بوده و در مورد اينکه چگونه وضعيت در آنجا رو به بحران گذاشت، اطلاعات دقيق عرضه میدارد. کول نشان میدهد که در دهه ۱۹٨٠ پاکستان وضعيت را طوری عيار کرد، تا اکثر کمکها را به گلبدين حکمتيار بدهد. در حالیکه ذکر اين مسأله برای آنهايی که با مسايل آن زمان آشنايی دارند سبب تعجب نمیشود، اما افشای اين مطلب که از جمله بيش از ٢٠٠٠ موشک ستنگر که از سوی امريکا به مجاهدين افغان ارسال شده بود، برای احمدشاه مسعود فرماندهی مشهور مجاهدين، فقط ٨ قبضه داده شد و آنهم زمانی بود که نيروهای شوروی آمادگی خروج از افغانستان میگرفتند، تعجبانگيز است.»[٧]
به گفتهی کول، احمدشاه مسعود در نقض حقوق بشر و تجارت مواد مخدر دخالت داشت. او این مطلب را چندبار در کتابش تکرار میکند. اما بهنظر جولی سرز، «شايد برخی از مامورين سیا با استفاده از منابع ضعيف اطلاعاتی چنين مطالبی را گردآوری نموده و يا اينکه بهخاطری که در بدخشان برای مخالفت با طالبان، خشخاش کشت میشد، به اين نتيجه رسیده باشند که مسعود در اين فعاليتها دست دارد. اتهام دست داشتن مسعود در قاچاق مواد مخدر يک حربه سياسی مناسب در دست سیاست گزاران آمريکايی بود؛ تا عدم همکاری با او را توجيه کنند.»[٨]
اما بر اساس گزارش رادیو صدای آمریکا (به زبان پشتو) زیر عنوان «تبصره مطبوعات» میگوید: «در روزنامهی واشنگتن پست (The Washington Post, February 23, 2004) در بررسی کتاب استیف کول آمده که در زمان جنگ افغان شوروری سفارت آمریکا در کابل بسته شد و سیا ناگزیر گردید که برای فعالیتهای خود در امور افغانستان، دفترش را در اسلامآباد باز کند. سپس سیا بهرهبری «گری شیرن» این دفتر را فعال کرد. اولین ماموریت این مقام عالیرتبه سیا این بود که به حدود پانصد فرمانده مجاهدین که جیرهخوار سیا بودند، حقوق بدهد. تنها احمدشاه مسعود، ماهانه دویست هزار دلار، از سیا مزد میگرفت. اما مشخص نیست که چرا این موضوع از آی اس آی کتمان میشد. دلیلش هرچه باشد، مسعود از آی اس آی پاکستان نیز حقوق هنگفت دریافت میکرد. در قبال دریافت این وجه، فرماندهان جهادی وظیفه داشتند تا به حکومت دکتر نجیب خاتمه دهند.»
این روزنامه مینویسد: «اگر سیا حکومت نجیبالله را ساقط نمیکرد، برای آمریکا بهمراتب بهتر بود؛ زیرا، شاید هرگز طالبان در افغانستان بهقدرت نمیرسیدند. اما هدف اصلی سیا و آی اس آی پاکستان در جنگ، سقوط حکومت دکتر نجیبالله بود تا بهجای آن دولت دست نشانده پاکستان در کابل استقرار یابد، برای فعالیتهای سیا در افغانستان، بودجه هنگفت در اختیار رهبران آمریکا، بهویژه ریگان و بوش، قرار داشت. اغلب اجیرانی که در این جنگ سهم گرفتند، بنیادگرایان اسلامی بودند. در نتیجه هزاران افغان کشته شدند.»
روزنامه واشنگتن پست در ادامه مینویسد: «سیا، در پایان، از افغانستان چنان کشوری ساخت که پر از هرج و مرج و رهبران جنگسالار بود و جنگسالاران به هر نوع سلاح دسترسی داشتند. این سلاحها از موشک ستنگر گرفته تا سلاح دافع هوا را در بر میگرفت. در افغانستان مردم آنقدر سلاح داشتند که در مجموع مردم کشورهای پاکستان و هند نداشتند. زیرا، در دوران جهاد، مدت دهسال، آمریکا به حدی سلاح بر افغانستان سرازیر کرد که بههیچ کشوری دیگر نفرستاده بود. بدین ترتیب، افغانستان آماده ظهور طالبان شد. وعده طالبان این بود که جنگ را پایان دهند و حاکمیت قانون را برقرار کنند. ولی در نهایت افغانستان برای فعالیتهای اسامه بن لادن بهترین مکان شد.»
پس از آنکه، در سال ۱۹۹٦ بن لادن یک خطر جدی برای آمریکا تلقی شد، سیا تلاش کرد که احمدشاه مسعود و جنگسالاران دیگر را دوباره فعال کند و برخی از افغانها را برای این منظور استخدام کرد تا اسامه بن لادن را دستگیر کنند یا بکشند. اما واقعیت آن است که زمان برای این کار دیر شده بود.[۹]
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
[۱]- تبصرۀ مطبوعات، رادیو صدای آمریکا (بهزبان پشتو)
[٢]- جنگ اشباح، برگ سبز
[٣]-
[۴]- جنگ اشباح، برگ سبز
[۵]- جولی سرز، بررسی کتاب جنگ اشباح، سایت پیام مجاهد
[٦]- تازههای نشر: جنگ اشباح، سایت پیام مجاهد
[٧]- جولی سرز، پیشین، سایت پیام مجاهد؛ شاید این مطلب هم برای آگاهان سیاسی زیاد تعجببرانگیز نباشد، چون مسعود و ربانی، در آن زمان به روسها چراغ سبز نشان دادند و بهتوافقاتی دست زدند که نتایج آن نهتنها برای افغانستان، بلکه حتی برای آمریکاییان نیز فاجعهبار بود. حاکمیت ربانی - مسعود، براساس این توافقات، در کابل سبب کشتهشدن حدود شصت و پنج هزار انسان و ویرانی کامل این شهر گردید و در نهایت مقدمات ظهور طالبان را فراهم آورد.
[٨]- همانجا
[۹]- رادیو صدای آمریکا
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ کتابشناسی