جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۳ مرداد ۱۰, جمعه

عقل خود را به‌کار بینداز

از: دکتر محمدرضا نیکفر

اندیشه انتقادی

(برنامه‌ی ۲)‬‎


عقل خود را به‌کار بینداز‬‎

دکتر محمدرضا نیکفر: ​ابن خلدون (۷۳۲ تا ۸۰۸ ه.ق)، یک متفكر پیشرو است در زمينه جامعه‌شناسی و جامعه‌شناسی سیاسی و با عناصری قوی از نگاه مردم‌شناسی. مطالعه مقدمه ابن‌خلدون به انسان امکان می‌دهد که به ویژگی‌های شرق توجه کند، و از این نظر همواره مورد رجوع من بوده است.

ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حَضرَمی معروف به «ابن خلدون»، تاریخ‌نگار و مردم‌شناس عرب مسلمان، که از پیشگامان تاریخ‌نگاری علمی و جامعه‌شناسی بود، در سال ۷۳۲ ه‍جری قمری (۱۳۳۲ میلادی) در تونس زاده شد.

خانواده‌ی او از اعراب جنوبی عربستان بودند که پس از پیروزی مسلمانان بر مردم اسپانیا وارد این شهر شدند و تا زمانی‌که بین آن‌ها و مسیحیان اختلافی پیش آمد در این شهر زیستند و پس از آن به‌سمت تونس کوچ کردند و در آن‌جا ساکن شدند. در دوران کودکی ابن خلدون، بزرگان دینی که از اسپانیا به تونس سفر می‌کردند در خانه‌ی آن‌ها توقف می‌کردند و همین امر باعث شد ابن خلدون از کودکی و به‌وسیله‌ی این افراد قرآن، فقه، تصوف، اخلاق، کلام، مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی، نجوم، اقتصاد، تاریخ، هندسه، جبر، حساب، لغت، فلاحت، طلسمات، شعر، آداب و تعلیم، منطق، ریاضی، فلسفه، سیاست، منشی‌گری و کارهای مربوط به حکومت را بیاموزد.

ابن خلدون کتاب «العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر» را نوشت. این کتاب مقدمه‌ای بسیار معروف دارد و در آن به‌خوبی می‌توان دانش و چند بُعدی‌بودن ابن خلدون را مشاهده کرد. او به رویکرد انتقادی و تحلیلی بسیار اهمیت می‌داد، نکته‌ای که مورخان پیش از وی در نظر نمی‌گرفتند. او در مقدمه‌ی خود گفته‌هایش را به‌طرق مختلف اثبات کرده و گاهی منابعی که استفاده کرده را نیز مورد انتقاد قرار داده‌ است. او علم عمران را بنیان نهاد. علمی که ما امروزه به آن جامعه‌شناسی می‌گوییم و برای شناخت و بررسی اخبار تاریخی مورد استفاده قرار می‌گیرد و در واقع علم اصول تاریخ است. ابن خلدون در سال ۸۰۸ ه‍جری قمری (۱۴۰۶ میلادی) در سن ۷۳ سالگی در قاهره درگذشت.

ابن خلدون، مورخ نامدار تونسی است که در قرن هشتم هجری می‌زیسته است. کتاب بزرگ تاریخ او کتاب العِبَر است که عمدتاً تاریخ ممالک اسلامی شمال افریقا و حکومت‌های اسلامی در اندولس است. او دیباچه‌ای بر این کتاب نگاشته که به مقدمه‌ی ابن خلدون شهرت دارد. این مقدمه‌ی مفصل به‌عنوانِ کتاب مستقلی خوانده می‌شود و شهرت آن از خود کتاب ‌العبر بیشتر است. موضوع آن شناخت جوامع و بنیادهای تاریخ آن‌هاست. ابن خلدون در بخش‌های آغازین آن به روش‌شناسی شناخت در حوزه‌‌ی اجتماع می‌پردازد.

رویکرد ابن خلدون در این مبحث انتقادی است. آنچه او در نقد شایعات و افسانه‌ها و اخبار سست می‌نویسد هنوز هم بروز است. از میان مثال‌های متعدد او در این باب، به سه‌ ‌تای‌شان، که ساده و مختصرند، اشاره می‌کنیم: از قول مسعودی مورخ، صاحب کتاب مروج‌الذهب، می‌نویسد که در شهر رم (رومة المکرمة) مجسمه‌ی ساری بوده که «سارها در روز معینی از سال در پیرامون آن گرد می‌آمده‌اند و حامل زیتون بوده‌اند و مردم از آن زیتون‌ها روغن مصرفی خود را تهیه می‌کرده‌اند»[۱]. اظهار نظر ابن خلدون در مورد این داستان چنین است: «خواننده می‌تواند بیندیشد که گرفتن زیتون بدین‌سان تا چه حد از مجرای طبیعی دور است!» رویکرد انتقادی ابن خلدون در این موضوع را می‌توانیم این‌گونه خلاصه کنیم: مجرای طبیعی امور را بشناس و عقل خود را به‌کار بینداز تا دریابی خبری که نقل می‌شود، موافق طبیعت است یا خلاف آن؛ اگر خلاف قانون طبیعت است بدان باور مکن!

ابن خلدون در ادامه‌ی این مثال از قول نویسنده‌ای دیگر به‌نام ابوعُبَید بَکری (قرن پنجم هجری) در مورد شهری به‌نام ذات‌الابواب نقل می‌کند که محیط این شهر «بیش از سی بارانداز و مشتمل بر ده هزار دروازه بوده است». او چنین چیزی را ممکن نمی‌داند، زیرا چنین وضعی با مفهوم متعارف و معقولی که از شهر در زمانه‌ی او وجود داشته نمی‌خوانده است: «بشر شهر را برای متحصن‌شدن و پناهگاه خویش برگزیده است، و این شهر از وضعی که بتوان آن را نگهبانی کرد خارج شده است، زیرا برای حفاظت شایستگی نداشته است.» پس به‌نظر ابن خلدون علاوه بر طبیعت، جامعه و پدیداری از آن را که شهر است باید بشناسیم و عقل خود را به‌کار اندازیم، تا دریابیم خبری را که در مورد یک اجتماع می‌شنویم، معقول است یا نه. او در مثال سومی که در ادامه می‌آورد، از درک بخردانه‌ای که هم از طبیعت و هم از جامعه دارد ، بهره می‌گیرد تا افسانه‌ی دیگری را باطل اعلام کند. افسانه‌ای که ناقل آن باز مسعودی است، حاکی از آن است که شهری در صحرای سلجماسه (واقع در مغرب) وجود دارد که همه‌ی ساختمان‌های آن از مس است. ابن خلدون در این مورد می‌نویسد: «این گفتار محال از خرافات داستان‌سرایان است، چه بسی از کاروانیان و راه‌شناسان صحرای سلجماسه را پیموده و بر چنین شهری آگاه نشده‌اند. گذشته از این کلیه‌ی کیفیاتی را که درباره‌ی این شهر یاد کرده‌اند، محال است و بر حسب عادت با امور طبیعی بنیان‌گذاری شهرها منافات دارد. به‌علاوه حداکثر مقدار موجود معادن به میزانی است که از آن‌ها ظروف و اثاث خانه می‌سازند، ولی بنیان نهادن شهری از فلزات چنان‌که می‌بینیم از محالات و دور از عقل است.»

تفکر انتقادی ابن خلدون بر اساس سنجش خبرها با عقل است. اگر خبری با عقل جور درنیاید، باید در صحت آن شک کنیم. ابن خلدون ستاینده‌ی عقل سلیم است، یعنی آن عقلی که در کار طبیعت و اجتماع بشری اندیشه کرده، در وجود آن‌ها تناسب و توازن دیده، آنان را قانونمند یافته و نگاه می‌کند که آیا خبری که می‌شنود، از درک متوازن و بهنجاری که از پدیده‌ها وجود دارد، دور می‌شود یا نه. اگر دور می‌شود، آن را نمی‌پذیرد.

بسیار اندک بوده‌اند کسانی که در روزگار ابن خلدون، چون او، به شرحی که آمد، خردمندانه و انتقادی بیندیشند. از روزگار ابن خلدون به عصر کنونی بازمی‌گردیم. نزدیک هفت قرن از آن روزگار گذشته، اما وضع چندان بهتر نشده است. دست‌کم می‌توانیم بگوییم کسانی که ادراکی خلاف عقل دارند و به سادگی گول سخن‌ها و خبرهای بی‌پایه و دروغ را می‌خورند، فراوان‌اند، خاصه در خطه‌ی فرهنگی ما. مثالی ساده: در اوج تب و تاب جهانی اخیر در مورد آنفلوآنزای مرغی (زمستان ۱۳۸۴) هفته‌‌نامه‌ی «پرتو سخن» چاپ قم با تیتر درشتی مدعی شد که ماکیان ایران را خطر ابتلا به آنفلوآنزای مرغی تهدید نمی‌کند، زیرا دستی غیبی پرندگان مهاجر مبتلا را از ایران دور می‌کند و به‌سوی اروپا می‌راند. در ایران مدام از این‌گونه ادعاها می‌شنویم. کار ثابت دستگاه ایدئولوژی دولت تولید این‌گونه داستان‌هاست. لابد هنوز نصیحت ابن خلدون را گوش نکرده‌ایم که عقل خود را به‌کار اندازیم، وگرنه این کارخانه‌ی ایدئولوژیک بازاری برای فرآورده‌های خود نداشت. اما عکس قضیه نیز صادق است: دستگاه ایدئولوژیک کاری می‌کند تا مردم فکر نکنند. عقل خود را که به‌کار نینداختند، آن‌گاه به همه‌ی خبرهای ساختگی باور خواهند کرد. اگر می‌خواهیم چوب لای چرخ این دستگاه بگذاریم، بهترین کار این است که انتقادی بیندیشیم و انتقادی اندیشیدن را ترویج کنیم.[٢]


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- ترجمه‌ی فارسی مقدمه، ص ۶۷
[٢]- نیکفر، محمدرضا، اندیشه انتقادی (برنامه‌ی ۲): عقل خود را به‌کار بینداز، وب‌سایت رادیو زمانه، ۲۴ مرداد ۱۳۸۵


[] جُستارهای وابسته

فلسفه
منطق
نقد


[] سرچشمه‌ها

وب‌سایت رادیو زمانه