برهانالدین ربانی، رهبر حزب جمعیت اسلامی افغانستان و از اساسگذاران بنیادگرایی اسلامی در این کشور است.
او پس از تکمیل آموزشهای اسلامی خود در قاهره، در دهه ۱۹۶۰ میلادی به کابل برگشت و به یکی از مخالفان اصلاحات سکولار (جدایی دین از سیاست) محمدظاهر، شاه وقت افغانستان تبدیل شد.
آقای ربانی در سال ۱۹۴۰ در فیض آباد ولایت بدخشان، در شرق افغانستان بدنیا آمده است.
او مکتب را در زادگاه خود، ولایت بدخشان و یک مکتب مذهبی را در کابل تکمیل کرد و پس از آن وارد دانشکده شرعیات دانشگاه کابل شد.
آقای ربانی در سال ۱۹۶۸ از دانشگاه معتبر الازهر مصر، در رشته فلسفه اسلامی درجه فوق لیسانس گرفت و به کابل بازگشت.
مبارزه مسلحانه با دولت
برهانالدین ربانی در سال ۱۹۷۱ حزب جمعیت اسلامی را بنیانگذاری کرد، حزبی که فراز و فرودهای زیادی را در سالهای جنگ داخلی افغانستان تجربه کرد و آقای ربانی تا حالا نیز رهبری آن را برعهده دارد.
پس از کودتای محمدداوود خان علیه ظاهر شاه و ایجاد دولت جمهوری در افغانستان، آقای ربانی به پاکستان رفت و سازماندهی حملات مسلحانه علیه دولت داوود خان را شروع کرد.
اما او مشخصا پس از اشغال افغانستان از سوی شوروی سابق به شهرت رسید و در همین زمان بود که توانست حزب جمعیت اسلامی را از طریق پاکستان، با مقدار زیادی از سلاح و پول مجهز کند.
رئیس جمهوری
بدنبال سالها جنگ علیه دولت وقت، گروههای مجاهدین در سال ۱۹۹۲ وارد کابل شدند و نخستین دولت مجاهدین را به ریاست برهانالدین ربانی ایجاد کردند.
اما توافق هفت حزب جهادی بر اینکه دولت مجاهدین به شکل دورهای از سوی این احزاب رهبری شود، رضایت خاطر آقای ربانی را جلب نکرد.
زمانی که آقای ربانی در سال ۱۹۹۲ رئیس جمهور دولت مجاهدین شد، به نظر میرسید که تمایلی به کناره گیری از قدرت پس از تکمیل دوره ریاست جمهوری خود ندارد.
او قادر شد که زمان انتقال قدرت را در پایان دوره ریاست جمهوری خود برای چندین ماه با ارایه این دلیل که مشکلات امنیتی وجود دارد، به تاخیر بیاندازد و پس از آن به توافقی رسید که خود همچنان بهعنوان رییس جمهور باقی بماند و رقیب عمدهای او، گلبدین حکمتیار، به نخست وزیری افغانستان برسد.
جنگ داخلی
افغانستان اما پس از سال ۱۹۹۲، وارد جنگ خونین داخلی شد که تلفات سنگینی را بر غیرنظامیان وارد کرد و از کابل، پایتخت افغانستان، یک ویرانه ساخت.
سازمانهای بینالمللی حقوق بشری، از جمله سازمان عفو بینالملل میگویند که احزاب و گروههای درگیر در جنگهای داخلی افغانستان، مسئول کشته شدن بیست و پنج هزار غیرنظامی هستند.
براساس نهادهای حقوق بشری، در این سالها موارد زیادی از قتل، ناپدید شدن افراد، شکنجه و تجاوز جنسی نیز صورت گرفته است.
مبارزه با طالبان
پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۱۹۹۶، آقای ربانی به زادگاه خود، شهر فیض آباد ولایت بدخشان رفت و در تشکیل جبهه ضد طالبان نقش بازی کرد.
در مناطق تحت کنترول او، برخلاف سایر مناطق افغانستان که در اختیار گروه طالبان بود، دختران و زنان اجازه داشتند در بیرون از خانه کار کنند و به مکتب و دانشگاه بروند.
پس از کشته شدن احمدشاه مسعود، فرمانده ارشد ضد طالبان در یک حمله انتحاری، حفظ اتحاد و یک دستی میان جبهه متحد ضد طالبان که در آن احزاب مختلفی چون حزب جنبش به رهبری ژنرال دوستم و حزب وحدت ملی نیز عضویت داشتند، به عنوان یک چالش اصلی در برابر آقای ربانی قرار گرفت.
پس از طالبان
بدنبال فروپاشی رژیم طالبان در حملات آمریکا در ۲۰۰۱ میلادی، آقای ربانی که تا آن زمان بهعنوان رئیس جمهور افغانستان شناخته میشد، قدرت را رسما به حامد کرزی، رئیس اداره موقت افغانستان تحویل داد، اما جایگاهی در کابینه جدید افغانستان نیافت.
آقای ربانی همواره از منتقدان حکومت به رهبری حامد کرزی در افغانستان بوده است.
انتظار میرفت او در نخستین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال ۲۰۰۴ به عنوان نامزد این انتخابات شرکت کند، اما در آخرین دقایق از این تصمیم خود منصرف شد.
آقای ربانی اما در انتخابات پارلمانی افغانستان در سال ۲۰۰۵ شرکت کرد و عضویت مجلس نمایندگان این کشور را بدست آورد.
او ریاست یک گروه عمده اپوزیسیون حکومت به رهبری حامد کرزی را تحت نام جبهه ملی نیز بر عهده دارد که شماری از چهرههای سابق جهادی را در خود جا داده بود اما شماری از اعضای ارشد آن، در آستان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ از نامزدی آقای کرزی در انتخابات اعلام حمایت کردند.
جبهه ملی افغانستان در حال حاضر، از نامزدی عبدالله عبدالله، دیگر نامزد ریاست جمهوری از وزیر خارجه پیشین افغانستان حمایت کرده است.[۱]
جُستارهای وابسته
منابع
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>