|
طلاتپه
فهرست مندرجات
◉ موقعیت جغرافیایی
◉ پیشینهی تاریخی
◉ حفاری سال ۱۹۷۸
◉ اشیای کشفشده
◉ مفقودشدن و کشف دوباره
◉ نگارخانه
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
پایگاههای باستانشناسی استان جوزجان
طلاتپه (به انگلیسی: Tillya Tepe یا Golden Hill یا Golden Mound)، یکی از پایگاههای باستانشناسی افغانستان در شمال این کشور، در نزدیکی شهر شبرغان مرکز استان جوزجان که کاوش آن در سال ۱۹۷۸ میلادی توسط گروهی از باستانشناسان افغان و شوروی بهسرپرستی ویکتور ساریانیدی صورت گرفت. گنجینهی طلاتپه مشتمل بر بیش از بیست هزار و ششصد آرایههای طلا، پارچههای زیور و سکههای بهجایمانده از دورهای کوشانیان است که از شش گور (پنج زن و یک مرد) که ثروت سرشاری از جواهرات گرانبها را در خود جای داده بودند بهدست آمده است. آرایههای بهدست آمده شامل سکهها، گردنبندهای تزئین شده با سنگهای گرانبها، کمربندها، مدالها و تاجها میباشد. پیشینهی این گنجینه به سدهی یکم پیش از میلاد میرسد و اغلب بهعنوان «طلای باختری» (Bactrian gold) شناخته میشود.
▲ | موقعیت جغرافیایی |
طلاتپه، شهر باستانی ثروتمند معروف به «شهر مردگان» (Necropolis)، با مختصات جغرافیایی: ۳٦°۴۲′۰″ شمالی ٦۵°۴۷′۱۳،۲″ شرقی، در غرب بلخ، در ۵ کیلومتری شمالشرق شهر شبرغان، در کنار جادهی آقچه موقعیت دارد.
موقعیت جغرافیایی طلاتپه
▲ | پیشینهی تاریخی |
افغانستان در دوران باستان از نقاط کانونی در جادهی ابریشم و مسیرهای مهاجرت انسانها بوده است. باستانشناسان شواهدی از سکونت انسانها تا بیش از ۵۰٬۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بهدست آوردهاند. نخستین تمدن شهری ممکن است در این کشور در بین ۳۰۰۰ تا ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد آغاز شده باشد. از اینرو، قومهای کهن افغانستان، در تاریخ آسیای مرکزی، آسیای غربی و حتی خاورمیانه سهم مهمی داشتند. با وجود این، این بخش از تاریخ افغانستان، بهسبب کمی مدارک و اسناد ناشناخته مانده است. در تاریخ بارها از قومهای چون سکاها، هندوپارتها، تاهیا (تخاری و باختری) و کوشانیان نام برده میشود و هر کسی کنجکاو و مایل است اطلاعاتی دربارهی این قومهای کمشناختهی کهن، و شیوهای زندگی آنها از لحاظ اقتصاد، تجارت، دین و هنر بهدست آورد؛ ولی جز در برخی از منابع مانند «تورایخ» هرودوت اخبار فراوانی از آنها نمیتوان یافت. با این حال، از سال ۱٣٠٧ خورشیدی (۱۹٢٨ میلادی) بهبعد که مطالعات و کاوشهای باستانی در افغانستان، توسط هیأتهای باستانشناسی فرانسه، ایتالیا، آمریکا، شوروی و افغان انجام شد، بهتدریج چهرهای این قومها، تمدن و فرهنگ آنان نیز نمایان گشت.
در این میان، کاوشهای طلاتپه، در سالهای بین ۱۹٦۹ و ۱۹۷۸ میلادی توسط گروهی از باستانشناسان افغان و شوروی (Soviet-Afghan)، بهسرپرستی پروفسور ویکتور ایوانویچ ساریانیدی (Viktor Ivanovich Sarianidi) صورت گرفت.
ویکتور ساریانیدی، که در آسیای میانه پرورش یافته بود، به تاریخ و گذشته این خطهی باستانی علاقهی فراوان داشت و بههمین سبب، نخستین کارهای باستانشناسی خود را در مناطق ازبکستان و ترکمنستان آغاز کرد که در نتیجه موفق به کشف مدنیتهای عصر برنز (هزاره سوم و دوم پیش از میلاد) در صحرای قراقروم شد.
او، در سال ۱۹٦۹، بهدنبال بقایای تمدنی که شامل مجموعهی باستانی مرو - باختر میشد، به افغانستان رفت تا کاوشهای باستانی خود را از شمال آمودریا و صحرای قراقروم به جنوب آمودریا منتقل کند؛ زیرا او میپنداشت که در این مناطق - همانند صحرای قراقروم - آثار بازماندهی از مدنیتهای عصر برنز را میتوان دریافت. به باور ساریانیدی مردمان دو سوی دریای آمو در طول تاریخ دارای تمدن و فرهنگ شبیه بههم بودهاند و حتی از لحاظ تباری خویشاوند بهشمار میروند. او حدود ۹ سال در جنوب آمودریا به حفاریهای باستانشناسی پرداخت و بسی از نشانهها و آثار باستانی را که مربوط به مدنیتهای عصر برنز در افغانستان بود، پیدا کرد. اما در میان همه یافتههای او مهمترین کشف همانا بازیابی گورستان شاهی در طلاتپه بود که او در آنجا هفت گور را کشف کرد. اجساد در این گورها با هزاران قطعه طلا تزئین شده بودند و این یک کشف خارقالعاده در تاریخ باستانشناسی افغانستان و منطقه محسوب میشود.
در نخستین روزهای سال ۱۹۷۸ میلادی ویکتور ساریانیدی، باستانشناس نامدار شوروی بالای همین تپه در شهر شبرغان ایستاده بود. ناگهان اندیشهای در ذهن وی پدید آمد و همین فکر سبب شد که بزرگترین گنجینهی جهان پس از ۲۰۰۰ سال ابهام پیدا شود. در جریان این ۲۰۰۰ سال بسیاری از جهانگشایان و شاهان و حتی بسیاری از ماجراجویان بهدنبال این گنج در این بخش جهان میگشتند. اما هیچکس نمیدانست که گنجینهی بزرگ باختر که میراث حاکمیت دوران یونان باختر، پس از تصرفات اسکندر است، در کجاست.
ساریانیدی با آنکه میدانست اقلیم و آبوهوا برای ادامهی کار کاوش و حفاری مناسب نیست، اما در طی شش هفته کار متراکم و متمرکز تمام اعضای گروه خود را واداشت تا گورها را با دقت و وسواس بکاوند، خاکهای آنها را غربال کرده و طلاهای بهدست آمده را پس از ثبت و فهرستبندی در صندقهای ویژه مهر و موم نمایند.
او موفق شد از شش گور مجموعاً ۲۱٦۱۸ پارچه اثر باستانی که شامل آثاری از طلا، نقره و عاج فیل میشد و هر کدام بهصورت بسیار ظریف و زیبا گونههای مختلف مانند زیورآلات، کمربند، تاج، مجسمههای حیوانات افسانهای چون اژدهای بالدار، تندیسهای خدایان، شمشیر و خنجر را داشتند؛ بهدست بیاورد، اما او بهدلیل خرابی وضع امنیتی نتوانست در ساحه به حفریات خود ادامه بدهد و در نتیجه گور هفتم حفرناشده رها شد که بعدها توسط مردم محلی و قاچاقبران آثار باستانی مورد دستبرد قرار گرفت و تاراج شد.
گنجینهی طلاتپه به قبایل کوشانی که هنوز زندگی بادیهنشینی داشتند و تازه از سرزمینهای آنسوی سیردریا (سیحون) وارد حوزهی باختر شده بودند، تعلق داشت. این قبایل که بر مهمترین شاهراه بازرگانی جهان باستان یعنی جادهی ابریشم نظارت و فرمانروایی داشتند، حدود یک قرن بعد امپراتوری وسیعی را که از آسیای میانه تا هندوستان را در برمیگرفت و از لحاظ شکوه و جلال همپای امپراتوریهای هان در چین و روم محسوب میشد، پایهگذاری کردند.
- وقتی ما به آثار بهدست آمده از طلاتپه نظر بیفگنیم شکوه و جلال کوشانیان را درک میکنیم، مردمانی که میتوانستهاند حدود بیش از ۲۰۰۰۰ هزار قطعه آثار نفیس طلایی را همراه با اجساد اشراف زادگانشان دفن کنند بدون شک مردمانی ثروتمند، مرفه و باشکوه بودهاند.
کشف ساریانیدی نهتنها برای درک تاریخ ظهور کوشانیان در باختر اهمیت دارد، بلکه در شناخت شیوهی زندگی، اقتصاد، باورهای مذهبی آنان و سبک هنری آنزمان که تلفیقی از هنر بومی باختر، با هنر یونانی و هندی بود، نیز ارزشمند و با اهمیت است.
▲ | حفاری سال ۱۹۷۸ |
کاوش باستانشناسی پایگاه باستانی طلاتپه، در روزهای سردِ خزان ۱۳۵۷ خورشیدی (سال ۱۹۷۸ میلادی)، توسط گروهی از باستانشناسان افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی بهسرپرستی ویکتور ساریانیدی، با بیم و امید - بیم از احتمال درگیریهای مسلحانه بین نیروهای دولتی و مجاهدین در منطقه و امید برای یافتن یکی از بزرگترین گنجینههای طلایی جهان باستان - انجام شد تا پرده از رازی که دوهزار سال در دل خاک مدفون بود، بردارد. در این گروه عبدالحبيب اعظمی، محمدآصف شرقی، محمدعارف عنايت، محمدآجان نعيم، ولاديمير بوری، ولاديمير ييروف، خواجه نيازوف، سليمانوف، حکيموف، و يوری پولاتوف نیز شامل بودند.
خط زمان (Time Line): طلاتپه، احتمالاً یک ساختمان مستطیلشکل کهن بود که در آن شش آرمگاه (یک مرد و پنج زن) حفاری شد.
يازده باستانشناس افغان و روس بهياری ۱۵٠ کارگر محلی در مدت ششهفته، در زیر سرما توانستند به حفاری شش آرامگاه بپردازند و در نتیجه، گنجینهی طلاتپه مشتمل بر ٢۱ هزار و ٦۱٨ آرایههای طلا، پارچههای زیور و سکههای بهجایمانده از دورههای کوشانیان و پارتها و از این ٦ گور (پنج زن و یک مرد) که ثروت سرشاری از جواهرات گرانبها را در خود جای داده بودند بهدست آمد.
کارگران در حال حفاری طلاتپه
در مطالعات باستانشناسی که در این محل صورت گرفت، آشکار شد که طلاتپه مربوط به اواخر عصر مفرغ (برنز) و اوایل عصر آهن میباشد. همچنان مبنی بر شواهدی که در دست است، بهنظر میرسد که از جمله شکل ساختمان این ناحیه و طبقهی تالاری طلاتپه همزمان با دوران هخامنشی میباشد.
بهطور کلی و بهمنظور شناخت بهتر طرح ساختمانی و دورههای تاریخی طلاتپه در سال ۱۹۷۸ میلادی حفاریهای اساسی صورت گرفت و در نتیجه معلوم شد که بخش میانی طلاتپه را قلعهی مستطیلشکل دربرگرفته که سمت افتادگی آن از شمال به جنوب میباشد. در چهار کنار قلعه و هم در وسط آن دیوارها و برجهای مدور و در وسط دیوارها محوطهای شمالی دروازهی بزرگی قرار دارد که هنوز حفاری آن تکمیل نشده است و از آغاز ساخت این قلعه تا آخرین مرحله آن، هیأت باستانشناسی سه مرحله ساختمانی را تشخیص دادهاند که به ترتیب طلاتپهی یک، طلاتپهی دو و طلاتپهی سه نامگذاری شدهاند.
◼ طلاتپهی یک، شکل یک قلعهی بزرگ را داشته که متعلق به اواخر هزاره دوم پیش از میلاد است. در مقابل دروازه دخولی در وسط این ساختمان اتاقی قرار دارد که شاید پرستشگاهی بوده باشد.
◼ طلاتپهی دو که به قرون ٦-۹ پیش از میلاد تعلق دارد، تغییرات کلی در قلعهی آن دیده میشود بهطوریکه تعداد اتاقهای نشیمن در قلعه زیادتر شده و دهلیز بین اتاقها از شمال بهجنوب ساخته شده و طول آن به ۱٧ متر میرسد. نوعیت آجُرها در طلاتپهی یک و طلاتپهی دو یکسان است.
◼ طبقهی طلاتپهی سه، مربوط بهدورهی هخامنشیها است. شکل قبور طلاتپه، مستطیلشکل بوده، چهار قبر آن از شمال به جنوب و دو دیگری آن از شرق به غرب حفر شده است. آنان مردهها را در تابوتهای چوبی قرار میدادند که توسط میخهای آهنی محکم میشدند، و سپس دفن میکردند. تابوتها سرپوش نداشتتند و توسط روپوش پارچهیی که با طلا و نقره مزین است، پوشانیده میشدند.
▲ | اشیای کشفشده |
گنجینهی طلاتپه، که پس از کاوش باستانشناسی هیأت افغان - شوروی در سال ۱۹۷۸ کشف شد، مشتمل بر بیش از بيست هزار پارچهی طلای بهجامانده از ادوار کهن افغانستان است. این گنجینه از شش گور (پنج زن و یک مرد)، که ثروت سرشاری از جواهرات گرانبها را در خود جای داده بود، بهدست آمده است و پیشینهی آن به قرون پیش از میلاد میرسد. آثار بهدست آمده، شامل مجسمهها، سکهها، گردنبندهای تزئینشده با سنگهای گرانبها، کمربندها، مدالها و تاجها میباشد.
سکههای متعددی یافتشده که تا اوائل قرن اول میلادی تاریخگذاری شدهاند، احتمالاً متعلق به قبایل سکایی یا پارتی که در این منطقه ساکن بودهاند، و یا مربوط به سلسلهی شاهزادگان یوئهچی که در منابع کلاسیک تاریخی آنان را با تخاریها یکی دانستهاند و سپس یکی از آنها بهنام «کوجوله کادفیز» (Kujula Kadphises) با غلبه بر دیگر قبایل تاهیا، شاهنشاهی کوشان را پایهریخت، بوده باشد.
یکی از این سکهها که از جنس نقره است و از گور سوم در دست جسد یک زن یافت شد، متعلق به مهرداد دوم، نهمین شاه اشکانی از دودمان پارتی است که از حدود ۱۲٣ تا ۸۸ پیش از میلاد بر ایران سلطنت میکرد.
یک سکهی دیگر از جنس طلا، از دست چپ جسد زن مدفون در گور ششم بهدست آمده که تقلیدی است از سکههای گودرز یکم، شاه پارتی (۹۵–۹۰ پیش از میلاد) و چون این سکه از جنس طلا است نه نقره یا برنز، نمیتوان آن را سکهی شاهان پارتی در نظر گرفت. به احتمال زیاد این سکه توسط یکی از شاهان محلی ضرب شده است.
یک سکهای طلا که آن نیز از گور سوم پیدا شد، تصویر نیمتنهی تیبریوس، که امپراتور روم بین سالهای ۱۴ تا ۳۷ میلادی بود را در حالی نشان میدهد که تاج گل بهسر دارد. بر پشت سکه تصویر یک شهبانو با لباس مجلل دیده میشود که بر تخت نشسته و عصای سلطنتی بر دست دارد. اینگونه سکهها بیشتر در شهر باستانی لوگدونوم، در فرانسه که در گل واقع شده است، بین سالهای ۱٦ تا ۲۱ میلادی رواج داشت.
همچنین یک سکه طلای بودایی از هند، در گور چهارم که متعلق به یک مرد جنگجو است، بهدست آمده است. بر پشت این سکه تصویر یک شیر همراه با نماد «ناندی پادا» (Nandipada) نقش شده است و یک سطر بهخط خروشتی دارد. در روی دیگر سکه نقش یک مرد برهنه که فقط یک شال رومی بر دوش و یک کلاه پتاسوس (نماد مشابه با هرمس)، در حال چرخاندن یک چرخ دیده میشود. یک برچسب با خط خروشتی نگاشته شده: «کسی که چرخ قانون را میچرخاند». بهنطر میرسد که این نماد اولیهی بودا باشد.
و نیز یک سکه از «هرایوس» (Heraios)، رهبر یکی از پنج قبیلهی یوئهچی که بین سالهای نخست تا ٣٠ میلادی میزیست، کشف شده است.
بهنظر میرسد که این محل متعلق به سکاها بوده باشد که بعدها به هند مهاجرت کردند و در آنجا بهنام هندوسکایی (Indo-Scythians) خوانده شدند. برخی هم باشندگان این محل را به یوئهچی (کوشانیان آینده) یا پارتهای شرقی نسبت دادهاند. اما شکل جمجمهی مردگان، کاملاً شبیه به جمجمه عشایر آسیای مرکزی است.
بههر حال، گذشته از سکهها، آنچه از تابوتها بهدست آمده، مشخص میسازد که «مردههای خانوادهی شاهی را با بهترین زیورات آراسته و با لباس مجللشان که با تزئینات طلایی از قبیل دوکمهها، ستارهها و دیگر چیزهای نگیندار مزین میبود، در تابوت گذاشته دفن میکردند.» همچنین آنها، در تابوتهای زنان لوازم آرایش و در تابوت مردان اسلحههای مختلف میگذاشتند.
بازسازی دو نفر بر اساس آرایههای طلا و پارچههای زیورآلات که از گور چهارم متعلق به یک مرد و گور دوم متعلق به یک زن بهدست آمده است
اجسادی که در شش گور کاوششده قرار داشتند پنج زن و یک مرد را شامل میشدند؛ جسدی که در گور ششم قرار داشت، متعلق به یک زن جوان ۲۵–۳۰ ساله بود که تاجی از طلای ناب بهسر داشت. تاج این شاهدخت باستانی طوری طراحی شده بود که در حین کوچ و حرکت بتوان آنرا در هم پیچید و در جایی نگهداشت.
تاج طلای ناب شاهدخت طلاتپه. این تاج طلایی نفیس که قابلیت جدا شدن به قطعات کوچکتر را دارد و برای انتقال میتواند بهآسانی در جعبههای کوچک جا داده شود، بیانگر این است که گورستان کاوششده مربوط به یک خانوادهی ثروتمند چادرنشین احتمالاً فرمانروایان کوشانی بوده است.
افزون بر این، این آثار شامل بیشتر از ٢٠ هزار قطعه جواهر است که در شکلهای کوپیدها یا خدایان عشق، ماهیها و جانوران افسانهیی ماهرانه طراحی و با سنگهای نیمهقیمتی گوهر نشانی شدهاند.[*]
▲ | مفقودشدن و کشف دوباره |
دکتر نجیبالله، آخرین رئیسجمهور حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان، در سال ۱۳٦۸ که جنگ با گروههای جهادی گسترش یافت، بر اساس پیشنهاد موزهی کابل دستور داد تا طبق یک طرح سری، گنجینهی طلاتپه و بخشی از دیگر اقلام مهم تاریخی که شمار آن به حدود ۳۰ هزار پارچه میرسید بهخاطر ملاحظات امنیتی به خزینهی بانک مرکزی در ارگ ریاست جمهوری و یک نقطهی امن دیگر در عمارت وزارت اطلاعات و فرهنگ انتقال داده شود.
با افزایش قدرت گروههای جهادی، رژیم تحت رهبری دکتر نجیبالله، در سال ۱۳۷۱ سقوط کرد و موزهی کابل که بهدلیل اصابت یک موشک، دچار حریق شده بود، مورد دستبرد قرار گرفت. در آنزمان گمان میرفت که همه آثار مهم باستانی بهویژه گنجینهی طلاتپه نیز چپاول شده است.
در سال ۱۳۸۲ راز این گنجینهها هنگام دیدار حامد کرزی، رئیس جمهور وقت کشور از خزائن ارگ ریاستجمهور آشکار شد، رازی که توانسته بود بخشی از تاریخ مستند این سرزمین را نجات دهد و بهعنوان نمادی از تمدن و فرهنگ کهن به جهانیان نشان داده شود.
روز ٢۹ اگست ٢٠٠۳، کارشناسی که برای گشودن قفلها از آلمان خواسته شده بود، توانست هر هفت سد رسيدن به گنجگاه را بردارد. دروازهی پنهانخانهی (خزینهی) ارگ پس از سيزده سال باز شد.
سیریانیدی، در سال ٢٠٠۳، زمانیکه گنجینهی طلاتپه از مخفیگاه آن در زیرزمینیهای کاخ ریاست جمهوری افغانستان بیرون آورده میشد، حضور داشت
به گفتهی رئیس موزه ملی افغانستان، این گنجینههای کمنظیر در ۷ سال سفر به دور جهان، افزون بر جلب نظر صدها هزار نفر، بیش از ۳ میلیون دلار نیز برای کشور درآمد داشته است.
▲ | نگارخانه |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
“The Afghans, Their History and Culture”. Center for Applied Linguistics (CAL). June 30, 2002.
Griffin, Luke. “The Pre-Islamic Period”. Afghanistan Country Study. Illinois Institute of Technology. January 14, 2002
کاوه آهنگر، کاشف گنجینه طلا تپه، رخ در نقاب خاک کشید، وبسایت فارسی بیبیسی: شنبه ٢٨ دسامبر ٢٠۱٣ - ٠٧ دی ۱٣۹٢.
طلاتپه؛ بزرگترین گنجینهی جهان در شمال افغانستان، خبرگزاری فارس: ۲۹ دیماه ۱۳۹۴
کاوه آهنگر، پیشین
همانجا
صبورالله سياهسنگ، آيا گنجينهی طلاتپه دستنخورده مانده است؟، وبسایت کابل ناتهـ، سال اول، شمارهی بيستودوم، فبروری ٢٠٠٦ میلادی.
همانجا
طلاتپه در قلب باختر قدیم، هفته (هفتهنامه ایرانیان کانادا)
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ باستانشناسی │ پایگاههای باستانشناسی │ پایگاههای باستانشناسی افغانستان