جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۱ آذر ۲۸, سه‌شنبه

نقشه‌ راه

از: وحید مژده (نویسندۀ و پژوهشگر افغان)

نقشه‌‌ی راه

آیا صلح در پنج قدمی افغانستان است؟

فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


    «در سال ۲۰۱۵ طالبان، حزب اسلامی و دیگر گروه‌های مسلح، سلاح را بر زمین خواهند گذاشت و از وضعیت نظامی به شکل گروه‌های سیاسی تغییر خواهند کرد و به‌ صورت فعال در روند سیاسی و قانون اساسی به شمول انتخابات شامل خواهند شد. نظام سیاسی افغانستان دموکراتیک و مبتنی بر مساوات خواهد بود که همه جوانب از طریق روند سیاسی مطابق به قانون اساسی در آن سهم خواهند گرفت. نیروهای خارجی افغانستان را ترک خواهند گفت و تنها نیروی قانونی برای تامین امنیت و مصئونیت مردم افغانستان، نیروهای ارتش ملی و پلیس ملی افغانستان خواهد بود.»

جملات بالا در مقدمه طرحی به‌نام نقشه‌راه آمده است که به‌نظر می‌رسد افغانستان و پاکستان با مشورت با هم برای رسیدن به صلح در افغانستان تا سال ۲۰۱۵ روی آن توافق کرده‌اند.


[] گام بدون سروصدا

این نقشه‌راه شامل پنج مرحله است و ظاهراً یک مرحله آن قبل از اعلام این نقشه‌ی ‌راه، از ماه مارچ ۲۰۱۲ آغاز شده است. یعنی زمانی که بر بنیاد یک توافق میان آمریکا و طالبان، قرار بود دفتری برای طالبان در قطر گشایش یابد.

پاکستان که نمی‌خواست نقش تعیین‌کننده خود در آینده افغانستان را از دست بدهد، به مخالفت با برنامۀ قطر برخاست و افغانستان نیز به نشانه ناخرسندی از این کار آمریکا، کاردار سفارت خود را از دوحه فراخواند.

نادیده گرفته‌شدن نقش حکومت افغانستان و پاکستان در این مذاکرات، موجب نزدیک‌شدن روابط اسلام‌آباد و کابل شد و موجب شد تا پاکستان به بازنگری در سیاست خود در قبال حکومت حامد کرزی بپردازد.

کابل هم به این باور رسید که اسلام آباد از این به بعد قصد همکاری صادقانه با روند صلح را دارد.

در جریان این یکسال، وقایعی ناخوش آیند در روابط دو کشور فراوان اتفاق افتاد؛ از جمله ادامه آتشباری پاکستان به روستاهای مرزی جنوب و شرق افغانستان و کلیک اقدام برای کشتن اسدالله خالد رئیس امنیت ملی افغانستان توسط کسی که بازهم مانند کلیک ماجرای ترور برهان‌الدین ربانی رئیس جمهوری پیشین و رئیس شورای عالی صلح، حامل پیام صلح بود و باز هم از پاکستان آمده بود.

مقامات پاکستانی با مهارت توانستند تا با تاکید بر این‌که «مذاکرات صلح باید به‌رهبری حکومت افغانستان باشد» مانع از خرابی روابط با افغانستان شوند.

در میان مردم افغانستان باور عام چنین بود که قدرت اصلی در پاکستان به‌دست ارتش این کشور است و در تصامیم حکومت غیرنظامی آن کشور، هرچند با رای مردم به‌قدرت رسیده باشد، نظامیان حق وتو دارند که یکی از این موارد مسئله افغانستان است.

ژنرال پرویز اشفاق کیانی رئیس ستاد ارتش پاکستان با درک این تصور، کلیک رابطۀ نزدیک با شخص حامدکرزی برقرار کرد و با نشان دادن موضع مشترک با حزب حاکم مردم پاکستان در قبال قضیۀ افغانستان، لااقل در ذهن حامد کرزی این تصور را تغییر داد.

به‌حدی که حتی در رسانه‌های افغانستان نیز تبلیغات علیه پاکستان به‌شدت کاهش یافت.


[] آیا واقعاً صلح در پنج قدمی ما است؟

در نقشۀ راه شورای عالی صلح برای رسیدن به صلح پنج قدم پیش‌بینی شده است.

قدم اول (تا اخیر ماه مارچ ۲۰۱۲): این بود که پاکستان و سایر ممالک منطقه و جهان از روند صلح بین‌الافغانی و توسط افغان‌ها حمایت کنند.

قدم دوم (در نیمه اول ۲۰۱۳): کمک به ایجاد تحرک در روند صلح از طریق اعتمادسازی و اقدام برای آغاز مذاکرات مستقیم در این مرحله.

قدم سوم (نیمه دوم سال ۲۰۱۳): زمینه‌سازی برای مذاکرات مستقیم و رسمی میان شورای عالی صلح دولت افغانستان با نماینده‌گان رسمی وشناخته شدۀ طالبان و سایر گروه‌ها از طریق یک میانجی قابل اعتماد، به‌منظور توافق امنیتی و با در نظرداشت اولویت‌ها.

این اولویت‌ها شامل پایان یافتن خشونت، اجازه یافتن خدمات اجتماعی، تعلیم و تربیه، کمک‌های بشری و برقراری امنیت انتخابات خواهد بود.

قدم چهارم (در نیمه اول سال ۲۰۱۴): نهادینه ساختن نتایج به‌دست آمده از گفتگوهای مستقیم میان دولت افغانستان و طالبان و دیگر مخالفین مسلح دولت.

قدم پنجم (تا ۲۰۱۵): ادامه همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی با افغانستان به‌منظور برقراری امنیت پایدار و دوام‌دار در افغانستان و منطقه.

این پنج قدم فقط می‌تواند چیزی در حد یک پیش‌بینی برای رسیدن به صلح باشد که امید عملی‌شدن آن، به امید دیگری وابسته است. و آن این‌که پاکستان در این رابطۀ نقشی اساسی ایفا کند.


[] نقش محوری پاکستان

در این‌جا بحث تکراری صداقت یا عدم صداقت پاکستان در تحقق صلح را مطرح نمی‌کنم اما نخستین شک در تحقق این آرزو زمانی قوت می‌گیرد که می‌بینیم همۀ برنامه‌های این نقشه ‌راه به این باور بنا نهاده شده که طالبان وسیله‌ای در دست پاکستان اند و هر زمانی که پاکستان اراده کند، آن‌ها را به هر کاری وادار خواهد ساخت؛ حتی برای مذاکره با دولت افغانستان. آیا واقعاً چنین است؟

در اواخر سال ۲۰۰۱ امارت طالبان با حمله نیروهای آمریکایی به افغانستان سرنگون شد، پاکستان صدها طالب افغان را دستگیر کرد و به آمریکایی‌ها سپرد که حتی سفیر طالبان در اسلام‌آباد نیز در میان آن‌ها بود.

شماری از طالبان نیز در زندان‌های پاکستان در بدترین حالت به‌بند کشیده شدند. نتیجه‌‌ای که طالبان از این حوادث گرفتند این بود که پاکستان دشمنی به مراتب خطرناک‌تر از آمریکا است.

آن‌ها می‌دانستند که اگر به‌خواست پاکستان به‌جنگ بپردازند، در نهایت وجه مصالحه میان آمریکا و پاکستان خواهند بود.

اما زمانی فرارسید که پاکستان برای مقصودی دیگر به طالبان افغان نیازمند شد و آن زمانی بود که طالبان پاکستانی علیه اسلام‌آباد قیام کردند که اگر آن تنش ادامه می‌یافت، صدمه جبران‌ناپذیری بر پیکر این کشور وارد می‌کرد.

جنگ علیه طالبان پاکستانی بار گران به دوش ارتش پاکستان بود اما می‌شد. این مصیبت را به کشور همسایه منتقل کرد.

طالبان پاکستان باید در جایی به‌جنگ می‌پرداختند که نیروهای خارجی در آن‌جا حضور داشتند. این فرصتی برای طالبان افغان بود تا با پاکستان به معامله «جنگ افغانستان، دفاع پاکستان» دست یابند.

این معامله دوجانبه است که پشتوانه‌ی آن برای طالبان افغان، حمایت طالبان پاکستانی از آنان است. اگر این قرارداد نانوشته را پاکستان نقض کند، بار دیگر به جنگ با طالبان خود مواجه خواهد شد.

تاکید این نقشۀ ‌راه به نقش محوری پاکستان به‌مشکل دیگری نیز مواجه است؛ پاکستان در سال ۲۰۱۳ انتخابات در پیشرو دارد که ممکن است ساختار قدرت را در این کشور تغییر دهد و حزب مردم بر مسند قدرت باقی نماند.

در سال ۲۰۱۴ نیز ژنرال کیانی بازنشسته خواهد شد. آیا جانشینان آن‌ها به کمک به این نقشۀ ‌راه متعهد خواهند ماند؟


[] همراهانی بی‌خبر از نقشه ‌راه

راهی که در این نقشه راه پیش‌بینی شده، باید دولت افغانستان با همراهانی چون طالبان و دیگر گروه‌های مسلح مخالف بپیماید اما به‌نظر می‌رسد که در حالی‌که این طرح را ظاهراً شورای عالی صلح ترتیب کرده است، حتی بسیاری از اعضای این شورا از متن آن بی‌خبر اند.

اعتماد به نقش پاکستان به‌عنوان قیم طالبان موجب شده تا این نقشه‌راه به‌صورت یک‌جانبه و بدون در نظرداشت نظریات طالبان تهیه شود که مهم‌ترین بخش آن آغاز مذاکرات رویارو میان حکومت افغانستان و طالبان است. در حالی‌که طالبان هرگونه مذاکره با حکومت افغانستان را رد کرده اند.

در این نقشۀ ‌راه حفظ همه دست‌آورد‌های بعد از سال ۲۰۰۱ وعده داده شده و طالبان هم ملزم‌اند تا آن را بپذیرند اما برای یک گروه ایدئولوژیک نخستین سوال مشروعیت هدفی است که تا کنون به‌خاطرش جنگیده و قربانی داده‌اند.

رهبری طالبان باید به این سوال پیروان خود پاسخ دهد که اگر ما با جانب مقابل به شرط قبول همه شرط‌هایش صلح می‌کنیم، این به‌معنی مشروع بودن موضع طرف مقابل بوده است. پس جنگ ما علیه آنان شرعاً چه توجیهی دارد؟ کشته‌های ما در جنگ با آن‌ها شهید اند یا نه؟ آیا پیکار ما با آن‌ها جهاد بوده است و یا فساد؟ از جانب دیگر برای گروهی که خود را برنده میدان جنگ می‌داند، قبول چنین شرط به‌معنی تسلیم‌شدن خواهد بود.

با توجه به شناختی که از ملا محمدعمر وجود دارد، گمان نمی‌رود که چنین شرطی را حتی به قیمت از دست دادن جان خود نیز پذیرا شود.


[] نقش عربستان سعودی

در نقشه‌راه از عربستان سعودی به‌عنوان کشوری که می‌تواند در امر صلح در افغانستان وساطت کند نام برده شده است.

اما طالبان در گذشته برای وساطت کشورهای دیگر در امر صلح در افغانستان چهار شرط را عنوان کرده‌اند:

    ۱- کشور اسلامی باشد.

    ۲- کشور همسایه نباشد.

    ۳- در افغانستان نیروی نظامی نفرستاده باشد.

    ۴- بعد از سال ۲۰۰۱ با طالبان دشمنی نکرده باشد.

به گفته طالبان، عربستان سعودی بعد از سال ۲۰۰۱ بعضی از اعضای تحریک طالبان را به زندان انداخت.

از جمله دستگیری کسانی چون مولوی شبیراحمد سفیر پیشنهادی طالبان و چهار پسرش، مولوی عبدالحکیم شرعی معاون وزارت عدلیه طالبان و ضیاالرحمن مدنی والی طالبان در لوگر.

در عین حال صدها افغان نیز به اتهام رابطه با طالبان در عربستان سعودی به زندان رفتند که عده از آنان هنوز هم در زندان اند.

بنابراین موقف طالبان در رابطه با عربستان سعودی این است که این کشور نمی‌تواند در برنامه صلح افغانستان میانجی‌گری کند.


[] تحقق صلح از آرزو تا عمل

آنچه که در این نقشه‌راه ترسیم شده تبلوری از آرزوهای ملتی است که ده‌ها سال است در آتش جنگ می‌سوزد.

شکی نیست که اگر مسیر صلح مطابق به این نقشۀ ‌راه پیموده شود و خوشبینی‌هایی که این طرح بر بنیاد آن آماده شده، در عمل تحقق یابد، مشکل حل خواهد شد اما متأسفانه حقایق خشنی وجود دارد که چنین طرح‌های آرمانی و یک‌جانبه فقط می‌تواند به‌عنوان یک رویا، ما را دقایقی چند به عالمی دیگر و به دور از فضای خشن واقعیت‌های موجود ببرد.

نقشه‌راه به این معنی است که همه باهم و در تفاهم با همدیگر در آن مسیر گام بردارند.

اگر کسی دیگری را به‌زور باخود به‌راهی ببرد که او نمی‌خواهد، کشمکشی زمان‌گیر را موجب خواهد شد و چه بسا که هیچ‌کدام به فرجام آن راه هم نرسند.[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط دانیال مهدی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- وحید مژده، نقشه‌راه؛ آیا صلح در پنج قدمی افغانستان است؟، بخش فارسی بی بی سی: دوشنبه ۱٧ دسامبر ٢٠۱٢ - ٢٧ آذر ۱٣۹۱



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

بخش فارسی بی بی سی