در آخرین دوران یخبندان، در حدود ٢٠٠٠٠ سال قبل، مردم سیبری از تنگه یخ زده برینگ عبور کرده و وارد شمال آمریکا شدند. آنها با استفاده از نوک سنگی نیزهها، ماموتها و بوفالوها را شکار میکردند. از حدود ١٠٠٠٠ سال قبل از میلاد، هوا شروع به گرم شدن نمود و حیوانات بزرگ دوران یخبندان، منقرض شدند. نوادگان آمریکاییهای اولیه به صورت گروههای شکارچی و گردآورنده غذا، در آمدند.
بعد از کشتن ماموت، افراد به شکارچیان کمک میکردند تا
گوشت آن را خرد کنند و پوست آن را آماده استفاده نمایند.
١۵٠٠٠ ـ ٢٠٠٠٠ قبل از میلاد
در طول آخرین دوران یخبندان، شکارچیان اهل سیبری شکارهای خود را در طول تنگه یخ زده برینگ تعقیب میکردند. این منطقه یخ زده ناحیه شمال آمریکا را به آسیا متصل میکند. این افراد اولین انسانهای ساکن در سرزمینهای آمریکا بودند.
٩٠٠٠ تا ١٠٠٠٠ قبل از میلاد
با گرم شدن هوا، شکارچیان حیوانات عظیمالجثه برای جستجوی شکارگاههای جدید، به سمت جنوب حرکت کردند. آنها در دشتهای وسیع شمال آمریکا که در آن ماموت و بوفالو به وفور یافت میشد، مستقر شدند.
٨٠٠٠ قبل از میلاد
در این دوره بوفالوها بیش از دیگر جانواران شکار میشدند.
۵٠٠٠ تا ٢٠٠٠٠ قبل از میلاد
تغییرات ناگهانی و شدید در آب و هوا شکارچیان را به مناطق دیگر کوچ داد و شیوه زندگی را دگرگون ساخت. آنها به جای شکار به جمعآوری گیاهان پرداختند.
١٠٠٠ قبل از میلاد
جوامع بسیار منظم کشاورزی در جنگلهای شرقی ظاهر شدند. ساکنان اولیه آمریکا علاوه بر شکار کردن و جمعآوری گیاهان وحشی، به کشت ذرت، لوبیا و کدو پرداختند.
٨٠٠ قبل از میلاد
قبیله آدنا، ساکن دره اوهایو، از طریق شکار، ماهیگیری و کشت گیاهان و سبزیجات خوراکی از قبیل کدو، کدو حلوایی و گل آفتابگردان، تغذیه مینمودند.
فیلهای پشمالوی دوران یخبندان به نام ماموت، از فیلهای امروزی بزرگتر بودند. چنین حیوانات بزرگی به مقدار زیادی غذا احتیاج داشتند. این مسئله نشان داد که زمانی در نواحی کویری، محلی که بقایای ماموتها در آنجا یافت شدند، علفزارهای بسیار حاصلخیزی بوده اند.
سلاحهای اولیه
شکارچیان در دوران کلوویس (١٣٠٠٠-٨٠٠٠ قبل از میلاد)، اولین ابزارسازی در قاره آمریکا، از سنگهایی مانند عقیق و چخماق برای نوک نیزههای خود استفاده میکردند. این قطعه سنگهای ناصاف و بیضی شکل به عنوان کالا، با کالاهای مرغوب دیگر معاوضه میشدند.
این نوگ نیزه در دوران معاصر و با استفاده از سنگ تراشیده شد.
شکار ماموت
شکار ماموت کاری خطرناک بود و به مهارت فراوانی نیاز داشت. شکارچیان ردیابهای متخصصی بودند. آنها رد ماموتها را تعقیب کرده و سعی میکردند بر سر آبگیرها در کمین ماموتها تشنه، بنشینند. فیلهای جوانتر به دلیل آنکه گوشتشان لطیف بود و آسانتر به آنها حمله میشد، بیشتر مورد هدف شکارچیان قرار میگرفتند. اما آنها ماموتهای جوان را نیز نمیتوانستند یکباره بکشند. شکارچیان ابتدا نیزهها و زوبینهای سنگی خود را که نوکهای بسیار تیزی داشتند، به طرف حیوان پرتاب میکردند. هنگامی که ماموت زخمی، مقاومت میکرد، شکارچیان او را تعقیب کرده و تیرهای بیشتری به سوی او پرتاب نموده و بتدریج او را هلاک میکردند.
بعد از کشتن ماموت
وقتی ماموت کشته میشد، همه اعضاء گروه در کنار او جمع میشدند، و گوشت آنرا تقسیم نموده و پوست آنرا جدا میکردند. وقتی گوشت زیاد بود، افرار خانواده از نزدیکان خود با گوشت تازه پذیرایی میکردند و مقدار زیادی از گوشت را مصرف کرده، و خود را به شکلی آماده میکردند که بتوانند در دوران قحطی زنده بمانند. گوشت یک ماموت برای تغذیه یک خانواده شکارچی به مدت چندین ماه کافی بود. پوست، عاج و استخوانها، برای تهیه لباس، سرپناه و ابزار، مورد استفاده قرار میگرفتند.
حقایق ثبت شده
طی چند قرن، بتدریج شکارچیانی که در پی غذا از جایی به جای دیگر میرفتند، قبایل جداگانهای با فرهنگهای خاص خود، تشکیل دادند. قبیله «سو» در دشتهای وسیع و پر از شکار شمال آمریکا، در شکار بوفالو بسیار ماهر شده بودند. مردم نواحی جنوب غربی، پوثبلوها (دهکدههایی با خانههای چند طبقه) را ساختند و به کشاورزی روی آوردند. در شرق، قبایلی مانند ایروکوی و چروکی کشاورزی را با ماهیگیری و شکار همراه نمودند.[*]
[1][2][3][4][5][6]