جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۲ اسفند ۲۵, یکشنبه

نقد قرآن

از: مهدیزاده کابلی

نقد قرآن

پیشگویی کتاب مقدس دربارۀ محمد


[قبل][بعد]

یکی از آیات کتاب مقدس که مسلمانان مدعی هستند که بشارت در مورد محمد، پیامبر اسلام است، شاه کلید فهم آشکار بقیه آیات کتاب مقدس است که دربارۀ محمد، اسلام و مسلمانان پیشگویی شده است. كتاب اشعیا، باب ٢۹، آیۀ ۱٢: «و آن‌ طومار را به‌ كسی كه‌ خواندن‌ نداند داده‌، می‌گويند اين‌ را بخوان‌ و او می‌گويد خواندن‌ نمی‌دانم‌.»


پیشگویی کتاب مقدس دربارۀ محمد

ابن‌هشام به نقل از محمد بن اسحاق آورده است: «محمد بن اسحاق گوید: سید را قاعده آن بودی که هر سال یک ماه از مکه بیرون آمدی و در غار حرا خلوت ساختی ... و چون یک ماه آن‌جا خلوت برآوردی باز مکه آمدی و چون به مکه باز آمدی، اول هفت‌بار طواف خانۀ کعبه بکردی و بعد از آن به‌خانه خود رفتی و هم بدین حال می‌بود و هر سال وظیفه نگاه می‌داشت، تا آن‌سال درآمد که او را وحی خواست آمدن. پس چون ماه رمضان درآمد، برخاست و به قاعدۀ هر سال قصد غار حرا کرد و از این نوبت خدیجه با خود ببرد و چون چند روز از ماه رمضان بگذشته بود، یک شب جبرییل فرود آمد و سورت «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ»، به وی فرود آورد و پیغمبر حکایت کرد و گفت: شب بیست و چهارم از ماه رمضان خُفته بودم چشم من به خواب رفته بود که جبرییل درآمد و نامه‌ای در پاره‌ای دیباج سبز پیچیده بود و آن نامه بیرون آورد و مرا داد و گفت: بخوان. من گفتم: نمی‌توانم خواندن. آنگه دست مرا بگرفت و سخت بیفشرد، چنان‌که هوش از من برفت، و بعد از آن دست از من بداشت و دیگر مرا گفت: بخوان. گفتم: نمی‌توانم خواندن. دوم بار مرا بیفشرد، چنان‌که هوش از من برفت، و بعد از آن دست من بداشت و دیگر مرا گفت: بخوان. گفتم: نمی‌توانم خواندن. سوم بار مرا بیفشرد، چنان‌که هوش از من برفت، دیگر مرا گفت: بخوان، این نوبت از ترس گفتم: چه بخوانم؟ گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ. خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ. اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ. الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ. عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ». پس من این بخواندم، چون بخوانده بودم، جبرییل از پیش ِ من برفت. من در حال از خواب باز آمدم و سُورت اِقْرَأْ تا آن‌جا که بگفته بود، از بر داشتم و همچون نقشی بود که بر دل ِ من کرده بودند.[۱]

این داستان ساختگی بنا به روایت محمد، پیامبر اسلام، در واقع، بر اساس همان روایت کتاب اشعیا، باب ٢۹، آیۀ ۱٢، ساخته و پرداخته شده است، اما از آن‌جایی که اطلاعات راوی از کتاب مقدس اندک بوده؛ مضمون اصلی روایت کتاب اشعیا را نتوانسته است درست درک کند و مسلمانان نیز از سر ناآگاهی این افسانه ساختگی را به عنوان سرآغاز نبوت محمد پذیرفته‌اند، بدون آن‌که از منشای آن داستان اطلاع درست داشته باشند. از این روی، برخی از مسلمانان با تبلیغات گسترده چنان وانمود کرده‌اند که گویی روایت اشعیا، بشارت به سرآغاز پیامبری محمد کرده است!

اما اگر روایت کامل اشعیا در نظر گرفته شود، شاه کلید فهم تمام پیشگویی‌های کتاب مقدس در این باره به‌دست می‌آید:

در آیات ۹-۱٣، باب ٢۹، کتاب اشعیا آمده است: ای شكاكان‌، در حيرت‌ و كوری خود باقی بمانيد! شما مست‌ هستيد اما نه‌ از ميگساری، سرگيجه‌ گرفته‌ايد اما نه‌ از شرابخواری! خداوند خواب‌ سنگينی به‌ شما داده‌ است‌. او چشمان‌ انبيای شما را بسته‌ است‌، آن‌گونه‌ كه‌ رؤياها و الهام‌هايی را كه‌ داده‌ می‌شود نمی‌توانند ببينند. اين‌ رؤياها برای ايشان‌ مانند طوماری است‌ مهر و موم‌ شده‌ كه‌ اگر آن‌ را به‌دست‌ كسی كه‌ خواندن‌ می‌داند بدهيد، می‌گويد: «نمی‌توانم‌ بخوانم‌ چون‌ مهر و موم‌ شده‌ است‌،» و اگر به‌ كسی بدهيد كه‌ خواندن‌ نمی‌داند او نيز می‌گويد: «نمی‌توانم‌ بخوانم‌ چون‌ خواندن‌ نمی‌دانم‌.»

خداوند می‌فرمايد: «اين‌ قوم‌ با زبان‌ خود مرا می‌پرستند، ولی دلشان‌ از من‌ دور است‌. پرستش‌ ايشان‌ مراسمی است‌ توخالی و انسانی...»

کتاب ارمیا در باب ٢٣ دربارۀ این انبیای دروغین چنین می‌نویسد: «به‌ سخنان‌ اين‌ انبيای دروغگو كه‌ به‌ شما اميدهای بيهوده‌ می‌دهند، گوش‌ ندهيد، چون‌ سخنان‌ ايشان‌ از طرف‌ من‌ نيست‌ بلكه‌ ساخته‌ و پرداخته‌ خودشان‌ است‌!»[٢] «ولی كداميك‌ از اين‌ انبيأ آنقدر به‌ خداوند نزديك‌ است‌ تا افكار او را بداند و كلام‌ او را بشنود؟ كداميك‌ از ايشان‌ به‌ سخنان‌ او توجه‌ كرده‌ تا آن‌ را درك‌ نمايد؟»[٣]

خداوند می‌فرمايد: «من‌ اين‌ انبيأ را نفرستادم‌، ولی ادعا می‌كنند كه‌ از جانب‌ من‌ سخن‌ می‌گويند؛ هيچ‌ پيغامی به‌ ايشان‌ ندادم‌، ولی می‌گويند كه‌ سخنان‌ مرا بيان‌ می‌دارند.»[۴] «من‌ از سخنان‌ اين‌ انبيأ مطلع‌ هستم‌؛ مـی‌دانم‌ كه‌ به‌ دروغ‌ ادعا می‌كنند كه‌ من‌ كلام‌ خود را در خواب‌ بر ايشان‌ نازل‌ كرده‌ام‌! تا به‌ كی اين‌ پيام‌آوران‌ دروغين‌ با حرفهای ساختگی‌شان‌ مردم‌ را فريب‌ خواهند داد؟ آن‌ها با بيان‌ اين‌ خواب‌های دروغين‌ می‌كوشند مردم‌ را وادارند تا مرا فراموش‌ كنند... بگذاريد اين‌ انبيای دروغگو خواب‌ و خيال‌های خودشان‌ را بيان‌ كنند و سخنگويان‌ واقعی من‌ نيز كلام‌ مرا با امانت‌ به‌ گوش‌ مردم‌ برسانند، چون‌ كاه‌ و گندم‌ بسادگی از يكديگر قابل‌ تشخيص‌ هستند!»[۵]

«بنابراين‌، من‌ بر ضد اين‌ انبيايی هستم‌ كه‌ سخنان‌ يكديگر را از هم‌ می‌دزدند و آن‌ را به‌عنوان‌ كلام‌ من‌ اعلام‌ می‌دارند! من‌ به‌ضد اين‌ پيام‌آوران‌ دروغين‌ هستم‌ كه‌ با خواب‌های ساختگی و دروغ‌های خود، مردم را به‌ گمراهی می‌كشانند؛ من‌ هرگز چنين‌ افرادی را نفرستاده‌ و مأمور نكرده‌ام‌؛ برای همين‌ هيچ‌ نفعی از آن‌ها به‌ اين‌ قوم‌ نخواهد رسيد.»[٦]

عیسی مسیح، در موعظه بالای کوه، نیز در بارۀ پیامبران دروغین می‌گوید: «از انبيای كَذَبِه‌ برحذر باشيد كه در لباس ميش نزد شما می‌آيند، ولی در باطن گرگ‌های درنده می‌باشند. همان‌طور كه درخت را از ميوه‌اش می‌شناسند، ايشان را نيز می‌توان از اعمال‌شان شناخت. شما يقيناً فرق درخت انگور و خار بيابان، و فرق انجير و بوته خار را می‌دانيد. درخت سالم ميوه خوب می‌دهد و درخت فاسد ميوه بد. درخت سالم نمی‌تواند ميوه بد بدهد؛ درخت فاسد نيز ميوه خوب نمی‌دهد. درخت‌هايی كه ميوه بد می‌دهند، بريده و در آتش انداخته می‌شوند. بلی، به اين‌گونه می‌توانيد پيامبران دروغين را از اعمال‌شان بشناسيد.»[٧]

باز همو گوید: آنچه در ملكوت خداوند روی می‌دهد، مانند ماجرای آن شخصی است كه در مزرعه خود تخم خوب كاشته بود. یك شب وقتی او خوابیده بود، دشمن او آمد و لابلای تخم گندم، علف هرز كاشت و رفت. وقتی گندم رشد كرد و خوشه داد، علف هرز هم با آن بالا آمد.

«كارگران او آمدند و به او خبر دادند كه: آقا، این مزرعه كه شما تخم خوب در آن كاشتید، پر از علف هرز شده است. او جواب داد: این كار دشمن است. گفتند: می‌خواهید برویم علف‌های هرز را از خاك بیرون بكشیم؟ جواب داد: نه! این كار را نكنید. ممكن است هنگام درآوردن آن‌ها، گندم‌ها نیز از ریشه در بیایند. بگذارید تا وقت درو، هر دو باهم رشد كننـد، آنگاه به دروگرها خواهم گفت علف هرز را دسته كنند و بسوزانند و گندم را در انبار ذخیره نماینـد.»[٨]

او خود در تفسیر این گفته خود می‌افزاید: «من همان كسی هستم كه تخم خوب در مزرعه می‌كارد. مزرعه نیز این دنیاسـت و تخم‌های خوب آنانی هستند كه پیرو ملكوت خداوند می‌باشند، و علف‌های هرز پیروان شیطانند (پیروان انبیای دروغین). دشمنی كه علف‌های هرز را لابلای گندم‌ها كاشت، شیطان است. فصل درو، آخر زمان است، و دروگرها، فرشتگان می‌باشند.»[۹]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- سیرت رسول‌الله، ج ۱، صص ٢٠٨-٢٠۹
[٢]- کتاب ارمیا، باب ٢٣، آیۀ ۱٦
[٣]- همان‌جا، آیۀ ۱٨
[۴]- همان‌جا، آیۀ ٢۱
[۵]- همان‌جا، آیات ٢۵-٢٨
[٦]- همان‌جا، آیات ٣٠-٣٢
[٧]- انجیل متی، باب ٧، آیات ۱۵-٢٠
[٨]- همان‌جا، باب ۱٣، آیات ٢۴-٣٠
[۹]- همان‌جا، باب ۱٣، آیات ٣٧-۴٠



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها