جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۵ دی ۹, پنجشنبه

جهانی‌شدن

از: دانشنامه‌ی آریانا

جهانی‌شدن


فهرست مندرجات
علوم سیاسیجغرافیای سیاسی

جهانی‌شدن (به انگلیسی: Globalization، با تلفظ آمریکایی: Globalization)، یکی از رایج‌ترین مفاهیم مطرح در برخی رشته‌های دانشگاهی از جمله روابط بین‌الملل، جامعه‌شناسی، مطالعات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، جغرافیا و انسان‌شناسی به‌شمار می‌آید. اثرپذیری ساختاری - پویشی انواع نهادهای اجتماعی ملی اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از جریانات و تحولات فراملی، اصلی‌ترین پیامد این پدیده محسوب می‌شود.

جهانی‌شدن از دیدگاه کارشناسان امور بین‌الملل، فرایند یکپارچگی مردم جهان در سیاره‌ی زمین است؛ به‌نحوی که هیچ حادثه و رخدادی در هیچ نقطه‌ایی از این سیاره نمی‌تواند محلی و کم‌اهمیت تلقی شود. جهانی‌شدن در صورت انسجام می‌تواند سبب گسترش پیوندها و ارتباطات متقابل فراتر از حد دولت‌-ملت‌ها شود و اهمیت محل‌گرایی، قومیت‌گرایی و ملی‌گرایی را به حداقل برساند. این فرایند، در واقع، از پیامدهای نوزایی تمدن صنعتی و انقلاب تکنولوژی و گسترش سرمایه‌داری است که در صورت تحقق دور از فساد و نقص می‌تواند به‌موجب فرایندهای پیچیده، جوامع مدنی را جایگزین دولت‌-‌کشورهای سنتی کرده و در تعاملی برابر با به‌صورتی متوازن باعث توسعه همگانی گردد.


واژه‌شناسی
جهانی‌شدن

مقوله‌ی «جهانی‌شدن» (Globalization) در زبان انگلیسی، برگرفته از واژه‌ی «جهانی» (Globalize) است که اشاره به ظهور یک شبکه‌ی بین‌المللی در سیستم‌های اقتصادی دارد. هرچند، این مقوله، نخستین‌بار به‌عنوان «اسم»، در سال ۱۹٣٠ میلادی، در کتاب «به‌سوی آموزش جدید» (Towards New Education)، که در آن، یک دیدگاه جامع از تجربه انسانی در امور آموزش و پرورش نشان داده می‌شود، مطرح شده است.

با این حال، دو اصطلاح (جهانی و جهانی‌شدن) به‌طور مترادف، در دهه‌ی ۱۹٦٠ میلادی، توسط اقتصاددانان و دانشمندان علوم اجتماعی به‌کار گرفته شد؛ اما به‌تدریج از سال ۱۹٨۱ به‌بعد، پژوهشگران رشته‌های دیگر نیز از اصطلاح «جهانی‌شدن» استفاده کردند.

مالکم واترز، استاد جامعه‌شناسی و رئیس دانشکده‌ی علوم انسانی دانشگاه تاسمانیای استرالیا، در کتاب «جهانی‌شدن» درباره‌ی پیشینه‌ی کاربرد این واژه می‌نویسد: «اگرچه استفاده از این لغت در دو دهه‌ی گذشته بیشتر رواج یافته، اما مفهوم و سابقه‌ی استفاده و ذکر آن در نوشته‌ها، به‌مدت‌ها قبل بر می‌گردد. لغت و مفهوم جهانی‌شدن در نوشته‌های بسیاری از روشنفکران و متفکران قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم نظیر سن‌سیمون و مکیندر که به بحث چگونگی تأثیر مدرنیته بر همگرایی پرداختند، به‌کار گرفته شد. اما تنها در دهه‌ی ۱۹٦٠ و اوایل دهه‌ی ۱۹٧٠ بود که این مفهوم به‌طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت.»

به‌هر صورت، از اواخر قرن بیستم، در زبان فارسی، واژه‌ی «جهانی‌شدن» معادل «Globalization» در زبان انگلیسی در نظر گرفته شده است و نیز در زبان عربی، کلمات «العولمة» و «الکوکبة» معادل آن ترجمه شده‌اند که بیشتر کلمه‌ی «العولمة» مورد کاربرد قرار می‌گیرد.


پیشینه‌ی تاریخی

بسیاری اعتقاد دارند که جهانی‌شدن آغازی همگام با زایش مدرنیته در غرب دارد. آنتونی گیدنز، مشهورترین جامعه‌شناس بریتانیایی، جهانی‌شدن را فرایندی برآمده از مدرنیته، و پسامدرنیسم را تجلی‌گاه «جهانی‌شدن کامل» می‌داند و معتقد است که: «مدرنیته به شیوه‌هایی از زندگی یا سازمان اجتماعی اطلاق می‌شود که از سده‌ی هفدهم به‌بعد در اروپا جلوه‌گر شذ و رفته‌رفته نفوذی کم‌وبیش جهانی یافت.»

در این میان، دو انقلاب بزرگ صنعتی و سیاسی به‌ترتیب در انگلیس و فرانسه که هر دو محصول تلاش‌های آزادی‌خواهانه رنسانس و عصر روشنگری بودند، سهم بسزایی در گسترش این فرایند بر عهده داشتند. از سویی دیگر، اگرچه جهانی‌شدن ریشه در جریان تاریخی مدرنیته‌ی غرب داشته است، اما بی‌گمان تحولات دهه‌های ٧٠ و ٨٠ قرن بیستم شتاب و سرعت خیره‌کننده‌ای به چرخ‌های این فرایند بخشید، به‌گونه‌ای که به اعتقاد برخی از اندیشمندان، جهانی‌شدن ممکن است مفهومی متعلق به دهه‌ی ۱۹۹٠ میلادی باشد.


ویژگی‌های جهانی‌شدن

امانوئل کانت در کتاب «صلح دایمی» (Perpetual Peace)، جهانی را تصور و پیشنهاد می‌کرد که در آن تمام دولت‌ها به‌طور داوطلبانه به‌عضویت و تبعیت از دولتی جهانی تن داده و با پیروی از نظام یکپارچه‌ی اقتصادی و مبادله‌ی آزاد کالا، سلاح‌ها را کنار گذاشته و تمام شرایط و ابزارهای مخاصمه را به دور انداخته‌اند. اما کارل مارکس در همان دوره‌ی تاریخی، پیش‌بینی می‌کرد که سرمایه‌داری مرزهای اروپا را پشت سر گذاشته و مبدل به نظامی جهانی می‌شود و در نهایت به برخورد درونی قدرت‌های سرمایه‌داری، قیام پرولتاریا در مرکز و فروپاشی این نظام منتهی خواهد شد.

از آغاز قرن بیست‌ویکم میلادی، مفهوم جهانی‌شدن به موضوع روز و رایج علوم انسانی و اجتماعی مبدل شده و مباعث شناخت‌شناسی، اقتصاد، سیاست و جامعه‌شناسی را متأثر از خود ساخته است. حال پرسش این است که آیا جهانی‌شدن به‌گونه‌ی قرن بیست‌ویکمی، نشانه‌ی تحقق آرمان مورد نظر کانت است یا گویای تحقق پیش‌بینی ماتریالیسم تاریخی مارکس و یا این‌که پدیده‌ای است که هر دو نگاه تاریخ‌ساز یادشده را به کنار گذاشته و پنجره‌ای جدید در زندگی بشر می‌گشاید؟


ابعاد و پیامدها

هرچند پدیده‌ای جهانی‌شدن نخست در حوزه‌ی اقتصاد مطرح و با توسعه‌ی جهانی بازارهای اقتصادی همراه گردید، اما در سال‌های پایانی دهه‌ی ۱۹٦٠ و به‌ویژه متأثر از انقلاب ارتباطات و تقسیم کار جهانی به سایر حوزه‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشیده شد و این حوزه‌ها را به شدت تحت تأثیر قرار داد.

از پدیده‌ای جهانی‌شدن تعاریف متعددی به‌عمل آمده است، اما با همه‌ی این تعاریف، کمتر می‌توان این پدیده را در قالب یک تعریف به‌گونه‌ای که همه اندیشمندان حول آن اجماع نظر داشته باشند، مفهوم‌سازی کرد. برای مثال، برخی پدیده‌ای جهانی‌شدن را به‌مثابه‌ی تراکم دنیا به‌عنوان یک کل واحد توام با افزایش اجماع برای پایه‌گذاری فرهنگ جهانی تلقی می‌کنند. گروهی دیگر، جهانی‌شدن را فرایندی می‌دانند که در آن مردم جهان در یک جامعه واحد و فراگیر به‌هم می‌پیوندند و طی آن علاوه بر کالا، خدمات و سرمایه‌ها، اندیشه‌ها، افکار و دانش بشری نیز مبادله می‌شوند.

در سال‌های اخیر به‌علت کشیده‌شدن دامنه‌ی جهانی‌شدن به‌کلیه عرصه‌ها و شئون زندگی ملل و جوامع مختلف، این پدیده واکنش‌های متفاوتی را در محافل روشنفکری، سیاستمداران و ملت‌ها برانگیخته و موجب شکل‌گیری تعابیر، تلقی‌ها و برداشت‌های متفاوت و حتی متضادی شده است؛ تا جایی‌که برخی با دید خوشبینانه به این پدیده نگریسته و آن را عامل پیوند ملت‌ها، تسهیل‌کننده و گسترش‌دهنده‌ی مبادلات اقتصادی و فرهنگی و تبادل اندیشه‌ها می‌دانند و برعکس، گروه دیگری با نگاهی بدبینانه، جهانی‌شدن را عامل اضمحلال فرهنگ و هویت ملت‌ها، بنیادگرایی‌های قومی و فرقه‌ای، آمریکایی‌شدن جهان و جایگزینی فرهنگ لیبرالیسم از نوع آمریکایی و تسلط اقتصادی سرمایه‌داری بر جهان می‌دانند.

با این حال، صرف‌نظر از این‌که چه برداشتی از این پدیده می‌شود و تا چه میزان مورد تأیید یا رد است، می‌توان گفت که پنج جریان عمده در جهان امروز وجود دارند که ابعاد مختلف جهانی‌شدن و تجلیات متفاوت آن را مورد توجه قرار می‌دهند:

□ جهانی‌شدن اقتصاد: بی‌گمان در آغاز قرن بیست‌ویکم، تمام پدیده‌های اقتصادی ابعادی جهانی یافته‌اند. پول، تجارت، سرمایه و بازار کار همگی به امور جهانی بدل شده‌اند که دیگر نمی‌توان تنها در چارچوب اقتدار دولت‌های ملی و در درون مرزهای کشورها آن‌ها را مورد بررسی و شناخت قرار داد. وجود سازمان تجارت جهانی (World Trade Organization به شکل مخفف: WTO) که تا پایان شانزدهمین سال قرن بیست‌ویکم (سال ۲۰۱٦ میلادی) ۱٦۴ کشور دنیا به آن پیوسته‌اند، مهم‌ترین جلوه‌ی جهانی‌شدن اقتصاد است. برآوردها نشان می‌دهد که تا این سال، بیش از ۹۵٪ مبادلات اقتصادی و تجاری جهان، در چارچوب سازمان تجارت جهانی اتفاق افتاده است و این به‌معنای تغییر ماهیت اقتصاد در اثر پدیده‌ی جهانی‌شدن است.

□ جهانی‌شدن ارتباطات و اطلاعات: رشد روزافزون شبکه‌های ماهواره‌ای، رادیویی و تلویزویونی و نیز گسترش سریع اینترنت و شبکه‌های اطلاعاتی جهانی سبب شده است تا ماهیت دانش، اطلاعات و حتی جایگاه انسانی که در معرض این حجم عظیم اطلاعات و محصولات فرهنگی قرار می‌گیرند، متحول شود. در آغاز قرن بیست‌ویکم، به‌همین دلیل، سازمان یونسکو معتقد بود که «تا پایان نخستین دهه‌ی این قرن، استفاده از کامپیوتر به یکی از شاخص‌های باسوادی بدل خواهد شد و دستیابی به هرگونه اطلاعات ظرف چند ثانیه، امکان حضور تمامی افراد بشر در پهنه‌ی دانش جهانی را افزایش خواهد داد». براساس برآوردها، بیش از پیش‌بینی سازمان یونسکو، تا کنون مردم جهان به محصولات این شبکه‌های جهانی دسترسی یافته‌اند.

□ گرایش جهانی به حقوق بشر: علی‌رغم تمام انتقاداتی که به برداشت‌های غربی از حقوق بشر و نتایج سیاسی و حقوقی آن توسط برخی حکومت‌ها یا گروه‌های بنیادگرا می‌شود، امروزه حقوق بشر به یک رژیم بین‌المللی بدل شده است که حتی مخالفان و منتقدان آن، تا حدود زیادی خود را پایبند آن دانسته و نظام‌های حقوقی و حکومتی خود را منطبق بر آن معرفی می‌نمایند. این امر مجموعه‌ای از اصول لازم‌الاجرا را نمایان می‌سازد که در عرصه‌ی جهانی ظهور و بروز می‌یابند.

□ جهانی‌شدن فرهنگ: شاید بتوان گفت که این عنوان بیشترین دغدغه و مشغله‌ی ذهنی تمامی صاحب‌نظران مکاتب مختلف فکری است. البته گروهی از صاحب‌نظران، جهانی‌شدن رسانه‌ها و اطلاعات و یا جهانی‌شدن اندیشه‌ی حقوق بشری را که پایه و مبنای جهانی‌شدن الگوهای حکومتی، حقوقی و تفکر سیاسی است، را جلوه‌هایی از «جهانی‌شدن فرهنگ» می‌دانند. اما برخی از اندیشمندان، مصادیق و جوهرهای متفاوتی برای فرهنگ قایل‌اند. متفکران نئولیبرال، مدرنیسم و بنیاد فرهنگی لیبرال-دمکراسی را جوهر فرهنگ جهانی‌شده می‌دانند. صاحب‌نظران نئومارکسیست نیز جاهگاهی ویژه برای فرهنگ قایل‌اند و آن را مهم‌ترین آوردگاه سرمایه‌داری جدید می‌دانند که هم نقطه‌ی قوت سرمایه‌داری جهانی و بازتولیدکننده‌ی حیات سیاسی-اجتماعی آن است و هم جایی است که می‌تواند فروپاشی آن را به بار آورد. به‌هر حال، از عمده‌ترین پرسش‌های مطرح در حال حاضر این است که آیا جهانی‌شدن فرهنگ، جایی برای فرهنگ‌های بومی و محلی باقی خواهد ماند؟

امروزه به‌رغم تعابیر متفاوتی که از «جهانی‌شدن فرهنگ» می‌شود، درباره‌ی مصادیق آن نیز اشتراک نظرهایی وجود دارد. بهره‌برداری جهانی از محصولات هنری، امکان عرضه و استفاده‌ی جهانی از اندیشه‌ها، جهانی‌شدن تدریجی الگوهایی از قبیل لباس پوشیدن، غذاخوردن و رفتارهای اجتماعی، نگاه مشترک و ارزش‌های مشترکی که درباره‌ی انسان، حقوق و جایگاه او در جامعه جهانی مطرح می‌شود، برخی از مصادیق جهانی‌شدن فرهنگ هستند. اما به‌رغم وجود این ویژگی‌ه، کمتر کسی معتقد است که فرهنگ‌های بومی و محلی در این فرآیند نابود خواهند شد. حتی افراطی‌ترین نظریه‌پردازان هم به ابقأ و البته تغییر جایگاه آن‌ها رأی می‌دهند.

□ ظهور امنیت به‌هم‌پیوسته: پس از حمله‌ی عراق به کویت و تشکیل ائتلاف بین‌المللی بر ضد آن و پس از حضور نیروهای بین‌المللی در بوسنی-هرزگوین و کوزوو که به تشکیل ائتلاف برای حمله به افغانستان و نیروهای القاعده و سقوط رژیم سیاسی طالبان در این کشور انجامید، معلوم شد که امنیت مفهوم و پدیده‌ای محصور در چارچوب مرزهای کشورها نیست و به امری جهانی بدل شده است. این را هم دولتمردان ایلات متحده و هم منتقدان سیاست‌های این کشور در عرصه‌ی جهانی مورد تأکید و تأیید قرار می‌دهند. امضای پیمان همکاری امنیتی میان روسیه و ۱۹ کشور عضو پیمان ناتو موسوم به ۱+۱۹ در قالب اعلامیه‌ی رُم، مفهوم امنیت جهانی را تحقق بیشتری بخشید.

بنابراین، زندگانی بشر در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی و امنیتی ابعادی جهانی یافته است. این یک ادعای تئوریک نیست، بلکه خود را قالب شاخص‌های پنج‌گانه‌ی یادشده نشان می‌دهد. در وجود این شاخص‌ها که همراه باهم پدیده جهانی‌شدن را متجلی می‌سازند، نمی‌توان تردید کرد. اما در مورد چگونگی وجود آن‌ها، دلیل وجود آن‌ها و نتایجی که برای جامعه بشری در پی خواهند داشت، اختلاف‌نظرهایی وجود دارد که در قالب نظریه‌های مختلف ارائه می‌شود.


نقد جهانی‌شدن

اولین انتقادات به پدیده‌ی جهانی‌شدن از جانب چپ پیشرو شروع شد. در این نقدها آمده است، جهانی‌شدن فقط یک از هم‌گسستگی ساختار اجتماعی در دوران پُست مدرن نیست، بلکه یک سلطه‌طلبی جهانی است که به‌طور عمده و با یک برنامه‌ریزی براساس منافع اقتصادی آمریکا و غرب در حال اعمال‌شدن است. بعضی از مردم تحت تأثیر فرآیند جهانی‌شدن واقع شده‌اند و آن را به‌عنوان یکی از حقایق زندگی معاصر پذیرفته‌اند. بعضی‌ها اعتقاد دارند که جهانی‌شدن فرصت‌های زیادی را ایجاد کرده است و بعضی‌ها نیز به این پدیده با ترس و ابهام نگاه می‌کنند. اگر این پدیده به‌طور طبیعی قابل نقدشدن نبود، روزنامه‌نگاران و دانشگاهیان در این سطح وسیع آن را مورد بحث قرار نمی‌دادند. جهانی‌شدن برای آن‌ها یکی از دروغ‌های تاریخ است و چیزی شبیه باغ عدن یا بهشت موعود کمونیسم می‌باشد. جهانی‌شدن در نظر منتقدان، یک ایدئولوژی ساختگی است و پوششی از عقایدی است که سعی در مخفی کردن نتایج منفی سیستم سرمایه‌داری دارد.


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها


...


[] پی‌نوشت‌ها

...


«شرکت‌های غول‌پیکر» (اصطلاح مرتبط با این مفهوم)، در سال ۱٨۹٧، توسط چارلز تاز راسل، کشیشی از سازمان برج دیده‌بانی کتاب مقدس، برای اشاره به تراست‌های گسترده‌ی ملی و سایر شرکت‌های بزرگ ابداع شد.
...


...


...

سازمان تجارت جهانی، یک سازمان بین‌المللی است؛ که قوانین جهانی تجارت را تنظیم و اختلافات بین اعضا را حل و فصل می‌کند. اعضای سازمان تجارت جهانی کشورهایی هستند که حدود ۳۰ موافقت‌نامه‌ای این سازمان را امضا کرده‌اند. مقر سازمان تجارت جهانی در ژنو، سویس قرار دارد. تا پایان دومین سال قرن بیست‌ویکم ۱٢۴ کشور به این سازمان پیوسته بودند و اکنون (در پایان سال ۲۰۱٦)، تعداد اعضای آن به ۱٦۴ کشور رسیده است. افغانستان در حال حاضر جدیدترین عضو این سازمان محسوب می‌شود.
افغانستان که پیش از این به‌عنوان عضوی ناظر در سازمان تجارت جهانی حضور داشت، روز پنج‌شنبه ۱۷ دسامبر ۲۰۱۵ در دهمین نشست وزیران عضو سازمان تجارت جهانی که از تاریخ ۱۵ تا ۱۸ دسامبر در شهر نایروبی، پایتخت کنیا برگزار شد، افغانستان به‌عضویت کامل این سازمان درآمد و رسماً به‌عنوان عضو کامل این سازمان شناخته شد سازمان تجارت جهانی به افغانستان ۵ سال وقت داده است تا این کشور تمام قوانین خود را مطابق با معیارهای این سازمان بسازد. افغانستان درخواست برای عضویت کامل در سازمان تجارت جهانی را یازده سال پیش از این مطرح کرده بود.
با این حال، پس از پیوستن افغانستان به سازمان تجارت جهانی، بنا بر گزارشی در آذر ۱۳۹۴، مارکیت (بازار) ۱٦٢ کشور جهان به‌روی افغانستان باز می‌شود. هم‌چنین، به‌گفته‌ی مقام‌های افغانستان (در آن‌زمان)، مشکلات ترانزیتی با برخی کشورها در نتیجه عضویت افغانستان در سازمان تجارت جهانی حل خواهد شد. وزیر تجارت و صنایع افغانستان در این رابطه گفت: «هدف اصلی روی ایجاد سهولت‌هاست تا ما قوانین خود را به‌شکلی اصلاح و عیار بسازیم که مطابق شرایط WTO یا مطابق تجربه‌ها در کشورهای جهان است. این ما را کمک می‌کند؛ زیرا کسانی که بخواهند در افغانستان سرمایه‌گذاری کنند، بدون این‌که فکر کنند، می‌آیند و در افغانستان سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ چون قوانین ما در چهارچوب قوانین تجارت جهانی قرار دارد.»

در افغانستان، استفاده از اینترنت، از سال ۲۰۰۲ میلادی آغاز شد و کاربران آن رفته‌رفته در سراسر این کشور افزایش یافت. وزارت مخابرات افغانستان از سال ۲۰۰۲ میلادی تاکنون تمام سایت‌ها و فضاهای اینترنتی را در دسترس افغان‌ها قرار داده و تنها سایت‌هایی که مبتذل و ضداخلاقی پنداشته می‌شوند، را فیلتر کرده است. امروزه، بیش از ۲ میلیون افغان در ۲۱ استان (ولایت) از اینترنت به‌طور روزانه استفاده می‌کنند و بیش از نیمی از جمعیت افغانستان به اینترنت دسترسی دارند.


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها:...