|
افغانستان در گذر تاریخ
رقابت روس و انگلیس در افغانستان
فهرست مندرجات
◉ افغانستان در گذر تاریخ
◉ انگلیسیها در هند
◉ انگلیسیها در ایران
◉ ایران و انگلیس بر ضد افغانستان
◉ يادداشتها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
.
افغانستان در گذر تاریخ
هنگامیکه دولت تیموریان هرات رو به افول نهاد، خراسان بزرگ از سه سو، مورد تاخت و تاز حکومتهای تازه بهدوران رسیده ترک و تاتار قرار گرفت، که هر یک چشم طمع به این سرزمین دوخته بودند. از جانب شمال، از ناحیهی ترکستان غربی، ازبکها دست به کشورگشایی زدند و در سال ۱۵۰۷ میلادی، به پایتخت سلاطین تیموری در هرات یورش نموده و آنرا به تصرف خود درآوردند. از سوی غرب، شاه اسماعیل صفوی، که با شتاب دولت مقتدری قزلباشها را در ایران کنونی برپا کرده بود، قلمرو خود را بهسوی افغانستان امروزی گسترش میداد. شاه اسماعیل، پس از غلبهی خونبار بر شیبکخان ازبک در مرو، در سال ۱۵۱۱، روی به هرات نهاد، این شهر را اشغال نمود و عدهای زیادی از مردم آنرا به جرم سنیبودن قتلعام کرد. از طرف دیگر، ظهیرالدین محمد بابر، بنیانگذار امپراتوری مغل در هند، در سال ۱۵۰۴، کابل را تسخیر کرد و مدتی آنرا پایتخت خود قرار داد.
بنابراین، هرات، نزدیک به دو سده در تصرف دولت قزلباشان صفوی بود و بر بیشتر بخشهای شمال افغانستان، ازبکان شیبانی چیره بودند و سایر قسمتها در دست سلسلهای گورکانی هند قرار داشت. در تمام دوران سلطنت صفویه بر ایران، و مغولان در هند، قندهار مورد نزاغ آنها بوده و همواره دست بهدست میشد. تاآنکه در سال ۱۷۰۹، میرویسخان هوتکی، در قندهار اعلام استقلال کرد و بساط سلطهای صفویان را از افغانستان برچید. در این زمان، هنوز در نقشهی ژئوپولیتیک جهان، کشوری بهنام افغانستان وجود نداشت. در سال ۱۷۴۷، احمدشاه ابدالی، دولتی در خراسان پدید آورد که پس از چندی، قلمرو گستردهای او افغانستان نام گرفت. احمدشاه ابدالی، نهتنها به استیلای اجانب در افغانستان پایان بخشید، بلکه در حملات متعدد به ایران و هندوستان، قلمرو خود را از خراسان کنونی تا سند توسعه داد. او، یک امپراتوری وسیع را به میراث گذاشت که در شرق تا سرهند، در غرب، تا سبزوار (غرب مشهد)، در شمال تا دریای آمو و در جنوب تا دریای عرب را در بر میگرفت.
انگلیسیها در هند و ایران
خراسان، در پی حمله مغولان، در سال ۶۱۷ هجری قمری، چنان از بین رفت که نتوانست دوباره کمر راست کند. هنوز خرابی سیاه چنگیز ترمیم نیافته بود، که بهسال ۷۸۱ هجری قمری، گرفتار یورش بیرحمانه تیمور لنگ شد. با این وجود، با مرگ تیمور فرزند و جانشینش شاهرخ میرزا هرات را مرکز خود قرار داد و آرامش و آبادانی به خراسان روی آورد. اما این آرامش از اوایل سده دهم هجری با یورش ازبکها پایان یافت و حکومت تیموریان نیز بهدست شیبکخان ازبک برافتاد. تقریباً در تمام سدهی دهم هجری شهرهای خراسان دستخوش خرابی و ناامنی ناشی از تاختوتاز ازبکها و فتنهی قزلباشان صفوی بود و از این بابت متحمل خسارتهای فراوان شد. در نهایت افغانها به سلطهی بیگانگان پایان دادند. با اینحال، دورهی حکومت قاجاریه بر ایران، دورهای تلخ برای خراسان بود. در این زمان، به توطئهای انگلیسیها بخشی از خراسان و سپس سیستان از پیکر افغانستان جدا شد و در اشغال دولت ترکتبار قاجار قرار گرفت. افزون بر این، ضعف حکومت افغانستان و افزایش قدرت همسایگان، شرایط مطلوب و مساعدی را برای دخالت انگلیس و روس و مورد طعمه قراردادن آن در طول قرن نوزدهم میلادی فراهم آورد.
▲ | انگلیسیها در هند |
هندوستان از راه خشکی کشورگشایان زیاد داشته ولی راه دریایی آن را برای حمله به آن کشور تا اوایل سالهای قرن شانزدهم میلادی کسی نپیموده بود. از ابتدای قرن شانزدهم میلادی اروپاییها بهنام تجارت از راه دریا بهمرور به هندوستان راه پیدا کردند. اول پرتقالیها بعد از آن هلندیها بهدنبال آنها فرانسویها و پس از آنها انگلیسها در هندوستان پیدا شدند ولی هیچیک از مهاجمین سابق نتوانستند بهطور دایم در هندوستان رحل اقامت افکنده در آنجا مقیم باشند و یا اینکه برای خود قسمتهایی از هندوستان را بهتصرف در آورده در آن حکمرانی کنند؛ ولی انگلیسها بهواسطه نیروی دریایی که داشتند و استعدادی که در فن سیاست دارا بودند و نیرنگهایی که بهکار بردند بهمرور رقبای اروپایی خود را بهدست خودی و بیگانه مجبور بهترک هندوستان کردند و خودشان برای همیشه هندوستان را تصاحب نموده آنرا بهحیطه تصرف در آوردند.
▲ | انگلیسیها در ایران |
روابط تاریخی بین ایران و انگلستان از دیر زمانی شروع شده که ابتدای آن از نیمهی دوم قرن سیزدهم میلادی مطابق اواخر قرن هفتم هجری است. در آن ایام ایران در تحت لوای امرای مغول بوده و ارغونشاه نوادهی هلاکوخان در آن حکومت میکرد و ادوارد اول نیز پادشاه انگلستان بود که عالم مسیحیت از جنگهای دویست ساله خود با کشورهای اسلامی برای آزادی اورشلیم خسته و فرسوده شده، اینک مایل بود با سلاطین مغول از در دوستی در آید شاید بتواند با دست آنها زوال دول اسلامی را فراهم آورد.[] بعدها، ادوارد دوم پادشاه انگلستان در نامهایکه به الجایتو مینویسد او را دعوت میکند که تمام سعی و کوشش خود را اعمال کند تا اینکه پیروان منفور پیامبر اسلام ریشهکن شوند.[]
اروپاییان از دشمنی ایران و عثمانی سود فراوان بردند، به گفته خودشان اگر نبردهای مکرّر و طولانی امپراتوری عثمانی با ایرانیان نبود چیزی به طول نمیانجامید که ترکان عثمانی سرزمینهای اروپایی را یکی پس از دیگری فتح میکردند و کشورهای اروپایی از تهاجم عثمانیان جان سالم به درنمیبردند. بوسیک سفیر اتریش دراینباره اظهار داشت: «میان ما و نابودی فقط ایرانیان قرار دارند. اگر این نبرد نبود، ترکان در کوتاهترین مدت بر ما چیره میشدند»[حسینی، سیدحمید(۱۳۸۹)؛ مقاله «پی آمدهای سیاسی تنش بین صفویه و عثمانی»، نشریه «فصلنامه سخن تاریخ»، شماره ۱۱- دی ۱۳۸۹ (صص ۳۲ تا ۵۶)، ص ۳۴].
▲ | ایران و انگلیس بر ضد افغانستان |
[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]-
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□