جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۱ اسفند ۶, یکشنبه

چپ ایرانی و مشکل آن با یهودیان

از: مجید محمدی (جامعه‌شناس ایرانی)

یهودستیزی

چپ ایرانی و مشکل آن با یهودیان

فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


چپ مذهبی و غیر مذهبی ایرانی همواره از ارتباط با گروه‌های یهودی و یهودیان پرهیز کرده‌اند. کمتر جریان چپی را در ایران می‌توان سراغ کرد که با یهودیان ایرانی رابطه برقرار کرده یا از حقوق آن‌ها به عنوان یک اقلیت در ایران دفاع کرده باشد. چپ مذهبی در دهه‌های شصت و هفتاد خورشیدی سهم قابل توجهی در ادبیات ضد صهیونیستی و ضد اسراییلی ایفا کرد تا آنکه حکومت با آن‌ها همانند «صهیونیست‌ها» رفتار کرد. هزاران یهودی در جمهوری اسلامی مورد ایذا و بازداشت و محاکمه و اعدام قرار گرفته‌اند بدون آنکه به وکیل دسترسی داشته باشند یا دادگاه علنی برای آن‌ها برگزار شده باشد و در این میان حتی یک اطلاعیهٔ محکومیت موردی و خاص (نه محکومیت‌های عام) از سوی احزاب و گروه‌های سیاسی چپ مذهبی و مارکسیست صادر نشده است. یک خط بسیار پررنگ از نظر تاریخی میان جریان چپ و یهودیان ایرانی (از غیر ایرانی‌اش بگذریم) به چشم می‌خورد. چرا؟

یهودیان از اقوام و پیروان یکی از ادیان کهن ایرانی‌اند و ارتباط آن‌ها با دیگر ایرانیان امری عادی و طبیعی است. به همین دلیل عدم ارتباط با آن‌ها رفتاری غیر عادی است و باید برای آن دلیل یا دلایلی پیدا کرد. علت این پرهیز یا مشکل را در چهار کوله بار تاریخی-اجتماعی جریان چپ می‌توان پی گرفت:


[] ضدیت با سرمایه‌داری

از منظر چپ‌های ایرانی مشکل اساسی دنیا و بشریت، نظام سرمایه‌داری است که امروز وجهی جهانی یافته است. در این نظام سرمایه‌داری جهانی، از نگاه چپ، یهودیان سهمی اساسی به خود اختصاص می‌دهند. آن‌ها هم سهمی قابل توجه از این سیستم دارند، هم از منافع آن برخوردارند و هم به نحو نهادینه از آن دفاع می‌کنند. در همین جاست که سر و کلهٔ نظریهٔ توطئه (اداره جهان توسط یهودیان) پیدا می‌شود. آن‌ها با این دسته از باورهای عمومی در میان اروپاییان ضد سامی که یهودیان قومی حریص در جمع‌آوری مال و زالوصفت هستند اشتراک نظر دارند گرچه این نظر را همیشه به صراحت بیان نمی‌کنند.


[] عامه‌گرایی

جریان چپ در ایران علی‌رغم مدعیات پیش‌گامی توده، بسیار عوام‌زده و عامه‌گرا بوده است. از نشانه‌های بارز آن عدم شجاعت دفاع از حقوق اقلیت‌های دینی و بالاخص یهودیان و بهاییان است. به تصور نیروهای جریان چپ مذهبی و مارکسیستی، تودهٔ مردم (دقیق‌تر بگوییم، توده یا خلق) با یهودیان (و بهاییان) سر دوستی ندارند و از این جهت باید از آن‌ها فاصله گرفت.

آن‌ها همچنین تلاش می‌کرده‌اند از سوی روحانیون متهم به همکاری با «دشمن» توهمی روحانیت یعنی یهودیان (و بهاییان) نشوند. هم چپ مذهبی و هم چپ مارکسیست در نا‌خودآگاه خود روحانیت را دارای قدرت بسیج توده‌ای تصور می‌کرده است و از همین جهت هیچ‌گاه از این نهاد دل نشسته است (نگاه کنید به برخوردهای غیر انتقادی حزب توده و بعد فداییان اکثریت با نهاد روحانیت همراه با چند دهه تقرب روشنفکران دینی و چپ مذهبی به این نهاد). جریان چپ روحانیت را نفی نمی‌کند و آن را برای بالا رفتن از پله‌های قدرت می‌خواهد. البته خمینی از آن‌ها زرنگ‌تر بود و از پله‌های آن‌ها برای تاسیس و تحکیم نظام ولایت فقیه و کسب قدرت مطلقه بالا رفت و برای راضی کردن لفظی آنان و عقب گذاشتن‌شان در رادیکالیسم شعارهای ضد امپریالیستی داد.


[] دنباله‌روی از چپ اروپایی

دلیل عمده‌ و دیگر این عدم ارتباط و همدلی جریان چپ با یهودیان ایرانی و ظلمی که بر آن‌ها می‌رود دنباله روی از جریان چپ اروپایی است. چپ‌های ایرانی نمی‌خواسته‌اند شائبهٔ تایید اسرائیل بر آن‌ها بار شود- همانند چپ اروپایی که از این امر ابا داشته است- در حالی که خود به نحو تحلیلی صهیونیزم و اسرائیل را از یهود تفکیک می‌کنند.

بی‌تاثیر بودن تفکیک میان اسراییل، صهیونیزم، دین یهود و قوم یهود در مواجهه با یهودیان ایرانی در میان چپ‌ها نشانهٔ این موضوع است که تفکیک فوق فقط برای پرهیز از نژادپرست یا ضد سامی خوانده شدن بوده است و نه چیزی دیگر. درست است که چپ ایرانی علیه فاشیسم بوده است (همانند لنین و استالین) اما چپ ایرانی همانند چپ اروپایی تنها علیه وجه سرمایه‌دارنهٔ فاشیسم و سلطه‌طلبی جهانی آن بوده است و نه چندان علیه سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی آن مثل تمامیت‌خواهی، سرکوب مخالفان و هولوکاست. هولوکاست را بیشتر محمود احمدی‌نژاد (با نفی آن) به عامهٔ مردم ایران معرفی کرد و نه چپ ایرانی در ادبیات خود.

بخش قابل توجه چپ اروپایی در سال‌های اخیر در مورد حملات اسلام‌گرایان علیه یهودیان سکوت اختیار کرده‌ است. چپ‌های اروپایی در دو دههٔ اخیر موضوع فلسطینیان را ابزار خوبی برای جذب نیرو دیده و به سمت اسلام‌گرایان کشیده شده‌اند. آن‌ها به اقلیت مسلمان در جوامع خود به عنوان بخشی از نیروهای پرولتاریا نگاه می‌کنند. چپ‌های ایرانی قبل و در سال‌های ابتدایی جمهوری اسلامی دقیقا همین موضع را داشتند (و به موضوع حقوق بشر و حقوق زنان اهمیتی نمی‌دادند) اما اسلام‌گرایی حاکم بر ایران چنان بلایی بر سر خود آن‌ها آورد که دیگر نمی‌توانند در سمت آن بایستند، گرچه اگر روی خوشی بدان‌ها نشان داده می‌شد ابایی از همکاری نداشتند.

البته چپ‌های نسل قبل هم از اسلام‌گرایان (در مبارزه علیه امپریالیست‌ها) و هم از موجودیت اسراییل دفاع می‌کردند (مثل ژان پل سار‌تر) اما نسل تازه یعنی کسانی مثل کِن لیوینگستون که از حمله به یهودیان (و نه فقط اسراییل و سیاست‌هایش) ابا ندارد امروز از همکاران پرس.تی.وی جمهوری اسلامی هستند.


[] گرایش ضد امپریالیستی

چپ ایرانی به اسراییل در قالب و تحت موضوع امپریالیسم نگاه می‌کند. از منظر چپ‌های ضد امپریالیست، اسراییل ساختهٔ امپریالیسم بریتانیا و بعد زائدهٔ امپریالیسم ایالات متحده است. از نگاه آنان چون

    ۱) بریتانیا و ایالات متحده امپریالیست بوده‌اند و هنوز هم هستند،
    ۲) این دو کشور حامی و هم‌پیمان اسراییل بوده‌اند، و
    ۳) امپریالیسم هم باید نفی شود،

بنابراین اسرابیل مشروعیت ندارد. گزارهٔ دیگری که آن‌ها برای پرهیز از یا بدبینی به یهودیان ایرانی به طور نهفته دارند آن بوده است که یهودیان در هر جایی از دنیا با شکل‌گیری دولت اسرابیل موافق بوده‌اند. تاسیس اسرابیل از نگاه آن‌ها گناه جمعی یهودیان است.

فاصله‌گیری چپ ایرانی از بهاییان نیز ناشی از همین تصور است. آن‌ها شکل‌گیری آیین بهایی را نیز نه یک جریان آیینی و دینی درونزا در ایران بلکه عمدتا برون‌زا (غیر خودی) تلقی می‌کنند و به همین دلیل گروه‌های مختلف چپ ایرانی -مذهبی و غیر مذهبی- در برابر سرکوب و اذیت و آزار آنان چه قبل و چه بعد از تشکیل جمهوری اسلامی عمدتا سکوت کرده‌اند.[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- مجید محمدی، چپ ایرانی و مشکل آن با یهودیان، بامدادخبر (پایگاه خبری، تحلیلی): ۲۷ بهمن ۱۳۹۱



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

وب‌سایت بامدادخبر (پایگاه خبری، تحلیلی)