انصاری، میر نجم الدین نویسنده و شاعر افغان
نوشتۀ نعمت حسینی
میرنجم الدین انصاری فرزند میر عین الدین فرزندمیر ظهورالدین ظهوری فرزندشیخ سعدالدین انصاری معروف به حاجی صاحب پای مینار،به سال ١٢٩١خورشیدی در شهر کابل زاده شد. تحصیلات ابتدایی را نخست طور خانه گی و بعددر مکتب ابتداییۀ ده یحیا و تحصیلات متوسطه را در لیسۀ حبیبیه خواند. او پس از آن در دانشکدۀ ساینس وبعد در دانشگاه های نیویارک و بوستون درس خواند ودر رشتۀ دندان تخصص گرفت. از سال ١٣١٩ تا سال ١٣٢٢ خورشیدی در وزارت صحیه کار کرد. بعددر دارالمعلمین و از آن جا در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه کابل به کار پرداخت. پس از آن به حیث رییس دارلتالیف واز سال ١٣٣٨ خورشیدی به حیث مشاور وزارت معارف ایفای وظیفه کرد. وی سرانجام در سال ١٣۵٠خورشیدی چشم از جهان بست. شعر و ادبیات در خانوادۀ انصاری از اچدادش به میراث رسیده و اکثری از اعضای خانواده اش دانشمند ،شاعرو ادیب بوده اند و در تصوف نیز دسترسی داشته اند.
آثار زیاد ی از میر نجم الدین انصاری ، چه نثر وچه شعر در مطبوعات کشور به فراوانی چاپ گردیده اند.
این هم نمونه شعر وی:
هنوز
از آفتاب صرفه بود روی او هنوز
وزمشک سوده یاد دهد موی او هنوز
با پیکر خمیده و باریک چو هلال
عاشق بود بلاکش ابروی او هنوز
از بهر تازه کردن داغ جنون ما
می آورد نسیم صبا بوی او هنوز
چون دره یی مهربود آشیان او
دل می تپد به خاک سر کوی او هنوز
دارد هزار بلبل شیدا اگرچه هست
پنهان به زیر پرده گل روی او هنوز
بنشانده گرچه خلق خدا را به خاک یاءس
ازدل چو من بسی است دعاگوی او هنوز
آب روان نیافته سروی به بوستان
باد نرباید قد دلجوی او هنوز
سرگشته گان بادیۀ عشق چون فلک
باشند روز وشب به تکاپوی او هنوز
زین بیشتر کمال حضور نماز چیست
باشد دلم چو قبله نما سوی او هنوز
انصاریی یا، زعشق رهایی چه ممکن است
زنجیر پاست پیچ و خم موی او هنوز