|
درآمدی بر تاریخ بردگی
از بردگان کار تا بردگان تفریح
درآمدی بر تاریخ بردگی
بردهداری یک سیستمِ قانونی و به رسمیت شناخته بود که در آن انسانها بهشکلِ قانونی، ملک یا دارایی در نظر گرفته میشدند. برده را میشد خریداری کرده و یا فروخت و او را مجبور به کار برای مالکِ برده، بدونِ هر گونه حقِ انتخاب (به اجبار) و یا دستمزد میکردند. در مستعمرات آمریکایی و دیگر نقاط، اغلب فرزندانِ یک مادرِ برده، بهعنوانِ برده شناخته شده و بهشکلِ برده بهدنیا میآمدند.
مدارک و شواهدِ بردهداری کهن به پس از توسعهٔ کشاورزی و در جریان انقلاب نوسنگی در حدودِ ۱۱۰۰۰ سال پیش میرسد. نخستین سند در موردِ برده داری را میتوان به قانون حمورابی (۱۷۶۰ پیش از میلاد) منسوب کرد که در آن به گشایشِ یک موسسه در این باره اشاره میشود.
تاریخ بردهداری به تاریخِ تجارت برده از دورانِ باستان تا به امروز میپردازد.
ایده «آزادی فردی» در ابتدا در شرایطی در غرب مطرح شد که همچنان بردهداری بر قرار بود. درک این معنی که بردهداری در سطح جهانی محکوم شده است تنها با یادآوری این نکته امکانپذیر است که این نظام در هر جامعه متمدن در دورهای از توسعه آن برپا بوده است.
بههمینخاطر پرداختن بهموضوع الغای بردهداری کار سادهای نیست؛ چه از یک طرف جوامع انسانی در مراحل گوناگونی از توسعه خود قرار دارند و از سوی دیگر مشکل در ارائه تعریفی از بردهداری است که بهصورت جهانی قابل پذیرش بوده و در عین حال تنوعاتی که در میزان محدودیت آزادی بردگان در نقاط مختلف وجود دارد را پوشش دهد.
بردهداری در ابتدا بهواسطه جنگها و فتوحات نضج یافت. در ابتدا انسانها در نبرد، قربانیان خود را میکشتند و حتی گاه آنها را میخوردند. اما بهتدریج دریافتند که اگر جان آنها را نگیرند و ایشان را به بردگی بگمارند و به این واسطه خود را از مشقت کارکردن خلاص کنند، نفع بیشتری میبرند. در حقیقت کار از آن برده و کسب دانش و مهارتها حق انسان آزاد تلقی میشد. این بزرگترین تقسیم کار بشری است که بهموجب آن انسانها دشمن خود را زنده نگهمیداشتند تا او را به بیگاری در مزارع مجبور سازند.
در جهان باستان، بردهداری در یونان و در زمان هومر سازمان یافت؛ اگر چه بدواً شکل خشنی نداشت و سپس مورد پذیرش آریستول بهعنوان امری ضروری و طبیعی و همچنین مورد توجه پلاتو با کمی نگرانی قرار گرفت.
در امپراطوری روم، این نظام شکل سازمانیافتهتری بهخود گرفت؛ بهخصوص ارتباط بردهداری با نظامیگری که انسانهای آزاد فقیر علاوه بر بردگان بربر را شامل میشد که این موضوع در بخشهای بعد مورد بحث قرار میگیرد.
۱ | تعریف مفهوم بردگی در گذر زمان |
دربارهی تعاریف مرتبط با بردهداری، نقطهنظرات فلسفی، قانونی و اجتماعی مختلفی قابل طرح میباشند، از جمله :
۱- تا ۱۹٢٦ که اتحادیه ملل، پیمان بردهداری را چارچوببندی کرد، تعاریف اکثراً به طرح احکام قانونی دولتهای گوناگون و حتی بینظمتر از آن بهنظرگاههای فلسفی و قانونی محدود میشد. برای نمونه «ال. تی. هوب هاوس» تعریف خود را چنین ارائه میدهد:
«برده، فردی است که قانون و عرف او را بهمثابه دارایی دیگری مورد توجه قرار میدهد. نهایتاً او بدون هیچگونه حق و یک کالای محض تلقی میشود. وی تنها در حد یک گاو یا الاغ مورد حمایت قرار میگیرد و موظف است ثمره کار خویش را در اختیار ارباب قرار داده و کاملاً در خدمت مقاصد وی بوده و بسته به قضاوت ارباب مورد تنبیه قرار میگیرد.»
٢- تعریف دیگر در موضع تردید نسبت بهدرستی تعریف قبل، از سوی «ادوارد وسترمارک» مطرح میشود:
«اگر صرفاً کالا بودن برده مدنظر باشد، حتی اگر این امر جزمی باشد، اما باید توجه داشت که در انحصار ارباب نیست؛ ایبسا سنت یا قانون، حدی از آزادی را برای برده در نظر بگیرد؛ در حالی که بهنظر میرسد خصیصه عمده بردهداری، طبیعت جبری است که در رابطه برده و ارباب وجود دارد.»
در ایالات متحده (۱۹۴٧) یک برده به این صورت تعریف شد: «فردی که تماماً موضوع میل دیگری قرار گرفته و هیچ نوع آزادی عملی نداشته و فردیت و خدمات او کاملاً در خدمت دیگری است و در موقعیت خدمت اجباری به دیگری قرار دارد.» (گرینیج، ۱۹۵٨: ٧)
٣- «برونیسلاو مالینوفسکی»، بردهداری را بهعنوان «انکار همه آزادیهای زیستی به استثنای منفعت شخصی از ارباب و نه از بدن خود» تعریف میکند. همچنین برده، از تمام رضامندیهایی که فرهنگ برای انسان فراهم میکند، محروم است. او از حمایت قانون برخوردار نیست و رفتار اقتصادیاش نفع و مزایایی را در بر نمیگیرد. وی حق انتخاب نداشته و خارج از قانون نسب و خویشاوندی قرار میگیرد و حتی وجدان او بهخودش تعلق ندارد.
۴- جامعترین مطالعه پیرامون معنای بردهداری، احتمالاً اثر «اچ. جی. نیبوئر» است که وی نیز با عقیده برخی نویسندگان موافق است که: «بردهداری، واقعیتی است که بهموجب آن یک فرد، فراتر از محدودیتهای خاص خانوادگی، دارایی یا مسخر دیگری میشود.
۵- در ۱۹٢٦ اتحادیه ملل در پیمانی که بهصورت پیشنویس ارائه کرد، در تعریف بردهداری آورده است: «همه شئون یا شرایطی که بهموجب آن، همه یا هیچکدام از قوانین مربوط به حق مالکیت اعمال شده باشند.» اما این تعریف قبل از نهایی شدن، مورد انتقادهایی از سوی «بلگیوم» و «جرمنی» قرار گرفت. گرچه بلگیوم جانشینی را ارائه نداد اما، جرمنی به این تعریف نکتهای را افزود:
٦- «... تحت قانون خصوصی از سوی بعضی انسانها یا گروهها».
انتقادهای جدیتر نسبت به تعریف به تصویب رسیده فوق - که البته یکی از متداولترین مقیاسهای رایج مورد توافق نیز بود - توسط شخصیتهای برجستهای چون «لرد لوگارد» مطرح شد. وی بهعنوان یکی از اعضای کمیسیون بردهداری اتحادیه (۵-۱۹٢۴) به این نکته اشاره میکند که: عبارت «حق مالکیت» برای یک آفریقایی ممکن است معنای «کالای بدون حقوق انسانی» را نداشته باشد.
٧- در مجموع کمیسیون، آغاز به بررسیهای بیشتر در خصوص تعریف بردهداری کرده و نهایتاً طبقهبندی زیر را ارائه میدهد:
الف) اشکال ظالمانه بردهداری بهعنوان اشکال اعمال شده درون قبیلهای، که شامل قاچاق تجاری شده و نقل و انتقال بردگان و فرزندان آنها از طریق فروش، هدیه یا ارث است.
ب) بردهداری خانگی به مثابه شکل اعمال شده درون قبیلهای، شامل حقوق محفوظ و مرتبط با نظامهای اجتماعی- قبیلهای
در این میان یکی از اشتباهاتی که توسط کمیته مشاوره اجتماعی و اقتصادی ایالات متحده در خصوص تعریف بردهداری رخ داد (پیشنویس مقدماتی: ۱۹۵٦) آن بود که رعیتبودگی را نیز در شمار مفهوم بردگی آوردند؛ حال آنکه میدانیم بردهداری مستقیماً به نظام آزادی فردی تبدیل نشد، بلکه بنا به اشاره «جی. کی. اینگرام»، «یک مرحله حد واسط - که همیشه نیز فاقد قدرت تفکیک از بردهداری نبوده است - در میان آن دو مرحله وجود داشته که ما آن را رعیتبودگی مینامیم.»
٢ | نگاهی بر حیات بردگان در تمدنهای باستانی |
بردهداری، نخستین سازمان اجتماعی و اقتصادی حیات بشر بوده است. در این سازمان، اساس روابط تولیدی را مالکیت بردهدار بر مسائل تولید و بردگان، تشکیل میداده و بردگان و بردهداران، طبقه اصلی جامعه بودهاند.
شرط اصلی تکامل بردهداری، تقسیم کار در اجتماع به گونهای است که بهموجب آن، تولید محصولات گوناگون بیش از مصرف گشته و موجب تمرکز ثروت شود.
در مرحله اول یعنی بردهداری اشتراکی، که مالکیت دستهجمعی رواج داشته و بردگان نیز جزئی از این اموال بودهاند، تعداد برده کم و نقش آنها در تولید نیز جدی نبود.
اما در مرحله دوم، اعمال زور در قالب سازماندهی دولتی را شاهدیم که مرحله دوم تکامل این نظام محسوب میشود و درست در همین دوره است که آزادیهای قبلی بردگان کاهش یافته و با پیشرفت مالکیت خصوصی، حق تملک علاوه بر محصول؛ بر خود تولیدکننده نیز اعمال میشود.
نخستین دولتهای بردهدار در آسیا و آفریقا بین هزاره چهارم و دوم پیش از میلاد در بینالنهرین تاسیس شد. کشورهایی که در تاریخ آنها، بردهداری کلاسیک پدید آمد پیش از همه مصر، بابل، آشور، پارس، چین و هند در آسیا و یونان وروم در اروپا و برخی مناطق در آمریکا هستند.
در نگاهی بر تاریخ پیدایش بردهداری در جوامع باستان، میتوان به نقش کشف آتش و آهن اشاره کرد که تحولی در زندگی بشر پدید آورد. از این زمان، انسان میتوانست آلات کشت و زرع را که قبلاً از چوب و سنگ میساخت، از آهن بسازد و به این واسطه از مشقت کار کاسته و بر وسعت مزارع بیفزاید.
تدریجاً عدهای توانستند وقت خود را بر دامداری متمرکز کرده و گروه دیگر از دامداری باز مانده و به کشاورزی مشغول شدند. از این به بعد، تقسیم کار محرک پیشرفت جامعه شد و مبادله کالا با کالا آغاز شد. از طرفی چون همیشه زادولد دامها بیش از انسان است، عده حیوانات اهلی زیاد شد و افراد یک خانواده چوپانی، دیگر از عهده پرستاری گلههای متعدد خود برنیامدند. بنابراین، از کشتن مردمانی که در جنگهای قبیلهای اسیر میشدند، امتناع کرده آنها را به چوپانی دامها واداشته، منافع کار ایشان را بهخود اختصاص دادند. دوام این شیوه، موجب پیدایش طبقات مالک و برده شد.
۱ | یونان و روم |
در یونان عهد پریکلس، اهالی آتن از صاحبان حقوق، سکنه خارجی و بندگان تشکیل میشدند. صاحبان حقوق که نام آنها از اسم خود، پدر و مسکنشان ترکیب مییافت، پدران آتنیالاصل داشتند. لیکورکوس، قانونگذار اسپارتی مردم این شهر را به ٣ دسته تقسیم کرده بود که البته میبایست گروه موتاسها (خدمتگزاران نجبا) را میان دسته اول و دوم قرار داد:
- الف) اسپارتیان اصلی: جمعیت آنها حدود نودهزار نفر بوده و از حقوق مدنی و سیاسی هر دو برخوردار بودند.
ب) اهالی لاکونیا: عده آنها نزدیک به سی هزار نفر بوده و فقط از حقوق مدنی برخوردار بودند.
ج) هیلوتها: از اهالی هلس و بومیهای لاسدمون بوده و در قرن نهم قبل میلاد، طی دو جنگ مغلوب اسپارتها شده و جز بندگان آنها شدند. بدیهی است که آنها از حقوق سیاسی و مدنی هر دو بیبهره بودند. (نیازمند، ۱٣۴۹: ۱٧)
در قرون هشتم تا ششم پیش از میلاد نظام بردهداری در آتن شکل گرفت؛ که در آن علاوه بر بردگان که در اثر جنگها یا غارت گریهای دزدان دریایی اسیر میشدند، یونانیان آزاد اما فقیر که معمولاً مقروض نیز بودند بهکارهایی چون استخراج سنگ معدن، گرداندن آسیاب کوزهگری و صنایع دستی و... میپرداختند چنان که رقم بردگان بیش از افراد آزاد بود.
در روم نیز، طبقات به ۴ دسته تقسیم میشدند:
- الف) پاتریسیوسها: اعیان و رجال
ب) کلاینتها: خدمتگزاران تحت الحمایه و معادل موتاسها در یونان
ج) پلبها (رعایا): پستترین افراد آزاد
د) بردگان
در روم قدیم و یونان، خانواده مرکب از اعضای اصلی و تعدادی خدمتگزار بود که تحت سرپرستی یک نفر بهنام «پدر» میزیستند. چون انجام مراسم دینی منحصر به پدر خانواده بود، قدرت روحانی و املاک خانوادگی به اقتدارات او میافزود؛ ضمن آنکه رسیدگی به امور قضایی و شرکت در مجالس مشاوره ملی بهعهده پدر بود. این مسئولیتها پس از مرگ پدر به پسر بزرگ میرسید.
بهترین آلات حرب مخصوص طبقه اعیان بود، زیرا شرکت در جنگها را یکی از افتخارات خود میدانستند. این طبقه، پلبها را به سبب اینکه از داشتن مذهب و خانواده محروم بودند همواره حقیر شمرده حتی مسکن آنها را دور از کاشانه خود قرار میدادند. تا اینکه سؤرفتار پاتریسیوسها تا به آنجا رسید که تحتالحمایگان و عوام بر آنها شوریدند و در نتیجه انقلابهایی که پیاپی بهوجود آوردند، موفق به اخذ حقوق اجتماعی خود و مجاز به ورود در شهر شدند.
این گروه که بهعنوان تحتالحمایگان شناخته میشوند، طبقه افراد آزاد اما تحت حمایت متولین بوده و در منازل آنها به طبابت و خزانهداری و سایر امور خانگی مشغول بوده و ظاهراً یکی از میراث پدران محسوب میشدند.
در قانون قدیم روم، گاه تحتالحمایگان ناچار باید جهیزیه دختر رئیس خانواده را مهیا کرده یا در صورت به حکومت رسیدن او، در پرداخت مخارج وی را مساعدت کنند. تحتالحمایگان، چون از نسل پدر نبودند، حق اجرای مراسم دینی را نیز نداشتند.
رعایا و پستترین توده مردم آزاد روم را که بیشتر آنها از اقوام سابن و لاتن بودند، پلب میگفتند. این گروه که سابقاً مغلوب رومیان شده و تدریجاً به سلک اهالی این کشور درآمده بودند، جزو ملت روم محسوب نمیشدند. به جز این گروه، خانوادههایی که به ساختن خدای مخصوص و مراسم دینی و سرود و ادعیه توفیقنیافته و یا آداب دینی خود را فراموش میکردند، کسانی که مرتکب جرایمی میشدند که به موجب آن، حق اقامه شعایر دینی را از دست میدادند، تحتالحمایههایی که دربار حامی خود را ترک یا از آن رانده میشدند، دهقانهایی که دهات را ترک و در شهر مسکن میگرفتند، بندگانی که از قید رقیت رها شده و اطفالی که از ازدواجهای غیرقانونی بهوجود آمده و از دین خانوادگی محروم میماندند، عموماً جزو افراد پلب بهحساب میآمدند.
ازدواج این گروه، طبق آیین دینی نبوده و حق وصلت با پاتریسیوسها را نداشتند. پاتریسیوسها خدایان را با پلبها دشمن دانسته و حضور آنها در مراسم مذهبی را موجب بطلان عبادت خود میدانستند.
در شمال غربی ایتالیا، اقوامی دریانورد که «آتروسک» نامیده میشدند، سکونت داشته و با کشتیهای خود به سواحل اطراف خصوصا شمال آفریقا و حدود کارتاژ رفتوآمد میکردند. این اقوام ضمن ایاب و ذهاب خود کشتیها و روستاهای ساحلی بین راه را غارت، و مردم آنها را مقتول و زنان و اطفالشان را به اسیری برده به متمکنین میفروختند. مخصوصاً چون سابقهی عداوتی بین رومیان و یونانیان بود، طرفین در مواقع مقتضی به روستاها و کشتیهای یکدیگر حمله برده، اسرایی تحصیل و به بازار بردهفروشان کشور خود میفرستادند. یکی از رسوم ناپسند آنان این بودکه هر وقت کسی از آنان میمرد، دو غلام را بر مزار او بهجان هم انداخته و معتقد بودند ریختن خون غلامان بر گور، موجب آمرزش گناهان متوفی میشود. بعدها در اثر اینکه جنگهای بزرگی بین رومیان و سایر دولتها، بهخصوص کارتاژ و یونان رخ داد و غالبین، سکنهی بلاد مغلوبه را طبق رسم بهعنوان اسارت و بردگی به مملکت خود آوردند، طبقهی خاص بردگان در جامعه رومی و یونانی پدید آمد. (همان، ۱٣۴۹: ٢٨)
چنانکه سیـپلون امیلیـن در یک نوبت سی و پنج هزار نفر از اسرای کارتاژ را فروخت و اسکندر پس از آنکه در سال ٣٣۵ قبل از میلاد، شهر «تب» را با خاک یکسان کرد و شش هزار تن از اهالی آن را مقتول ساخت، حدود سی هزار نفر را اسیر و بنده کرد و به مزایده گذاشت.
در قرنهای اول و دوم قبل از میلاد، یکی از بازارهای عمدهی غلام، در مدیترانه شرقی واقع در شهر دلس بود. در آنجا انواع بردگان سوری، یهودی، یونانی و مصری را خرید و فروش میکردند. بین این غلامان بسیاری از فضلا و دانشمندان یا افسرانی که به اسارت در آمده بودند، دیده میشدند. علاوه بر ورود گروههای انبوه بردگان به جامعهی رومی و یونانی آن روز، عوامل اجتماعی دیگری باعث وفور افراد برده در روم و یونان بوده است که در زیر به ذکر آنها خواهیم پرداخت.
تزاید جمعیت بردگان: افراد پلب که در اثر فقر فوقالعاده قدرت تهیهی معاش نداشته و از مظالم اعیان نیز در منتهای سختی، روزگار میگذراندند، کم کم دست به انقلاباتی پیاپی زدند. در مقابل طغیانهای اینان، نجبای متمول نیز نقشهای کشیدند تا آنان را از راه قانونی در زمرهی غلامان خود در آورند. یعنی حق آزادی را هم که عطیهی قانون به ایشان بود، از آنان سلب کنند. لذا تصمیم گرفتند با پرداخت وجوهی جزئی با بهره سنگین ۱٢ تا ٢۵ درصد آنان را مدیون سازند و به دام اندازند. توضیح آنکه طبق قانون روم (الواح دوازدهگانه) بدهکار در صورت عدم استطاعت مجبور بود بچهی خود را بفروشد و بدهی خود را بپردازد و هرگاه که نمیپرداخت او را به محاکمه جلب میکردند. حتی اگر بر اثر بیماری یا پیری قادر به حرکت نبود، بدون آنکه تختروانی به او بدهند، سواره وی را به محاکمه میآوردند. ابتدا سی روز به او مهلت داده میشد، اگر در این مدت دین خود را ادا نمیکرد، طلبکار مدیون را با تسمه یا زنجیری که وزن آن از دومن متجاوز نبود بسته در خانه نگه میداشت. چنانچه پس از شصت روز طلب وی وصول نمیشد او را میفروخت و بندهی خود میکرد و اگر طلبکاران، متعدد بودند بدهکار را قطعه قطعه میکردند.
بینوایان گرچه ابتدا متوجه نقشه و حیله اعیان شده و تا جای ممکن تن به استقراض نمیدادند، با این وجود عدم هماهنگی کامل غلامان در مبارزات و همچنین عدم استمرار قیام آنان بهویژه فقر فوقالعاده، آنان را مجبور به تسلیم و گرفتن وام از پاتریسیوسها کرد. گیرندگان قرض به ناچار از همان ابتدای قرض، خود را در قبال وجوه دریافتی تحت اختیار و گرو طلبکار میگذاشتند. بهطوری که طی مراسم معامله، تملک داین بر مدیون محرز میگشت.
رعایای پلب برای اینکه از بندگی اعیان احتراز کرده و آزادی خود را ولو برای مدت کمی هم شده از دست ندهند، مخصوصاً در موقع استقراض شرط میکردند که تا زمان ادای دین کاملاً آزاد باشند. ولی با این حال چون عدم استطاعت مقروضین به پرداخت قرض بدیهی بود، بالاخره طلبکار به اقتضای موازین قانونی، مدیون را به جبر و عنف به خانهی خود، که در نظر عوام هیچ تفاوتی با زندان نداشت، به خدمت وادار میکرد.
یکی دیگر از علل تزاید بندگان در روم و یونان قدیم، ازمیان رفتن طبقه مالکین جز بود که شرح آن بهصورت زیر است:
در قرن دوم، که دولتهای روم و یونان دچار جنگهای خارجی شدند، عدهای از زارعین که مالکان جز بودند و به اجبار در جنگها شرکت میکردند اسیر و جمعی مقتول و گروهی نیز در خدمت نظام باقی مانده و به شغل سابق خود برنگشتند. از طرفی در همین اوقات غلات زیادی از سیسیل و سایر نقاط با بهای بسیار ارزان به ایتالیا وارد گشت. در اثر تنزل قیمت غله، زراعت معاش زارع را تامین ننمود این امر باعث شد دهقانان بیبضاعت، املاک خود را به اغنیا فروخته یا به رهن ایشان در آورند. در صورت اخیر چون نمیتوانستند با پرداخت وجوه دریافتی، ملک را از گرو باز گیرند ناچار مزارع آنان به تملک طلبکار در میآمد. موقعی که مزرعه را به گرو میدادند اعلانی در آن نصب میکردند که این زمین به فلان مبلغ در گرو فلان شخص است. از این قبیل آگهیها در مزارع یونان زیاد دیده میشد. تا آنجا که زمان رونق بازار بردگی، تعداد افراد آزاد شهر آتن نود هزار و جمعیت بردگان سیصد وشصت و پنج هزار و اقلیت خارجی و بندگان آزاد شدهی قبلی که در آن سکونت داشتند چهل و پنج هزار بود.
در روم نیز بسیاری از دهات و قصبات از آن مالکین گشته، زارعین آنها مبدل به بندگانی شدند که به نفع صاحبان خود زراعت میکردند. این گونه روستاهای اربابی را لاتـیـفـونـدیا میگفتند.
در سال ۴٣٠ قبل از میلاد در آتیکا از جمعیت ٣۱۵٠٠٠ نفر ۱۱۵٠٠٠ نفر غلام بودند. همچنین در شهرهای آتن و پیرا اوس ٧٠٠٠٠ برده در کل جمعیت ۱۵۵٠٠٠ نفری وجود داشت. یکی دیگر از اسباب افزایش بردگان در روم و یونان این بود که در الواح دوزاده گانه به والدین هر طفل این حق داده شده بود که فرزندان خود را بفروشند؛ زیرا فرزندان را جزو اموال خانواده میدانستند. (همان، ۱٣۴۹: ٣٣)
بهای بردگان: چنان که پیشتر ذکر شد، به محض اینکه سپاهی عازم میدان جنگ میشد گروهی از دلالان و تجار برده به دنبال آن حرکت میکردند تا اسرا را از فاتحین بخرند و به بازار برده فروشی سوق دهند. اگر جمعیت اسیران آنقدر فراوان بود که فروش فرد فرد یا دسته دستهی آنان مشکل مینمود، فاتحین جملگی را به مزایده میفروختند. درغیراین صورت، آنها را به دستههای کوچک تقسیم و به قیمتهای متفاوت به فروش میرساندند. بهای بردگان در روم و یونان قدیم مانند سایر کالاهای تجاری تابع عرضه و تقاضا بوده گاهی گران و گاهی ارزان میشد. موقعی که در جنگ، اسرای زیادی بهدست میآمد و زمینه این کالا در بازار فراوان میگشت بهای بندگان تنزل فاحشی داشت و زمانی که بین دولتهای متخاصم صلح و صفایی وجود داشت، تجاربرده از تحصیل گروههای غلام ناامید میشدند و بهای بندگان موجود را چند برابر میکردند.
مثلا پس از فتح رومیان در سارد و برده کردن اهالی آن، بهای غلامی که قبلاً ۱۵٠٠ فرانک بود به چهارده فرانک تنزل مییافت.
بزرگترین بازار خرید و فروش بردگان در یونان سه بازار کیو، سامو و افز بود که به ترتیب در شهرهای شیپـر، آتن و دلس قرار داشتند.
پس از آنکه اسرا را به بازار برده فروشان میآورند، به گردن هر یک از آنها ورقهای از صفات، عیوب، سن، معلومات، و سایر مشخصات وی را آویزان کرده بهای او را حسب وضعیات وخصوصیاتش معین میکردند. مثلا چون حاصل دست رنج بردگانی که معلم، طبیب، موسیقی دان، رقاص، آوازه خوان یا صنعتگر بودند عاید صاحبانش میشد، تا بیست برابر قیمت سایرین خرید و فروش میشدند.
دوران بردگی با همه نحوستی که برای طبقهی سوم یعنی پلبها و مخصوصاً بردگان داشت، دوران فروغ علم بهشمار میرود. زیرا در این عهد، فلاسفه مشهوری مانند سقراط، افلاطون، ارسطو، سنک و زنون ظهور کرده و بهضرر بردگان فتوا دادهاند.
افلاطون حق دفاع را از بردگان سلب کرده و نوشته بود «غلام نمیتواند از دفاع طبیعی استفاده کند.» یعنی اگر کسی به او حمله کرد حق ندارد از خود دفاع یا به دادگاه رجوع کند.
ارسطو در سیاست اعتقاد داشت که وجود بندگان در خانواده ضروری است. و میگفت چون مردم از لحاظ فهم و هوش و استعداد برابر نیستند و یونانیان نیز اشراف اقوام دیگرند، لذا اگر دیگران را برده خود سازند، خلاف انصاف رفتار نکردهاند. زیرا باید آزادگان خود به فراغت و آسودگی خاطر وظایف انسانیت را انجام داده، به تفکر وکسب معرفت بپردازند و امور شاق بدنی را به بردگان «که در حکم بهائم و به منزلهی آلات و ادوات اند» واگذارند. البته چون خلاف مصلحت و دور اندیشی است نباید آنها را آزار کرد.
این فیلسوف، در فصل دوم از کتاب سیاست خود چنین نوشته است: «برده جز اموال است، آن هم مهمترین و لازمترین اموال. برده یکی از ابزارهای لازم برای زندگی است. اگر ابزار و آلات کار یک برده بیجان است، برده یک ابزار جاندار محسوب میشود. ابزار جاندار حتماً برای بهکار انداختن ابزار بیجان لازم است. وجود بردگان برای رفع نیازهای مادی مردان آزاد لازم و اجتناب ناپذیر است. بردگان از نظر فکری در درجات بسیار پست و پایین قرار گرفتهاند. فقط بهاندازهای که دلیل آقایی ارباب را بفهمند شعور دارند. طبیعت غلام را غلام خلق کرده و اصولاً بربرها و اقوام دور از تمدن برای انقیاد و خدمتگذاری؛ و یونانیان برای فرمانروایی و آزادگی آفریده شدهاند.»
در هر حال واضح است که بعضی از افراد بشر طبیعتاً آزاد و دیگران بندهاند. و بنده بودن آنها مفید و منصفانه است.»
بسیار اتفاق میافتاد که امرا و جباران، رجال آزادهی مخالف خود را دستگیر کرده و بهعنوان برده بفروشند. ارسطو با اینکه دیده بود دنیس حاکم جبار شهر سیراکوز استاد بیست سالهی او افلاطون را دستگیر وبرده کرده، در بازار فروخت هرگز نباید بگوید «بعضی افراد بشر طبیعتاً آزاد و دیگران بندهاند، بنده بودن مفید و منصفانه است.» و یا بنویسد:
«بردگان از نظر فکری در درجات بسیار پست و پایین قرار گرفتهاند. فقط بهاندازهای که دلیل آقایی ارباب را بفهمند شعور دارند.»
زیرا برای شخص ارسطو نیز جای تردید نبوده که شایستگی افلاطون برای تفکر و کسب معرفت بیش از توانایی او در انجام امور شاقه بوده است.
سنگ در مکتوب ۴٧ خود خطاب بلوسیوس نوشت: «غلامان برادران ما هستند. بردهاند؟ نه. آدم اند، دوستان ضعیف و بیچارهای هستند. فکر کن این موجودی که تو آنرا غلام خود میدانی در نژاد با تو تفاوتی ندارد. با تو زیر یک آسمان بهسر میبرد، مثل تو نفس میکشد، مثل تو میبرد. شاید او آزاد و تو غلام شوی. با زیردستان خود چنان رفتار کن که دوستداری با تو رفتاری کنند.» (همان، ۱٣۴۹: ٣٧-٣٦)
کاتن، از مشاهیر اخلاقی روم که فرد کامل و از هر جهت نمونهی صحیح رومیان قدیم بود، کنیزکان و غلامان ارزان میخرید و چون پیرو فرسوده میشدند برای آنکه نفقهی ناچیز آنها را ندهد ایشان را میفروخت. میگفت «گاوهای پیر و آهنپارههای کهنه و غلامان فرتوت را باید فروخت. زیرا خانهدار صحیح آن است که همواره فروشنده باشد نه مشتری»
بلکه در همان اوقات فلاسفهی رواقی، که پیروان مکتب زنون فیلسوف مشهور بودند و همچنین حکمای دیگر مانند سنگ، پلین و ژوونال، بخلاف مشائیون اساس فلسفه خود را بر جانبداری و حمایت از غلامان گذاشته میگفتند «غلام انسان است و باید مثل انسان با او رفتار کرد.»
فیالمثل ژوونال اشعار و نمایشاتی برای تحریک حس عاطفهی اربابان نسبت به بندگان و آشنایی طبقهی برده به حقوق خود، میساخت.
گلادیوتورها
غلامانی را در روم به این منظور تربیت و به لباس مخصوصی ملبس میکردند که با حیوانات درنده یا غلامان دیگر درافتاده غالب یا مغلوب شوند و آنها را گلادیوتور خطاب میکردند. این جماعت به اسامی و سلاحهای گوناگون شناخته میشدند. سامنیتها برهنه بودند و با سپر مربع و شمشیر سرکج میجنگیدند. میرمیونها خود را با زرهها و فلسهای آهنی میپوشاندند. هوپلیتها نیز سرتاپا زرهپوش بودند. تراسها باکلاهخود بزرگ و سپر کوچک گرد مجهز بودند. ریترها فقط با چنگال آهنی سه دندانه مسلح میشدند.
گلادیوتورها را گاه دو به دو بهجان هم میانداختند. در این صورت غلام مغلوب، از حضار استرحام میکرد. اگر امپراطور میدیدکه تماشاگران بر او رحم آوردهاند، انگشت ابهام خود را بالا میگرفت ولی اگر اشارهای نشان نمیداد، غلام کشته میشد. همچنین دستهای از اربابان که از عاطفه بویی نبرده بودند، گاه آنها را بیجهت زده یا اعمالی چون داغزدن، خفه کردن و به دارآویختن را انجام میدادند.
٢ | فنیقیه و هیتی |
اهالی فنیقیه، در دریانوردی و تجارت زبان زد بوده و با کسب اطلاع از مراکز بردهفروشی، در هنگام جنگ اسرا را تا بازارها تعقیب میکردند. لذا بازار بردهفروشی صور مملو از بردگان حبشی، یونانی، قفقازی و رومی بود.
در امپراطوری هیتی، پادشاه و معابد و حتی مردم عادی دارای برده بودند، اما با ذکر این نکته که بردگان میتوانستند اموالی داشته باشند، با فرد آزاد ازدواج کنند و گاه حتی در دادگاه حضور یابند. همچنین افراد آزاد نیز گاه در اثر قحطیها مدیون و در نتیجه برده فرد آزادی میشدند که به آنها زندگی بخشیده بود.
٣ | مصر |
در هزاره چهارم قبل میلاد، طبقات اجتماعی در مصر پدیدار شدند. در این میان کاهنان، ثروتمندترین بردهداران مصر بودند. در ابتدا اسیران جنگی و بعدها تهیدستان مقروض آورده شده و به جمع بردگان اضافه میشدند و ثمره کار ایشان در طول هزار سال، مردابهای کرانه نیل را مبدل به کشتزارهای وسیع کرد.
بر اثر جنگهای مصر، تعداد زیادی اسیر سوری، فلسطینی حبشی به این سرزمین آورده شد. کار کشیدن از بردگان از طرف فراعنهای چون کئوپس و کفرن چنان شدت گرفت که برای تسریع در ساخت عمارتهای خود، وقت عبادت نیز به غلامان نداده و آنها را از ورود به معابد منع میکردند. در اثر اشتغال حتی کشاورزان و دهقانها به ساختن قصرها، زراعت تعطیل و قحطی سختی در مصر بروزکرد. شدت گرسنگی چنان بود که صدای بردگان بلند میشد و محافظین فراعنه چنان گرسنه بودند که اگر میوهای در دست یک برده میدیدند به او حملهور میشدند.
در مصرقدیم زمین به کشاورزان تعلق داشت. ولی بیشتر محصول آن را فرعون و روحانیون و اشراف به عناوین مختلف تصاحب میکردند. لباس کارگران و زارعین فقط پیراهنی بود که دور کمر میبستند و تا زانوی آنها را میپوشاند. زنها نیز فقط یک پیراهن کتانی داشتند. ولی کودکان آنها بهکلی عریان بودند. قوت غالب روستاییان، ساقه گیاهان و گاهی نان و پیاز و حداکثر قدری باقلا بود. زیرا بیشتر محصولات کشاورزی ایشان را مامورین جمع مالیات و ملاکین و کاهنان گرفته و به پرداخت اقسام عوارض و انواع بیگاریها محکوم میکردند. اگر زارعی از پرداخت سهم محصول استنکاف میکرد پس از شکنجههای فراوان، او را طعمه امواج دریا میکردند.
وضع رعایای مصر را قبل از اسلام و مقارن تصرف آن کشور توسط عمروعاص، از گفته این سردار میتوان درک کرد. او پس از فتح مصر درباره اوضاع اجتماعی آنجا چنین نوشت:
در اینجا مردمانی زندگی میکنند که گویی فقط برای این خلق شدهاند که مثل زنبور عسل به نفع دیگران کار کنند و از ثمره کارخودشان بهرهمند نشوند.
۴ | چین |
در چین باستان بردگی بهنحوی رواج داشت که دهقانان بیبضاعت کودکان خود را نیز میفروختند. رسوم چین اجازه میداد که بعضی غلامان به مناصبی برسند یا از طریق داد و ستد مالی فراهم آورده و خود را بخرند.
نظام بردهداری در چین در هزاره دوم قبل میلاد برقرار شد. در این سرزمین از بردگان بیشتر در سدسازی، حفر کانال و کار در معادن و پرورش دام استفاده میشد. ترس دائمی از طغیان رود خانهها و خشکسالی، رسومی چون زندهسوزاندن بردهها یا به رودخانه انداختن آنها برای خاموش کردن خشم خدایان را موجب میشد. همچنین بردگان به صنعتگری نیز اشتغال داشتند. ثروت فراهم آمده از کار بردگان در چین غیر قابل محافظت بود.
۵ | بابل و بینالنهرین |
در بابل، بردگان قابلیت به ارث رسیدن و یا کرایه کردن داشتند، هر یک از آنها با علامتی مشخص میشدند که در صورت محو کردن آن، انگشتان خود را از دست میدادند! برده میتوانست بهواسطه بازخرید یا پذیرش به فرزندی، آزاد شود.
در زمان حمورابی ششمین پادشاه بابل، بردگی ناشی از وام بهواسطه طرد محرومان از ارث، افزایش جوامع اشتراکی کمزمین افزایش مییابد. همچنین قوانین، بردگی ناشی از بدهکاری را به سه سال محدود میکند.
برخی از مواد مندرج در قانون حمورابی که در کتاب شارل جین ذکر شده است به شرح زیر میباشد:
ماده ۱۱٧: مدیون میتواند برای تصفیه وام خود، زن یا فرزند دختر و پسر خود را برای خدمت به وامدهنده بسپارد؛ اما این اشخاص در سال چهارم آزاد میشوند.
ماده ٢٨٢: هرگاه غلام و بنده بردگی خود را انکار کند صاحب وی حق دارد گوش او را ببرد.
در این قانوننامه با سپردن پارهای اختیارات ارباب به دستگاه قضایی اختیارات ارباب تعدیل و قوانین اندکی ملایم شده است.
یکی از انواع بردگان بابلی «نیمه غلامان» بودند که معادلی از لفظ serf و به زبان بابلی «مسکیم» نامیده شده و با زمین معامله میشدند. آنها گاه از محصول سهم گرفته و یا در ازای پرداخت بخشی از محصول به ارباب اجاره زمین را میپرداختند. همچنین بعضی افراد آزاد شهر، اولاد خود را بهعنوان نیمه غلام به معابد هدیه میکردند.
در اینجا باید اضافه کرد، بر اساس محتوای کتیبهها در آبیاری و تعمیر سدها از کارگران آزاد بیشتر بهره گرفته میشد.
منشا بردهداری در بینالنهرین نیز معمولاً به سه مسئله بر میگشت: اسارت در جنگ، بدهکاری و نافرمانی و بیاحترامی به بزرگ خانواده. داغزدن بردهها و تراشیدن سر آنها و نام نبردن از پدر ایشان رسمی پذیرفته بود. با این حال، اربابان حق کشتن غلام یا کنیز خود را نداشتند.
٦ | هندوستان |
در هندوستان، شریعت مانو (کتاب مقدس مانافازار ماساسترا) مردم را به ٢ طبقه تقسیم میکند:
- ۱- دویداس: که شامل برهمنان و وابستگان ایشان است
٢- سودرا: که افرادآن از طبقات پایین و کارگران بودند.
بهموجب احکام این شریعت:
- ۱- از آنجا که طبقه سودرا فطرتا بنده برهمنان آفریده شدهاند لذا یک برهمن اعم از این که سودرایی را خریده یا نخریده باشد میتواند او را به کار مجانی وادارد (بردهداری اشتراکی)
٢- اگر یک سودرا دشنامی به فردی از طبقه دویداس بدهد باید زبانش کنده شود و...
در این سرزمین، قدرت الهی سلطنت از مشخصات حکومت بردهدار است. بعد از اسیران جنگی در هند نوبت به خودفروشی خانوادههای فقیر میشود. در هند به برده «دازدیا» یعنی دشمن و ناخوانده گفته میشود.
در مجموع در هند بقایای قدرتمند نظام اشتراکی و نارسایی تولید کالا مانع از تکامل جدی نظام برهداری آن میشود.
٧ | عربستان |
در این سرزمین عمدتاً در اثر جنگهای قبایلی یا میان سرزمینی اسیران عرب، ایرانی و رومی (همچون سلمان فارسی و صهیب رومی که بعدها از صحابه پیامبر اکرم شدند) بهعنوان برده و در کارهایی چون خانهداری، چوپانی، امور نظامی و همراهی کاروانهای تجاری بهکار گرفته میشدند و ازدواج با کنیز نیز متداول بوده است.
٨ | یهودیان |
میان هزاره دوم و اول قبل میلاد در جنوب عربستان و میان قبایل اسرائیل، بردگی به ظهور رسید. رفتار عبریان با بردگان ملایم بوده و در سال ٧ روز به آنها مرخصی میدادند. همچنین گاه مردان عبری کنیز خود را بهزنی گرفته و یا دختر خود را به غلامشان میدادند. ضمن آنکه هر بنده بعد از ٦ سال غلامی آزاد میشده است. بهموجب شریعت موسی «اگر بر بندهای قصاص لازم گردد کسی جز دادرس نمیتواند حکم آن را صادر کند.»
بختالنصر پادشاه کلدانی، پس از تصرف بینالنهرین و قتل عام یهود، جوانان و دوشیزگان آنها را به اسارت به بابل آورد و یهودیان در آنجا به تاسیس کارگاههای صنعتی و بانکها پرداختند (بانک «اجی بی و پسران» و «پسران موراشو ازنیپپور»). لذا گرچه رفتار بختالنصر و سلاطین آشور در واداشتن اسرا به خشتزنی و آجرپزی ظالمانه بود؛ اما آنها میتوانستند با استفاده از حق مالکیت به تأسیس موسسات اقتصادی بپردازند که پلبهای رومی و هلوتها از آن بیبهره بودند.
۹ | ایران |
در ایران در زمان مادها، بردهداری در اثر تماس با دولتهای آشور و ایلام و مجاورت با شاهراه تجاری بیش از پیش اهمیت یافت. موضوع فروش عده زیادی از بابلیها به مادها بهدست هیمر ساتراپ در آغاز قرن دوم پیش از میلاد نمونهای از آن است. در زمان پارتها نیز شیوه غالب تولید، بردگی بود.
در مجموع در ایران، بردگی بهصورتی که تولید ثروت امپراطوری بهطور عمده بر عهده ایشان باشد وجود نداشته و در قانون نیز تجویز نشده است.
در دوره هخامنشی، بعضی حکام ارقام مالیاتی خود را بهصورت برده و کنیز میدادند. مثلاً در دوره کورش، کلخیدها هر ۴ سال صد پسربچه و دختر سفیدرو میدادند. کورش از بندگان در سپاه خود استفاده میکرد. مثلاً بعد از غلبه بر آسوریها، دستور داد که غلامان مادی، پارسی، باختری، گیلکی و یونانی که به سلک سپاه او درآیند، آزاد میشوند.
در دوره جنگهای ایران و یونان از بردگان در جاسوسی نیز استفاده میشد. از سوی دیگر سلاطین یونان و روم نیز به برده کردن اسرا میپرداختند. مثلاً اسکندر، اسرای میلت، تل میس، صور، غزه و تخت جمشید را در یک مزایده فروخت و در نقطه مقابل نیز بعد از شکست روم از ایران در عهد ساسانی، امپراطور روم و سربازانش بهکار ساختن سدی بر روی کارون در نزدیکی شوشتر پرداختند که به بند قیصر معروف شد. تا اینکه نهایتاً در این دوره، نهضت مزدکی که بر ضد استقرار تابعیت فئودالی در میان روستاییان بود، در نابودی روابط بردهداری تا حدی موثر بوده است.
در پایان قرن دهم میلادی بردگان قفقازی، رومی، برامنی، بجناکیخزری و صقلابی را به ایران میآوردند. همچنین یکی از انواع تجارت برده در میان تجار آسیای میانه و ایرا ن، خرید و فروش جوانان ترک برای خدمت در دستهجات سوار غلامان بود.
تا زمان صفویه بردگی همچنان در ایران وجود داشت و ایشان بر ٣ قسم بودند:اسیران، زرخریدان و خانهزادان که وضع بهتری داشتند. غلامان را عمدتاً از قفقاز میآوردند و در ترکیه، هند و کشورهای عربی بهفروش میرساندند. در ۱۵٣٠ م در کارگاههای ابریشم بافی ایران کنیزان کار میکردند اما در قرن هفدهم جز پیشهوران آزاد با دستمزد معین کسی در آن کارگاها کار نمیکرد بهعلاوه، واداشتن برده به زراعت و دامداری نیز بهشدت تقلیل یافته بود.
٣ | نگاهی بر نوعشناسی بردگان در عصر هخامنشی |
کارگرانی که در ساختمان تخت جمشید یا کاخ پارسه کار میکردند، در متنهای ایلامی خزانه معمولاً با عنوان «کورتش» خوانده میشدند. کامرون این لغت را بهدرستی با «کارتا» در فارسی باستان مربوط میداند که بهمعنای کار کردن است.
در کتاب دیاکونوف میخوانیم: «بردگان نه تنها حق داشتند در زندگی اقتصادی کشور سهم داشته باشتند بلکه حتی میتوانستند دارای امضای شخصی باشند. از این مطلب استنباط میشود که برده و انسان آزاد در حفظ منافع با هم تفاوتی نداشتند.»
کارهای بردگان را میتوان به ٢ دسته تقسیم کرد: کارهای اصلی که مستقیماً با خانهسازی یا امور تزیینی در ارتباط است و کارهای فرعی شامل شرابسازی، پرورش گوسفند، تهیه خوراک برای کارگران و... باید توجه داشت، ساختمانسازی خود نیازمند نظام پرداختها و نگهداری ابزار است. از جمله مشاغل فرعی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- کشتکار: در لوح ۱۴ دستور پرداخت دستمزد ۴٧٠ نفر که به کشاورزی اشتغال داشتند بهصورت گوسفند (هر گوسفند ٣ شکل نقره و هر شکل ٨،٣ گرم) دریراده شده است.
٢- حسابدار: در ٢ مورد از الواح معادل ٠،۵ شکل و در ٣ لوح حدود ٧،۵ شکل را بهعنوان دستمزد ایشان قید کردهاند.
٣- شرابگیر و آبجوساز: لوح ٣٦ به ۵۵ نفر شرابساز (۱٢مرد، ۱٨ پسر، ۱۴ زن و ۱۱ دختر) و در الواح ٣٨ و ۴٦ به آبجوسازان اشاره شده و جالب اینکه در این شغل زنان و مردان با هم کار کرده و بیشترین دستمزد متعلق به مردان (٢،۵ شکل) و کمترین آن متعلق به دختران (٢،٣ شکل) بوده است.
۴- شبان: شمار مردان ۱٢٧ نفر، پسرها ٧٦، زنان ۹۱ و دختران ٧٦ نفر بوده است. برابری تعداد کارگران در سه گروه فوق گواه این معنا است که آنها گروههای خانوادگی یا قبیلهای بودهاند. سن دختران و پسران نیز تا ۱۵ سال بوده است.
۵- نگهبان چارپایان: آنها را با کلماتی چون خرچران و خر بنده خطاب میکنند و در همه الواح تنها پسران به این شغل میپرداختند.
٦- کارکنان خزانه: تعداد ایشان بسیار بالا و بیش از ٢۵۵٠ نفر و مرکب از هر دوگروه سنی و جنسی است. احتمالاً کار آنها بیشتر به ساختمانسازی مربوط بوده باشد و نیز بهواسطه لوح ٢٨ تعدادی صنعتگر نیز در میان آنها بوده است.
٧- مشاغل متفرقه: ٣ نفر مامور مالیات که یک نفر زن بوده است (لوح ۴۱) و نیز اسلحه یا زرهسازی که محل کار آنها در انکوراکا بوده است. در باره ملیت کارگران باید گفت عمدتاً محلی و از شیراز بوده است. همچنین از تعدادی مصری یا سوری (الواح ۱ و ۹) که به ساخت ستونهای سنگی و کندن کتیبه روی آنها اشتغال داشتهاند. (وامقی، اطلاعات سیاسی-اقتصادی: شماره ۹ و ۱٠ )
با توجه به حضور کارگران مصری، هیتی، کاریهای، ایلامی و یونانی. نمیتوان انتظار داشت که همه آنها به یک دین معتقد باشند. اما خود در خود ایرانیان با توجه به لوح شماره ۴، اگر بهروشنی نتوان زرتشتی نامید، مزداپرستی میباشد.
۴ | بردگی در حال حاضر |
اگرچه امروزبردهداری طی جنبشهای متعددمدنی ملغا شده است، اما اشکال گوناگون آن همچون کار در مزارع، قاچاق انسان بهویژه زنان و کودکان، قاچاق اعضای بدن، بهرهکشی از پناهندهها در درکارخانهها و صنایع کشورهای توسعهیافته و کار اجباری بدهکاران در مناطق روستایی همچنان ادامه دارد.
فیالمثل یکی از مهمترین سازمانهای طرفدار تبعیض نژادی در آمریکای جنوبی، فرقه متعصب کوکلوکس کلان است. این گروه ابتدا متشکل از جوانانی بود که به ارعاب سیاهان پرداخته و از آنها اخاذی میکردند. سپس برای خود زبان خاصی اختراع کرده و کار خود را از شهر پولاسکی در ایالت تنسی آغاز کرده سپس تشکیلات را رو به شمال گسترش دادند و به کشتارهای فجیع و لینچ کردن مقتولان (قطعه قطعه کردن) پرداختند. این فرقه از کشتار سیاهان، یهودیان و حتی کشیشهای سفیدپوست ابایی نداشته و بهزودی کنترل ایالات تگزاس، ایندیانا و کلورادو را نیز در دست گرفتند. عناوین صاحبان مراتب سازمانی آن چنین است:
«رئیس کل جمعیت، که او را جادوگر بزرگ میخوانند. رئیس اداره در هر ایالت که او را اژدهاس بزرگ میگویند و شایان ذکر است که این اداره سری است. معاون یا معاونین هراژدها که دیو سپیدخوانده میشود. عضو جمعیت که او راشبه یا غول خطاب میکنند.» (نیازمند، ۱٣۴۹: ٢٧٣)
اعضای این فرقه تاکنون بارها مخافان سفیدپوست این اقدامات نژادپرستانه را نیز به شکل فجیعی به قتل رساندهاند.
هماکنون در بیشتر نقاط آفریقا و آسیا بردگی شایع است. حتی جمعی بهطور قاچاق، مشغول خرید کنیز و غلام هستند. در ساحل طلا (آفریقا) دختران شش ساله را برای جبر مالی به شوهران خارجی داده و در واقعه میفروشند. بردگی در نیجریه و مالزی، هونگ کنگ، سنگاپور، آفریقای استوایی فرانسه و هندوچین رایج بوده و در هونگ کنگ، گاه غلامان جوان را که موی تسه نامیده میشوند، خرید و فروش میکنند و نیز بعضی اشخاص نیکوکار آنها را به فرزندی قبول میکنند. همچنین دختران زیبا را برای انجام امور منزل دادوستد میکنند.
در صنعا پایتخت یمن نیز بردهفروشی علنی و رایج است. در این شهر هر هفته روزهای دوشنبه، بردگانی را که از سودان آوردهاند به فروش میرسانند. چنانکه میدانیم، اهالی سودان از فقیرترین ساکنان کشورهای دنیا بوده و چون از مهربانی اعراب به بردگان مطلع هستند، از فروختن بستگان خود به آنها ابایی ندارند.
همچنین در ایران نیز بهرغم متممهای قانون اساسی که قبل و بعد از انقلاب مکرراً بر «برابر بودن همه افراد ملت در مقابل قانون» و «منع خرید و فروش برده در خاک ایران» به تصویب رسیدهاند، گاه پیش از انقلاب شاهد بودهایم که دختران ایرانی بهدلیل تعدد زوجات در افغانستان، برای همسری یا کنیزی به آن کشور فرستاده میشدند.
جالب آنکه مجله نورجهان در مهرماه ۱٣٢۹ مینویسد: «یکی از مناطقی که هنوز غلامان را از آنجا برای فروش به یمن و سایر کشورهای عربی میبرند، بلوچستان است. با وجود مقررات سختی که برای جلوگیری از این تجارت موجود است، در سال تقریباً ٣٠٠ غلام و کنیز از راه خلیج فارس به عربستان انتقال مییابند. این افراد بهدلیل سختی زندگی در میهن خود به این کار تن میدهند.»
اینها همه در حالی است که امروزه و بعد از انقلاب در ایران، رقم زنان و دختران ایرانی که به قصد تامین پول یا طمع زندگی بهتر بهعنوان فاحشه به روسپیگری پرداخته و توسط باندهای مرتبط به امارات متحده عربی و ترکیه و از آنجا نیز به کشورهای اروپای شرقی میروند، رو به افزایش جدی است.
هفتهنامه سندی تایمز چاپ انگلستان نیز، بعد دیگری از بردگی درجهان امروز را باز میتاباند: «دیرهای زنان تارک دنیا در اروپا، از آنجا که امیدی به تقاضای داوطلبان جدید نداشتند، دختران روستاییان هندی از فزقه کاتولیک کرالا در جنوب غربی هند را خریداری کردهاند. تعداد کل دخترانی که به این ترتیب به واتیکان آورده شدهاند، ۱٢٠٠ توسط خود واتیکان نفر تخمینزده میشود؛ این در حالی است که شمار واقعی آنها ٣٠٠ تا ٨٠٠ نفر بیشتر است. این دختران به دیرهایی در اسپانیا، فرنسه، آلمان و حتی آمریکا نیز فرستاده شدهاند.»
از نو ظهورترین پدیدههای مرتبط با بردهداری، قاچاق زنان و دختران جوانی است که بدون خواست شخصی برای روسپیگری، دزدیده شده و معتاد و سپس به تجارت روسپیگرانه اربابان خود وادار میشوند. موارد زیباتر در مزایدهها شرکت کرده و به کشورهای فرد خریدار صادر میشوند؛ واقعهای که دستمایه ساخت فیلم آمریکایی taken (ربوده شده) نیز قرار گرفته بود.
در چنین شرایطی بهنظر نمیرسد، جنبشهای آزادی بخش توانسته باشند جلوی بردهداری علنی در جهان امروز که - امروز به طرز طعنهآمیزی ملیتهای مختلف را نیز در بر میگیرد - بگیرند؛ چه برسد به تبعیض نژادی و جداسازی شهرکهای سفیدان و غیرسفیدان در آمریکا یا جدایی فلسطینیان و اسرائیلیها در سرزمینهای اشغالی. بنابراین تا زمانی که نابرابری میان بشر وجود داشته باشد، همواره اشکالی از بهرهکشی و استعمار که امروزه اشکال پیچیدهتر و متنوعتری نیز پیدا کرده است، باقی میماند.
۵ | نتیجهگیری |
یکی از موارد مورد تاکید در عمده اظهار نظرهای کتبی و شفاهی دانشمندان در این باره که کدام امپراطوریها بهراستی نظام بردهداری را بهطور کلاسیک تجربه کردهاند، معیار «نظام تولید بردهداری» است. بدین معنا که فعالیت درازمدت بردگان توانسته باشد در شکوفایی اقتصادی آن امپراطوری تاثیر عمده بگذارد و ذخیره تولید را بهحدی بسیار فراتر از مصرف برساند.
این امر را در چین و مصر و یونان باستان میتوان در قالب تاسیس سدهای عظیم، کانالها، توسعه کشتزارها و ساخت بناهای برجسته باستانی نظیر دیوار چین و اهرام ثلاثه مشاهده کرد؛ چنانکه گزارشهایی درباره ثروت ایجاد شده در چین بهواسطه کار بردگان حاکی از آن است که اشراف قادر نبودند گوشت و شراب فراوان خود را از فساد حفظ کنند.
نکته بعد، بهکارگیری بردگان در مقیاس وسیع و عامل «جمعیت» است و این یکی از عواملی است که مورد تاکید نویسندگان بهعنوان معیار بوده است؛ مثل اینکه در یونان گاه تعداد بردگان ٢ تا ٣ برابر افراد آزاد بوده است در حالی که عنوان میشود در ایران بهکارگیری برده در مقیاس وسیع و نظاممند صورت نمیگرفته است و لذا در بعد اقتصادی اثر جدی نداشته است.
۱ | برخی معیارهای داوری |
اما نقد نگارنده نسبت به چنین معیاری آن است که گرچه در امپراطوری ایران باستان بردگان در ساختارهای اقتصادی حضور جدی نداشتند، اما شواهد تاریخی حاکی از آن است که در ایران شاید بیش از هر امپراطوری دیگری از بردگان در امور نظامی بهره گرفته میشد و بدیهی است که تولید قدرت امپراطوری توسط همین بردگان میتوانسته بهطور بالقوه به تولید ثروت بیانجامد.
بهعلاوه، «تنوع سازمانیافته در نوعشناسی بردهها» و وظایف آنها به لحاظ جنسی و سنی و کاری اگر نشانه وجود نظام بردهداری در آن سرزمین نباشد، معیاری از نفوذ بنیادین این پدیده و نزدیکشدن به ساختار است. این امر در زبانشناسی نامهای بهکار رفته برای این تنوعات در تقسیم کار بردگان، قابل بررسی است.
٢ | ملاحظات مبتنی بر رویکرد انسانشناسی تاریخی |
یکی از نکات برجسته در انسانشناسی تاریخی آنال و قرائت آمریکایی آن، توجه به این نکته است که گذشته همچون حال یک مجموعه پیچیده، بههم مرتبط و جهانی است که اجزای آن نمیتوانند بدون ارتباط با یکدیگر بهدرستی شناخته شوند.
بهعبارت دیگر، در این رویکرد که متاثر از موج جهانی شدن نیز هست کوچکترین میدانهای مورد بررسی باید در ارتباط عوامل گوناگون و در عرصههای جغرافیایی پهن دامنه (منطقهای و جهانی) مورد بحث قرار گیرد.
در این بین، مواد مورد استفاده انسانشناسان تاریخی میتواند سایتهای باستانشناسی، کتب مقدس، اماکن مقدس، سایتهای خشونت، وقایعنامههای تاریخی، قبرها و ساختمانهای قدیمی، شجرهنامههای خانوادگی، گزارشهای تجاری و قضایی و البته نفوذ به حافظه تاریخی مردمان و کشف نکات انسانشناسانه از داستانها و خاطرات ایشان (واکاوی حافظه شفاهی) میباشد.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت انسانشناسی و فرهنگ؛ برگرفته از منابع زیر: