جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۳ دی ۱۷, چهارشنبه

افغانستان، بار دیگر تنها

از: کاملیا انتخابی‌فرد

افغانستان، بار دیگر تنها

(لوموند دیپلماتیک)

فهرست مندرجات




















افغانستان اینک رهبری با ائتلاف شکننده دارد، با یک ارتش و نیروی پلیس آسیب‌پذیر و حضور گروه کوچکی از ارتش‌های غربی در این کشور که عمده نقش آن‌ها به آموزش محدود خواهد بود. ثروتمندان در حال نقل و انتقال هستند و دیگر افغان‌ها نگران...

«صلح هدف ملی ما است. اگر به‌دست آمدن صلح در افغانستان کار ساده‌ای بود، این مهم سال‌ها پیش به‌دست آمده بود،» رییس جمهور تازه برگزیده افغانستان - محمداشرف غنی - در بازگشت از سفر خود به چین روز نخست نوامبر این را گفت. اما هدفی که به‌نظر می‌آید بیش از همیشه دور از دسترس است.

سلف او، حامد کرزی، به حامیان غربی و متحدین خود پشت کرد، بعد از آن‌که آمریکا ادعا کرد که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹میلادی تقلب گسترده‌ای صورت گرفته است. او هیچ‌وقت با باراک اوباما رییس جمهور آمریکا آشتی نکرد و دیگر به واشنگتن برای ادامه گفتگوهای صلح با طالبان اعتماد نداشت. کرزی تصمیم گرفته بود تا به توافق صلح مستقلاً و بدون شرکت آمریکا دست یابد. کرزی فکر می‌کرد که تروریست و فتنه تنها به این‌گونه قابل حل است که آن‌ها از شر نیروهای خارجی خلاص شوند و بدین‌گونه بدون واسطه با طالبان به صلح برسد. تلاش‌های وی برای رسیدن به صلح با «براداران عزیز» - آن‌گونه که وی طالبان را خطاب می‌کرد - تا آخرین روز حضور وی در دفتر ریاست جمهوری، ۲۹ دسامبر ادامه داشت بدون آن‌که نتیجه محسوسی داشته باشد.

آقای غنی هم‌چنین به‌نظر نمی‌رسد که به کمک آمریکا برای از سرگیری گفتگوها با طالبان نیازی داشته باشد. کرزای با کارت قطر برای داشتن گزینه میانجی بازی کرد، اما غنی شاید عربستان سعودی و یا چین را ترجیح دهد. او گفت که رهبران چین، با داشتن ارتباط محکم با پاکستانی که مانند پایه‌ای در پشت‌سر برای طالبان است، می‌تواند به‌عنوان میانجی امکان گفتگوها را با خروج نیروهای خارجی فراهم کند.

قرارگاه باستیون در ولایت هلمند در ۲۶ اکتبر به نیروهای افغان سپرده شد. خاتمه حضور نیروهای بریتانیا با پایین آمدن پرچم انگلستان شکل گرفت و قرار است تمامی نیروهای خارجی تا پایان سال میلادی جاری از افغانستان خارج شوند به‌جز نیروهای آمریکایی که حضوری مشروط خواهند داشت و این همان دقایقی است که طالبان انتظار آن‌را می‌کشیدند.

آن‌ها (طالبان) نقشه دارند تا از خروج نیروهای غربی و عدم تجربه ارتش محلی استفاده کرده تا حمله قدرتمندی بر علیه دولت مرکزی به راه بیاندازند. در سیزده سال گذشته، بسیاری از فرماندهان افغان باتجربه و صاحب نفوذ ترور شده‌اند. شماری از فرماندهان مجاهدین که بخشی از ائتلاف شمال را شکل می‌دادند - تشکلی که در سال ۱۹۹۶ برای جنگ با طالبان شکل گرفت - توانست در پاییز سال ۲۰۰۱ کابل را پس بگیرد.

ائتلاف شمال، رهبرانی متنفذ در تمامی اقشار حتی اقلیت‌ها داشت، به‌خصوص تاجیک‌ها که توانستند نقش موثری ایفا کنند اما بعد توسط کرزی که پشتون‌ها را ترجیح می‌داد به حاشیه رانده شدند.

طالبان در این مدت، سلحشورترین چهره‌های مجاهدین را از بین بردند، هر چند که بسیاری از باقی‌مانده‌های آن‌ها به‌دنبال علائق شخصی خود رفته و یا بازنشسته شده‌اند و در یک کلام مردان چندان با تجربه‌ای باقی نمانده تا بار دیگر ارتش متحدی گِرد آورد.

شهروندان عادی افغان در کابل به من گفتند که آن‌ها به ارتش افغانستان اعتماد ندارند که بتواند از آن‌ها در برابر طالبان دفاع کند. «ثروتمندان جایی برای رفتن دارند. ما این‌جا گیر افتاده‌ایم بدون امکان بیرون رفتن، بدون سلاح و امکان جنگ اگر طالبان باز گردند». این را یک کابلی که در دفتر خصوصی کار می‌کرد و سابق در جبهه ائتلاف شمال با طالبان جنگیده بود به من گفت. «شرایط در سیزده سال گذشته تغییر کرده است و به‌راستی ما نمی‌خواهیم که به شرایط سابق و به روزهای جنگ بازگردیم. اینک من ازدواج کرده‌ام و فامیل دارم و فقط آرامش می‌خواهیم. اما با این تقلب در انتخابات و خروج نیروهای خارجی، صلح و آرامش غیر واقعی به‌نظر می‌آید.»


در کابل جنگ خاتمه نیافته است

برای خارجی‌ها شاید که جنگ تمام شده باشد، اما برای افغان‌ها این‌گونه نیست. ماه سپتامبر و اکتبر از خونین‌ترین ماه‌ها بودند و تخمین‌زده می‌شود که تعداد قربانی‌ها بیشتر نیز بشود. تا پایان سال میلادی، نیروهای ناتو دیگر از ارتش افغانستان پشتیبانی زمینی و هوایی نخواهند کرد. بدون امکانات دفاع هوایی یا داشتن سلاح‌های سنگین، تردید وجود دارد که ارتش افغانستان آماده باشد تا امنیت کشور را تأمین کند. علی‌رغم میلیاردها دلاری که هزینه شده است و ۲،۳۴۹ کشته از ارتش آمریکا، ایالات متحده در آوردن صلح و دمکراسی به این کشور ناموفق بوده است. افغان‌ها نیز هزینه سنگینی را پرداخته‌اند. ارتش آمریکا تخمین می‌زند که در سال ۲۰۱۴ میلادی بین ۷ تا ۹ هزار پلیس افغان یا سرباز ارتش این کشور کشته و یا مجروح شده باشد. و در خلال شش‌ماه نخست سال جاری، به گفته دفتر خدمات رسانی سازمان ملل متحد در افغانستان، ۱،۵۶۴ شهروند عادی افغانستان کشته شده‌اند.

از ابتدای آغاز جنگ با تروریسم در سال ۲۰۰۱، آمریکا اهداف دوگانه‌ای را تعقیب می‌کرد: جنگ با طالبان و شورشیان در حالی که از بازسازی این کشور نیز حمایت می‌کرد و هم‌چنین نظارت بر صحنه سیاسی و تادیب جنگ‌سالاران گردنکش و دیگر رهبران صاحب نفوذ برای ایجاد ثبات داخلی در این کشور. انتخابات ریاست جمهوری که مرحله اول آن در ۵ آوریل و مرحله دوم در ۱۴ ژوئن برگزار شد، یک تقلب بزرگ بود. تقلبی که توسط سازمان ملل متحد و ناظران بین‌المللی گزارش گردید. غنی در مقابل رقیب خود، عبدالله اعلام پیروزی کرد و این ادعا باعث نزدیک به سه ماه بن‌بست سیاسی شد که افغانستان را تا پای یک جنگ داخلی دیگر پیش برد. در این شرایط حساس، اوباما چاره موقتی اندیشید: میانجی‌گران آمریکا دمکراسی از هم‌پاشیده را وصله زدند تا ارتش خود را به خانه بازگردانند.

یک راه حل سریع چیزی به‌جز تقسیم قدرت نبود. بعد از دو بار سفر وزیر خارجه آمریکا آقای جان کری به کابل و تلفن‌های آقای اوباما و تلاش‌های بسیار سفیر آمریکا در کابل، توافق بین دو رقیب حاصل شد. اشرف غنی رییس جمهور و دکتر عبدالله رییس اجرایی حکومت جدید شد، موقعیتی بسیار ضعیف و غیر واضح که در قانون اساسی نیز تعریفی برای آن وجود ندارد. این توافق بسیار شکننده است به‌صورتی که حتی در شب مراسم تحلیف دعوایی بر سر تقسیم محل کار درگرفت و تا آن‌جا پیش رفت که عبدالله تهدید کرد که در مراسم ادای سوگند شرکت نخواهد کرد و این دو شریک در قدرت تا ۵ سال دیگر نیز بایستی تعادل را نگاه دارند.

عبدالله به‌خاطر مبارزاتش با طالبان در کنار فرمانده ائتلاف شمال احمدشاه مسعود که در ۹ سپتامبر ۲۰۰۱ به‌دست القاعده ترور شد، شناخته می‌شود. عبدالله یک شخصیت ملی است و در دوره نخست ریاست جمهوری کرزی نیز وزیر امور خارجه بود. او به بیشتر قبایل و گروه‌های قومی نزدیک است و حمایت آن‌ها را با خود دارد. فردی که نیمه پشتون از طرف پدر قندهاری و نیمه تاجیک از طرف مادر است و تمام عمر خود را در افغانستان زندگی کرده است. غنی، پشتونی از ولایت لوگر است اما تقریباً تمامی عمر خود را در غرب سپری کرده است. وی نیز در دوره‌ای وزیر اقتصاد در دولت کرزی بود، اما وی برای اغلب مردم افغانستان تا رفتن انتخابات به دور دوم، فردی شناخته شده نبود. اما غنی در بیرون مرزهای کشورش فردی شناخته شده است. فردی که کارمند سابق بانک جهانی بود و هم‌چنین کاندید دبیرکلی سازمان ملل متحد بعد از خاتمه کار آقای کوفی عنان که در نهایت موفق نگردید.


امنیت نامعلوم

اینک این رقیبان پیشین بایستی که با هم در حساسترین زمان در افغانستان بعد از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ کار کنند. کشور بایستی در این دوره حساس تنها با ۳۲۵ هزار نیروی ارتش ملی و پلیس با مشکلات روبه‌رو شود آن‌هم با افرادی که چندان به توانمندی خود مطمئن نیستند. آمریکا و ناتو به ناگهان ارزیابی‌های مربوط به آمادگی ارتش و پلیس افغانستان در ماه ژوییه را طبقه‌بندی کردند آن‌هم درست چند ماه پیش از خروج از این کشور. هم‌چنین مالیات‌دهندگان آمریکایی که بیش از ۵۰ میلیارد دلار برای آموزش و تجهیز و آماده کردن ارتش افغانستان از سال ۲۰۰۱ پرداخته‌اند، می‌پرسند که آمادگی ارتش افغانستان برای به‌دست گرفتن امنیت تا چه اندازه است. نیروهای طالبان تا اندازه‌ای در بخش‌های جنوبی دست بالا را دارند، به‌خصوص در منطقه هلمند از زمان ترک نیروهای بریتانیایی در ماه اکتبر.

هر چه پیش آید، آمریکا می‌خواهد که افغانستان را ترک کند. در ماه می، اوباما اعلام کرد: «ماموریت رزمی آمریکا تا پایان سال اتمام می‌یابد» و از اول ژانوییه ۲۰۱۵ تنها «آموزش ارتش و حمایت از عملیات ضد تروریستی بر علیه باقی‌مانده القاعده» انجام خواهد گرفت. با این‌حال به‌نوشته روزنامه نیویورک تایمز (۲۱ نوامبر ۲۰۱۴)، به‌دلیل وخامت اوضاع اوباما اجازه حضور مستقیم در جنگ را تا سال ۲۰۱۶ صادر کرده است. اما تمامی ۹،۸۰۰ نیروی آمریکایی در افغانستان تا پایان زمان تعیین شده به‌تدریج از افغانستان خارج خواهند شد.

افغان‌ها به عبارتی، دیگر نمی‌توانند چندان روی قدرت‌های خارجی حساب کنند، چرا که آن‌ها اینک مشغول جنگ با داعش هستند و مردم افغانستان احساس می‌کنند که به‌حال خود رها شده‌اند. اینک رهبران آن‌ها شاید رو به آسیا کنند به‌خصوص چین تا از سرنوشتی نظیر عراق پرهیز کرده باشند.

افغان‌ها نگران آینده خود هستند و به‌سختی به موفقیت ائتلاف دولت غنی-عبدالله، اعتماد دارند. بعضی از آن‌ها که در سیزده سال گذشته سرمایه‌ای از حضور نیروهای بین‌المللی به‌هم زده‌اند، سعی دارند که سرمایه و کسب و کار خود را به بیرون از افغانستان انتقال دهند. کسی را می‌شناسم که کمپانی امنیتی خود را به دبی انتقال داده است تا با شرکای خارجی خود بر روی پروژه‌های خصوصی در عراق و کشورهای خلیج فارس کار کند و نظیر او بسیار هستند. آن‌ها از وضعیت عراق درس آموخته‌اند و در حال انتقال پول‌های نقد خود به امارات متحده عربی هستند، جایی که احتیاج به پرداخت مالیات نیست و بهشتی برای پول‌های آسان کسب شده است و نقطه محبوبی برای نو کیسه‌گان و افغان‌های متمول و خانواده آن‌ها به‌شمار می‌آید. کارمندان برخی از بنگاه‌های املاک در دبی به من گفته‌اند که از زمان انتخابات در افغانستان به تعداد مشتری‌های آن‌ها از این کشور افزوده شده است.

برای اوباما و متحدین وی جنگ به‌زودی خاتمه خواهد یافت. او می‌تواند به‌خود برای آنچه که در انتخابات وعده داده بود - خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان - تبریک بگوید اما در کابل و دیگر شهرها، مردم از به فراموشی سپرده‌شدن در هراس هستند. آن‌ها هم‌چنان در اضطراب گذر از دوره انتقالی هستند تا زمانی که دولت جدید به ثبات رسد. اگر که رسد.


[] يادداشت‌ها




[] پی‌نوشت‌ها

کاملیا انتخابی‌فرد، افغانستان، بار دیگر تنها، نسخه‌ی فارسی لوموند دیپلماتیک: دسامبر ٢٠۱۴


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها

□ نسخه‌ی فارسی لوموند دیپلماتیک