عنايتالله ابلاغ (زادۀ .... - )، يکی از عالمان دينی اصلاحطلب افغانستان بود.
ابلاغ، فرزند مولوی صاحب قلعهبلند است. پدرش از جمله علمای مشهور افغانستان بود که با امانالله خان در افتاد و از حبیبالله کلکانی حمایت کرد. بعدها کارهايی که حبیبالله انجام داد، سبب شد تا با او نيز مخالف شود.
دكتر عنايتالله ابلاغ، هفت سال مدرس دارالعلوم عربی کابل بود. پس از آن مدت چهار سال در دانشکدۀ حقوق دانشگاه کابل به تدریس اشتغال داشت. در اين ايام، دانشجويان زيادی پيرامون او جمع شوند و مسایل سیاسی را طرح نمایند. اين مسئله سبب شد که حکومت آن زمان به او ظنین شود. از این رو بود که مقامات حکومتی او را به عنوان معلم لیسه (دبيرستان) نعمان در چاریکار گماشتند. پس از مدتی، به مصر رفت و سه سال و هفت ماه در آنجا ماند.
در مصر افکار شخصيتهای برجستهای اخوانالمسلمين بر او تاثیری بنيادی به جا نهاد. با وجود اين، خود او میگويد:
- "من با اخوانالمسلمین در تماس نبودم، برای اینکه من میدانستم که دولت افغانستان مرا تحت نظر دارد و جانم در معرض خطر است. ولی من از لحاظ فکری، با آنها تا جایی که به اسلام خدمت کنند، همنوا بودم و با برخی از اعضای اخوانالمسلمین آشنایی داشتم.
من در زمان حیات حسن البناء در مصر بودم. وقتی که من در مصر بودم سید قطب به شهادت رسید! اما این که من بروم و عضویتش را بگیرم چنین کاری صورت نگرفت."[*]
وقتی که به کشور بازگشت، به عنوان آمر مدرسه ابوحنیفه کابل منصوب شد و یک سال و چند ماه در اين سمت کار کرد. پس از آن، وکیل شورا شد. زمانی که کمونستها به قدرت رسیدند، او را به زندان افکندند. پس از رهايی از زندان به پاکستان رفت. در آنجا رهبران تنظیمها را دعوت کرد و به آنها گفت:
- "اگر وحدت و یکپارچگی خود را حفظ میکنید من هم با شما هستم و اگر چنین نیست من با شما کاری نخواهم داشت و به جهاد ادامه میدهم."
در پیشاور شورایی را به نام "شورای قضات و علمای افغانستان" بنیاد نهاد و علمای برجسته افعانستان را در این نهاد گرد هم آورد. بعدها به کویت سفر کرد و در آنجا ماندگار شد. او دربارۀ فعاليتهای خود در کويت میگويد:
- "در ابتدا چند ماهی مدرس دارالقران بودم. پس از آن، به تدریس در دارالمعلمین پرداختم و سپس ده سال در دانشکدۀ تربیت اساسی تدریس کردم. آنگاه، ادارۀ دانشکدۀ شرعیات دانشگاه کویت از من دعوت کرد که در آن دانشکده درس دهم و ده سال هم در آنجا تدریس کردم."