جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۸, جمعه

اسرافیل

از: دانشنامه‌ی آریانا

اسرافیل


فهرست مندرجات
فرشتهفرشتگان مقرب

اسرافیل (یا اِسرافین؛ به عربی «إسرافيل»؛ به انگلیسی: )؛ نام یکی از فرشتگان نزدیک (مُقَرَّب) به خدا است که شیپورزن روز رستاخیز (مأمور دمیدن صور هنگام پایان یافتن دنیا و برپایی قیامت) در باور مسلمانان است.


واژه‌شناسی

واژه «اسرافیل» که از دو کلمه «اسراف» به‌معنای «بنده» و «ایل» به‌معنای «خدا» تشکیل یافته، واژه‌ی عبری است که به‌صورت‌های «اسرافین»، «سرافیل» و «سرافین» هم ضبط شده است. نام دیگر «اسرافیل» عبدالرحمان و کنیه‌اش «ابوالمنافخ» است.


پیشینه‌ی تاریخی

شیپور یا کُرنا، که در زبان عبری «شوفار» و در عربی «صور» نامیده می‌شود، ساده‌ترین ساز بادی است که از کهن‌ترین روزگار، هم در مواقع جنگ و هم در مواقع صلح به‌کار می‌رفت و در فارسی دری، به نوازنده‌ی این ساز یا دمندهٔ شیپور، به‌طور کلی، شیپورچی یا شیپورزن می‌گویند. بنابراین، از گذشته‌های بسیار دور تا امروز، شیپور بیشتر در عرصهٔ نظامی برای اجرای علامت‌های صوتی مانند بیدارباش استفاده می‌شده است و هم‌چنین، به‌عنوان یک ساز بزمی در سورها و میهمانی‌ها یا در مراسم مذهبی نیز به‌کار می‌رود.

از مهم‌ترین مُهرنگاره‌های خنیاگری در جهان، می‌توان از آنچه که در «چوغامیش» خوزستان ایران برجای مانده، یاد کرد که در سال‌های ۱۹٦۱-۱۹٦٦ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره‌ی ۳۴۰۰ ساله، سیمایی از بزم رامشگران را نشان می‌دهد. در این بزم باستانی، دسته‌ای خنیاگر (نوازنده) دیده می‌شوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. در این گروه رامشگران، شیپورچی را می‌توان در کنار نوازندگان «چنگ» و «تنبک» (زیربغلی) و خواننده‌ای که آواز می‌خواند، مشاهده کرد.

از این گذشته، در یکی از اعیاد یهودیان (روش هشانا یا نوروز یهودیان)، نقش شوفار بسیار برجسته است. شوفار، در واقع، شیپور مخصوصی است که از شاخ قوچ تراشیده می‌شود.

شوفار

روش هشانا (در عبری به‌معنای اول سال) در روز اول و دوم ماه عبری تیشری واقع می‌شود و عیدی است که سرآغاز سال یهودی و شروع ده روز توبه به‌شمار می‌آید. بنا به روایات یهودی این عید روز آفرینش آدم (نخستین انسان) را خاطرنشان می‌کند، که در آن تقدیر هر موجودی در سال جدید تعیین می‌شود. یهودیان معتقدند خدا در این روز، زندگیِ سال جدید جامعه و افراد را بر اساس اعمال سال گذشته آن‌ها تعیین می‌کند. از این‌رو، برای آنان، دو روز روش هشانا تعطیل کامل مقرر شده است و آنان با حضور در کنیسه‌ها و اجرای مراسم ویژه، سرنوشت نیک و سعادتمندانه را از خدا تقاضا می‌کنند.

سنت برگزاری روش هشانا از تورات سرچشمه می‌گیرد، چرا که در آن آمده است: «... و در ماه هفتم، روز اول ماه را برای شما مقدس داشتم. در این روز به هیچ کاری نپردازید و در کرناها بدمید».

منظور از ماه هفتم، شش ماه پس از عید پسح، عید آزادی یهودیان از بندگی مصر است که با اولین ماه بهار مصادف می‌شود. بنابراین می‌توان گفت که یهودیان دو نوروز دارند که یکی در اوایل بهار و دیگری در اوایل پائیز برگزار می‌شود. روش هشانا مقارن با اوایل پاییز است و در تقویم غربی مصادف سپتامبر یا اکتبر می‌باشد.

در دوران باستان که یهودیان در سرزمین باستانی خود به کشت‌وکار مشغول بودند اوایل پاییز زمانی بود که به‌دنبال یک‌سال کار در صحرا انبارها از غله مملو می‌شد و خوشه‌چینی به پایان می‌رسید. از این‌رو، برگزاری عید در چنین ایامی نشان وابستگی قوم یهود به‌کار کشاورزی به‌شمار می‌رفت.

یهودیان دو روز عید را، از سپیده‌دم تا هنگام ظهر، در کنیسه‌ها به خواندن نماز می‌گذرانند، و پایان نماز با به صدا درآمدن شوفار (کُرنا) اعلام می‌گردد. در این در روز یهودیان وظیفه دارند به یک‌سال گذشته خویش بیاندیشند و اعمال خوب و بد را با یکدیگر بسنجند، از اشتباهات گذشته درس عبرت بگیرند و در انجام نیکویی‌ها کوشا باشند.[*]

حتی از زمانی که این مراسم این‌جهانی به مراسم آن‌جهانی (جهانی ورای جهان موجود)، در انگاره‌ی مسیحیت و به تقلید از آن در قرآن بدل شده است، نامی از فرشته‌ی اسرافیل، به‌عنوان شیپورچی قیامت و رستاخیز در میان نیست. مسلماً داستان‌سرایان و روایت‌سازان مسلمان با استفاده از قدرت تخیل، به باورهای یهودیان و مسیحیان و یادواره‌های قرآن شاخ و برگ داده و داستان‌های گوناگون خرافی، برای اسرافیل در کنار سه فرشته‌ی دیگری نزدیک خدا سرهم کرده‌اند.

تجسمی از صور اسرافیل از یک مینیاتور سده‌های میانه

یکی از سرچشمه‌های اساسی در این باره، روایتی نقل شده از زبان عایشه درباره دعای پیامبر، پیش یا پس از نماز است که به دو گونه متفاوت ضبط شده است: در گونه نخست که روایت عکرمه بن عمار با دو واسطه از عایشه است، چنین آمده که پیامبر در افتتاح نماز شب، همواره دعایی را می‌خواند که سرآغاز آن عبارت «اللهم رب جبرائیل و میکائیل و اسرافیل...» بوده است. در گونه دوم که روایت از عایشه است، در پاسخ سؤال یک زن یهودی درباره عذاب قبر، چنین آمده است که پیامبر در سال‌های پایانی از عمر خود، پس از انجام هر نماز بر ذکر «رب جبرئیل و میکائیل و اسرافیل» مداومت داشته، پس از این عبارات از آتش جهنم و عذاب قبر استعاذه می‌کرد.

در باور مسلمانان اسرافیل فرشته‌ای است با پیکری بسیار بزرگ و با چهار بال که یک بال او در غرب و یک بال در شرق قرار دارد، با بالی دیگر بدن خود را می‌پوشاند و یک بال را نیز برای محافظت در برابر شکوه ایزدی استفاده می‌کند. پاهای اسرافیل در قعر زمین هفتم جای گرفته، و عرش بر شانه‌اش قرار دارد.

در برخی روایات اسلامی آمده که اسرافیل نخستین فرشته‌ای بود که از فرمان خداوند پیروی کرد و بر آدم سجده نمود؛ به روایتی، زمانی که ابراهیم خلیل در آتش افکنده شد، این اسرافیل بود که در یاری او از فرشتگان دیگر پیشی گرفت و در برخی روایات دیگر، او مؤذن آسمان‌ها دانسته شده است.

جالب‌تر از همه، در تبیین مقام قرب اسرافیل به خدا، چنین آمده است که او مقرب عرش خداوند و گمارده او بر «لوح محفوظ» است و هرگاه که خداوند را اراده بر امری قرار گیرد، با واسطه لوح محفوظ، اسرافیل از آن فرمان آگاه می‌شود. بنابراین، در بعضی از روایات آمده که «لوح محفوظ دو طرف دارد یک طرف آن عرش خدا و طرف دیگر آن پیشانی اسرافیل است.»

از کعب الاحبار راجع به اسرافیل و وظایفش سؤال شد، جواب داد: «اسرافیل از فرشتگان مقرب است که در میان دو چشمش به‌قول انس بن مالک در محاذی جبین اسرافیل لوحی از جوهر قرار دارد. هرگاه مشیت الهی بر صدور حکم و فرمان تعلق گیرد قلم را دستور دهد تا حکم و فرمان را بر آن لوح بنویسد. آن‌گاه لوح محفوظ را میان دو چشم اسرافیل نگاه می‌دارند: اول اسرافیل از جریان اطلاع یابد آن‌گاه مجموع ملائکه را آگاه گرداند و فوجی از فرشتگان که بر آن قضیه و حادثه موکل باشند بدان فهم ارسال فرماید.»[*]

برخی روایات میکائیل را رساننده وحی به جبرئیل معرفی می‌نماید که خود وی وحی را از اسرافیل دریافت می‌کند. از آن شمار، گزارش ابن عبّاس از ملاقات عبدالله بن سلام، یکی از دانشمندان یهود، با محمد، پیامبر اسلام، است: عبدالله بن سلام در سؤلاتی که از پیامبر داشت، پرسید: چه‌کسی برای تو وحی می‌آورد؟ او پاسخ داد: جبرئیل. پرسید: او از چه‌کسی می‌گیرد؟ پاسخ گفت: میکائیل. پرسید: او از چه‌کسی می‌گیرد؟ پاسخ داد: از اسرافیل. پرسید: اسرافیل از چه‌کسی دریافت می‌کند؟ پیامبر جواب داد: از لوح محفوظ. پرسید: آن از چه‌کسی می‌گیرد؟ گفت: از قلم. پرسید: او از چه‌کسی دریافت می‌کند؟ جواب داد: از پروردگار جهانیان. گفت: راست گفتی.[*]

شیخ صدوق، از علمای شیعه در قرن ۴ و از بزرگان علم حدیث، نیز معتقد است: «بین دو چشم اسرافیل لوحی است که خداوند هنگام وحی به آن لوح می‌زند و اسرافیل در آن می‌نگرد، آنچه را در آن است می‌خواند و به میکائیل می‌رساند و میکائیل به جبرئیل.»

در سده‌های نخست هجری، نزد عالمان عراقی چنین شهرت داشت که پیامبر اسلام، در سال آغازین از رسالت خود، وحی از اسرافیل می‌گرفت و از آن پس بود که جبرئیل بر این امر گمارده شد.


صور اسرافیل

صور به‌معنای شاخی است که برای شیپور زدن از آن استفاده می‌شود. در قرآن از دمیدن شیپور (به‌عربی: نفخ صور)، سخن به‌میان آمده ولی به‌نام دمنده در آن اشاره‌ای نشده است، اما روایات تفسیری، نامِ دمندهٔ شیپور را که در هنگام برپایی قیامت صورت می‌پذیرد، «اسرافیل» ذکر کرده‌اند.

با این حال، در قرآن در ده جا «نفخه صور» آمده و در سیزده جا «صَیحه» به‌کار رفته‌ است؛ و اما آن صوری که با آن می‌میرانند، فقط در دو آیه - در سوره‌ی نمل و در سوره‌‌ی زمر - بیان شده است و در جاهای دیگر نفخ در صور برای احیأ و زنده کردن است.

از این رو، در روایات اسلامی آمده، اسرافیل دو گونه شیپور می‌زند: با شیپور زدن نخست همه موجودات جهان می‌میرند و جهان به پایان می‌رسد، و اسرافیل با دمش دوم در شیپور موجب زنده شدن و برخاستن مردگان در آخرت می‌شود.

در بعضی از احادیث، از این دمنده با عنوان «صاحب الصور» یا «صاحب القرن» (قرن: بوقی از شاخ یاد شده) و گاهی بر تطبیق آن با اسرافیل تأکید شده است. تفصیل جریان دمیدن در صور و برپایی قیامت، در روایات اسلامی وارد شده و یکی از بلندترین روایات در این مورد، نقل اسماعیل بن رافع، قصاص مدینه از ابوهریره و او از پیامبر اسلام است. در برخی از روایات آمده است که در زمان امر خدا به نفخ در صور، اسرافیل بر «صخره بیت‌المقدس» می‌ایستد و در صور می‌دمد و به‌همین دلیل است که بابی از درهای «قبة الصخره»، «باب اسرافیل» و «باب الصور» نام گرفته‌ است.

در مقام مقایسه باید به روایاتی اشاره کرد که به هنگام سخن از داستان ذوالقرنین و آمدن او به سرزمین ظلمات، از دیدار او با «صاحب الصور» یاد کرده‌اند که در آن‌جا به انتظار امر خدا بر دمیدن در صور ایستاده بود.


در متن‌های دینی

در اسفار پنج‌گانه‌ی موسی - که يهوديان به آن تورات می‌گويند - سخنی از رستاخيز، جزا، بهشت و جهنم نیست. اما در کتاب‌های انبيای متأخر یهود، اشاراتی گذرا بر قيامت و جهان آخرت شده است و در تلمود[يهوديان اسفار پنجگانه را تورات مکتوب و تلمود را تورات شفاهی يا نقلی می‌نامند] و ادبيات بعدی يهود اين موضوع مفصلاً بيان شده است. با همه بی‌اعتنايی عهد قديم به مسأله‌ی رستاخيز، بازهم تعبيرات روشنی در پاره‌ای از کتاب‌های آن در اين زمينه ديده می‌شود. صريح‌ترين جمله‌ای که در عهد عتيق درباره‌ی رستاخيز وارد شده، چنين است: «خداوند می‌ميراند و زنده می‌کند، به گور فرو می‌برد و بر می‌خيزاند.» (عهد قديم، کتاب اول سموئيل، باب ٢، آیۀ ٦).

با وجود این، در این رستاخیز، سخنی از نفخ در صور به میان نیامده است. اما بر اساس سنت یهودی، «روش هشانا» (راس السنه، راس سال) یا روز به‌یاد آوردن (יום הזכרון، یوم هاذیکارون) و یا روز داوری (יום הדין یوم‌ دین) یکی از اعیاد این قوم است، که در این روز خدا به‌عنوان پادشاه، هر کسی را بر اساس اعمالش مورد قضاوت قرار می‌دهد و برای او در سال بعد تصمیم می‌گیرد. این عید با یک میتزوت (دستور الهی) خاص مرتبط است که دمیدن شوفار (شیپور) می‌باشد.

ولی برپایی قيامت، بر اساس آنچه در عهد جدید آمده و به پیروی از آن در آيات قرآن و روايات اسلامی ذکر شده، با علايم و نشانه‌های خاصی همراه است که مهم‌ترين آن‌ها نفخ در صور می‌باشد.

از مقدمات رستاخيز در نزد مسيحيان نفخ در صور است که دو بار در شیپور دميده می‌شود: يکی به‌هنگام بزگشت مسيح و ديگری به‌هنگام رستاخيز که با دميده‌شدن در آن مردگان زنده خواهند شد.

در انجيل متی آمده است: «صدای بلند شيپور به‌صدا در خواهد آمد و او فرشتگان خود را می‌فرستد تا برگزيدگان خدا را از چهارگوشه‌ی جهان جمع کنند.» (انجيل متی، باب ٢۴، آیۀ ٣۱). هم‌چنین، در خصوص ارتباط ميان نفخ در صور و رستاخيز در رساله‌ی اول قرنتيان، چنین بیان شده است: «زمانی‌که شيپور آخر از آسمان به صدا درآيد، در يک لحظه، در يک چشم بر هم زدن، همه‌ی آن‌هایی که مرده‌اند با بدنی فناناپذير زنده خواهند شد» (عهد جديد، رساله‌ی اول قرنتيان، باب ۱۵، آیۀ ۵٢).

با اقتباس از عهد جدید، از دو نفخ در صور - با اندک تحریف - در قرآن نیز نقل قول شده است: «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُونَ» (و در صور دميده می‌شود. پس تمام كسانی كه در آسمان‌ها و زمين هستند می‌ميرند، مگر كسانی كه خدا بخواهد. سپس بار ديگر در آن دميده می‌شود و به‌ناگاه آنان بر پاى ايستاده می‌نگرند) (سورۀ زمر، آیۀ ٦٨)

چنان‌که ملاحظه می‌شود، در عهد جدید از دو نفخ در صور نام برده شده است: يکی به‌هنگام رجعت مسيح خواهد بود و دیگری نفخه‌ی رستاخيز است که باعث زنده‌شدن مردگان می‌شود. قرآن نیز آمده که دو بار در صور دميده خواهد شد. يکی نفخ مرگ است که با دميدن آن همه‌ی انسان‌ها می‌ميرند و پايان جهان خواهد بود، که اين قسمت با عقايد مسيحيان متفاوت است[دلیل این تحریف در قرآن، ظاهراً این است که محمد خواسته است، بازگشت مسیح را تکذیب یا حداقل کمرنگ کند] و ديگری نفخه‌ی حيات است که با شنيدن آن همه‌ی مردگان زنده شده و جهان ديگر آغاز خواهد شد و این قسمت، در هر دو آيين به يک شکل بيان شده است.

با این حال، در کتاب مقدس و قرآن از اسرافیل، به‌عنوان دمندهٔ شیپور، نام برده نشده‌ است و تنها در روایات اسلامی، سخن از این فرشته به میان آمده است؛ ولی در کتاب مقدس به موجوداتی با ویژگی‌هایی که در روایات اسلامی درباره اسرافیل آمده، اشاره شده است. مستر هاکس در ذیل واژه «سرافیم» از آن‌ها به فرشتگان مقرب که همیشه ملازم عرش پروردگارند نام برده و آن‌ها را کروبیان درخشنده نامیده است. بنابراین میان «اسرافیل» در منابع اسلامی با «سرافیم» در عهد عتیق از جهات متعدد همچون قرب به خدا، ملازم بودن عرش و نحوه تسبیح و تقدیس ارتباط وجود دارد که می‌توان گفت این دو واژه از یک موجود حکایت می‌کند، اما تفاوت‌هایی که از جهت لفظ، معنا و مفرد و جمع وجود دارند شاید در طول تاریخ بر اثر کثرت استعمال و یا تحریف که در روایات اسلامی پیش آمده رخ داده باشد.

در روایات اسلامی، به‌هنگام سخن از فرشتگان نزدیک به خدا، نام اسرافیل پس از جبرئیل و میکائیل به‌عنوان فرشته سوم می‌آید؛ چه آن‌زمان که نام او در کنار جبرئیل و میکائیل به‌عنوان فرشته برگزیده برده شده و چه آن وقتی که با یاد کردی از ملک الموت عزرائیل، از فرشته سخن آمده است.

و به هنگام بیان وظیفه، هر یک از فرشتگان چهارگانه، بنابر آنچه نزد مسلمانان شهرت دارد، جبرئیل آورنده وحی، میکائیل موکل رزق و باران، اسرافیل دمنده در صور و عزرائیل فرشته مرگ است.

اگرچه در مقام شهرت، جبرئیل نخستین و میکائیل دومین فرشته صاحب نام نزد مسلمانان هستند، اما گاهی در برخی روایات، اسرافیل بلند پایه‌تر از آن دو دانسته شده است. از جمله این روایات، سخنانی به نقل از تابعین چون حسن بصری و وهب بن منبه، به نقل از پیامبر اسلام است که در آن‌ها اسرافیل نزدیکترین فرشته به بارگاه الهی معرفی شده است. برای نمونه در روایتی جبرئیل را، در قرب، هم‌پای اسرافیل آورده‌اند. هم‌چنین در حدیثی نبوی، جبرئیل و میکائیل یاران دست راست و چپ اسرافیل شمرده شده‌اند و گاه سخن از آن است که اسرافیل در مواردی میان آن دو داوری کرده است.


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها


...


[] پی‌نوشت‌ها

...


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:اسلام‌شناسیفرشتهفرشتگان مقرب