جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۱ اسفند ۷, دوشنبه

اسباط اسرائیل

از: دانشنامه‌ی آریانا

فهرست مندرجات

[تاریخ یهود][بنی‌اسرائیل]


اَسباط اِسرائیل یا اسباط دوازده‌گانه اسرائیل (به انگلیسی: Tribes of Israel؛ به عبری: שבטי ישראל)، از دوازده فرزند یعقوب[۱] پدید آمدند[٢] که «بنی‌اسرائیل» نیز گفته می‌شود[٣]. بعدها، فرزندان و نوادگان یعقوب «یهود» نامیده شد[۴].


[] تاریخ پیدایش اسباط

یعقوب، نام یکی از پسران اسحاق و رفقه و برادر دوقلوی عیسو و نوۀ ابراهیم بود. اسحاق و رفقه پس از بیست سال صاحب دو پسر دوقلو به‌نام‌های عیسو و یعقوب شدند و عیسو اول به‌دنیا آمد و نخست‌زاده محسوب می‌شد[۵]. اسحاق، عیسو را بیشتر از یعقوب دوست داشت، در حالی که رفقه یعقوب را بیشتر دوست می‌داشت[٦]. بر اساس نقشه رفقه، عیسو که از شکار برگشته بود و بسیار گرسنه بود، حق نخست‌زادگی خود را به‌خاطر یک کاسه آش عدس سرخ (آش ادوم) به یعقوب فروخت[٧]. اسحاق به‌واسطه نیرنگ یعقوب و رفقه و فروش نخست‌زادگی عیسو به برادر خود برای یک کاسه آش، یعقوب را به‌جای عیسو برکت داد[٨].

اسرائیل - به‌معنای «غالب آمده بر خدا»[۹] - نامی بود که خدا پس از آن‌که یغقوب در گرفتن برکت از او، پیروز گشت به یعقوب داد. و اسرائیل نامی معمول برای نامیدن نسل یعقوب گشت[۱٠]. تمام قومی که از نسل دوازده فرزند یعقوب به‌وجود آمددند، به‌نام اسراییلی‌ها، تمامی اسرائیل، فرزندان اسرائیل، بنی‌اسرائیل و یا خاندان اسرائیل نامیده شدند[۱۱].

یعقوب دارای دو زن رسمی به‌نام‌های «لیه» و «راحیل» و دو زن صیغه‌ای به‌نام‌های «زلفه» که کنیز لیه و «بلهه» که کنیز راحیل بود، داشت.[۱٢]

لیه شش پسر به‌نام‌های رئوبین، شمعون، لاوی، یهودا، یساکار، زبولون و یک دختر به‌نام دینه و راحیل دو پسر به‌نام‌های یوسف و بنیامین و بلهه دو پسر به‌نام‌های دان و نفتالی و زلفه دو پسر به‌نام‌های جاد و اشیر برای یعقوب به‌دنیا آوردند.

نام پسران یعقوب به ترتیب به‌دنیا آمدن، رئوبین، شمعون، لاوی، یهودا، دان، نفتالی، جاد، اشیر، یساکار، زبولون، یوسف و بنیامین بود. یعقوب از همسران خود در کل دارای دوازده پسر گردید که هر یک از آنان موسس یکی از اسباط اسرائیل (قبایل اسرائیل) می‌باشد. پسران یعقوب در حدود ۱۷۵۰ پیش از میلاد به‌دنیا آمدند.

یعقوب به یوسف دو برابر سایر برادرانش سهم داد. در واقع، از یوسف دو سبط از دو پسرش به‌نام‌های افرایم و منسی بوجود آمد. در این‌صورت، اسرائیل دارای سیزده سبط می‌گردید، اما در عوض خداوند به سبط لاویان هیچ‌گونه سرزمینی نداد و از هر سبط خواست که شهرهایی با اطراف آن در اختیار لاویان قرار دهند که جمع این شهرها چهل و هشت عدد بود. دلیل این امر این بود که لاویان قبیله‌ای بودند که باید به خدمت خدا و کهانت می‌پرداختند و سایر اسباط که دارای سرزمین بودند باید به آن‌ها ده‌یک (عشر) می‌پرداختند، با حذف لاویان، تعداد اسباط اسرائیل دوازه سبط گردید. بنابراین، یعقوب دارای دوازده پسر بود و اسرائیل دارای دوازده سبط که دارای سرزمین بودند. اما در کل دارای سیزده سبط، اگر منسی و افرایم به‌صورت جداگانه به‌حساب آیند.[۱٣]

در زمان قحطی یعقوب با تمامی پسران و خانواده‌اش که هفتاد نفر می‌شدند، به مصر رفتند و یعقوب در مصر پس از وصیت به پسرانش، درگذشت. و قوم بنی‌اسرائیل در مصر مانده و تعداد آن‌ها هر روز افزایش پیدا کرد. خداوند به سبب درخواست قوم اسرائیل که زیر فشار حکومت فرعون قرار داشتند، به موسی ماموریت داد که قوم بنی‌اسرائیل را از مصر خارج کند و هارون برادر موسی را نیز برای کمک به او به مصر فرستاد. پس از معجزات زیادی که خداوند برای قوم اسرائیل به انجام رساند، فرعون اجازه داد تا موسی قوم بنی‌اسرائیل را از مصر خارج کند. تعداد قوم بنی‌اسرائیل در آن هنگام، ششصد هزار نفر مرد، به‌غیر از کودکان و زنان، بود. موسی پس از خارج کردن قوم اسرائیل از مصر، قوم را به صحرای سینا برد و خداوند در کوه سینا قوانین خود را توسط موسی به بنی‌اسرائیل داد. بنی‌اسرائیل به‌مدت چهل سال در این صحرا آواره بودند، سپس وارد سرزمین موعود (کنعان) در زیر نظر یوشع گردیدند.[۱۴]

قوم بنی‌اسرائیل، پس از ورود به سرزمین موعود، هر یک از اسباط به‌غیر از سبط لاویان صاحب سرزمینی گشتند. اسباط یهودا، یساکار، زبولون در شرق و اسباط رئوبین، شمعون، جاد در جنوب و اسباط افرایم، منسی، بنیامین در غرب و اسباط دان، اشیر، نفتالی در شمال این سرزمین ساکن گردیدند.[۱۵]

پس از مرگ سلیمان، در حدود ۹۸۰ قبل از میلاد، پسرش ‌رَحُبْعام به سلطنت رسید. در زمان دوران پادشاهی ‌رَحُبْعام مردم خواستار کاهش مالیات و کار اجباری نسبت به دوران سلیمان شدند، ولی ‌رَحُبْعام با آن‌ها مخالفت کرد. تعداد ده طایفه بر ‌رَحُبْعام شوریده و حکومتی جداگانه برای خود تشکیل دادند و یرُبْعام را که یکی از خادمین سلیمان بود به پادشاهی خود انتخاب کردند. و یرُبْعام شهر شکیم در کوهستان افرایم را بنا کرده و آن‌جا را مرکز حکومت خود قرار داد. یرُبْعام برای این‌که از رفتن مردم برای پرستش خداوند به اورشلیم جلوگیری کند، معابدی برای بت‌ها ساخت و دو بت گوساله را نیز برای پرستش در آن معابد قرار داد. این شروعی برای به گناه کشاندن قوم خداوند بود. ده سبط جدا شده به‌نام پادشاهی اسرائیل یا پادشاهی شمالی معروف گردیدند. رَحُبْعام که از سبط یهودا بود به همراه سبط بنیامین پادشاهی یهودا یا پادشاهی جنوبی را تشکیل دادند و مرکز حکومت آنان شهر اورشلیم بود. بنابراین، نبوت اخیای نبی مبنی بر تقسیم‌شدن سرزمین اسرائیل به دوازده قبیله و واگذاری ده قبیله به یرُبْعام و باقی ماندن دو قبیله برای سلیمان به وقوع پیوست. پس از این جدایی اسباط اسرائیل نه تنها هرگز دیگر با هم متحد نشدند، بلکه با هم نیز ستیز و جنگ می‌کردند.[۱٦]

شَلْمَناسَر پادشاه آشور در دوران حکومت خود به اسرائیل لشکر کشید و در سال نهم سلطنت هُوشَع‌ بر اسرائیل، سامره را گرفت و اهالی آن را اسیر و در شهرهای حَلَحْ و خابور در کنار رود جُوزان‌ و در شهرهای‌ مادیان‌ سکونت داد. بدین ترتیب حکومت شمالی به اسارت برده شد.[۱٧]

در دوران پادشاهی نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه بابل، اورشلیم به دست بابلی‌ها افتاد، پادشاهی یهودا سرنگون ‌شد، نیایشگاه اورشلیم ویران‌شد و بازمانده یهودیان به بابل به اسیری برده شدند و حکومت جنوبی نیز توسط بابلیان به اسارت برده شد. (پادشاهان دوم ۲۵: ۱۰-۱۱). پس از حدود هفتاد سال حکومت بابل به دست پارسیان افتاد و به قوم اسرائیل که اغلب از طایفه یهودا بودند، اجازه داده شد که به اورشلیم و سرزمین خود بازگردند. اما تنها کمتر از ۵۰۰۰۰ نفر به زادگاه خود بازگشتند و بقیه در بابل ماندند. هر چند به آنان اجازه داده شد که در اورشلیم هر اقدامی که خواستند بر طبق شریعت یهود، انجام دهند، اما هرگز نتوانستند استقلال قبلی خود را به دست آورند و پس از آن نیز زیر دست حکومت روم قرار گرفتند.[۱٨]

در مورد حکومت شمالی که به‌وسیله آشوریان به اسارت برده شدند، هیچ‌گونه سندی همانند حکومت جنوبی در دست نیست که نشان دهنده بازگشت آنان به سرزمین خود باشد. اما در کتاب عهد جدید در دوران پس از تولد مسیح، اشاره به افرادی شده است که از اسباط حکومت شمالی بوده‌اند. حنا نام نبیه‌ای از سبط اشیر و گروهی از سامریان که از نسل اسباط شمالی بودند نیز همانند اجدادشان به پرستش مشغول بوده‌اند که نشان‌دهنده این است که گروهی از اسباط شمالی به سرزمین خود مراجعت کرده‌اند. در مورد اسباط جنوبی نیز در کتاب مقدس عهد جدید افرادی نام برده شده‌اند. پولس از سبط بنیامین، برنابا از سبط لاوی و یوسف و مریم نیز از نسل داود و از سبط یهودا بوده‌اند.[۱۹]

در سال هفتاد پس از میلاد، رومیان به اورشلیم حمله و آن را کاملاً منهدم و به آتش کشیدند و بیش از یک میلیون یهودی را نیز کشتند و این پایانی بر اسباط اسرائیل و پراکنده‌شدن باقی‌مانده آنان بود و هیچ اثری از قدرت آنان دیگر به‌چشم نمی‌خورد.


[] نمادهای اسباط اسرائیل

هر یک از دوازده قبیله اسرائیل نماد و نشان خاص خود را داشته‌اند. در کتاب اعداد، باب ۲، آیه ۲ مستقیماً در مورد این نمادها گفتگو می‌کند («هر كس‌ از بنی‌اسرائیل‌ نزد عَلَم‌ و نشان‌ خاندان‌ آبای‌ خویش‌ خیمه‌ زند»). اما در مورد شکل فیزیکی هر نماد در کتاب مقدس هیچ‌گونه توضیحی داده نشده است. اما در تفسیر کتاب اعداد از جمله «Midrash Rabbah» یا «Bemidbar Rabbah» که از قرون اولیه بعد از میلاد بر جا مانده است، در مورد شکل فیزیکی هر یک از نمادهای قبایل توضیح داده شده است. همچنین سرامیک‌هایی که شامل نشان‌های هر یک از قبایل می‌باشد، نیز در یکی از کنیسه‌های یهود در شهر اورشلیم به‌دست آمده است.

رنگ زمینه هر نماد همانند رنگ سنگی می‌باشد که بر روی سینه بند عدالت هارون[٢٠] قرار داشته است و نمادها نیز برگرفته از وصیت یعقوب در مورد هر یک از فرزندانش در کتاب پیدایش باب ۴۹ و بعضی نیز از دیگر آیات مندرج در کتاب مقدس می‌باشد.


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط برشتۀ تحرير درآمده است.
يادداشت ٢: در قرآن، در چند آيه كلمه «اسباط» ذكر شده است. اما این که منظور از دوازده اسباط چه كسانی هستند، علامه طباطبايی در تفسير آيه ۱٣٦ سوره بقره می‌گويد: «در ميان نسل اسماعيل به مجموعه‌ای از افراد كه به يك پدر و مادر می‌رسند، قبيله می‌گويند و به‌همه مجموعه‌ها قبایل گفته می‌شود ولی در مورد بنی‌اسرائيل، كلمه قبيله و قبایل به‌كار نمی‌رود، بلكه به‌جای قبيله سبط و به‌جای قبایل اسباط می‌گويند و بنی‌اسرائيل ۱٢ سبط داشت. از سوی خدا، به اين اسباط ۱٢ گانه وحی می‌شد و اگر مراد از اين اسباط قبایل باشد، معنای وحی شد بر آن‌ها، اين است كه در ميان هر سبطی پيامبری بوده است و احتمالی هم هست كه مراد از اسباط، ۱٢ شخص از بنی‌اسرائيل باشد و بر هر كدام از آن‌ها وحی می‌شده است (الميزان، ج ۱، ص ٣۱٢، تفسير آيه ۱٣٦ بقره).
در تفسير نمونه، ج ۱، در تفسير آيه ۱٣٦ سوره بقره، ص ٣۴۵ آمده است: منظور از اسباط تيره‌ها و قبایل بنی‌اسرائيل و يا فرزندانی است كه از اولاد ۱٢ گانه يعقوب به‌وجود آمدند. بنابراين، منظور از اسباط، قبایل بنی‌اسرائيل يا قبایل فرزندان يعقوب است كه پيامبرانی داشته‌اند؛ نه خود فرزندان يعقوب تا گفته شود كه آن‌ها صلاحيت پيامبری نداشتند.
مؤلف قاموس قرآن می‌گويد: «به‌نظر من مراد از اسباط اشخاص هستند نه قبایل» (قاموس قرآن ماده سبط) بنابراين، می‌توان گفت كه - به‌نظر دانشمندان مسلمان - اسباط، ۱٢ پيامبر از بنی‌اسرائيل هستند!



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]- قوم یهود به یهودا، چهارمین پسر یعقوب، منتسب است و تنها بازمانده اقوام بنی‌اسرائیل می‌باشد.
[۵]-
[٦]-
[٧]-
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]- پیدایش ۳۲: ۲۸؛ یوشع ۳: ۱۷؛ ۷: ۲۵؛ داوران ۸: ۲۷؛ خروج ۱۶: ۳۱؛ ۴۰: ۳۸
[۱٢]- پیدایش ۳۰: ۴-۱۳
[۱٣]- پیدایش ۴۸: ۵؛ اعداد ۳۵: ۱-۸
[۱۴]- خروج ۱: ۱-۷؛ ۳: ۷-۱۰؛ ۱۲: ۳۷
[۱۵]- یوشع ۱۳
[۱٦]- پادشاهان اول باب ۱۲
[۱٧]- پادشاهان دوم ۱۷: ۶
[۱٨]- عزرا ۲: ۶۴
[۱۹]- لوقا ۲: ۳۶؛ یوحنا ۴: ۲۰، ۳۹-۴۰؛ فیلیپیان ۳: ۵؛ اعمال ۴: ۳۶
[٢٠]- خداوند، هارون برادر موسی را به کهانت انتخاب و دستور ساخت لباس خاصی به‌نام ایفود را برای هنگامی که هارون وارد مکان مقدس در خیمه عبادت می‌شود را به موسی داد. یکی از اجزای این لباس دو قطعه سنگ جزع بود که بر روی هر یک از سنگ‌ها نام شش سبط اسرائیل حکاکی گردیده و بر روی شانه‌های ایفود قرار می‌گرفته است (سنگ جزع نوعی عقیق معروف به سلیمانی یا باباقوری می‌باشد که دارای رگه‌های رنگی متحدالمرکز می‌باشد). همچنین یکی دیگر از اجزای این لباس سینه بند عدالت بود که از جنس کتان ریز بافت و نخ‌های ارغوانی و قرمز و آبی و رشته‌های طلا و به‌شکل کیسه‌ای مربع شکل و هر ضلع آن داری یک وجب طول بوده است. روی این کیسه ۱۲ سنگ قیمتی در چهار ردیف سه عددی نصب و بر روی هر یک از این سنگ‌ها نام یکی از اسباط اسرائیل حکاکی شده بوده است. در ردیف اول عقیق‌ سرخ‌، یاقوت‌ زرد و یاقوت‌ آتشی‌ و در ردیف دوم زمرد، یاقوت‌ كبود و الماس‌ و در ردیف سوم فیروزه‌، عقیق‌ یمانی‌ و یاقوت‌ بنفش‌ و در ردیف چهارم زبرجد، جزع‌ و یشم‌ قرار داشته و هر یک از این سنگ‌ها در قابی از طلا قرار گرفته بوده است. هر یک از این سنگ‌های قیمتی دارای رنگ و جنس متفاوت و بدین ترتیب، هر یک از اسباط اسرائیل دارای سنگ خاص و رنگ خاص خود بوده است. این سینه بند با زنجیرهایی به‌جلوی سینه ایفود نصب شده بوده است. اهمیت این سینه بند به این بوده است که اولاً خود خداوند دستور ساخت آن را داده بود و ثانیاً وقتی هارون وارد قدس می‌شده است نام تمامی قبایل اسرائیل در حضور خداوند قرار می‌گرفته است. در کتاب خروج باب ۲۸ تمامی دستورالعمل ساخت سینه بند عدالت به موسی نوشته شده است.



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]