|
فهرست مندرجاتدوران نوسنگی
پیش از تاریخ عصر سنگ
دوران نوسنگی (به انگلیسی: Neolithic، با تلفظ آمریکایی: Neolithic)، آخرین دورهی عصر سنگ (Stone Age) در پیش از تاریخ است که با انقلاب نوسنگی آغاز و به دو دورهی: «نوسنگی پیش از سفال» (Pre-Pottery Neolithic) و «نوسنگی پس از سفال» (Pottery Neolithic) تقسیم میشود.
دوران نوسنگی را عصر شروع کشاورزی و اهلیکردن دام دانستهاند. در این دوران، که یخبندان جای خود را به گرما و رطوبت میدهد و هوا برای زندگی بشر آمادهتر و مساعدتر میگردد، در برخی نواحی جنوب غرب آسیا (خاورمیانه)، انسان از مرحلهی گردآوری غذا و شکار به مرحلهی کشت و اهلیکردن برخی جانوران مانند بز، گوسفند و خوک و همچنین سگ و اسب، انتقال یافت. باستانشناسان آغاز این دوره را در حدود ۱۰ هزار سال پیش دانستهاند.
از اختراعهای این عصر میتوان به چرخ و قایق اشاره کرد. همچنین یکجانشینی و پیدایش نخستین روستاها در این دوره رخ داد. انسانها در این روستاها از راه کشاورزی، باغداری، بوستانکاری و دامپروری زندگی میکردند و به ریسندگی و بافندگی و سفالگری نیز میپرداختند. یکجانشینی نیازمند توسعهی معماری و بناسازی بود و کشاورزی نیازمند آبیاری و آبرسانی. با افزایش تولید مواد کشاورزی، رفاه انسان بیشتر شد و جمعیت رشد پیدا کرد. تراکم جمعیت بهتدریج موجب تنشها، برخوردها و پراکندگیها و مهاجرتهایی شد که مسیر تاریخ بشر را یکسره تغییر داد. همچنین در جمجمههای بهدست آمده از عصر نوسنگی، آثاری از برداشتهشدن تکههایی از کاسهی سر و احتمالاً جراحی مغز دیده شده است.
▲ | واژهشناسی |
واژهی «نئولتیک» (Neolithic)، از ترکیب دو واژهی یونانی “neo” بهمعنای تازه و نو و “lith” یا “lithos” بهمعنای سنگ و پسوند “-ic” - گرفته شده است که در اینصورت کلمهی “lithic” بهمعنای «سنگی» و “Neolithic” بهمعنای «نوسنگی» حالت صفت دارد. نخستینبار اواسط قرن نوزدهم، در سال ۱٨٦۵ میلادی، سر جان لوباک (Sir John Lubbock) (۱٨٣۴–۱۹۱٣ م)، دانشمند و سیاستمدار انگلیسی، این واژه را معرفی کرد.
▲ | دستهبندی دوران نوسنگی |
نوسـنگی براسـاس طبقهبنـدی تکنولوژی سـاخت ابزار به دو دوره تقسـیم میشـود: ۱- نوسنگی پیش از سفال و ۲- نوسنگی پس از سفال.
در باستانشناسی، نوسنگی پیش از سفال مراحل آغازین دوران نوسنگی در آسیای غربی، بهویژه سرزمین شام در سوریه، فلسطین، آناتولی، و هلال حاصلخیز است که در آن یکجانشینی و کشاورزی و دامپروری رواج یافته بود، ولی هنوز از سفال استفاده نمیشد. این دوره را «نوسنگی پیش از سفال آ» (Pre-Pottery Neolithic A) نیز نامیدهاند. این دوره و دورهی پس از آن یعنی «نوسنگی پیش از سفال ب» (Pre-Pottery Neolithic B) توسط کتلین کنیان (Kathleen Kenyon) که حفاری باستانشناسی شهر اریحا را بر عهده داشت نامگذاری شده است. نوسنگی پیش از سفال ب، مرحلهی پایانی دوران نوسنگی پیش از سفال در آسیای غربی است و یکی از مهمترین فناوریهای این دوره «چخماق» یا «سنگ آتشزنه» است.
پس از پایان دورهی نوسنگی پیش از سفال ب، به تدریج استفاده از سفال آغاز میشود. سفال یکی از خلاقیتهای ماندگار انسان از دوران نوسنگی است که از کهنترین دستساختهای بشری بهشمار میرود و با وجود مواد اولیه و سهلالوصول بودن، کیفیت، ماندگاری و دیرپایی آن و نیز رفع نیازهای بشر در مورد ذخیرهی غذا، در زندگی انسانی جایگاهی بسیار ارزنده داشته است.
نوسـنگی براسـاس طبقهبنـدی نحوهی معیشـت نیز به دو دوره تقسـیم میشـود: ۱- مرحلهی آغاز تولید غذا و استقرار موقت در روستاها و ۲- مرحلهی تولید غذا و استقرار دائم در دهکدهها.
▲ | دوران تولید غذا و استقرار در روستاها |
در نتیجهی تجربیاتی که انسان در دوران گردآوری غذا، یا دورهی فراپارینهسنگی (Epipalaeolithic)، بهدست آورد بهتدریج با داشت کشت خود و تیمار رمههایی که از آنها بهرهبرداری میکرد، بهاجبار به محدود کردن قلمرو زیستی خود تن داد تا اینکه آرام آرام و سرانجام یکجانشین شد و با تولید غذا از طریق کشاورزی و دامداری، البته توامان و همزمان با گردآوری، نخستین روستاها را بهوجود آورد. این دورهی فرهنگی، که ضمناً یکی از مهمترین ادوار تاریخ فرهنگ انسان نیز بهشمار میآید، اصطلاحاً دورهی نوسنگی نامیده میشود. این دوره حد واسطی است بین دورهی پیشین فراپارینهسنگی و دورهی پسین سپیدهدم شهرنشینی که در اصطلاح علمی «آغاز شهرنشینی» خوانده میشود.
این دوره از حدود دههزار سال پیش آغاز شد و تا حدود ششهزار سال پیش ادامه داشت. از ویژگیهای این دوره تولید غذا از طریق کشت نباتات، اعم از غلات و حبوبات، و نگهداری دام، بهویژه بز و گوسفند و خوک، است. در مرحلهای از این دوره انسان موفق به تولید و استفاده از سفال شد که از آنزمان به بعد دورهی نوسنگی باسفال آغاز میشود. در معماری نیز تحولات شگرفی پدید آمد و انسان در ساختن سرپناه با استفاده مصالح موجود در طبیعت پیرامون خود گامهای مهمی برداشت. در حقیقت وقوع سه انقلاب صنعتی در زمینهی تولید غذا، تولید سفال و ایجاد نظم در معماری از پیآمدهای این دوره است. شاید گوردون چایلد حق داشت که این دوره را با پیشوند «انقلاب» معرفی کرد. بهعلاوه، عدهای نیز این دوره را یک تطور فرهنگی میدانند که آنها نیز در این نظر محق بودند. چون به گمان دستهی اخیر تمام این تحولات برخاسته از ریشهی فرهنگ انسان است.
بههر حال، انسان تنها موجودی است که رفتارش از فرهنگ منشأ گرفته است، در صورتیکه رفتار سایر جانوران صرفاً بر غریزه بنا نهاده شده است؛ کلیه تحولات و دگرگونیهای انسان، از آغاز پیدایش بر پهنهی گیتی تا حال و آینده، متأثر از فرهنگ و شیوهی معیشت زندگی او بوده است که در هر صورت، انسان خود خالق فرهنگ و اقتصاد است.
پیشینهی تاریخی گفتوگو دربارهی مسئلهی «تولید غذا» و اینکه ابتدا کشاورزی را آغاز کرد یا دامداری، بسیار طولانی و قدیمی است. گری آ. رایت (Gary A. Wright) در این باره تحقیقات عمیقی انجام و منابع بسیار زیادی را از قرن دوازدهم میلادی به بعد مورد بررسی قرار داده و نظریات مختلف ارائهشده در این زمینه را بهدقت جمعآوری و تدوین و در قالب جزوهای کوچک ولی بامحتوا، باعنوان «مجموعه دروس باستانشناسی و هنر پیش از تاریخ ...»، منتشر کرده است.
زمانیکه رایت این مقاله را آماده میکرد، تنها دو فرضیه مهم دربارهی تولید غذا ارائه شده بود که عبارت بودند از فرضیهی «واحه» پیشنهادی گوردون چایلد و فرضیهی جدیدتر «منطقهی هستهای» که توسط بریدوود پیشنهاد شده بود و تا مدتها تنها نظریهی پذیرفتهشده در این باره بود. بعداً این فرضیه نیز مورد پرسش قرار گرفت و یکی از شاگردان بریدوود بهنام لوییس بینفورد (Lowis R. Binford) فرضیهی «انطباقهای پس از پلهایستوسین» را مطرح کرد. سرانجام این فرضیه بسیار مهم دریارهی مسئلهی تولید غذا نیز مردود شد و فرضیهی جدید دیگری توسط یکی دیگر از شاگردان بریدوود بهنام کنت فلانری با عنوان «طیف وسیع اقتصادی» مطرح شد که امروزه مورد قبول اکثر قریب به اتفاق انسانشناسان-باستانشناس قرار گرفته است.
▲ | فرضیهی واحهی گوردون چایلد |
گوردون و. چایلد برای توضیح اصل و منشأ تولید غذا و پیآمدهای آن از اصطلاح «انقلاب نوسنگی» (Neolithic revolution) استفاده کرد و در این باره چنین نوشت:
-
تولید غذا - کاشت گیاهان قابل خوردن مخصوصاً غلات و اهلیکردن حیوان، نسلکشی و انتخاب حیوان با این هدف - یک انقلاب اقتصادی بود که از بزرگترین انقلابات در تاریخ فرهنگ بشر پس از کنترل آتش بود. به این طریق بدون اینکه انسان از جایی کمکی دریافت کند توانست منابع غنیتر و مطمئنتر غذایی را در اختیار داشته باشد.
چایلد در کتاب دیگر خود با عنوان «انسان خود را میسازد» در توضیح چگونگی این رویداد نوشت:
-
تغییرات شدید و ناگهانی اقلیمی مستقیماً مناطقی را که کشورهای با اقلیم خشک و نیمهاستوایی در آن واقع شده بودند، تحت تأثیر شدیدتری قرار داده است و همین امر سبب شد تا کهنترین گروه کشاورز در جامعه شکل گیرد. آن تغییرات شدید و ناگهانی اقلیمی عقبنشینی یخچالهای طبیعی متعلق به آخرین مرحله از یخبندان دوران چهارم زمینشناسی (Wurm) را در پی داشت که این امر سبب بهوجود آمدن واحههایی پراکنده در مناطق بیابانی و شنی گردید.
براساس این پیشفرض بود که چایلد فرضیهی مشهور «واحه» خود را به شرح زیر ارائه داده است:
-
انگیزه برای پدید آمدن اقتصاد معیشتی مبتنی بر تولید غذا از آنجا ناشی شده است که انسان و حیوانات سمداری که توسط انسان، و همچنین جانوران درنده شکارورز از خانواده گربهسانان، بهمنظور تأمین نیازهای غذایی شکار میشدند، هنگامیکه در نتیجهی تغییرات شدید و ناگهانی اقلیمی واحههای جداافتاده بهوجود آمده بودند مجبور شدند برای ادامه حیات در اطراف منابع موجود آب مستقر شوند. به این ترتیب انسان و حیوان در واحههای بههم نزدیکتر شدند و بهصورت گروههای همزیست پراکنده و جداافتاده از یکدیگر درآمدند. این همزیستی نهایتاً منجر به اهلیکردن حیوان شد.
چایلد متعقد است که در نتیجهی بهوجودآمدن این وضعیت، انسان علاوه بر شکار مجبور شد تا مقداری از غذای مورد نیاز خود را از طریق کشت محدود در کرتهای کوچک تأمین کند. از طرف دیگر بازماندن جانوران درنده و پناهدادن به حیواناتی که خود با شکار آنها مقداری از نیازهای غذایی خود را تأمین میکرد این حیوانات را هم در مازاد محصولات کشاورزی خود سهیم کرد و به این ترتیب انسان علاوه بر حیوان، گیاه را هم اهلی کرد و تولیدکنندهی غذا شد.
▲ | فرضیهی منطقهی هستهای بریدوود |
در سال ۱۹۴٨ میلادی (۱٣٢٧ خورشیدی) رابرت بریدوود سرپرستی هیأت حفاری در جارمو واقع در کوهپایههای زاگرس در کردستان عراق را بهعهده داشت. هدف او از این حفاری اطلاع و پیگیری نظریه اصل و منشأ تولید غذا بود. همچنین هدف او آزمایش دو نظریهای بود که قبلاً در این باره ارائه شده بود و عبارت بودند از: ۱- فرضیه واحه پیشنهادی چایلد و ٢- فرضیه منطقه پیشنهادی پیک و فلور (Peake and Fleure).
از همان ابتدا بریدوود فرضیه واحه را رد کرده بود و دربارهی علت ردکردن آن فرضیه چنین نوشت:
-
آنچه تاکنون دربارهی نظریه بیان شده است صرفاً براساس حدس و گمان بوده است... باید توجه داشته باشیم که تا قبل از اینکه آخرین تغییرات شدید و ناگهانی اقلیمی سبب بهوجودآمدن واحه بشوند سه مرحله دیگر بین یخبندان هم وجود داشتهاند. براساس فرضیه واحه و قرابت و همزیستی بین انسان، حیوان و گیاه باید در نظر داشته باشیم که در آن سه مرحله قبلی هم شرایط برای چنین همزیستی و قرابتی در واحهها بهوجود آمده بودند. چرا در آن مراحل این اتفاق مهم، یعنی تولید غذا، روی نداد؟
اما بریدوود بهفرضیهی منطقهای پیک و فلور بیشتر بها میدهد زیرا هدف او از انتخاب جارمو برای حفاری آزمودن این فرضیه بوده است. جارمو در درهی پُرآبی که بهوسیله کوهپایههای مرتفعی محصور شده بود در قسمتی از «هلال حاصلخیزی» واقع شده بود. به این ترتیب برای ساکنان اولیه جارمو تمامی شرایط لازم برای تجربهی کشاورزی و دامداری فراهم بوده است.
▲ | فرصیهی توازن بینفورد |
▲ | فرصیهی طیف وسیع اقتصادی فلانری |
▲ | هنر دورهی نوسنگی |
از اولین نمونههای هنر بشر در دوران پیش از تاریخ میتوان به ساخت پیکرکهای مادینه اشاره نمود. ساخت این پیکرکها با شروع دورهی نوسنگی در مناطق گوناگون دنیا، نسبت به دوران قبلی بیشتر گردید. پیکرکهای مادینه که از جنس سنگ و گل ساخته میشدند دارای ویژگیهای خاصی از جمله اغراق در نشاندادن اندام زایشی، عدم وجود سر در بیشتر نمونههای بهدست آمده وغیره بودند. شکل ظاهری پیکرکهای مادینه باعث شکلگیری اندیشههای گوناگون در بین پژوهشگران علوم مرتبط از جمله باستانشناسان، جامعهشناسان، روانشناسان و پژوهشگران هنری شد.
با ورود انسان به دورهی نوسنگی و تغییر شیوهی معیشت از جمعآوری و گردآوری غذا به تولید غذا از طریق کشاورزی و دامداری، آفرینش آثار هنری و نمادین در راستای تغییر شیوهی معیشت تغییر میکند. شیوهی معیشت کشاورزی، وابستگی زیاد به زمین ، باروری و حاصلخیزی آنرا در پی داشت و انسان عصر نوسنگی بهدنبال پیدا کردن راههای مختلف برای استفاده و بهرهوری بیشتر و مطمئنتر از زمین و رونق بیشتر کار کشاورزی بود. اتفاقات طبیعیای که معیشت او را دستخوش تغییر میکردند، غیرقابل پیشبینی و پیشگیری بودند و همواره وجود داشتند. بنابراین، انسان عصر نوسنگی تلاش میکرد تابه مدد باورها و آداب آیینی از مواهب زندگی برخوردار و از مضرات آن دوری جوید. در واقع، بهدلیل وابستگی انسان دورهی نوسنگی به محیط و طبیعت اطرافش همواره وی سعی میکرد تا بهنحوی بر این عوامل طبیعی مسلط گردد. بنابراین، آفرینش پیکرکها و سمبلها جهت نیل به این منظور مورد توجه او قرار گرفت. آفرینش پیکرکهای مونث و مبالغه در نمایش اندامهای مربوط به باروری و زایش حکایت از این دارد که این پیکرکها، بهعنوان نمادهای حاصلخیزی و باروری جهت تضمین و تامین معیشت کشاورزی و در امانماندن از مخاطرات آن، مورد استفاده قرار میگرفتند.
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
دوران نوسنگی، از ویکیپدیا، دانشنامهی آزاد.
همانجا.
هنری لوکاس، تاریخ تمدن: از کهنترین روزگار تا سدهی ما، برگردان فارسی از عبدالحسین آذرنگ، ویراست دوم. تهران: انتشارات سخن، ۱٣٨٧.
رجوع به منشأ و ریشهشناسی واژهی نوسنگی (Origin and Etymology of neolithic) در فرهنگنامههای غربی و نیز: تورج رهبر گنجه، سرپناه انسانهای نخستین نقش دلمنها، منهیرها، تریلیتها و استونهنجها در معماری باستان، مجلهی کیهان فرهنگی، شماره ٢۱۴، مرداد ۱٣٨٣، ص ۵٦
Term introduced, along with Paleolithic, by the British politician and scientist Sir John Lubbock (1834-1913) in Pre-historic Times, as Illustrated by Ancient Remains, and the Manners and Customs of Modern Savages (London, 1865), p.3.ملک شهمیرزادی، صادق، ایران در پیش از تاریخ باستانشناسی ایران از آغاز تا سپیدهدم شهرنشینی، تهران: معاونت پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور، چاپ اول - ۱٣٧٨، صص ۱۴۵-۱۴٦.
O. Bar-Yosef, The Pre-Pottery Neolithic A (PPNA) in the Levant – an overview. Paléorient 15/1, 1989, 57-63.
انقلاب نوسنگی (Neolithic revolution)، اصطلاحی است که گوردون چایلد برای توصیف منشأ و پیامدهای تولید غذا و کشاورزی و دامپروری و اهلی کردن گیاهان و چارپایان وضع کرد؛ این انقلاب به پیدایش و گسترش زندگی یکجانشینی روستایی در آسیای غربی در فاصلهی سالهای دههزار تا ششهزار پیش از میلاد منجر شد.
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ باستانشناسی │ پیش از تاریخ │ عصر سنگ │ انقلاب نوسنگی