|
قرآن
فهرست مندرجات
- واژهشناسی
- نامها و اوصاف قرآن
- تاریخ قرآن
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
اسلامشناسی تاریخ قرآن
قرآن (نام پارسی: نِبی)، کتاب دینی اسلام و یکی از موارد اشاره شده در سورهی النحل، آیهی ۱۱۴ و حدیث ثقلین است. در باور مسلمانان، این کتاب در یک دورهی ۲۳ ساله از جانب خدا و از طریق روحالقدس (فرشتهی وحی جبرئیل) بر محمد، که آخرین پیامبر میخوانندش، فرو فرستاده شده است. مجموع این فرو فرستادهها (وحی) به گونهٔ کتابی گردآوری شده که قرآن نام دارد. قرآن دارای ۳۰ جزء، ٦۰ حزب، ۱۱۴ سوره و ٦۲۳٦ (عدد کوفی) = ٦۲۲٦ (عدد شامی) = ٦۲۱۴ (عدد مدنی) = ٦۲۰۴ (عدد بصری) آیه است.
مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. برای ایشان، این کتاب بازآفرینی زمینی از مفاهیم اصلی آسمانیست که ابدی و ازلی هستند. قرآن خود را بهعنوان «لوح حفاظتشده» («اللَوح المحفوظ») میخواند.
یک جلد از قدیمیترین نسخههای موجود از کتاب قرآن که به خط کوفی نگاشته شده است. این کتاب هماکنون در گنجینه موزه بریتانیا قرار دارد
▲ | واژهشناسی |
قرآن که از ریشهٔ «قَرَءَ» گرفته شـده اسـت، معنی لغـوی آن «جمع نمودن، فراهـم آوردن، سـال و همچنین قرائت و خوانـدن» اسـت. در سـورهی علـق به این معنـی اشـاره میشـود. به باور دانشمندان مسلمان، قرآن اگر از مفهوم قرائت گرفته شده باشد در این صورت کلمهی قرآن اسم خواهد بود برای آنچه خوانده میشود و اگر از مفهوم جمع کردن باشد نام مجموعهای خواهد بود که حروف، کلمات، آیات و سورهها در آن گرد آمده یا احکام، حقایق، معارف و تعالیم دینی که در کتابهای پیشین پراکنده بود، در آن جمع شده است.
سِـر آرتـور جفـری، در تحقيقـات خود دربارهی لغـات بيـگانه در قـرآن، كلمـهی قـرآن را كلمـهی عربی شـده از سـريانی و يا عبـرانی میدانـد و مینويسـد كلمـهی قِريانـا (Qiryana) بهمعنای قرائت، خواندنی و خوانده شده است و اصولاً در اين زبانها به قرائت يا تدريس كتب مقدسه (عهدين) در كليساها قِرايانا میگفتهاند. راغب اصفهانی نيز بههمين معنا اشاره كرده است.
در اصطلاح قرآن، نام کتاب آسمانی مسلمانان است و ۶۶ بار در این کتاب بهکار رفته است. بهطور نمونه در سورۀ حشر، آیۀ ۲۱ آمده: «اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم میدیدی که در برابر آن خاشع میشود و از خوف خدا میشکافد.»
▲ | نامها و اوصاف قرآن |
مفسر بزرگ قرن ششم جمالالدین ابوالفتوح رازی در مقدمه تفسیر خود ۴٣ نام برای قرآن آورده است که بیشتر جنبه وصفی دارد. و طبرسی در مجمعالبیان بهنامهای قرآن، فرقان، کتاب و ذکر اکتفا کرده است. بدرالدین زرکشی نقل میکند که حرالی کتابی در این زمینه نوشته و بیش از نود اسم یا وصف برای قرآن یادآور شده است. از قاضی عزیزی نیز ۵۵ نام و عنوان برای قرآن نقل شده است که در زير آمده و ۴٣ نام اول آن با نظر ابوالفتح رازی مشترک است.
- قرآن (قیامت: ۱٧ و ۱٨)؛ فرقان (آل عمران: ٣۴؛ انفال: ٢۹ و فرقان: ۱)؛ کتاب (نساء: ٢۹؛ فاطر: ۱٠۵؛ بقره: ٢)؛ ذکر (قمر: ۱٧؛ فصلت: ۴۱؛ يس: ۶۹؛ ص ۱؛ انبيا: ۵٠؛ زخرف: ۴۴؛ نحل: ۴۴؛ حجر: ۹ و آل عمران: ۵٨)؛ تنزيل (اسراء: ۱٠۶؛ انسان: ۲٣ و شعراء: ۱۹۲)؛ حديث (طور: ٣۴؛ نجم: ۵۹ و ۶٠؛ کهف: ۶ و زمر: ۲٣)؛ موعظه (يونس: ۵٧)؛ تذکره (مزمل: ۱۹ و الحاقه: ۴٨)؛ ذکری (هود: ۱۲٠)؛ بيان (آل عمران: ۱٣٨)؛ هدی (بقره: ۲)؛ شفاء (فصلت: ۴۴)؛ حکم (رعد: ٣٧)؛ حکمت (احزاب: ٣۴)؛ مبارک (انبیأ: ۵۰)؛ نور (تغابن: ۸)
▲ | تاریخ قرآن |
در زمان محمد، پیامبر اسلام، قرآن بهصورت امروزینش ترتیب نیافته بود. برخی از آیات بر روی پارههای پوست نوشته شده بود؛ ولی بیشترین در سینهی صحابه بود. عمر از این بیمناک شد که مبادا پس از مرگ اصحاب پیامبر، که حافظان قرآن بودند، قرآن نیز از میان برود. بنابراین ابوبکر را به گردآوردن آن تحریض کرد. ابوبکر نیز زید بن ثابت را بر این امر واداشت. زید هم آیات را در صحیفههایی جداگانه ثبت کرد و به او داد، و این کار در سال یازدهم هجری بود.
گفتهاند که ابی بن کعب و عبدالله بن مسعود و ابوموسی اشعری و مقداد بن عمرو، نیز نسخی ترتیب دادند، که در پارهای جاها، با آنچه زید بن ثابت گرد کرده بود، اختلاف داشت، که ممکن بود موجب تفرقهی مسلمانان شود. عثمان، این امر را پیشبینی کرد و زید بن ثابت و برخی از قریشیان را گفت تا قرآن را بدینصورت که امروز هست، بار دیگر مرتب سازند. پس نسخهی از آن را در مدینه نهادند، و نسخهی به کوفه و نسخهی به بصره فرستادند و نسخهی چهارم را به شام روانه داشتند، و آنچه را که با نسخ مزبور مطابقت و همخوانی نداشت از میان بردند.
زید سورههای قرآن را، نه بر حسب تاریخ نزول، بلکه بر حسب طول آنها مرتب ساخت، مثلاً سورهی البقره - که دومین سورهی قرآن است، مدنی، و سورهی الفلق که صدوسیزدهمین سوره است، مکی است.
[▲] يادداشتها
ریشه لغت قرآن از «ق - ر - ا» است و این ریشه لغت دلالت بر معانی زیر دارد: با هم سنجیدن؛ با هم جمع یا شامل کردن؛ حفظ اسپرم یک مرد در رحم یک زن؛ خواندن، از بر خواندن، تکرار و تمرین کردن؛ اعلام و ابلاغ کردن.
لغت القران دارای معانی زیر است:«جمعآوری یا گردآوری» چون شامل آیات، سورهها یا دستوراتها، اوامر و راهنماییها، بشارت، اخطارها، حقایق و سایر موارد مشابه است.
«پندآموز» چون فشرده مختصر است اما پر از مفاهیم و پند است.
«اصلی» است نه بدل، چون ساختار آن پایهای برای تکامل بیشتر «خود» یا «شخصیت» انسان است.
تکرار مداوم و فراوان خواندن، حفظ کردن، تکرار و تمرین کردن است
«اعلامیه یا بیانیه» است. بنابر این القران عبارت است از: ابلاغیه یا اعلامیهی پندآموز و اصلی، که شامل دستورات تکرار شونده، نبایدها، راهنماییهای بشارتدهنده و اخطاردهنده، حقایق و سایر موارد مشابه است.معنی لغوی قرآن: قرآن در اصل مصدر است بهمعنی خواندن. چنانكه در بعضی از آیات معنای مصدری مراد است مثل «اِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ و قُرْانَهُ فَاِذا قَرَأْناهُ فَاتـَّبِعْ قـُرْانَهُ»
سپس قرآن عَلَم است (اسم خاص) برای كتابی است كه بر محمد، پیامبر اسلام نازل شده است و بهاعتبار آنكه خواندنی است. قرآن كتابی است خواندنی باید آن را خواند و در معانیاش دقت و تدبّر کرد. بعضیها قرآن را در اصل بهمعنی جمع گرفتهاند كه اصل (قَرَءَ) بهمعنی جمع است در این صورت میتوانند بگویند قرآن یعنی جامع حقایق و فرمودههای الهی. و نیز گفتهاند از آن جهت قـرآن نامیده میشود كه سورهها را جمع نموده آنها را به یكدیگر میپیوندد.[*][*]
[▲] پيوستها
سورههای قرآن کريم
ويـژگـیهـای قـرآن
نظریات انديشمندان مغرب زمين درباره قرآن
مهدیزاده کابلی، نقد قرآن
بخشبندیهای قرآن
تئودور نُلدكه، بررسی روایات جمع قرآن در زمان عثمان
تئودور نُلدكه، قرآنهاى موجود پيش از مصحف عثمان
[▲] پینوشتها
۱
اين لغت مصدر مهموزی (واژهای - یعنی: اسم یا صفت - که یکی از حروف اصلی آن همزه باشد) است بر وزن رُجحان و غُفران، مشتق از قَرَءَ بهمعنای تَلا يعنی خواند و كتابی كه خوانده میشود بدين اسم (مصدر) ناميده میشود چنانكه مفعول را بهنام مصدرش میخوانند مثلاً مكتوب كه نوشته شده است كتاب خوانده میشود در اينجا هم مَقُروء كه خوانده شده است قرآن ناميده میشود.
بهطور کلی، در مورد معنای قرآن پنج وجه گفته شده است:۱- قرآن، اسمی جامد و غیر مشتق است. خداوند بهعنوان اسم خاص برای وحی که بر پیامبر(ص) نازل فرموده قرار داده است. ٢- قرآن اسمی مشتق و غیر مهموز است و مشتق از قرن الشیئ بالشیئ است یعنی چیزی را به چیزی ضمیمه کردن چون سورهها و آیات و حروف به یکدیگر مقرون هستند. ٣- قرآن اسم مشتق از قرائن (جمع قرینه) است. چون آیات قرآن همانند یکدیگرند و بعضی بعض دیگر را تأیید میکنند و هر آیه قرینه آیات دیگر است. ۴- قرآن مشتق و مهموز است و از قَرْء است که به معنای جمع است. چون همه ثمرات کتب آسمانی را در خود جمع کرده است. ۵- اسم مشتق و مهموز است از ماده قرأ (بهمعنای تلاوت) است که این مصدر به معنای مفعول (مقروء) است یعنی خوانده شده و یا خواندنی. از این اقوال، قول پنجم قویتر بهنظر میرسد. زیرا قرأت همان تلاوت آیات الهی است. علاوه بر اینکه امر اقرأ در آغاز وحی به پیامبر این نظریه را تقویت میکند زیرا بهمعنای (بخوان) است.حسين شاهد خطيبی، کلیاتی در بارۀ قران كريم و نامهای آن، سایت لیلةالقدر
رجوع شود به: The foreign vocabulary of the Quran. Baroda 1938 و نیز از همان نويسنده The Quran a Scripture. Newyork. 1952برای اطلاع بيشتر مراجعه شود به واژههای قرآن نوشتهی محمد رضايی تهران ۱٣٦٠ انتشارات مفيد ناصر خسرو كوچه حاج نايب و نیز فرهنگ لغات مشكلهی قرآن مجيد نوشتهی دكتر صادق تقوی تهران ۱٣٦۵ بیجارجوع شود به: مفردات الفاظ القرآن فی غريب القرآن، تهران: كتابفروشی مرتضوی، ۱٣٦٢؛ او در صفحهی ۴٠٢ ذيل كلمهی قراةُ مینویسد: «والقرآن فی الصل مصدر نحو كُفران و رجحان ... المفردات فی غريب القرآن»
لغت قرآن در قرآن ۴۵ بار در آيات زير تکرار شده است. اين لغت دو بار در آيه هفتاد و هشت سوره هفده تكرار شده است
سوره ۲، آيه ۱۸۵ سوره ۴، آيه ۸۲ سوره ۵، آيه ۱۰۱ سوره ۶، آيه ۱۹ سوره ۷، آيه ۲۰۴ سوره ۱۰، آيه ۳۷ سوره ۱۲، آيه ۳ سوره ۱۵، آيه ۹۱ سوره ۱۶، آيه ۹۸ سوره ۱۷، آيه ۹ سوره ۱۷، آيه ۴۱ سوره ۱۷، آيه ۴۵ سوره ۱۷، آيه ۴۶ سوره ۱۷، آيه ۶۰ سوره ۱۷، آيه ۸۲ سوره ۱۷، آيه ۸۸ سوره ۱۷، آيه ۸۹ سوره ۱۸، آيه ۵۴ سوره ۲۰، آيه ۲ سوره ۲۵، آيه ۳۰ سوره ۲۵، آيه ۳۲ سوره ۲۷، آيه ۱ سوره ۲۷، آيه ۶ سوره ۲۷، آيه ۷۶ سوره ۲۷، آيه ۹۲ سوره ۲۸، آيه ۸۵ سوره ۳۰، آيه ۵۸ سوره ۳۴، آيه ۳۱ سوره ۸۴، آيه ۲۱ سوره ۲۰، آيه ۱۱۴ سوره ۱۰، آيه ۱۵ سوره ۱۰، آيه ۶۱ سوره ۱۷، آيه ۷۸ سوره ۸۵، آيه ۲۱ سوره ۱۲، آيه ۲ سوره ۱۳، آيه ۳۱ سوره ۱۷، آيه ۱۰۶ سوره ۲۰، آيه ۱۱۳ سوره ۹، آيه ۱۱۱ سوره ۱۵، آيه ۸۷ سوره ۳۶، آيه ۲ سوره ۳۸، آيه ۱ سوره ۱۵، آيه ۱ سوره ۱۷، آيه ۷۸ سوره ۳۶، آيه ۶۹
معرفت، محمدهادى، علوم قرآنى، ص ۱٠۶
فرقان در اصل بهمعنای چیزی است که حق را از باطل جدا میکند و وسیله شناسایی این دو میباشد: تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا (فرقان:۱) زوالناپذیر است کسی که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیمدهتده جهانیان باشد.
توصیف قرآن به این نام به این دلیل است که قران وسیله شناخت حق از باطل در مسیر زندگی فرد و اجتماع و معیار محکمی در زمینه افکار، عقاید، قوانین، احکام، آداب و اخلاق است. البته باید توجه داشت که فرقان اسم خاص قران نیست و به کتاب آسمانی موسی نیز اطلاق شده است: ولقد آتینا موسی و هارون الفرقان (انبیاء:۴۸) و ما به موسی و هارون فرقان دادیم.واژه کتاب بهمعنای مکتوب (نوشته شده) پس از واژه قرآن بیش از دیگر اسمها بهکار رفته است. مانند آیه: «الحمدلله الذی انزل علی عبده الکتاب و لم یجعل له عوجا» (کهف: ۱) ستایش مخصوص خدایی است که این کتاب (آسمانی) را بر بنده (برگزیده)اش نازل کرد و هیچگونه کژی در آن قرار نداد.
در بعضی از آیات، قرآن، ذکر (یاد آورنده) نامیده شده است: «انا نحن نزلنا الذکر...» (حجر:۹) ما ذکر (قران) را نازل کردیم. اطلاق این نام بر قرآن بدان دلیل است که به ادعای مسلمانان، قرآن حقایقی را که بشر با فطرت الهی خود دریافته و در مکنون وجودی او قرار دارد متذکر میشود.
تبیان (بیانگر همه چیز) یکی از صفات قرآن است: ونزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء وهدی و رحمه و بشری للمسلمین (نحل: ۸۹) و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمین است! تبیان یعنی: بیانگر، با توجه بهوسعت مفهوم کل شیء بهخوبی میتوان از این تعبیر استفاده کرد که در قران بیان همه چیز هست ولی با توجه به این نکته که قران کتاب تربیت و انسانسازی است و بهمنظور تکامل فرد و جامعه در تمام جنبههای انسانی و معنوی نازل شده روشن میشود که منظور از همه چیز تمام چیزهایی است که برای پیمودن این راه لازم است و قرآن در این زمینه چیزی را فرو گذار نکرده است.
قرآن با صفت «شفابخش و رحمتآور» نیز یاد شده است: «یا ایها الناس قد جاءتکم موعظه من ربکم و شفاء لما فی الصدور وهدی و رحمة للمومنین» (یونس: ۵۷) ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و درمانی برای آنچه در سینههاست و هدایتی و رحمتی است برای مومنان. شفا اشاره به پاکسازی انواع بیماریهای فکری، اخلاقی و روانی و رحمت اشاره به نوسازی و خو گرفتن به اخلاق الهی و شکوفایی فضائل در وجود انسان است و به تعبیر عرفا اولی به مقام تخلیه و دومی به مقام تحلیه اشاره دارد.
مبارک (پر برکت) یکی دیگر از صفات قرآن است: و هذا ذکر مبارک انزلناه (انبیأ: ۵۰) و این یادآورنده مبارکی است که آن را فرو فرستادیم. مبارک بهمعنای چیزی است که دارای خیر مستمر و مداوم باشد. این تعبیر در مورد قرآن اشاره بهدوام استفاده جامعه انسانی از تعلیمات آن دارد و چون این کلمه بهصورت مطلق بهکار رفته هرگونه خیر و سعادت دنیا و آخرت را شامل میشود.
در برخی آیات از قرآن به نور تعبیر شده است. «فامنوا بالله و رسوله والنور الذی انزلناه والله بما تعملون خبیر» (تغابن: ۸) بهخدا و رسولش و نوری که (همراه او) نازل کردیم ایمان آورید و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است. چیزی که نور باشد هم خودش آشکار است و هم سبب ظهور و شناسایی حقایق دیگر میگردد. با تأمل و تدبر در آیات قران کریم هم حقانیت قران ظاهر میشود و هم افراد بهوسیله آن راه حق را از باطل میشناسد و میتوانند آن را چراغ راه خود قرار دهند تا آنان را از ظلمات جهل و عناد و استکبار نجات دهد و به سرچشمه نور برساند. قرآن خود در این باره میگوید: «کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور» (ابراهیم: ۱) این کتابی است که بسوی تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکیها بهسوی روشنایی ببری.
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠ ۲۱ ۲۲ ۲٣ ۲۴ ۲۵ ۲٦ ۲٧ ۲٨ ۲۹ ٣٠ ٣۱ ٣۲ ٣٣ ٣۴]
ردهها: │ دینشناسی │ اسلامشناسی │ قرآنشناسی