جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۲ دی ۱۲, پنجشنبه

مشکل با دین

از: ریچارد داوکینز

مشکل با دین

فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


ریچارد داوکینز، دانشمند و زیست‌شناس انگلیسی است که به‌خاطر کتاب‌های علمی دربارهٔ فرگشت و دیدگاه‌هایش در مورد دین، بیخدایی و «ممتیک» (یا «فرگشت فرهنگی») مشهور شده است.

او دربارۀ «نامحتملی وجود خدا» می‌گوید: «اکنون ما می‌دانیم که نظم و هدفمندی ظاهری جهان موجوات زنده حاصل فرآیندی سراسر متفاوت است. فرآیندی که بدون نیاز به وجود هرگونه طراح عمل می‌کند و پیامد قوانین کاملاً سادهٔ فیزیک است. این فرآیند، تکامل بر پایهٔ انتخاب طبیعی است، که توسط چارلز داروین، و به‌طور مجزا توسط آلفرد راسل والاس، کشف شد».

نظر او راجع به «سواستفاده ذهنی از کودکان» چنین است: «آن یکی بچه پروتستان است؛ آن دیگری بچه هندو است؛ آن یکی بچه مسلمان است؛ آن کودک فکر می‌کند که خداها خیلی زیاد هستند؛ آن کودک دیگر حتی یک خدا را هم به زور قبول دارد. اما چنین تصوراتی از کودک داشتن مضحک است. برچسب زدن به کودک تازه متولد شده، و او را پیشاپیش بر پایهٔ دین موروثی والدین‌اش، یا حتی به ضرس قاطع، پیرو فلان یا بهمان دین خواندن، بدین معناست که برای کودک اعتقاداتی در مورد کیهان و خلقت، دنیا و عقبی، دربارهٔ اخلاق جنسی، سقط جنین و به‌مرگی قائل شویم. این نوعی سوء استفادهٔ ذهنی از کودک است».

«چون کودکان باید جذب کنندهٔ اطلاعات سنتی باشند، معمولا هر چیزی را که بزرگسالان به آنها می‌گویند - چه درست باشد و چه نادرست- باور می‌کنند. بیشتر چیزهایی که افراد بالغ به کودکان می‌گویند صحیح و برپایهٔ مدرک است؛ یا حداقل معقولیت نسبی دارد. ولی اگر برخی از آنها نادرست، احمقانه و حتی شریرانه باشد، هیچ چیزی مانع باورکردن کودکان نمی‌شود. حالا، وقتی این کودکان بزرگ می‌شوند چه کار می‌کنند؟ خب البته که این اطلاعات نادرست را به کودکان نسل بعد منتقل می‌کنند. بنابراین وقتی یک چیز اشتباه و بدون مدرک برای یکبار باور می‌شود، دیگر چیزی جلودارش نیست و می‌تواند برای همیشه ادامه پیدا کند».

و دربارۀ این پرسش که «آیا علم یک دین است؟»، پاسخ می‌دهد: «ایمان، یعنی باوری که متکی بر تجربه نباشد، گناه نخستین تمام ادیان است. خوب، باید گفت علم یک دین نیست و هرگز هم سر از دین در نمی‌آورد. گرچه علم بسیار از فضایل دین را دارد، اما عاری از رذایل آن است. علم برپایهٔ شواهد تحقیق‌پذیر است. ایمان دینی نه تنها فاقد شواهد تأییدگر است، بلکه طشت آن از بام افتاده که به این بی‌نیازی‌اش به شواهد افتخار هم می‌کند و مسرور هم هست».

آنچه در زیر آمده، سخنان ریچارد داوکینز درباره‌ی «مشکل با دین» است.


[] صدای خرد

ما این امتیاز را داریم که برای چند دهه در این جهان زندگی کنیم و در طول این مدت، این امتیاز بزرگی است که می‌توانیم چیزهایی درباره‌ی جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، بفهمیم. چرا این‌جا هستیم؟ اصلاً چرا به‌دنیا آمده‌ایم. از کجا آمده‌ایم؟

و من فکر می‌کنم شگف‌ت‌آور است که قادر به‌ چنین کاری باشیم. این‌که من مخالفم و خشمگین می‌شوم، به‌خاطر رقابت داستان‌هایی است که به‌نطرم این نوع سئوالات را تشویق نمی‌کند. به‌جای آن‌که بگویند آن چیزها چگونه است، می‌گویند، آن‌چیزی است که ٢٠٠٠ سال پیش در کتاب مقدس نوشته شده است و تمام!

من فکر می‌کنم که این مردم را محروم می‌کند. فکر می‌کنم این یک جور دیدگاه تحقیرآمیز و بی‌معنی نسبت به جهان است و فکر می‌کنم این غم‌انگیز است که کودکان با چنین دیدگاهی رشد می‌کنند. در حالی که می‌توانند با ذهن بازتر پرورش یابند. این یک دلیل برای عصبانیت بود.

دلیل دیگر این است که من فکر می‌کنم ایمان مبتنی بر شواهد و مدارک نیست. ایمان یک سلاح مرگ‌بار است. لزوماً این‌طور نیست. البته که لزوماً این‌طور نیست. اما می‌تواند باشد.

ایمان یک سلاح است، چون باعث می‌شود، افراد بی‌وجدان، مردان اغلب جوان را به خدمت بگیرند و از آن‌ها به‌عنوان اسلحه و بمب‌های انسانی استفاده بکنند. تنها دلیلی که جوانان می‌توانند به‌عنوان بمب‌های انسانی اعزام شوند، این است که از کودکی به‌گونه‌ای بزرگ شده‌اند که مطلقاً بدون سئوال پرسیدن ایمان بیاورند. فرق نمی‌کند چه دینی باشد، جزئیات اهمیت ندارند. مهم این است که آن‌ها باور که این خواست خدا است که باید خودشان را از بین ببرند و یک اتوبوس پُر از انسان را منفجر کنند.

فکر نمی‌کنم که هیچ نوع استدلال منطقی این کار را با انسان بکند و همچنین من معتقدم ایمان دینی یک سلاح روحی‌روانی بسیار قدرتمند است. البته که همیشه برای کارهای بد استفاده نمی‌شود؛ ولی در حقیقت می‌تواند برای بدی‌ها به‌کار رود. این باعث می‌شود که من بخواهم آن‌را ار ریشه نابود کنم و یا حداقل جلوی تلقین این اندیشه به کودکان را بگیرم که در ایمان فضلیت‌هایی وجود دارد.

من بسیار نگران روشی هستم که کودکان معصوم و بدون دانش به‌دنیا می‌آیند، توسط دین آن فرهنگی که به‌طور اتفاقی در آن به‌دنیا آمدند، تصاحب می‌شوند. البته درباره‌ی همه این‌گونه نیست، ولی بسیار مرسوم است و شما کودکانی را می‌بینید که برچسب خورده‌اند. این کودک کاتولیک است، آن کودک پروتستان است. من ترجیح می‌دهم بگویم این فقط یک کودک است. شاید بتوانید بگویید که این کودک فزرند والدین کاتولیک است، یا این کودک فرزند والدین پروتستان است. اما گره‌زدن برچسب به کودک کوچک، «این کودک کاتولیک است»، زمانی که کودک به‌وضوع کوچک‌تر از آن است که بتواند درباره‌ی جناح‌های کلیسا فکر کند، و یا تفاوت کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها را تشخیص دهد[۱].



[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- ریچارد داوکینز، مشکل با دین، ترجمه و زیرنویس: مهدی راسون



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

یوتیوپ (YouTube)