فهرست مندرجاتخطاهای روزمره
(۳۱)
تشبیه نادرست
[↑] تشبیه نادرست
یکی از روشهای استدلال و توجیه ادعاهای روزمره تشبیه است. معمولاً هدف از تشبیه این است که موضوعی را بهصورت بهتر و قابل فهمتر بیان کنیم تا مخاطب قانع شود.
اما گاهی همین روش به جای اینکه فهم موضوع را راحتتر کند، باعث پیچیدگی یا حتی اشتباه میشود.
در یک تشبیه ادعا میشود دو مفهوم، شی یا دو رویداد الف و ب که ماهیت مشابهی دارند، ویژگیهایی مشترک با یکدیگر دارند.
ساختار یک تشبیه به این شکل است که «الف و ب به هم شباهت دارند. الف دارای خاصیت ج است، پس به دلیل شباهت الف و ب، ب هم باید خاصیت ج را داشته باشد.» نکته این است که در تشبیههای اشتباه با اینکه الف و ب از جنبهای (مانند رنگ) به هم شباهت دارند، لزوماً در خاصیت دیگری (مثل اندازه) به هم شباهت ندارند. چنین اشتباهی به نام مغالطه «تشبیه نادرست» شناخته میشود.
یکی از مثالهای معروف تشبیه نادرست استدلال ساعتساز است که به این صورت ارایه میشود: «جهان شبیه یک ساعت پیچیده است. یک ساعت باید توسط یک ساعتساز طراحی شده باشد. بنابراین، جهان باید توسط نوعی خالق طراحی شده باشد.»
با اینکه جهان ممکن است از نظر پیچیدگی شبیه یک ساعت باشد، اما این به خودی خودی این فرض را توجیه نمیکند که جهان و ساعت باید از نظر منشا هم شبیه هم باشند.
به این دلیل، دانشمندان و فلاسفه این تشبیه را قبول نمیکنند که با عنوان استدلال طرح شناخته میشود و بهطور خاص تشبیه ساعتساز نام دارد.
اما در مقابل بسیار پیش میآید که مردم تلاش میکنند تشبیههای درست و معتبر را بهعنوان تشبیهی اشتباه رد کنند.
معمولاً هم استدلال خود را با چنین کلماتی آغاز میکنند که: «خب، اما این فرق میکند برای اینکه...» و بعد به خاصیتی اشاره میکنند که آن دو مفهوم یا شی تشبیه شده، در آن مشترک نیستند.
در مواردی شبیه این، چنین استدلال مخالفی فقط یک استفاده اشتباه از مغالطه است. اما همانطور که تشبیهها دو چیز متفاوت را مقایسه میکند همیشه ویژگیهایی وجود دارند که الف و ب در آنها مشترک نیستند، بنابراین همیشه وسوسهای برای برجسته کردن آن عدم تشابه برای از اعتبار انداختن تشبیه وجود دارد.
با این حال برای اهداف یک تشبیه بررسی این نکته اهمیت دارد که آیا آن اختلاف به تشبیه مربوط است یا نه.
این مغالطه رایجی است، اما نام معمول آن با عنوان «تشبیه نادرست» بسیار گمراهکننده است و بهتر است با عنوان «تشبیه ضعیف» شناخته شود.
نکته این است که تشبیهها نه درست هستند و نه اشتباه، درواقع وقتی کسی ادعا کند دو چیز شبیه هم هستند نمیتوان گفت درست میگوید یا حرف اشتباهی زده است.
در ارزیابی شباهت دو چیز تنها میتوان گفت که رابطه آن دو از شباهت کامل تا عدم شباهت کامل بهطور تدریجی تغییر میکند.
پس میتوان گفت دو نکته در مورد هر تشبیهی وجود دارد: اول اینکه هیچ تشبیهی کامل نیست به این معنی که همیشه تفاوتهایی بین دو چیز مشابه وجود دارد.
اگر غیر از این بود و تفاوتی وجود نداشت، آن دو چیز مشابه نبودند بلکه یک چیز بودند و رابطه بین آنها هم رابطه یکسانی (یا اینهمانی) بود، نه رابطه تشابه.
نکته دیگر این است که همواره بین دو چیز شباهتهایی وجود دارد، فرقی هم نمیکند چقدر با هم متفاوت باشند.
برای مثال لوییس کارول، نویسنده آلیس در سرزمین عجایب یکبار چنین معمای بیمعنایی را مطرح کرد: «کلاغ چه شباهتی به میز تحریر دارد؟»
نکته این معما آن است که هیچ شباهتی ندارند، همین. با این حال در کمال شگفتی خوانندگان لوییس کارول جوابهای زیادی به معمایش دادند، مثل اینکه روی هر دوی آنها میتوان نوشت![۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- مریم اقدمی، خطاهای روزمره (۳۱): تشبیه نادرست، وبسایت رادیو زمانه
[↑] جُستارهای وابسته
□ منطق
□ فلسفه
□ مغالطه
[↑] سرچشمهها
□ وبسایت رادیو زمانه

