|
اصول و نظریات داروین
فهرست مندرجات
- اصل تنازع برای بقا
- اصل انتخاب طبیعی
- اصل سازش با محیط و توارث صفات اکتسابی
- اصل ارتباط غیرمستقیم یا همبستگیهای متقابل
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
.
اصول و نظریات داروین
چارلز رابرت داروین (به انگلیسی: Charles Robert Darwin) (۱۲ زادهی فوریه ۱۸۰۹ م - درگذشتهی ۱۹ آوریل ۱۸۸۲ م)، زیستشناس بریتانیایی و واضع نظریه فرگشت است. از آثار او میتوان «خاستگاه گونهها» یا «منشأ انواع» (۱۸۵۹) و «تبار انسان، و انتخاب طبیعی در ارتباط با جنسیت» (۱۸۷۱) را نام برد. او از اعضای انجمن سلطنتی بریتانیا بود. از کتاب او با نام کامل «خاستگاه گونهها بهوسیلهی انتخاب طبیعی» بهعنوان یکی از مهمترین کتابهای دنیا یاد میشود.
بهطور خلاصه داروین برای تکامل، ۴ عامل مهم یا چهار موتور محرک قائل است که عبارتند است: ۱- اصل تنازع برای بقا یا مبارزه بین خود موجودات زنده، ۲- اصل انتخاب طبیعی، ۳- سازش و ارثیشدن صفات اکتسابی، و ۴- همبستگی متقابل یا اثرات غیرمستقیم موجودات زنده بر روی یکدیگر.
با اینکه نظریات داروین صرفاً به تحول جانداران، بیان نحوهی پیدایش تفاوت در داخل حصار گونهای (یعنی افراد متعلق به یک گونه) و سرانجام به تعیین کیفیت و علل اشتقاق گونهها از یکدیگر ارتباط داشت، ولی به لحاظ آنکه طبعاً کیفیت و چگونگی اشتقاق و پیدایش انسان را نیز بهعنوان یک گونه جاندار مورد بحث قرار داد، روی مبحث «انسانبینی» یعنی نگرش انسانها دربارهی خود اثر عمیقی گذاشت و منشأ تحولات عظیم در فرهنگ و اعتقادات انسانها گردید و بههمین لحاظ دیدگاههای متنوع در زمینههای متفاوت از این نظریه تأثیر پذیرفتند. که شرح آن خارج از این مبحث است.
▲ | اصل تنازع برای بقا |
یکی از مسائلی که باید به آن توجه داشت، مسئلهی افزایش نسبت نوزادان به والدین است که این مسئله محدود به انسان نمیشود و در میان جانداران عمومیت دارد. همچنین کثرت نوزادان نسبت به والدین در میان جانداران بسیار بیشتر از انسان است. بهعنوان مثال یک ماهی آزاد ماده، در یک فصل تخمگذاری بیش از ۲۸ میلیون تخم تولید میکند و یا برخی از قارچها تعدد اسپورهایی که تولید میکنند، به ارقامی نزدیک به میلیارد بالغ میگردد.
در اینجا امکانات محیط محدود است و اجازه رشد و بقا به همه نوزادان را نخواهد داد. پس در اینجا برای استفاده از امکانات محیط مبارزهای بین نوزادان بروز میدهد. در اینجا داروین مسئلهی تنازع برای بقا را ارائه داد و معتقد بود که روند مبارزه محدود به نوزادان یک گروه نیست. افراد متعلق به گونههای مختلف نیز برای استفاده از منابع محدود محیط درگیر مبارزه با یکدیگر میشوند. همچنین شکل دیگر تنازع برای بقا، مبارزه موجودات در برخورد با شرایط دشوار محیط است. داروین میگوید:
«تنازع برای بقا، تنها مبارزه تنی و شاخ به شاخ دو جانور نیست، بلکه مبارزه با عوامل ناسازگار محیط مثلاً زندگی یک گیاه در حاشیهی کویر، نیز نوعی تنازع برای بقا است».
▲ | اصل انتخاب طبیعی |
اصل انتخاب طبیعی نتیجهی منطقی اصل تنازع برای بقا است. اگر عدهی محدودی از نوزادان میتوانند به بقای خود ادامه دهند و بقیه از بین میروند، چه فرایندی باعث میشود که این عدهی محدود انتخاب شوند؟ اگر همه نوزادان کوچکترین تفاوتی با یکدیگر نداشته باشند و اندکی از آنها باقی بمانند و تغییری در آنها رخ ندهد، پس دلیل این همه تنوع در تاریخ تکامل موجودات زنده چه بوده است؟
در عصر داروین پدیده جهش ژنها هنوز شناخته نشده بود و داروین به توارث صفات اکتسابی اعتقاد داشت. پس داروین حداقل قسمتی از تفاوتهای بین نوزادان را نتیجهی توارث سازشهایی میدانست که در والدین رخ داده است. داروین به تصادفی بدون برخی از تغییرات در جانداران اعتقاد داشت. او میگوید:
«چون تغییراتی که ظاهراً برای انسانها مفیدند، منحصراً به صورت تصادفی ظاهر میشوند، بنابراین وقتی که تعداد افراد نگهداری شده زیادتر باشد، احتمال و شانس ظهور آنها بیشتر است».
داروین نقش انتخاب طبیعی را دلیل اصلی تغییرات نمیداند، بلکه ماهیت عمل انتخاب را حفاظت از تغییراتی میداند که به علل گوناگون در موجودات زنده پدید میآیند.
داروین همچنین مقایسهای بین انتخاب طبیعی و انتخاب مصنوعی که از طرف انسانها بهمنظور اصلاح نژاد گیاهان و حیوانات اعمال میشود، دارد. انسان در عمل انتخاب به صفات مفید و مطلوب توجه دارد. بهعنوان مثال در اصلاح نژاد گاوهای شیری، ملاک افزایش میزان تولید شیر و در انتخاب نژادهای گوشتی، ملاک افزایش میزان گوشت است. نتیجهی نهایی انتخاب مصنوعی، حصول حیواناتی با وزن بسیار زیاد و طبعاً توان تحرک و چالاکی بسیار محدود است. بالطبع این حیوانات توان زندگی بسیار کمتر از نژاد وحشی دارند و از لحاظ توان دفاع در قبال حیوانات درنده و یا سهولت در اخذ غذا و زندگی در شرایط طبیعی قابل مقایسه با نژاد وحشی که وزن کمتر و توان تحرک و دفاع بالاتری دارند، نیستند. برای مثال گاوهای وجشی صفاتی دارند که برای انسانها کمتر مفید است اما برای زندگی خود جاندار در شرایط طبیعی مفیدتر و سازگارتر است. مقدار شیرشان محدود است که برای تأمین حیات نسل خود استفاده میشود و شاخهای نیرومند آنها با جثه کوچکتر و چالاکی بیشتر توان دفاع طبیعی آنها را بالا میبرد.
همچنین داروین معتقد است که در انتخاب طبیعی، مفهوم انتخاب بهمعنای واقعی کلمه نیست. بلکه گزینش انجام یافته در شرایط طبیعی، عملی مبتنی بر اراده و آگاهی و تصمیم قبلی نمیداند اما در انتخاب مصنوعی این نگرش فرق میکند.
در انتخاب طبیعی از میان افراد زیاد و دارای تفاوت با یکدیگر، کسانی که توان سازگاری و قدرت حیاتی بیشتری دارند، باقی میمانند و افراد ناسازگار و یا کمسازگار حذف میشوند، بیآنکه تصمیم و ارادهای قبلی در این مسئله وجود داشته باشد. این نکته سنگبنای نظریهی داروین است.
داروین به انتخاب دیگری نیز اعتقاد داشت و آن انتخاب جنسی بود. او ظهور برخی از اختصاصات در بین حیوانات را نمیتوانست به انتخاب طبیعی نسبت دهد. به عنوان مثال پر و بال و نقشهای زیبا در جنس نر برخی از پرندهها مثل طاووس را نمیتوانست نتیجه برتری آنها در امر مبارزه طبیعی تلقی کند و عقیده داشت که افراد ماده این قبیل جانداران در امر انتخاب زوج، برای دارندگان این نوع مزایا و زیباییها نوعی ارجحیت و تمایل بیشتری قائل میشدند و همین برتری و انتخاب به تقویت این نوع صفات منتهی میشد.
البته دیدگاه نظریهی تحول دربارهی نحوهی وقوع انتخاب طبیعی با نگرش داروین در این زمینه تفاوتهای بسیاری دارد.
▲ | اصل سازش با محیط و توارث صفات اکتسابی |
داروین اعتقاد داشت که قوانین وراثت بسیار پیچیده و مبهم است. اما از مطالعات خود دربارهی ارثیشدن صفات اکتسابی نتیجه گرفت که اگر تغییری در مرحلهای از زندگی یک جاندار بروز کند، در نتایج وی نیز در همان سن یا زودتر ظاهر خواهد گردید. داروین برای توجیه نظرات خود مکانیزمی موسوم به همهزایی را مطرح کرد. اساس این دیدگاه این است که همه اندامهای بدن در ساختن نطفه مشارکت میکنند و هر اندام سهم مشخصی برای تشکیلدادن نطفه تولید و ارسال میکند. داروین کلمه ژمول (Gemmule) را برای بیان سهم اندامها ابداع کرد و عقیده داشت وقتی اندامی در طول زندگی یک جاندار دستخوش تغییراتی میشود، نتیجه این تغییر از طریق ژمول یعنی سهم آن اندام در ساختن نطفه به نسل بعد منتقل میشود. بهگونهای، داروین نظریات لامارک را تأیید میکرد. اما به مرور این قسمت از نظریات داروین مردود اعلام شد.
▲ | اصل ارتباط غیرمستقیم یا همبستگیهای متقابل |
داروین متوجه شد که ارتباطات غیرمستقیم جانداران نیز در تحول و تغییر آنان نیز مؤثر است. یک مثال:
درخت کاج وقتی به تنهایی در یک منطقه وجود داشته باشد، امکان تولید نهالهای جوان کاج بهدلیل تردد حیوانات بسیار اندک است. ولی زمانی که اطراف درختان کاج بهوسیلهی درختان و درختچههای انبوه دیگر که مانع رفتوآمد حیوانات میشوند، احاطه گردد، نهالهای جوان کاج بهصورت متراکم و انبوه رشد میکنند. داروین نتیجه گرفت که از یک سو وجود حفاظ در اطراف کاجها عامل مثبتی در رشد و گسترش آنها است و از سوی دیگر چهارپایان ضمن لگدمالکردن نهالهای جوان کاج، بهصورت یک عامل منفی در زندگی و گسترش کاجها عمل میکند.
مثالی دیگر: شتهها حشراتی هستند که از شیرهی گیاهان تغذیه میکنند و خسارت قابل توجهی به گیاهان زراعی و درختان میوه وارد میسازند. این حشرات ضمن تغذیه از گیاهان، مواد زاید بدن خود را بهصورت شیرهی چسبناکی به بیرون دفع میکنند.
مورچهها رغبت فراوانی به این شیرههای دفع شده دارند. بههمین دلیل در طول سال بهصورت مداوم از فضولات شتهها تغذیه میکنند. در پاییز تخمهای شتهها را از روی درختان جمعآوری کرده و به لانهی زیرزمینی خود منتقل کرده و در طول فصل زمستان از تخمها مواظبت میکنند. در بهار سال بعد، مجدداً تخمها را بر روی درختان و گیاهان منتقل میکنند. مورچهها ضمن آنکه امکان ادامه نسل شتهها را فراهم میکنند، از بین شتهها نیز آنهایی را که شیرهی بیشتری دفع مینمایند، انتخاب کرده و به این ترتیب در تحول و تغییر شتهها با نوعی انتخاب، که کاملاً قابل مقایسه با انتخاب مصنوعی انسانها است، دخالت میکنند. طبعاً این نوع انتخاب و مداخله در تحول شتهها مؤثر است.
همچنین میتوان به مثال نقش گربه بهعنوان عامل مساعد در افزایش محصول شبدر قرمز و بنفشه رنگی، اشاره کرد.
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- اسماعیل جوکار، اصول و نظريات داروين، وبسایت علمی بیگبینگ: ۱۳ بهمن ۱٣۹۱
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ برگرفته از وبسایت علمی بیگبنگ