[هنر] [اختراعات]
عکاسی یا عکسبرداری (به انگلیسی: Photography؛ به آلمانی: Fotografie) به فرایند ثبت تصاویر بهوسیلهٔ دریافت و ثبت نور بر روی یک سطح حساس به نور، مانند نگاتیو (فیلم) یا سنسور الکترونیکی، گفته میشود. الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیا بر روی سطح حساس به نور (هالوژن نقره یا سنسور) تاثیر میگذارد و باعث ثبت تصاویر میگردد[۱].
عکاسی دارای سه جنبهٔ علمی، صنعتی و هنری است. عکاسی بهعنوان یک پدیدهٔ علمی زاده شد و بهشکل یک صنعت گسترش یافت و همچنین جنبههای هنری نیز در آن ظهور کرد[٢].
[↑] واژهشناسی
تا آنجایی که مشخص است، برای نخستینبار، در ۱۴ مارس سال ۱٨٣۹ میلادی، «سر جان هرشل» (Sir John Herschel) در سخنرانی آغاز انجمن سلطنتی لندن، واژۀ «فتوگرافی» (photography) را بهکار برد و به جهان معـرفی کرد. اما در تاریخ ٢۵ فوریه همانسال، یک سـتارهشـناس اهل برلین، بهنام «یوهان فون مائدلر» (Johann von Maedler)، در یک روزنامۀ آلمانی بهنام «Vossische Zeitung»، مقالهای منتشر کرد که در آن واژۀ «فتوگرافی» (عکاسی) را مورد استفاده قرار داد[٣].
واژۀ «فتوگرافی» (عکاسی) برگرفته از ترکیب دو واژۀ یونانی «φωτός» (phōtos)، حالت مضاف الیه «φῶς» (phōs)، بهمعنای «روشنایی»[۴] و واژۀ «γραφή» (graphé)، بهمعنای «نمایش با استفاده از خطوط» یا «نقاشی» (drawing)[۵] است که معنای «نقاشی با نور» را تداعی میکند[٦].
[↑] تاریخچه
عکاسی توسط یک فرد خاص کشف و تکمیل نشده است، بلکه نتیجهٔ تلاش افراد زیادی در زمینههای مختلف و اکتشافات و نوآوریهای آنان در طول تاریخ بوده است[٧].
سالها پیش از اینکه عکاسی اختراع شود، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشت. موزی فیلسوف چینی، ارسطو و اقلیدس ریاضیدانان یونانی در سدهٔ ۵ و ۴ پیش از میلاد، نحوهٔ کارکرد دوربین سوراخسوزنی را شرح داده بودند.[٨] در یونان باستان عقیده بر این بود که نور از چشم بهسمت اشیا میتابد و بازتاب آن باعث دیدن میشود. ارسطو و اقلیدس با استفاده از تئوری سوراخسوزنی تلاش کردند خلاف آن نظریه را ثابت کنند؛ آنها در پشت دوربینهای سوراخسوزنی صفحهای نیمهمات قرار میدادند تا تصویر بازتابشده روی آن با چشم دیده شود.[۹] در قرن ششم میلادی، آنتمیوس ریاضیدان بیزانسی در آزمایشهای خود از دوربین تاریکخانهای استفاده کرد.[۱٠]
یک دانشمند مسلمان بهنام «ابن هیثم» در قرن پنجم هجری (یازدم میلادی)، تئوری دوربین سوراخسوزنی را گسترش داد و در مشاهدۀ خورشیدگرفتگی (کسوف) از وسیلهای بهنام «جعبه تاریک» استفاده کرد[۱۱]. او برای نخستینبار، با استفاده از دوربین سوراخسوزنی و دوربین تاریکخانهای، به آزمایشهایش جهت بررسی خواص نور پرداخت[۱٢].
تصویری از ابن هیثم و نمایی ذهنی از اتاقک تاریک
اتاقک تاریک، عبارت بود از جعبه یا اتاقی بدون پنجره که فقط بر روی یکی از سطوح آن روزنهای ریز، وجود داشت. بدین ترتیب، جز از روزنه هیچ نوری به آن وارد نمیشد. عبور نور از این روزنه باعث میگردید که تصویری نسبتاً شفاف از نمای بیرون (چشماندازهای روبهروی روزنه) اما بهصورت وارونه در سطح مقابل ظاهر شود.
این وسیله، طی جنگهای صلیبی به اروپا راه یافت. لئوناردو داوینچی نقاش و نابغه قرن شانزدهم، در یادداشتهای خود خواص اتاقک تاریک را شرح داده است. همچنین وی آن را «کامرا آبسکورا» (Camera Obscura) و روزنهای ریز آن را نیز «پین هول» (Pine Hole) نامید[۱٣].
با این حال، اتاقک تاریک بهشدت مورد توجه برخی از نگارگران قرار گرفت و نقاشان بهخصوص نقاشان ایتالیایی قرن شانزدهم از آن برای طراحی دقیق منظرهها و ملاحضه دورنمایی صحیح - بهعنوان الگوی نقاشی - بهکار میبردند. به این ترتیب که کاغذی را بر روی سطح مقابل روزنه قرار میدادند و تصویر شکل گرفته را ترسیم میکردند. این گونه تصاویر، بسیار واقعی و از پرسپکتیو صحیحی برخوردار بودند.
نحوهٔ کارکرد نقاشان ایتالیایی با استفاده از روش سوراخسوزنی
بعدها این اتاق تاریـک به ابعـاد کوچکتـر تبدیل شـد و در برابر روزنـهای که وجود داشـت، مادهٔ حسـاس به نـور قـرار میدادنـد تا تصـاویر بازتـاب یافتـه، ثبـت و ضبـط شـوند[۱۴]. به این ترتیب، در نهایت، اتاق تاریک منجر به تکامل عکاسی و پیدایش دوربین عکاسی شد.
این کار، بهویژه، زمانی ممکن شد که آلبرتوس ماگنوس[۱۵] در قرن سیزدهم میلادی نیترات نقره[۱٦] و ژرژ فابریسیوس[۱٧] نقره کلرید را کشف کردند[۱٨]؛ دانیل باربارو[۱۹] در سال ۱۵۶۸ میلادی نحوهٔ عملکرد دیافراگم و کارکرد عدسی در دوربین تاریکخانهای را شرح داد[٢٠]؛ ویلهلم هومبرگ[٢۱] در سال ۱۶۹۴ میلادی توضیح داد که نور چگونه برخی از مواد شیمیایی را تاریک میکند[٢٢] و در سال ۱۸۰۲ میلادی توماس وجوود[٢٣] انگلیسی توانست بر روی سطحهای حساس شده با نیترات نقره تصویر شفافی بهدست آورد.[٢۴]
در حدود سال ۱۵۰۵ میلادی «ژرم کاردان» (Jerome Cardan) ریاضیدان ایتالیایی، یک عدسی محدب بر روزنه اتاقک تاریک نصب کرد، این کار باعث شد تا تصویر وضوح بیشتری پیدا کند[٢۵].
اما سـیاهشـدن امـلاح نقـره در اثـر تابـش نـور بـهوسـیله شـیمیدان آلمانی، شـولتز (Schulze) و بهطور اتفاقی کشف شد. ماجرا از این قرار بود که روزی، وقتی شولتز وارد آزمایشگاه شد، متوجه شد برگ درختی بر روی کاغذی که به نیترات نقره و آهک آغشته بود افتاده، بعد از اینکه برگ را از روی کاغذ برداشت متوجه شد که قسمتی که برگ روی آن بوده مثل سایر بخشهای کاغذ سیاه نشده است. این پدیده باعث آغاز فعالیتهای جدیدی برای شناسایی مواد حساس به نور شد[٢٦].
پس از آن، در سال ۱۸۱۹ «سر جان هرشل» (Sir John Fedric William Herschel) انگلیسی محلول ثبوت را کشف کرد[٢٧]. مادهای که هرشل بهعنوان ماده ثابتکننده تصویر معرفی کرد، «هیپوسولفیت دوسود» نام داشت. کار مهم دیگری که هرشل انجام داد بهکار بردن الفاظ منفی (Negative) و مثبت (Positive) در مورد تصاویر بود[٢٨].
تا اینکه سرانجام بین سالهای ۱۸۲۲ و ۱۸۲۶ یک مخترع فرانسوی بهنام «ژوزف نیسهفور نیپس» (Joseph Nicephore Niepce) توانست اولین تصویر لیتوگرافی نوری دنیا را ثبت کند[٢۹]. با وجود آنکه، این عکس که توسط این مخترع فرانسوی تولید شد، در هنگام رونوشتبرداری از بین رفت.[٣٠] اما نیپس در سال ۱۸۲۶، دوباره توانست عکسی دائمی از طبیعت بهنام اصطبل و کبوترخانه را خلق کند.[٣۱] با این حال، زمان نوردهی این عکس هشت ساعت طول کشید که زمان بسیار درازی است، و مشکل دیگر هم این بود که تصویر نگاتیو بود یعنی هرچه سفید بود را سیاه هرچه سیاه بود را سفید نشان میداد. بههمین دلیل او بهدنبال یافتن فرآیند بهتری بود و با همکاری «لویی ژاک مانده داگر»[٣٢] (Louis Jacques Mande Daguerre)، آزمایشهایی را بر ترکیبات نقره براساس یافتههای «یوهان هاینریش شولتز»[٣٣] در سال ۱۸۱۶ میلادی انجام دادند؛ در آن سال، شولتز مشاهده کرد که مخلوطی از نیترات نقره و گچ در مقابل نور، تیره میشوند.[٣۴]
نخستین عکس ثبتشده در تاریخ توسط ژوزف نیسفور نیپس
نیپس در سال ۱۸۳۳ میلادی درگذشت؛ ولی داگر در سال ۱۸۳۷ توانست روش داگرئوتایپ[٣۵] را اختراع کند. داگرئوتایپ بدینگونه بود که به صفحهای نقرهای مدتی بخار ید داده تا نسبت به نور حساس شود، سپس آن را درون یک دوربین جعبهای گذاشته و با برداشتن عدسی حدود ۱۵ تا ۳۰ دقیقه نور از شی موردنظر به صفحهٔ نقرهای تابانده میشد. برای ظهور تصویر، صفحه را در محلول جیوه با حرارت ۶۵ درجه قرار میداد تا با چسبیدن ذرات نقره و جیوه، عکس بوجود آید؛ سپس صفحه را در آب سرد فرو میبرد تا سطح آن پایدار گردد، در نهایت صفحه را در آبنمک (سدیم کلرید) قرار میداد و تصویر ظاهر میشد.[٣٦] یکی از مشکلات روش داگرئوتایپ این بود که فقط میشد یک نسخهٔ پوزیتیو یا مثبت (عکس دائمی) از سوژه ثبت کرد.[٣٧]
در سال ۱۸۳۵ میلادی، چند ماه پس از اینکه نتیجهٔ آزمایشهای لوئی داگر اعلام شد، شیمیدان انگلیسی، «هنری فاکس تالبوت»[٣٨] گزارشی از روند عکاسی خود که آن را «طراحی نوری» نامیده بود به نشر رساند؛ تالبوت این روش را در سال ۱۸۳۵ میلادی ابداع کرده بود، اما آن را مخفی نگه میداشت تا اینکه روش خود را بهطور کامل در سال ۱۸۴۰ با عنوان کالوتایپ[٣۹] معرفی کرد.[۴٠] در این روش، بهجای استفاده از صفحات فلزی، از کاغذ حساسشده به نیترات نقره با ترکیبی از سدیم کلرید و اسید گالیک استفاده شد. کاغذ حساسشده به مدت دو دقیقه نوردهی میشد و پس از آن یک تصویر پنهان بوجود میآمد که آنرا با استفاده از پتاسیم یدید و سدیم سولفات بهصورت نگاتیو (منفی) در اندازههای کوچکتر ثبت میکرد.[۴۱] سپس با استفاده از آن میشد نسخههای دائمی فراوانی در اندازههای مختلف تهیه کرد؛ تا پیش از این عکاسان مجبور بودند صفحهٔ حساس را به اندازهٔ شی موردنظر بسازند و امکان تغییر در اندازه وجود نداشت. سپس، تا سال ۱۸۶۰ میلادی روش داگرئوتایپ بهکلی منسوخ شد و عکاسی مبتنی بر نسخههای نگاتیو و پوزیتیو جایگزین آن گردید.[۴٢] در سال ۱۸۳۹ جان هرشل[۴٣] با استفاده از سدیم تیو سولفات روشی را برای تهیهٔ نسخهٔ نگاتیو روی شیشه ابداع کرد که بهمرور جایگزین نگاتیوهای کاغذی شد.[۴۴]
در سال ۱٦۱۱ دومینیس نشان داد که نور مرئی از سه نور اساسی قرمز، سبز و آبی، تشکیل شده است که به آنها رنگهای اولیه میگویند. این مفهوم در توسعه نظریه عکس رنگی و عکاسی رنگی بسیار مفید واقع شد و در سال ۱۸٦۱ این عقیده کم کم قوت گرفت که برای توسعه تصویر رنگی، یک فیلمی از سه لایه باید ساخت که هر لایه آن نسبت به یکی از سه رنگ اولیه حساس باشد. این نظریه توسط «جیمز کلرک ماکسول» (James Clerk Maxwell) فیزیکدان انگلیسی، در سال ۱۸۵۵، ارائه شد و هم او بود که اولین عکس رنگی را گرفت. و نتایج بهدست آمده توسط وی بعدها با نظریه جدید مربوط به این فن، کاملاً مطابقت داشت.[*]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- بهسخن دیگر، عکاسی عبارت است از هنر، علم و عمل ایجاد تصاویر با دوام با ثبت نور یا تابش الکترومغناطیسی دیگر، چه بهصورت شیمیایی با استفاده از مواد حساس به نور مانند فیلم عکاسی یا با استفاده از یک حسگر الکترونیکی تصویر بر روی سطح حساس به نور است.
[٢]- عکاسی چیست؟، سایت آتیله سنتر[٣]- Eder, J.M (1945) [1932]. History of Photography, 4th. edition [Geschichte der Photographie]. New York: Dover Publications, Inc.. pp. 258–259. ISBN 0-486-23586-6.[٧]- عکاسی، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد؛ برگرفته از: حاج زمان، محمد. تاریخچهٔ عکاسی بهزبان آدمیزاد.
[۴]- φάος, Henry George Liddell, Robert Scott, A Greek-English Lexicon, on Perseus
[۵]- γραφή, Henry George Liddell, Robert Scott, A Greek-English Lexicon, on Perseus
[٦]- Photography, From Wikipedia, the free encyclopedia
[۹]- خرمیراد، راهنمای عکاسی دیجیتال، ص ۲۷.[۱٠]- Alistair Cameron Crombie، Science, Optics and Music in Medieval and Early Modern، P 205.[۱۱]- خیرخواه، محمد، «تاریخچه عکاسی». بخش فارسی دویچه وله، ۱۳۹۰
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢٢]-
[٢٣]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢٦]-
[٢٧]-
[٢٨]-
[٢۹]-
[٣٠]-
[٣۱]-
[٣٢]-
[٣٣]-
[٣۴]-
[٣۵]-
[٣٦]-
[٣٧]-
[٣٨]-
[٣۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴٢]-
[۴٣]-
[۴۴]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ خرمیراد، نادر، راهنمای عکاسی دیجیتال، تهران: کانون نشر علوم، ۱۳۸۸. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۲۷-۰۶۸-۱.
□ حاج زمان، محمد، «تاریخچهٔ عکاسی بهزبان آدمیزاد». جشن کتاب (تهران)، شمارۀ ۴ (۱۳۸۶).
□□ Crombie, Alistair Cameron. Science, Optics and Music. London: Hambledon, 1990. ISBN 0-907628-79-6.
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]