[زبان] [زبانهای افغانستان]
پَشتو (به پشـتو: پښـتو) که بهصـورتهای پُشـتو، پَخـتو و پُخـتو نیـز تلـفظ میشـود[۱]، نام یکی از دو زبان رسمی در افغانستان است[٢]. این زبان که گاهی زبان افغانی نیز خوانده میشود[٣]، از لحاظ زبانشناسی علمی از شاخهٔ شمال شرقی زبان ایرانی است[۴]. گویشوران آن قوم پشتون میباشند و در افغانستان و پاکستان زندگی میکنند[۵].
این زبان در استانهای جنوب و جنوب شرقی افغانستان و بین مقیمان متأخر شمال این کشور، در ایالت سرحد شمال غربی و بلوچستان پاکستان، و معدودی در چیترال و کشمیر، و در نوار مرزی شرق ایران به آن سخن میگویند. براساس آخرین برآوردها، حدود هشت میلیون تن در افغانستان، شش میلیون تن در پاکستان، و حدود ۵٠,٠٠٠ تن در ایران به این زبان تکلم میکنند. بدین ترتیب، پشتو در میان زبانهای ایرانی از لحاظ اهمیت در مرتبۀ دوم قرار دارد.
[↑] واژهشناسی
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب «تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران» مینویسد: «جمعی را عقیده این است که چون باختر در شمال شرقی مملکت مد عراق عجم بوده و باختی یا باختو در لغت مدیها معنی شمال داشته از این جهت آن مملکت موسوم به باختر شده است.»[٦] همو میافزاید: «برخی بر این اند که بلخ در زبان پختو - که حالا پشتو میگویند یعنی در زبان افاغنه - بهمعنی قلعه بوده، اگر این گفته صحتی داشته باشد، باید گفت چون پایتخت باختر قلعه داشته موسوم به این اسم شده است.»[٧]
جالب اینجا است که واژۀ بختو یا پختو که اکنون پشتو نامیده میشود، قرابت بسیار نزدیک لفطی با واژههای باختو یا باختی و یا بخدی دارد که امروزه بلخ گفته میشود[٨] و جالبتر این که زمانی که احمدعلی کهزاد از ده قبیلهی آریایی در جنگ معروف «ده ملک» نام میبرد، در جمع آنان از «پکتها» پکتویس و «پارت» (پختونها) یاد میکند[۹]. یعنی کهزاد پشتونها و پارتها را یکی میشمارد. این نکته قابل تأمل است که برای ریشهیابی زبان پشتو به آن خواهیم پرداخت.
این نظر زمانی قوت بیشتر میگیرد که به نقل قول ریچارد نلسون فرای، زبانشناس آمریکایی از مور گنشتیرنه، زبانشناس مشهور نارویژی توجه شود. مور گنشتیرنه میگوید که بهتر است پشتو را مشتق از پارسوانا یا پارسا (پارس) دانست[۱٠].
این نظر که نام «پشتو» با دو واژۀ «پارس» (پارسه) و «پارت» (پارثوا) همریشه باشد، موضوع تازهای را بهمیان میآورد که برای بررسی آن باید اندکی به تاریخ بپردازیم. شاید در این که دو نام «پارس» و «پارت» ممکن است یکسان و برابر باشند، بسیار محتمل است. زیرا که ممکن است تفاوت این دو نام حاصل تفاوت لهجه (س و ت) باشد و در واقع، این هر دو نام یک قوم باشد. بههر حال، برای درک ارتباط نام «پشتون» با این دو نام، باید دید که تاریخ و زبانشناسی چه میگوید:
[↑] تاریخچه
پشتو بهظاهر از واژهی پشتون یا پختون آمده است که نام قبیلهای از تبار آریایی است. این زبان اصلاً جزء زبانهای هندواروپایی است و با زبانهای قدیم آریایی مانند سانسکریت و اوستا قرابت مستقیم دارد. این زبان منسوب به قوم پشتون است. واژهی پشتون در ریگودا پکهت (Paktas) آمده است. هرودوت مورخ یونانی آنرا پکتیس و پکتویس و سرزمین آنها را پکتیکا ذکر کرده (در پشتو این نام «پشتونخوا» آمده است.) بطلمیوس هم آن را پکتین نوشته است. بنابراین نام پشتو از همان پکهت – پکتویس – پکتین ساخته شده و پشتو و پختو تلفظ میشود.[*]
احمدعلی کهزاد مینویسد:
- راجع به زبان پشتو اگرچه تا حال تحقیقات مکمل علمی بهعمل نیامده، معذالک اینقدر متذکر میشویم: در باب این که پشتو از زبان آریایی یا هند و ایرانی یا باختری برآمده شبهه نیست. میماند مسئله دوم که آیا پشتو به کدام یک از شاخههای زبان آریایی یا باختری مربوط است؟ در اینجا تا حال نظریات علمای زبان مختلف است. بعضیها به این عقیدهاند که پشتو از جملۀ زبانهای ایرانی است. بزرگترین طرفدار این نظریه موسیو میولر است و میگوید که زبان افغانی اگر از زند نبرآمده اقلاً از لهچۀ دیگر باختری مشتق شده که زند تنها نمونۀ محفوظ آن است و رابطۀ پشتو با زند همان است که فارسی موحوده با فارسی هخامنشی دارد. دارمستتر هم در اول به این نظریه بود که پشتو از زند برآمده بعدتر کمی تغییر نظریه داده و گفت که پشتو نه از زند، بلکه از زبانی مشتق شده که موازی با زند بوده. قراری که میبینیم نظریۀ میولر و دارمستتر تقریباً یک چیز است.
بعضیهای دیگر به این عقیدهاند که پشتو حلقهای است که زبانهای خانوادۀ هندی و ایرانی را بههم پیوند میزند. طرفدار و مدافع این نظریه داکتر ترومپ است که پشتو را بین خانوادۀ هندی و دستۀ ایرانی میداند، ولی نسبت به لهجههای ایرانی به پراکریتها نزدیکتر میشمارد. برخی دیگر چنین نظریه میدهند که پشتو اصلاً مربوط به لهجههای ایرانی است ولی مجاورت طولانی با آریاهای هندی سبب شده است که پراکریتها در آن تأثیر اندازند.
بههر حال، حقایق هر طور باشد با تتبعات آینده روشن خواهد شد. عجالتاً اینقدر میتوان گفت که پشتو از زبان آریایی یا باختری ... منشعب شده و انشعاب آن یا بهصورت مستقل و مستقیم شده و یا قرار بعضی نظریهها از خود زبان زند مشتق شده است. مسئله هر طور باشد با تعریف اصطلاحات زبان که قبل بر این شرح دادیم پشتو از جملۀ زبانهای باختری است و طبعاً باید خواص و مزایای لهجههای هندی و ایرانی در آن موجود باشد.
محمدآصف فکرت، در دانشنامۀ جهان اسلام، زیر سرواژۀ «پَشتون» مینویسد:
- برخی پَکْتَ، نام تیرۀ جنگجویی را که در ریگ ودا آمده است، با واژۀ پشتون یکی میدانند (جعفری، سخن، دورۀ ۱٦، ش ۱۱، ص ۱٠٨۱). پَکت صورتی از واژة پُختۀ فارسی و از ریشۀ پچ اوستایی و سانسکریت بهمعنای پَز و پُختن است. در سانسکریت پَکت و پکتین به کسی میگفتهاند که به خدایان فدیۀ پخته پیشکش کند و ظاهراً در روزگاران قدیم تیرۀ پکت در مراسم مذهبی با دیگران اندکی جدایی داشته است. اما از دیدگاه زبانشناسی و باتوجه به دگرگونیهایی که در زبان پشتو و دیگر زبانهای ایرانی رخ داده، نمیتوان پذیرفت که پکت به پشتون تبدیل شده باشد. بُن واژة پچ در زبانِ پشتو با پوخ، پاخه، پَخَوَل، پخیدل و جز آن وابستگی دارد و از لحاظِ زبانشناسی با پشتون، پشتانه (جمع)، پشتنه (مفرد مؤنث) و پشتنی (جمع مؤنث) نمیخواند. افزون بر این، دور مینماید که از مردمی در آن روزگار مکّرر یاد شود و چون شمار و نیرویشان بالاگیرد، در نوشتههای سانسکریت یکباره از یاد بروند و گمنام شوند. برخی از دانشمندان نامِ پاختوئیس را که هرودوت یاد کرده است، با پشتون یکی میدانند، ولی زبانشناسی شکلِ باستانیِ واژۀ پشتو را برگرفته از نام تیرۀ پرسوئتای دانسته است. به نوشتۀ بطلمیوس، آنان در کوهستانِ پاروپامیسوس در نزدیکی هرات زندگی میکردند (همانجا). زبانشناسی نشان میدهد که ش سنگین و ت پشتو، cht ، در اوستا و سانسکریت رس rs یا رست rst و یا رش rsh بوده است. مورگنستیرنه، ایرانشناسِ نُروژی، نیز بر همین باور است (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «افغان »). نیز دلایلی در دست است که ون un پشتو در اوستا آنه na ª a بوده است، و میتوان گفت که صورتِ باستانیِ پشتون، پِرسو Persu با پسوند آنه یعنی پرسوانه بوده است. بنابر این اصل، میتوان گفت که مردم پرشو که از آنها در ریگ ودا بهعنوان تیرۀ جنگجویی یاد شده و دانشمندان تردید دارند که با پارس یکی باشد، همان پشتون و پتان، صورتِ هندی شدۀ آن، است (جعفری، سخن، دورۀ ۱٦، ش ۱۱، صص ۱٠٨٣-۱٠٨۵).
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: عبدالحی حبیبی، قرب زبان پشتو و پارسی باستان
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]- حبیبالله رفیع: «زبانشناسان میگویند که کلمهی بلخ هم با بخت و پخت و پشگت و پشت و با کلمه پشگتو یا پشتو ارتباط دارد.»
[۹]- تاریخ افغانستان، ج ۱، ص ٨۴
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]