فهرست مندرجاتتوتم و تابو
- زندگینامه
- آثار فروید
- اندیشه فروید
- غریزه در روانکاوی
- اصل لذت و اصل واقعیت
- ساختمان شخصیت
- بررسی کتاب توتم و تابوی فروید
- نقدهایی بر کتاب توتم و تابو
- نتیجه
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[قبل] [بعد]
[↑] زندگینامه
زیگموند فروید، در سال ۱٨۵٦ میلادی، در اتریش و در یک خانوادهی یهودی بهدنیا آمد. بعد از اتمام دوره دبیرستان، شغل پزشکی را انتخاب کرد، علت انتخاب این رشته، علاقه شدید وی برای کسب شهرت بود. در سال ۱٨٨٢با مارتا برنز ازدواج کرد، در ۱۸۸۵ برای تحقیقات عصبشناسی وارد پاریس شد و در بیمارستان سالپتریه با ژان مارتن شارکو که بزرگترین روانپزشک زمان بهشمار میرفت آشنا شد و در آنجا فروید با روش هیپنوتیزم آشنا شد و بعدها نیز روش تداعی آزاد و تحلیل رویا را برای تشخیص بیماران بهکار گرفت. فروید بههمرای آلبرت انیشتین، مارتین بوبر و حاییم وایزمن از موسسان و اعضای اولین هیئت علمی دانشگاه عبری اورشلیم بود. بعدها اولین مدرسهی روان کاوی را بر مبنای نظریاتش بنیان گذاشت که عقیده داشت بسیاری از رفتارهای انسان تحت تاثیر انگیزههای ضمیر ناخودآگاه است که افکار و خاطرات بهخصوص ضمیر ناخودآگاه، بهویژه از نوع جنسی و پرخاشگرانه ریشهی اختلالات روانی هستند. سرانجام در ٢٣ سپتامبر ۱۹٣۹ پس از دو روز اغمأ که حاصل تزریق مرفین بود درگذشت، تزریق مرفین بنابر قرارداد بین فروید و پزشک وی بود تا رنج بیهوده نکشد.
[↑] آثار فروید
- ۱- تعبیر خواب (۱۹۰۰)
٢- توتم و تابو (۱۹۱٣)
٣- روانشناسی گروه و تحلیل من (۱۹٢۱)
۴- تمدن و گلهمندان از آن (۱۹۳۰) تحت عنوان «فرهنگ و ناخوشایندیهای آن» توسط امید مهرگان از آلمانی بهفارسی برگردانده شدهاست.
۵- بررسی رفتارهای جنسی
٦- آسیبشناسی زندگی روزمره
٧- موسی و یکتاپرستی
٨- آینده یک وهم و....
[↑] اندیشه فروید
نظریهی فروید شامل بخش متعددی شامل انرژی روانی، رشد روانی – جنسی شخصیت، ساختار شخصیت، و روشهای درمان بیماریهای روانی از طریق مکانیسمهای دفاعی است و تحلیل رویا تداعی آزاد شاید هیچ مکتب روانشناسی بهاندارهی مکتب روان کاوی بر روی کار روانشناسان تاثیر نداشته است. این تاثیر هنگام صحبت در مورد مسایلی چون رشد،شخصیت و انگیزش نمود بیشتری پیدا میکند. با اینکه عدهای از روانشناسان و مخصوصا در دهههای اخیر،آیزتک و همکارانش به علمیبودن این نظریه سخت مشکوک شده بودند، اما این تئوری هنوز فعالیتهای روانشناسان را تحت تاثیر خود قرار داده است.
اصول اساسی روانکاوی:
- ۱- اصل غریزه در روانکاوی
٢- اصل لذت و اصل واقعیت
٣- ساختمان شخصیت
[↑] غریزه در روانکاوی
بر اساس این تئوری خصوصیات روانی موجود را باید براساس حقایق و وقایع گذشته مورد توجه قرار داد و ماهیت آنها را بر این اساس شناخت. فروید برای نیروها و قوایی که سبب انگیزش رفتار انسان میشود اصطلاح غریزه را بیان میکند. البته این اصطلاح سبب سوء تفاهمهایی شده است. زیرا نیروهایی ک ه فروید بهآن اشاره میکند معنای غیر قابل تغییر پذیری غریزه را نمیدهد بلکه بهگفتهی فروید بعضی از این نیروها تحت تاثیر شرایط و محیط و بر حسب هدف آنها قابل تغییرند.
بهنظر فروید دو دسته غریزه یا انگیزهی اصلی در انسان وجود دارد که هر دو ماهیت زیستی و بیولوژیکی دارند. اولین دسته شامل احتیاجات سادهی جسمانی از قبیل گرسنگی،تشنگی،دفع و تنفس میشوند. این کششها بر اساس تغییرات جسمانی ایجاد میشوند، ارضای آنها حیاتی است و هدف آنها را نمیتوان تغییر داد و بنابر این، تنوع زیادی در این نوع از احتیاجات وجود ندارد. از نظر فروید این نیازها از دیدگاه روانشناسی اهمیت زیادی ندارند. فروید گروه دوم احتیاجات را بر اساس تجاربی که با بیماران نوروتیک داشت طبقه بندی کرد. این دسته از احتیاجات دو نوعند: یکی انگیزه زندگی و غریزه مرگ. نوع اول انگیزههای جنسی را در بر میگیرد و غالباً به آن لیبیدو میگویند. لغت جنسی، سو تفاهم زیادی را سبب شده است. در صورتی که منظور فروید از این لغت نسبت به آنچه که معمولاً از آن درک میشود، معنای بسیار وسیعتری دارد. در حالی که هدف غریزه زندگی صیانت است، ادامه زندگی، تکاپو و سازندگی است. هدف غریزه مرگ از بین بردن خود، خودکشی، دیگرکشی و امثال آن است. موضوع غریزه مرگ مورد انتقاد شدید روانشناسان قرار گرفت.
[↑] اصل لذت و اصل واقعیت
صل لذت بر حذر کردن از درد و رفتن بهطرف لذت یا کاهش تنش اشاره دارد. بهنظر فروید فعالیت اصل واقعیت دیرتر از اصل لذت در انسان ایجاد میشود. کودک از بدو تولد تابع اصل لذت است، ولی اصل واقعیت در اثر محیط و بهتدریج در او ایجاد خواهد شد. وقتی کودک در مییابد که تمایلات آنی او برای دریافت لذت با هدفهای بزرگتری مغایرت دارد، سعی میکند واقعیت را قبول نماید.
[↑] ساختمان شخصیت
روانکاوی شخصیت انسان را از سه دسته خصوصیات اصلی میداند که آنها را اید، ایگو و سوپرایگو نامیدهاند، که در زبان فارسی بهترتیب به نهاد، خود و فراخود ترجمه شده است. نهاد عبارت است از منشا و منبع تمام انرژیهای غریزی بهعبارت دیگر تمام تما یلات خام، کنترل نشده، غیر اجتماعی بدون جهت و اولیه انسان را نهاد مینامند. همزمان با رشد تدریجی کودک و فهمیدن این مطلب که قادر بهارضا تمام تمایلات خود نیست قسمت دوم شخصیت که خود میباشد،برای کنترل خواستههای نهاد بهوجود آمده است.
اگر چه، خود، در حقیقت از نهاد جدا میشود و از آن نیرو میگیرد، ولی در واقع بر اثر تجارب کودک از محیطش شکل میگیرد. هدف خود، این است که بهنهاد جهت دهد، آن را کنترل کند و ارضا میباشد. فراخود، تقریباً شبیه آن چیزی است که در اصطلاح متعارف، وجدان نامیده میشود. فراخود در اثر درون فکنی معیارهای اجتماعی ایجاد میشود که پس از مدتی خود خرد را برای انجام اعمال درونی راهنمایی میکند. رابطه میان این سه دسته از عوامل شخصیت انسان را میسازد. نهاد (هدف لذتطلبی دارد)، فراخود (هدف منعکننده) و خود (هدف واقعبینی) دارد.
[↑] بررسی کتاب توتم و تابوی فروید
برای ورود بحث کتاب توتم و تابو یک نکتهی مهم یاید مطرح شود که برای فهم این کتاب بسیار مهم میباشد. بهنظر فروید، انسان ابتدایی، در دسته آغازین زندگی میکرد. این دسته تشکیل میشد از نری مسلط که پدر بود و تعدادی از مادهها را در انحصار خود داشت. این پدر نیرومند، پسران خود را از مادهها دور نگه میداشت. روزی این پسران متحد شده پدر مسلط را کشتند و سپس آن را خوردند. دلیل این آدم خواری بهنظر فروید این بود که آنها اعتقاد داشتند با خوردن قربانی، نیرو و قدرت او را بهدست میآورند. بعد از مدتی، آنها از عمل خویش پیشیمان شدند و برای جبران و کفاره عمل خویش دو ممنوعیت را ابداع کردند : یکی این که نمادی بهصورت یک نوع حیوان را بهجای پدر گذاشتند؛ این نماد است. برادران خوردن حیوان توتمی را حرام اعلام کردند، و دیگر این که ازدواج درون گروهی را حرام کردند و با تحریم مادههای آزاد شده بر خود، از ثمرات پیروزی شان چشم پوشی کردند. فروید این پدر کشی را نتیجهی همین جنایت میداند. برادران، آیین توتم را از این رو ابداع کردند تا دیگر بار بهعمل پدر کشی دست نیازند. باید گفت عقدهی اودیپ نیز از همین پدر کشی ابتدایی ناشی میشود و ترسهای گوناگون که از ابتدا در کودکان ایجاد میشود پایههای کودکانهی توتمیسم بهشمار میآیند. رقابت پدر در عشق ورزیدن نسبت بهمادر،کودک را بهجا بجایی ترس و کینه اش از پدر بهیک حیوان وا میدارد. (این برداشت مستلزم قبول نظریهی لامارک مبنی بر موروثیشدن ویژگیهایی است که انسان از راه تجربه کسب میکند).
بهطور کل: دین توتمی از احساس گناه و تلاش برای پرداخت کفاره و جبران سرچشمه میگیرد. بهنظر فروید، این عوامل در ریشهی همهی ادیان بشری قرار دارد. همهی ادیان بعدی در واقع کوششهایی برای حل این مسئلهاند و تنها از جهت مرحلهی فرهنگی که این کوشش در آنصورت میگیرد و راه حلهای اتخاذ شده با یکدیگر تفاوت دارند.
سوالات اصلی که فروید در این کتاب در صدد پاسخ گویی بهآنها بوده است.
- ۱- حیوانپرستی از کجا سرچشمه گرفته است؟
٢- تابو یا محرمات در میان قبایل اولیهی انسانی بر چه پایه و اساسی استوار بوده است؟
نتایجی که فروید از کنار هم گذاشتن اطلاعات در باب آداب و رسوم و احساسات و تفکرات و خلاصه طرز زندگی مردمان اولیه خوانده بود با نتایجی که از احوال بیماران روانی بهدست آورده بود مقایسه کرده و دست آخر چنین نتیجه گرفت:
- سازمان فکری و احساسی مردمان اولیه با بیماران روانی وجوه اشتراک فراوانی دارد.
- در احساسات مردمان اولیه بین عشق و نفرت (تضاد احساسات) فاصلهی چندانی نیست.
در کل فروید میخواهد آن چیزهایی را که مدعی آن است در این کتاب بهاثبات برساند و بزرگترین الهام خود را از داستان اساطیری ادیپ پادشاه گرفته است.
بیش با همچنین خود فروید معتقد است کسی که میخواهد این کتاب را بخواند باید کم و روانکاوی آشنا باشد. فروید راه حل خودش را در مورد تابو قطعی و حتمی میداند و در باب توتم اعتراف میکند که راه حل پیشنهادی اش محدود بهمعلوماتی است که روانکاوی ظاهرا در حال حاضر صحت آن را مجاز و موجه میشمرد.
مسالهی تابو هنوز هم در جوامع امروزی ما دیده میشود. مسالهی توتم بر عکس کاملاً با سبک احساس امروزی ما فرق دارد. توتم نهادی است که مدتها پیش ناپدید شده است.
روش جمعآوری و تحلیل دادههای فروید در این کتاب برای کشف حقیقت حیوانپرستی و تابو زیگموند فروید بهکتبی مراجعه کرد که پر بود از مشاهدات دست اول و دوم در خصوص طرز زندگی و آداب و رسوم مردمان اولیه که غالباً مبلغان مسیحی و سیاحان گردآورندهی آنها بودند و بعد نیز به مقالات و نوشتههای مفسران درجهی یک رجوع کرد و همهی این دادهها را با روانکاوی سنجید.
فروید همچنین از کتابها و مشاهدات و تفاسیر و تعابیر جامعهشناسان، قومشناسان، روانشناسان، زیستشناسان نظیر (داروین) و... مایه میگیرد و سر انجام پس از مطالعات طولانی به این نتیجه میرسد که سازمان روانی مردمان اولیه همان است که در بیماران روانی مانند وسواسیها و کسانی که از حیوان و... میترسند و یا بیماران روانی شدید نظیر پارانوئیک که دنیای پر آشوب درون خود را بهعالم خارج نسبت میدهند و در حقیقت فروید مردمان اولیه را با بیماران روانی و گاهی کودکان مقایسه کرده است.
[↑] توتم چیست؟
توتم در وهلهی اول جد گروه و در وهلهی دوم فرشتهی حامی و نگهبان آن است.
[↑] تابو چیست؟
فروید تابو را این چنین تعریف میکند: از دیدگاه ما تابو مبین دو معنای کاملاً متضاد است. از یک سو بهمعنای مقدس و وقفی و از سوی دیگر، بهمعنای خطرناک، وحشتناک، ممنوع، نجس و اسرارآمیز (تابو بنابر این بهمعنای غیر قابل وصول و اساساً بهمعنای محدود و ممنوع است)
[↑] ویژگیهای تابو
- محدودیتهای تابویی چیزی غیر از ممنوعیتهای اخلاقی و مذهبی محض است.
- بر اساس هیچ کدام از فرمانهای ملکوتی نیست و فقط بهخود تکیه دارد.
- عموماوجه افتراق آن از ممنوعیتهای اخلاقی این است که جزو نظامی که امساک و پرهیز را
واجب بهحساب میآورد و دلایل این وجوب را بهدست میدهد نیست.
- ممنوعیتهای تابویی بر هیچ استدلالی استوار نمیباشد و لیکن از نظر کسانی که تحت سیطرهی آن زندگی میکنند کاملاً طبیعی است.
از منظر فروید ٣ نوع تابو وجود دارد:
- ۱- یک تابوی طبیعی یا مستقیم که محصول نیروی جادویی (مانا) است که بهشیئ یا شخصی وابسته است.
٢- یک تابوی انتقالی یا غیر مستقیم که از همان نیرو منبعث میشود.
٣- تابویی واسط بین دو تابوی قبلی که شامل هر دو عامل قبلی است مثل تملک زن توسط شوهرش.
[↑] اهداف مستتر در تابو
- الف - حفظ شخصیتهای مهم مثل روسا، کشیشان و اشیای ارزنده در برابر هر نوع گزند ممکن.
ب - حفظ زنان, بچهها و مردم عادی بهطور کلی در برابر مانا
ج - حفظ کسانی که با مرده تماس داشتهاند یا غذای ویژهای خوردهاند و...
د - پیشگیری از اختلالاتی که بههنگام تحقق پارهای از اعمال بزرگ زندگی مثل تولد و ازدواج و... ممکن است پیش آید.
هـ - حمایت از موجودات انسانی در برابر خشم و اقتدار خدایان و شیاطین و...
و - کمک بهبچهها هنگام تولد یا حفظ نوزادان در برابر خطرات بزرگی که بهسبب وابستگی بهاولیایشان متوجهشان میشود.
ی - حفظ اموال و وسایل کار مزرعه و... در برابر دزدان.
کسی که از تابویی هتک حرمت کند بههمین سبب خود نیز تابو میشود. منبع تابو در نیروی جادویی ویژهای است که در طبیعت اشخاص و اجنه وجود دارد و ممکن است از راه اشیای بیجان در جهات مختلف پراکنده شود اشخاص تابویی مثل کسانی هستند که یک بار برقی بهآنها القا شده است. بنابر این، پادشاهان و کشیشان واجد نیرویی بیش از حد هستند و زیردستانشان نباید با آنها تماس مستقیم داشته باشند.
در کل پس از اندکی بحث و تعریف در مورد تابو میخواهد این سئوال را مطرح کند که در حقیقت این معمای تابو چه اهمیتی دارد که این همه باید بهآن بپردازیم؟ پاسخ:
- ۱- هر مسئلهی روانی شایستهی آن است که بهدنبال راه حلش باشیم.
٢- هم چنین مسائلی در زندگی خود ما و درخصایص اصلی ما وجود دارند شبیه موارد تابویی هستند و توضیح طبیعت خاص تابو ممکن ما را در شناخت ریشههای باریک و نا معلوم حکم مطلق خود ما یاری دهد.
سپس فروید بیان میدارد که روانکاوان اگر در مورد تابو تحقیق کنند بهشباهتهایی بین آن و بیماری وسواس یا بیماری تابو پی میبرند. و هم چنین تاکید میکند که شباهت بین وسواس و تابو ممکن است مطلقا خارجی باشد و هیچ شباهت ماهوی با هم نداشته باشند.
وجوه شباهت بین آداب و رسوم تابویی و علایم مرضی بیماری وسواس:
- ۱- فقدان هر نوع دلیلی که موجب ممنوعیت شده باشد.
٢- استقامت آنها بر اساس یک وجوب درونی
٣- سهولت انتقال و واگیری اشیای ممنوعه.
۴- وجود اعمال و فرمانهای مناسکی ناشی از ممنوعیت.
سپس فروید ٣ دسته از احکام را برای تجزیه و تحلیل بر میگزیند: تابوی مردگان، روسا و دشمنان.
[↑] تابوی دشمنان
فرد دشمن را میکشد و سپس طی مراسمی از او طلب مغفرت میکنند یا سر کشته را بهخانه میبرد.
و با او مهربانی میکند. همچنین تحدیداتی که پیش پای قاتل میگذارند بسیار فراوان و غالباً سختگیرانه است. نتیجهای که فروید از این احکام تابویی میگیرد این است که در احساسات وحشیان دوگانگی و تضاد شدیدی دیده میشود.
[↑] تابوی روسا
خط مشئ اقوام وحشی در مورد روسا، شاهان و کشیشان بر دو اصل مکمل هم استوار است:
هم باید خود را در برابر آنها که تابو هستند حفظ کرد و هم این که خود آنها را حفظ و حراست نمود. برای وصول بهاین دو هدف احکام تابویی بیشماری بهوجود آوردهاند.
میان این اقتدار خدایی که بهپاشاهان نسبت میدادند از یک طرف و آن اعتقاد که باید از شخص شاه در برابر گزندهای احتمالی حفاظت کرد از طرف دیگر تناقض فاحشی وجود دارد.
رفتار وحشیان با روسا پر از تناقض است: از طرفی قدرت جادویی بیحدی برای آنها قایلند و از طرف دیگر از تمای با آنها بهشدت خودداری میکنند. شخصی از طرفی معتقدند شاه قدرت زیادی برای مهار طبیعت در دست دارد و از طرف دیگر در را که چنین نیرویی برایش قایلند را در برابر گزندهای احتمالی محافظت میکنند.
[↑] تابوی مردگان
مردگان هم روسای مقتدری هستند و در عین حال دشمن بهحساب میآیند. تابوی مردگان شامل حال کسانی میشود که یا با مردگان تماس میگیرند و یا بهخاطر مردهای عزاداری میکنند. یک سری تابو برای فردی وجود داشته که با مرده تماس فیزیکی نزدیکی داشته و شاید از سرایت چیزی از این فرد بهسایرین وحشت داشتهاند که این افراد تابو میشدهاند.
اما سری دیگری از تابوها در مورد کسانی مثل شوهر یا زن بیوه و... است که جالبتر است. زیرا معتقدند روح مرده هیچگاه از خویشان جدا نمیشود و پیوسته بالای سرشان در مدت عزاداری در پرواز است.
ممنوعیت بهزبان آوردن اسم مرده نیز در مینا وحشیان وجود داشته است و هر کس که اسم مرده را بهزبان بیاورد کشته میشود (مجازات آن مرگ است). زیرا نام از دیدگاه این بومیان یکی از پایههای اساسی شخصیت و یک مایملک مهم است. پس ممنوعیتهای مزبور چندان بیدلیل نیستند.
در روانکاوی نیز آشکار شده است که در افکار ناخودآگاهانه نیز اسامی جای مهمی را اشغال کردهاند و بیماران وسواسی نیز در قبال اسامی رفتاری نظیر وحشیان دارند.
باز گشت حیوانپرستی در کودکان از جمله مسایل مهم در توتمپرستی که فروید بهآنها: توجه میکند:
- ریشهی حیوانپرستی
- انگیزهی پیداش ازدواج با بیگانه
- رابطه میان توتمپرستی و ازدواج با بیگانه.
فروید سعی دارد هم استنباطی تاریخی و هم استنباطی روانشناختی از توتم بهدست آورد. تقسیم میکند فروید نظریاتی که در باب ریشهی توتمپرستی مطرح میشود بهسه دسته:
- الف - نظریات اسمی
ب - نظریات جامعهشناختی
ج - نظریات روانشناختی.
[↑] نظریات اسمی
محققان در این نظریه معتقدند که ریشه توتم را باید در علایم مشخصه نسبیت جستوجو کرد
زیرا افراد و قبایل میخواستند از یکدیگر بازشناخته شوند و برای ایجاد این تمایز از اسم حیوان استفاده میکردند و بهمرور زمان انسانهای اولیه علایقی نسبت بهحیوانات مزبور پیدا کردند و آن حیوانات را بهعنوان توتم خود برگزیدند. در نظریه اسمی دانشمندان اسمگذاری را بهعلت پیدایش حیوانپرستی بهحساب میآورند.
[↑] نظریات جامعهشناختی
دورکیم معتقد است که توتم چیزی جز نماینده و مظهر مرئی مذهب اجتماعی این اقوام نیست توتم تجسم جامعه است و همین جامعه مورد پرستش مردم است. در این زمینه محققان مختلفی معتقدند که تمایلات اجتماعی نقش موثری در پیدایش نهادهای توتمی داشته است.
[↑] نظریههای روانشناختی
در این نظریه توتمپرستی از خیالات فرد ناشی میشود (مثال باردارشدن زنان در قبیله آرونتا)
[↑] قانون ازدواج با بیگانه
این قانون لازم و ملزوم توتمپرستی است. هیچ گونه رابطهی منطقی با طبیعت و ویژگیهایی که از توتم در دست داریم ندارد و نمیدانیم چگونه توانسته است آهسته وارد توتمپرستی شود. فروید سعی دارد محدودیت مزبور را معنی کند و تا حدودی آن را بشکافد:
وی توضیح میدهد که همهی افراد قبیله با خاطیان مبارزه میکنند و همچنین نتیجه میگیرد که بعید است محدودیتهای مزبور بهدلیل آثار عملی آن بر قرار شده باشد. از طرفی متوجه میشویم که ازدواج با بیگانه که جز نظام توتمی است نتایج و اهداف دیگری غیر از نهی پسران از زنای بامحارم دارد. ازدواج با بیگانه حکم میکند که ازدواج با هر زنی از گروه خود بر مرد حرام شود.
کلماتی نیز که اینان در گروههای خود استفاده میکنند عوض بیان روابط بین دو فرد مبین روابط بین کل افراد گروه است. کلمات مزبور بیشتر حاکی از روابط اجتماعی است تا جسمانی. مثلاً بههمهی افرادی که ممکن بود با مادرشان ازدواج کند و پدر آنها باشد پدر میگفتندواز این دست مثالها.
فروید معتقد است حتی با دانستن تمام این محدودیتها ما پی بهعلل محدودیتهای ازدواجی متداول بین وحشیان استرالیا نمیبریم و شرایط واقعی آنها واجد پیچیدگیهای بسیار بزرگتری است. مخصوصا عدهی قلیلی از قبایل استرالیایی هستند که فقط بههمان محدودیتهای توتمی بسنده کرده باشند. که اما در حالی که ازدواج با بیگانهی توتمی واجد همهی خصایص یک نهاد مقدس است با این نمیدانیم چگونه بهوجود آمده است وبه طور خلاصه میتوان آن را یک عرف و عادت بهحساب آورد، نهاد پیچیدهی طبقات ازدواجی با آن طبقات کوچک و شرایطی که همراه آن است ظاهراً محصول یک قانونگذاری خود آگاهانه و عمدی است و هدف آن تشدید ممنوعیت زنای با محارم میباشد.
[↑] ریشهی ازدواج با بیگانه و رابطه آن با توتمپرستی
فروید معتقد است که در باب ریشهی ازدواج با بیگانه و ارتباط آن با توتمپرستی دو استنباط وجود دارد:یکی اینکه ازدواج با بیگانه یکی از مهمترین خصایص و قوانین نظام توتمی است و دیگر اینکه هیچگونه ارتباطی میان این دو وجود ندارد.
دورکیم طرفدار وجود ارتباط میان این دو است و معتقد است که تابوی مربوط به توتم شامل منع ازدواج با زنانی است که بههمان توتم تعلق دارند.
که فریزر منکر وجود ارتباط میان این دو است و معتقد است توتمپرستی و ازدواج با بیگانه بهدلیل ماهیت و ریشههایشان از هم متمایزند هر چند که در بسیاری از قبایل بهتصادف با یکدیگر تلاقی خوردهاند.
وستر مارک ترس از زنا با محارم را که باعث ازدواج با بیگانه میشود اینگونه توضیح میدهد: افراد با جنسیت مختلف که از کودکی با هم زندگی میکنند وقتی که میخواهند ارتباط جنسی با هم داشته باشند دستخوش یک احساس نفرت مادر زادی و فطری میشوند و همین نفرت بهصورت ممنوعیت روابط جنسی بین خویش و قومهای نزدیک در آمده است. اما فریزر نظریه دیگری ارائه میدهد که مطابق با نظر و ایده فروید میباشد:
برخی از غرایز نیازمند قانون هستند و سرپیچی از آنها از سوی جامعه باعث مجازات فرد خاطی میشود اما در مورد غرایز طبیعی دیگر مانند خوردن و آشامیدن و دستزدن بهآتش هیچ قانونی وجود ندارد زیرا انسان بهغریزه میداند که باید بخورد و از آتش دوری کند و اگر انسان بر خلاف غرایز مذبور عمل کند دچار مجازات طبیعی و نه قانونی خواهد شد. قوانین فقط آنچه را منع میکند که انسانها تحت پارهای از غرایز خود قادر بهانجام دادن آن هستند و انجامدادن آنها بهضرر جامعه و فرد است. و ممنوعیت قانونی زنای با محارم نه بهاین دلیل که انسانها ذاتا از زنای با محارم نفرت دارند بلکه بهاین دلیل که انسان طبعاً مایل بهارتکاب زنای با محارم است و اگر قانون جلوی این غریزه را میگیرد بدین سبب است که انسانهای متمدن امروزی دریافتهاند که ارضأ غرایز طبیعی مزبور از لحاظ اجتماعی زیانآور است.
فروید با این نظریه موافق است و اشاره میکند که نخستین امیال جنسی انسان نوجوان ماهیتاً زناکارانه است و سرکوبی چنین امیالی نقش بسیار مهمی در بروز بیماریهای روانی داد.
[↑] بازگشت حیوانپرستی در کودکان
رفتار کودکان با جانوران را میتوان با توتمپرستی انسانهای اولیه مقایسه کرد. ترس از جانوران از شایعترین اختلالات روانی است که در کودکان دیده میشود و این ترس شامل حال جانورانی میشود که کودکان قبلاً بیشترین توجه خود را بهآنها داشتهاند. ولی این ترس هیچگونه ارتباطی با حیوانات ندارد. اگر این بچهها پسر باشند این ترس از پدرانشان سرچشمه میگیرد. در حقیقت ترس از پدر بهجانوران منتقل و جا بهجا میشود.
کودکی که از اسب وحشت دارد از این میترسد که اسب او را گاز بگیرد. این کودک آرزوی مرگ اسب را داشته و بههمین دلیل میترسد که اسب او را گاز بگیرد. فروید در پی روانکاوی کودک متوجه میشود که کودک در حقیقت با آرزوی مرگ پدر در کشمکش بوده است زیرا پدر را رقیبی برای جلب محبت مادر میدانست مادری که بهطور مبهم نخستین تحریکات جنسی کودک متوجه اوست. در نتیجه کودک در حالتی که فروید آنرا عقدهی ادیپ مینامد قرار میگیرد. کینهای که کودک بهدلیل رقابت با پدر در او ایجاد شده است نمیتواند به آزادی در حیات روانی خود نشان دهد زیرا محبتی که پسر از جانب پدر دریافت میدارد آن کینه را خنثی میسازد در نتیجه کودک حالتی دوگانه و متضاد نسبت بهپدر پیدا میکند و این حالت متضاد را متوجه حیوان میکند که جانشین پدر شده است.
در ترس کودکان از حیوانات میتوان خصیصههایی از توتمپرستی را مشاهده کرد. نتیجه جانشینی حیوان بهجای پدر این است که اگر حیوان توتمی را بهجای پدر بپذیریم بهاین نتیجه میرسیم که دو حکم مهم توتمپرستی یعنی منع کشتن توتم و منع ازدواج با زنان توتمی از لحاظ محتوی خود با دو جنایت ادیپ که پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد و با دو میل اولیه بچهها که سرکوبی آن باعث اختلالات روانی میشود مطابقت میکند. نظام توتمی معلول شرایط عقدهی ادیپ است همانطوری که ترس از اسب معلول همین عقده میباشد.
[↑] نقدهایی بر کتاب توتم و تابو
- ۱- در این کتاب با نوعی تقلیلگرایی سروکار داریم که بسیار بهتقلیلگرایی مارکسیستی شباهت دارد؛ بهصورتی که اگر مارکس همه پدیدهها را در نهایت به بازتولید مادی و معیشتی جامعه باز میگرداند و آنرا بهعنوان کلید درک عمومی بههمه جوامع انسانی مطرح میکرد، در فروید نیز چنین کلیدی وجود دارد و آن همان غریزه جنسی است.
٢- نقدی که از سوی خود روانشناسان مطرح شده و آن نقد روششناختی است. اساس تبیین فروید از دین، نظریات روانکاوانه اوست و نظریات روانکاوی فروید بر قضیه غریزه جنسی تأکید دارد که معتقدند بر اساس چنین نظریاتی نمیتوان دین را تبیین و بررسی کرد و اصلاً مناسب نیست.
٣- فروید تصور میکرد که غرایز سرکوبشده بهروان ناخودآگاه بر میگردد بنابراین گفت که غریزه جنسی سرکوبشده بهناخودآگاه میرود و در صورت مثبت بودن بهشکل شعر، هنر یا دین تجلی مییابد و در صورت منفی بودن بهشکل بیماری روانی ظاهر میشود که سایر روانشناسان چنین نظریهای را رد کردند و یک مکانیزم دیگری را جایگزین کردند.
۴- در توتم و تابو فروید سیری قهقرایی دارد. یعنی او بهسادهترین دین یعنی توتیسم پرداخته در گذشته بسیار مورد در صورتیکه میتوانست دین را در عصر حاضر در نظر بگیرد و همزمان بهدین در اعصار گذشته نیز نظری بیفکند تا بررسی مناسبتری داشته باشد.
[↑] نتیجه
روابط نزدیکی که میان توتم و تابو برقرار است ظاهراً مبین تقویت فرضیهای است که در کتاب مطرح شده است (فرضیه: حالات و احساسات بیماران روانی و انسانهای اولیه نشأت گرفته از سرکوب کردن غرایز جنسی است) و ما حتی اگر در آخر کار متوجه شویم که این فرضیه بههیچوجه درست نیست باز منکر این نمیتوان شد که همین فرضیهی ناقص تا حدی موجب نزدیک شدن ما بهواقعیتی شده باشد که سالیان درازی از فقدان آن میگذرد و بازسازی آن بسی دشوار است.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- الهام قادری، توتم و تابو، پایگاه انسانشناسی و فرهنگ
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
پایگاه اینترنتی انسانشناسی و فرهنگ؛ برگرفته از منابع زیر:
□ فروید، زیگموند، پنج گفتار از زیگموند فروید، تهران: نشر گام نو، ۱٣٨٣
□ فروید، زیگموند، توتم و تابو، ترجمه ایرج پورباقر، تهران: نشر آسیا، ۱٣٦٢.
□ فروید، زیگموند، پیدایش روانکاوی، تهران: نشر آسیا، ۱٣٦٢
□ موللی، کرامت، مبانی روانکاوی فروید، تهران: نشر نی، چاپ دوم ۱۳۸۴.